رفتن به محتوای اصلی

عدم کارآیی صف بندی «امپریالیسم و ضدامپریالیسم»
18.09.2011 - 17:07

مقالۀ خانم نوشین احمدي خراساني «جنبش های اجتماعی، مداخله نظامی و گفتمان امپریالیسم»[*] بهانه اي شد براي اين يادداشت مختصر. از آغاز دخالت ناتو در ليبي تا به حال بحث هاي زيادي دربارۀ ماهيت و هدف اين جريان شده است و بحث «امپرياليسم» و كارايي يا ناكارايي اين نظريه يا گفتمان در تبيين اين پديده ــ كه امر نوي نيست اما در نوع خود تازه است ــ بخش مهمي از اين مباحثه ها را در بر گرفته است. قصد اين مختصر جدل يا پلميك با مقالۀ احمدی خراساني نيست بلكه باز كردن برخي نكات و طرح پرسش هايي است كه از طرح اين گونه بحث ها بر مي خيزد.

به طور كلي موضوع هاي مقالۀ نوشین احمدی خراساني را شايد به سه بخش كلي بتوان تقسيم كرد: امكان ياري جستن از فرصت ها و فضای بین المللی، امپرياليسم و تقسيم بندي در ميان فعالان جنبش زنان ، و پلميك با بخشي از اين فعالان. من به دليل آنكه بر موضوع سوم اشراف چنداني ندارم در آن وارد نمي شوم و تلاش مي كنم تا بر دو موضوع اول تمركز و در اين راه نقد منفي را به نقد مثبت بدل كنم.

1. ياري جستن جنبش ها از فرصت ها و امكانات خارجي

اين يكي از بحث برانگيزترين و هماوردجويانه ترين موضوع ها و مسائلي است كه همواره در پيش پاي جنبش هاي سياسي- اجتماعي قرار داشته است و گاه حالت تابويي را به خود گرفته كه نمي بايستي بدان نزديك شد. از اين رو، طرح موضوع و پاسخ صريح به آن مستلزم شجاعتي است كه از اين منظر مي بايد آن را در نوشین احمدی ستود. اما چند مسئله براي من مطرح است. خلطي (ناآگاهانه؟) كه در اين مقاله صورت گرفته از يك سو يكي كردن جنبش ها و كشورها و سازمان هاي مسلح است و از سوي ديگر، يكسان دانستن هرگونه ياري خارجي از سوي هر كشوري است. درهم آميختن جنبش هاي كشورهاي عربي با سازمانهايي همچون القاعده يا حماس، از يك سو، و يكي دانستن تركيه و ايران با فرانسه و انگلستان و ايالات متحده موجب آشفتگي اي مي شود كه حاصل آن حكمي كلي است كه قطعا نادرست هم است.

تاريخ ايران خود شاهد بسياري از هر دو گونه ياري ها بوده است. در جريان انقلاب مشروطه و رويدادهاي پس از آن، سوسيال دموكرات هاي قفقاز نقش مهمي داشتند؛ اما سخن بر سر پيامدهاي كمك كشوري همچون انگلستان به انقلابيون مشروطه خواه است. ياري خواستن از سوي كشورهايي همتراز يا نهادها، جريانها و جنبش هاي مدني بين المللي در كشورهاي پيشرفته، با طلب ياري از جمعي كشورهاي بسيار برتر و توسعه طلب، متفاوت است. اين هشياري مي طلبد و از سوي ديگر تحمل پيامدهاي مبتلابه. مي خواهم بگويم كه اگر ملتي خود (از سر به تنگ آمدن يا ياراي هماوردي نداشتن يا ...) خواستار كمك (بخوانيد دخالت) كشورهايي شود كه بسيار از آن برتر و، به ويژه، توسعه طلب اند نمي تواند حركات بعدي اين قدرت هاي قادر قاهر را ناديده بگيرد يعني ميان بازي اي كه خود آغاز كرده جر بزند! هرچند، در جمله اي معترضه بگويم كه من قول كارل ياسپرس را نيز كمابيش مي پذيرم كه در تاريخ هيچ حكومت توتاليتري بدون دخالت خارجي برنيفتاده است[2]. مشكل ديدگاه خانم نوشین احمدی اين است كه به قدرت مانور و ديپلماسي خارجي جنبش ها، و به زباني كلي به امر ذهني، بسيار بها مي دهند در حالي كه عينيت موجود در جهان تحت سلطۀ سرمايه داري اطلاعاتي، جز اين است. برخورد اين شكل نوين از سرمايه داري، كه از دهۀ هشتاد ميلادي و پس از دو بحران سنگين نفتي دهۀ هفتاد و بر اثر روند بازسازي[3] در نظام سرمايه داري پديدار گشته است با نوع برخورد سرمايه داري توسعه طلب پيش ازخود (امپرياليسم؟) به طور كلي متفاوت است. اجازه بدهيد از اين فرصت استفاده كنيم و برويم برسر بحث امپرياليسم.

2. امپرياليسم: بودن يا نبودن؟

پيشينۀ كاربرد اين واژه ، به مفهوم امروزي آن، به سال هاي پاياني سدۀ نوزدهم باز ميگردد. چنان كه لنين در كتاب كلاسيك خود، امپرياليسم: آخرين مرحلۀ سرمايه داري، مي گويد: «طي 15-20 سال اخير، به خصوص پس از جنگ اسپانيا – آمريكا (1898) و جنگ انگلستان – بوئرها (1899-1902)، ادبيات اقتصادي و سياسي اين دو نيمكره بيشتر و بيشتر واژۀ "امپرياليسم" را براي توصيف عصري كه در آن به سر مي بريم برگزيده اند[4]».

شايد نخستين كتاب جامع در تبيين امپرياليسم را بتوان به جي. ا . هابسن، اقتصاد دان انگليسي، نسبت داد. كتاب او، به نام تحقيقي در امپرياليسم، احساسات افراطي وطن پرستي و ايدئولوژي امپرياليستي را سخت به استهزا گرفت و نظريه اي دربارۀ امپرياليسم عرضه كرد كه تأثيري عميق بر ماركسيست ها و بر بسياري از سوسياليست هاي غيرماركسيست گذاشت.[5] پس از او افرادي مانند هيلفردينگ و لنين و لوكزامبورگ نيز از منظرها و با ديدگاه هاي گوناگون به بحث در اين باره پرداختند. در دهه هاي بعد اين واژه با كاربردي كاملا سياسي، كلّ ادبيات سياسي ـ اقتصادي صاحب نظران و مبارزان و فعالان مدني و سياسي را دربر گرفت. مروّجان اين نظريه در ادامۀ بسط و گسترش آن به تقسيم بندي هاي نويني در ميان طبقات كشورهاي مستعمره و تحت استعمار نوين دست زدند. تقسيم طبقۀ بورژواي اين كشورها به وابسته و ملّي و تكيه بر قشر خرده بورژواي انقلابي همه نتيجۀ اين گونه نگرش سياسي بر مقولۀ توسعه طلبي قدرت هاي صنعتي پيشرفته تحت واژۀ امپرياليسم بود. هرچند لنين خود به صراحت از عصر امپرياليسم به منزلۀ آستانۀ انقلاب جهاني پرولتاريا نام مي برد[6] پس از او، و در حقيقت تحت تأثير روايت استاليني از بسط و گسترش انقلاب و سوسياليسم، موضوع انقلاب جهاني پرولتاريايي به محاق رفت تا هم دعواي جاوداني استالينيست ها و مائوئيست ها با تروتسكيست ها يكي از دل مشغولي هاي هميشگي جنبش ماركسيستي باقي بماند و هم طبق تقسيم بندي هاي ياد شده، چشم اميد مبارزان در جنگ هاي رهايي بخش و همچنين نويسندگان و صاحب نظران به اقشار ملّي و انقلابي ديگري نيز، به جز طبقۀ كارگر صنعتي، باشد. اما، چنان كه گفتيم، دگرگوني هايي در نظام سرمايه داري كه با تكانۀ نوين جهاني شدن همراه شد موجب خلق رژيم انباشت نوين و تغييرهايي اساسي در شكل بندي و تركيب نيروها و طبقات، از درون كشورهاي صنعتي توسعه يافته تا به اصطلاح كشورهاي جنوب، گشته است.مؤلفه هاي اين دگرگوني را شايد بتوان به ترتيب زير خلاصه كرد[7]:

1. حمله به طبقۀ كارگر سازمان يافته ؛

2. جا به جايي در اشتغال از توليد صنعتي به شغل هاي خدماتي در كشورهاي صنعتي پيشرفته و از آنجا

2-1. از بين رفتن انبوهي از شغل هاي صنعتي و،

2-2. تضعيف و نابودي طبقۀ كارگر صنعتي؛

3. چند پارگي عمودي شركت هاي فراملّي و از آنجا

3-1. افزايش برون سپاري[8] امر توليد و پخش و انتشار آن در كشورهاي درحال توسعه

4. ايجاد و تقويت زيرساخت ها و شبكه هاي اطلاعاتي و ارتباطي

از اين رو، مي توان نتيجه گرفت كه توسعه طلبي و دست اندازي سرمايه داري شكلي ديگر به خود گرفته كه اطلاق واژۀ امپرياليسم، با آن بار معنايي به خصوص، و پيامدهاي عملي سياسي ناشي از آن، در تبيين و تعيين خط مشي و راهبردي براي مقابله با آن نابسنده مي نمايد. به عبارت ديگر، هنگامي كه انباشت سرمايۀ شركت هاي فراملّي حتي در كشور خودشان نيز صورت نمي پذيرد به تبع اولي در كشورهاي جنوب و درحال توسعه نيز نمي توان مدعي وجود طبقۀ بورژوايي شد كه داراي انباشت داخلي است يعني بورژوازي ملّي. زيرا بخش بزرگي از توليدات شركت هاي فراملّي به شركت هاي تابعه در كشورهاي ديگر و به خصوص در كشورهاي درحال توسعه و كشورهاي اروپايي متعلق به بلوك شرق سابق سپرده مي شود. آن شركت هاي تابعه نيز در شراكت با بنگاه هاي اقتصادي اين كشورها دست به توليد و ساخت و ارائۀ خدمات مي زنند. درنتيجه،جابه جايي‌ جهاني‌ در اشتغال‌ بخش‌ توليد صنعتي‌ شامل‌ از بين‌ رفتن‌ گسترۀ شغل ‌هاي‌ اين‌ بخش‌ در شهرهاي‌ كشورهاي‌ توسعه‌ يافته‌ است‌.

جهاني‌ شدن‌ توليد صنعتي‌، با توجه‌ به‌ اهميت‌ انواع‌ هزينه ‌هاي‌ كار، به‌ معناي‌ از بين‌ رفتن‌ گسترۀ‌ شغل‌ هاي‌ صنعتي‌ در اقتصاد كشورهاي‌ غربي‌ است‌. نتيجه‌ اينكه: بسياري‌ از شهرهاي‌ صنعتي‌ در جهان‌ توسعه‌ يافته‌ شاهد ويراني‌ مجازي‌ پايۀ سنّتي‌ اقتصاد خودند. تاثير آشكار اين‌ امر در شهرهاي‌ جهان‌ نخست‌ جابه ‌جايي‌ از اشتغال‌ صنعتي‌ به‌ اشتغال‌ خدماتي‌ است‌. اين‌ امر فقط‌ جا به ‌جايي‌ در سهميۀ فعاليت ‌هاي‌ اقتصادي‌ نيست‌. بخش‌ توليد صنعتي‌ تكيه‌ گاه‌ كارگران‌ مرد سازمان‌ يافته‌ بود كه‌ ارتش‌ اقتصادي‌ جنبش ‌هاي‌ دموكراتيك‌ اجتماعي‌ و مهم‌ ترين‌ عنصر در توافق‌ كار ـ سرمايه‌ اند[9]. اما اين كه سهل است، شركت هاي فراملّي حتي مليت خاصي نيز ندارند، مثلا صنايعي كه در انگلستان قرار گرفته اند مانند نيسان (در ساندرلند)، آي بي ام (در پورتسماوث)، ژيلت (در لندن) آيا انگليسي اند؟ آیا ژاپني اند؟ آیا امريكايي اند؟ كسي نمي تواند دقيقاً به اين پرسش پاسخ گويد.

از اين طبقه كه بگذريم وجود طبقۀ متوسط دموكرات انقلابي ضد امپرياليسم نيز مورد ترديد قرار گرفته است. به گفتۀ جان رني شورت در عين‌ حال‌ كه‌ ويژگي‌ مهم‌ جهاني‌ شدن‌ اقتصاد‌ در دهه ‌هاي‌ 1970 و 1980 انتقال‌ توليد صنعتي‌ بود، در سال ‌هاي‌ اخير جا به ‌جايي‌ مهم‌ فزاينده‌ اي‌ در شغل‌ هاي‌ خدماتي‌ روي‌ داده‌ است‌. دور نوين‌ جهاني‌ شدن‌ اقتصاد،‌ گستره‌ اي‌ از شغل ‌هاي‌ خدماتي‌ شامل‌ مهندسي‌ بسط‌ و گسترش‌ نرم‌ افزارها و حتي‌ برخي‌ خدمات‌ مالي را از كشورهاي‌ توسعه‌ يافته‌ به كشورهاي‌ در حال‌ توسعه‌ مي‌ فرستد. دفترهاي‌ پشتيباني‌ در بنگلور هند وام‌ هاي‌ مسكن‌ را براي‌ شركت ‌هاي‌ وام‌ دهندة‌ ايالات‌ متحده‌ پردازش‌ مي ‌كنند و در عين‌ حال‌ مطالبات‌ بيمه‌ در ايالات‌ متحده‌ به‌ طور روزمره‌ در دفترهاي‌ واقع‌ در دهلي‌ نو پردازش‌ مي‌ شود. بوئينگ‌ براي‌ مهندس‌ پرواز ماهانه‌ 6000 دلار مي‌ پردازد. كاركنان‌ برون‌ مرزي‌، حتي‌ آنها كه‌ درجۀ كارشناسي‌ ارشد دارند، فقط‌ 650 دلار هزينه‌ بر مي ‌دارند. مهندسان‌ نرم ‌افزار در ايالات‌ متحده‌ ماهانه‌ 7000 دلار مي ‌گيرند در حالي ‌كه‌ مهندسان‌ با تجربه‌ در چين‌ و هند فقط‌ 1000 دلار مي‌ گيرند. گزارشي‌ در نشريۀ بيزينس‌ ويك‌ به‌ تاريخ‌ 3 فوريه‌ 2003 برآورد كرد كه‌ تقريباً 3/3 ميليون‌ شغل‌ خدماتي‌ سطح‌ بالا را از ايالات‌ متحده‌ احتمالاً خارج‌ كرده‌ و به‌ آن‌ سوي‌ مرزها فرستاده ‌اند. شركت ‌هاي‌ جهاني‌ امروزه‌ كارايي‌ را به‌ مكانهاي‌ ارزان ‌تر برون سپاري مي ‌كنند كه‌ پيش‌ از آن‌ در مكان‌ اصلي‌ انجام‌ مي ‌شد. جنرال‌ الكتريك‌ اكنون‌ 6000 دانشمند را در ده‌ كشور به‌ كار گمارده‌ است‌. مهندسان‌ در دهه‌ هاي‌ 1970 و 1980 عمدتاً به‌ ايالات‌ متحده‌ و اروپا مي ‌آمدند، اكنون‌ شغل‌ها به‌ نزد آنها مي‌رود. شغل‌هاي‌ خدماتي‌ كه‌ پيش‌ از اين‌ در شهرهاي‌ جهان‌ نخست‌ بود كليد موفقيت‌ طبقة‌ متوسط‌ شهري‌ در شهرهايي‌ همچون‌ شانگهاي‌، مانيل‌ و سن‌ خوزه‌ شده‌ است‌. مثلاً در مانيل‌ 8000 شركت‌ خارجي‌ كارگراني‌ را تقريباً در يك‌ دوجين‌ مجموعۀ‌ اداري‌ با پيوندهاي‌ فيبر نوري‌ به‌ كار گرفته‌ اند. پيتر گودمن نمونه‌ اي‌ را توصيف‌ مي ‌كند از معماري‌ در شانگهاي‌ كه‌ نقشۀ‌ اصلي‌ پلكان‌ شركت‌ فورچون‌ 500[10] را در شمال‌ ايالت‌ نيويورك‌ طراحي‌ مي‌ كرد. معماران‌ در نيويورك‌ ساعتي‌ بين‌ 100 تا 120 دلار مي ‌گيرند، در چين‌ دستمزد معماران‌ كسري‌ از اين‌ رقم‌ است‌. كارهايي‌ با مهارت‌ بالا را امروزه‌ به‌ بيرون‌ مرزها مي‌ فرستند چرا كه‌ نرخ ‌ها در آن‌جا ارزان ‌تر است‌ و از نيروي‌ كار جهاني‌ اكنون‌ مي ‌توان‌ در كل‌ 24 ساعت‌ استفاده‌ كرد. پيامدهاي‌ اين‌ جا به‌ جايي‌ جهاني‌ در شغل‌ هاي‌ خدماتي‌ تازه‌ در حال‌ شكل ‌گيري‌ است‌. برخي‌ اشاره‌ هاي‌ آزمايشي‌ و احتمالي‌ را به‌ شكل‌ پرسش ‌هايي‌ براي‌ تحقيق‌ بيشتر مي‌ توان‌ مطرح‌ كرد: آيا ما شاهد آغاز زوال‌ طبقة‌ متوسط‌ نوين‌ در شهرهاي‌ جهان‌ نخست‌ و بازسازي آنها در كشورهاي درحال توسعه ايم‌؟ آيا در آستانۀ‌ دگرگوني‌ عمدۀ‌ اجتماعي‌ ـ فضايي ‌اي‌ هستيم‌ كه‌ طبقۀ‌ كارگر و متوسط‌ شهرهاي‌ جهانِ‌ نخست‌ را به‌ نحوي‌ مؤثري‌ از بين‌ مي ‌برد تا آنها را در شهرهاي‌ جهان‌ِ در حال‌ توسعه‌ به‌ شكل‌ نويني‌ از نو بسازد؟[10]

عدم کارایی شعار «مرگ بر حكومت هاي وابسته به امپرياليسم جهاني»

هرچند برخي از تزهاي كلاسيك نظريۀ امپرياليسم، كه متأثر از آراي ماركس است، همچون اوليگارشي سرمايه داري مالي و سلطۀ هرچه بيشتر انحصارها (بخوانيد شركت هاي فراملّي) و صدور سرمايه به قوّت خود باقي است صف بندي نسبتاَ روشن و سادۀ دورۀ پيش از اين، مبني بر صف امپرياليسم و صف ضد امپرياليسم (كه بلوك سوسياليسم نيز در آن جاي مي گرفت) شكسته شده است. چنين مي نمايد كه ديگر شعار «مرگ بر حكومت هاي وابسته به امپرياليسم جهاني» كارايي خود را از دست داده باشد چون حكومت هاي به ظاهر مستقل نيز وابسته به اين نوع انباشت سرمايه گشته اند. سرمايه داري در شكل جهاني نوين خود فقط حكومت ها را وابسته به خود نمي خواهد بلكه كلّ كشور را وابسته مي كند. از همين روست كه دولت هاي كشورهاي پيشرفتۀ صنعتي و در رأس آنها ايالات متحده خواستار برقراري «يك دوز» دموكراسي در همۀ كشورهايند. ديگر نمي توان از همۀ نيروهاي موجود در كشورهاي درحال توسعه استفاده كرد، بسياري از وظايف طبقات توليدي كشورهاي خود را بر دوش آنها نهاد، بازارهاي بين المللي و يكپارچه با بازار هاي جهاني در آنجا به وجود آورد، بخش هاي امور مالي و خدمات پيشرفته اين كشورها را در نظام جهاني مالي ادغام كرد اما به سلطۀ حكومتي ديكتاتور ياري رساند. يعني دموكراسي اقتصادي با ديكتاتوري سياسي نمي تواند سازگار باشد. اين را ايالات متحده نخستين بار در امريكاي لاتين تجربه كرد.

در حقيقت چنين مي نمايد كه وابستگي يا عدم وابستگي حكومتي، به معناي پيش از اين، تأثير چنداني در وابستگي كلّ اقتصاد آن كشور ندارد. حكومت هوگو چاوز به رغم همۀ شعارها و حركات ضد امريكايي اش، روزانه بيش از يك و نيم ميليون بشكه نفت به امريكا مي فروشد! و زيرساخت هاي نفتي ونزوئلا كلاً امريكايي است. حتي دولتي مانند دولت لولا در برزيل، با همۀ صداقت و خردمندي و استقلال آن، مي بايست با لحاظ كردن سرمايه گذاري هاي كلان شركت هاي فراملّي فعاليت مي كرد چرا كه كلّ اقتصاد برزيل با اقتصاد جهاني درآميخته است. دولت نوري مالكي در عراق ، مصّرانه از ايالات متحده مي خواهد كه نيروهايش را به كل از عراق خارج نكند اما با حكومت ايران روابط صميمانه اي دارد. حكومت قذافي، به رغم همۀ شعار ها و نمايش ها و با توجه به اينكه قذافي واقعاً دست نشانده و وابستۀ به قدرت هاي غربي نبود، ولی عمدۀ نفت خود را به اتريش و ايتاليا مي فروخت، پروژه هاي چندين ميليارد يورويي با اتحاديه اروپا داشت، چين و روسيه سرمايه گذاري هايي كلان در لیبی داشتند و حکومت قذافی با سازمان هاي اطلاعاتي ايالات متحده و انگلستان همكاري مي كرد.

خانم نوشین احمدی خراسانی ميگويند كه بازتوليد گفتمان امپرياليسم موجب تضعيف جنبش ها مي شود و در حقيقت فعلا حرفي از امپرياليسم نزنيم، اما پشت اين سخن نوعي اعتقاد به وجود گفتمان كلاسيك امپرياليسم موجود است؛ درحالي كه نظر نگارنده بر اين است كه زنده كردن اين گفتمان يا نظريه باعث گمراهي و هدر رفتن نيروي جنبش ها مي شود و تشخيص صفوف و تركيب نيروها و مهم تر از آن، تدوين راهبردي براي مقابله با توسعه طلبي سرمايه داري (در شكل غربي و شرقي آن) از يك سو، و نيروهاي عوام فريب و استبداد- مبنا را، از سوي ديگر مخدوش مي كند.

و اما كلام آخر اين كه، نگارنده به رغم هر اختلاف نظري كه با خانم احمدی خراساني دربارۀ اين مقاله داشته باشد گزاره هاي آشكار و پنهاني همچون دعوت نيروهاي نظامي غرب يا خودفروختگي جنبش ها و تشويق به مداخله نظامی و جنگ يا چيزهايي از اين قبيل را در مقاله ایشان نديده است و معتقد است كه اين گونه انتساب ها بيش از آنكه از كشف حقيقت سرچشمه بگيرد ناشي از بدفهمي يا غرض ورزي است. خانم نوشین احمدی خراساني افكار خود را در زير نور شديد صراحت لهجۀ خود به معرض ديد گذاشته و اين شجاعت، ستودني است.

پانوشت ها:

[*] http://www.facebook.com/note.php?note_id=10150314…

1- ياسپرس، كارل، آغاز و انجام تاريخ، ترجمۀ محمد حسن لطفي. تهران: خوارزمي،1373، ص.275.

2- لنين، ولاديمير ايليچ، امپرياليسم: آخرين مرحلۀ سرمايه داري، ترجمۀ مسعود صابري. تهران: طلايه پرسو،1384،ص.19.

3- Restructuring

4- هانت،اي. ك. ، تكامل نهادها و ايدئولوژي هاي اقتصادي، ترجمۀ سهراب بهداد. تهران: جيبي، 1358، ص.98

5- لنين،همان، ص.17.

6- فرانك وبستر، نظريه هاي جامعۀ اطلاعاتي، ترجمه مهدي داودي. تهران: انتشارات وزارت امور خارجه، 1382، ص.256-261.

7- Outsourcing

8- شورت، جان رني ، كلانشهرهاي جهاني: شهرهاي جهاني شونده در دنياي سرمايه دار، ترجمه مهدي داودي. تهران: انتشارات انجمن ژئوپوليتيك ايران،(زير چاپ).

9- Fortune 500.

10.شورت، همان.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال
برگرفته از:
ایمیل دریافتی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.