رفتن به محتوای اصلی

اوضاع کنونی در خاورمیانه‏
16.09.2011 - 09:45

▀ ▬ پیشگفتار

چند سال پیش موضوع حملهء غرب و ارتش اسرائیل به تأسیسات اتمی و صنعتی ایران اوج خاصی بخود گرفته بود. طیف قابل توجهی از ایرانیان اپوزیسیون خارج از کشور رژیم اسلامی تهران بویژه سلطنت طلبان و مشروطه خواهان بنیادگرا ارتش اسرائیل را در عملی کردن حمله به سرزمین ایران تشویق میکردند. در سال 2008 میلادی مقالهء در پایین آمده را در سایت ایران گلوبال در ارتباط با پیامدهای ناگوار این حملهء احتمالی انتشار دادم که در آن پنهان و آشکار به موضوعات زیر پرداخته است:

1- به رابطهء خوب و دوستانهء ایرانیان و مردم یهود در گذشته 2- همچنین روابط دیپلماسی مفید بین ایران و کشور اسرائیل در قرن بیستم و عکس العمل کشورهای عربی در همین رابطه/ 3- تیره شدن روابط بین ایران و اسرائیل بعد از انقلاب اسلامی 57 و پیامدهای ناگوار آن برای دو ملّت ایران و اسرائیل/ 4- اتحاد و همکاریهای گسترده در عرصه های مختلف بین اسرائیل و کشور ترکیه با پشتیبانی غرب بر علیه سرزمین ایران، که در این مقاله ارتباط بین کشور اسرائیل و ترکیه را ناپایدار و مصنوعی و بنا به ضرورت مقطعی ارزیابی کرد.

5- در زمان انتشار این مقاله بین حکومتهای دو کشور اسرائیل و ترکیه روابط بسیار نزدیک و همبستگی تمام بر قرار بود، علیرغم آن پیش بینی و تحلیل شد که ایران و حتّی نظام جمهوری اسلامی تهران بحز شعار دادن بدون پشتوانه، بطور کلی خطری برای کشور و مردم اسرائیل محسوب نمیشوند ولی این کشور و حکومت ترکیه هست که در آینده در پراتیک به خطری جدی برای کشور و ملّت اسرائیل در منطقه تبدیل خواهد شد که وجود حکومت و حیات ملّت اسرائیل را تهدید خواهد کرد. امروز بعد از گذشت تقریبأ چهار سال شاهد آشکار این موضوع در عرصه های مختلف هستیم که روابط بین این دو کشور چنان تیره و شدت یافته است که احتمال درگیری نظامی بین آنها و بهم زدن اوضاع در منطقه بسیار نزدیک است.

● کافی است که حکومت ترکیه مانند ماه مه 2010 میلادی کاروان امدادی دیگر ولی این بار با اسکورت کشتی های جنگی ترکیه به مناطق فلسطینی روانه کند. حکومت ترکیه و نخست وزیر آن رجب طیب اردوغان با بیانی تند و خشنِ در حالتِ جنگ مرتّب در رسانه های عمومی کشور اسرائیل را پرخاشگرانه مورد تهدید و توهین قرار داده است. دیدار رسمی و هدفمند سیاسی نخست وزیر کشور ترکیه به کشورهای عربی شمال آفریقا و حضور ایشان در لیگ کشورهای عربی، بیانگر بسیار مسائل نهان و آشکار دامنه دار سیاسی و ائتلافاتِ منطقه ای هست. حمله به سفارت اسرائیل در قاهره پایتخت مصر هم میتواند با تحریک و در ارتباطِ مستقیم با حکومتِ ترکیه باشد.

6- در این مقاله در سال 2008 میلادی نتیجه گیری شده بود که تضعیف سرزمین ایران و در مقابل برجسته کردن و تقویت نظامی و اقتصادی کشور ترکیه که در نهایت به تقویّت پان ترکیسم می انجامد، همچنین تقویت پان عربیسم شرایط و روزی را فراهم خواهد آورد که اتحادِ بین پان ترکیسم و پان عربیسم در منطقه، کشورهای غربی در رأس آن آمریکا و بویژه کشور اسرائیل را به چالش جدی خواهند گرفت، که امروز این مسئله اتفاق افتاده است، حال تا چه اندازه کشورهای غربی بتوانند جنبش جدید در خاورمیانه و جهان عرب را در پوشش جنبش های دمکراتیک هدایت و کنترل کنند و چه زمان غرب و ناتو به نقش دوگانه بازی کردن زیانبار حکومت ترکیه پی ببرد، هنوز کمی دیگر وقت لازم هست.

7- اعراب و تُرک تباران با ایدئولوژی دین اسلام، در مقابل فلسفهء جهان بینی و فرهنگ دو آلیسم یونانی، ایرانی، و رومی در خاورمیانه و خاور نزدیک و آسیای کوچک ( ترکیه امروز) بپا خواستند و با پیروزی بر آنها سیستم حکومتی خلیفه گری و تمدن سازی خود را آغاز کردند. امروز این دو نژاد و قوم تلاش بر آن دارند که با اتحاد خود تاریخ را دوباره در منطقه تکرار کنند و از برکناری و منزوی شدن اسلام سیاسی در هر شکل آنرا در منطقه جلو گیری و آنرا همچنان ابزار مبارزاتی مشترک و برای پیشیرد منافع ملّی خود بکار گیرند، زیرا جایگزینی دمکراسی و آرامش و امنیّت و حاکمیّت قانونمندی راسیونال و سکولار در منطقه با طبع و سرشت و با منافع ملّی این مردمان سازگار نبوده و نیست. از همه مهمتر اسلام زداریی از فرهنگ و تمدن تُرکی و عربی امری غیر ممکن میباشد.

● حکومت و کشور ترکیه تلاش بر آن دارد که با داغ کردنِ تنور تفرقه و نفرت شرایط و پروسهء خاورمیانه و روابط بین اعراب و کشور اسرائیل را به همان سالهای خشونت بار 1948 میلادی بر گرداند، ظاهرأ حکومت ترکیه امروز برای دسنرسی به اهداف و منافع خود، بازگشت و یا ادامهء جنگهای بین اعراب و اسرائیل از همان سالهای اسفبار 1949 میلادی را راه حل و استراتژی مناسبی برای پیشبرد منافع اقتصادی و سیاسی خود می بیند.

8- دو کشور و دو ملّت ایران و اسرائیل، دو پایه اصلی صلح و ثبات، توسعه و امنیّت، و نیروی محرکه دمکراسی و ترویج اندیشه های نو در منطقه است، تضعیف این دو کشور و ملّت در منطقه پیامد بسیار وخیمی را خواهد داشت. وظیفهءِ هر ایرانی دمکرات و پای بند به حقوق بشر هست اکنون که کشور و ملّت اسرائیل مورد حملهء اعراب و تُرک تباران قرار گرفته است این ملّت و حکومت آنرا تنها نگذارند. در صورت حملهء نظامی اعراب و ترکیه به سرزمین اسرائیل، علی خامنه ای اتوماتیک بدون هیچ چشمداشتی به پشتیبانی از اعراب و تُرک تباران به این جبهه خواهد پیوست و بر خلاف ارادهء ملّی ایرانیان سرزمین ایران را به جنگی ناخواسته و به میدان قمار بازی خواهد کشاند که بُرد و باخت آن قابل پیش بینی نیست و هیچگونه منافعی جز ویرانی برای ایران نخواهد داشت. بعد از پیروزی بر کشور اسرائیل و به زانو در آوردن ملّتِ یهود از سوی این مردمان، بدونِ شک نوبت سرزمین ایران هم فرا خواهد رسید.

● امروز همزمان با اینکه حکومت اسلامگرای ترکیه یک جنگ روانی و سیاسی را برعلیه کشور اسرائیل در بین اعراب و جهان سامان و رونق داده است و آمادگی خود را برای یک درگیری و جنگ نظامی با این کشور اعلام کرده است، راکتهای ضد موشکی کشورهای غربی و ناتو را صرفأ برای تهدید و مقابله با ایران در سرزمین ترکیه جایگزین کرده است تا موشکهای احتمالی ایران قبل از اینکه بجایی برسند، بر سر خودِ ملت ایران منفجر و فرو ریزند. کشور ترکیه به امید پشتیبانی و جمع کردن جهان عرب زیر یک سقف و یا در یک جبههءِ ضدِ اسرائیلی و ضدِ ایرانی برنامه ریزی و حساب باز کرده است که دیگر جای هیچگونه شک و تردیدی را در این استراتژی حکومت ترکیه باقی نمیگذارد.

● ائتلاف کشور ترکیه با بخش غیر دمکراتیک جوامع و کشورهای عربی، پروسهء دمکراتیک بهار عربی را سد خواهد کرد. اینجاست که نیروهای دمکراتیک و آگاه جوامع عربی باید به نقش و تاکتیک زیانبار و بی آینده حکومت ترکیه که فقط گل آلود کردن آب و انداختن تفرقه و جنگ بین اعراب و اسرائیل میباشد پی ببرند و بدانند که استراتژی دوگانهءِ ترکیه صرفأ کسب امتیازات اقتصادی است.

● لازم به یاد آوری هست همان گروهی که در زمان انتشار این مقاله به محتوا و مطالبی که در آن مطرح شده بود توجهی نکردند و نگارنده را نژاد پرست و راسیسم و ضد عرب و تُرک خواندند، امروز هم با مقالات و پژوهشهای راسیونال و دانش محور مستند قومی، ملّی، و با ارائه راه حلّهای مناسب برای برون رفت از این بحران، چنین روش ناشایسته و غیر علمی و بدون آینده نگری را بکار میگیرند و بجای نقد و ارائه یک راه حلّ منطقی نگارنده را در اشکال مختلف مورد حمله قرار میدهند، ولی گذر زمان خود پرده بر بسیاری از مسائل بر خواهد داشت که حق با کیست و چه کسانی به حقیقت نزدیکتر شده اند و توانسته اند خطرات فردا و آینده را ببیننند تا زمینهء یک همزیستی مسالمت آمیز مفید بسود همگانی با کمترین هزینه بدون تلف کردن وقت برای بازسازی کشور ممکن شود.

● با تجربه و برداشت از این مقاله که در سال 2008 نوشته و انتشار یافت و امروز درستی تحلیل های آنرا عملأ شاهد هستیم، من بر این باور دارم آن دسته از مقالات تحلیلی و تاریخی که امروز برای عده ای کم اهمیّت است و آنها را راسیسم و نژاد پرستی ضد تُرک و عرب میخوانند در چند سال دیگر نتایج درست و پیش بینی شدهءِ آنرا بروشنی تجربه و شاهد خواهیم بود، بنا بر این ضرورت هست بجای مارک زنی و توهین به نویسندگان به محتوا و هشدارهایی که در این مقالات و رساله ها آمده و می آید اندک توجهی بشود تا در مقابل آنها تصمیمات و استراتژیهای لازم گرفته شود، گویند: جلوی ضرر را هر جا بگیری بسود هست.

● من یک نیرو و پتانسیل خشونتگر و مخربی را در گروهی از قومگرایان و در مناطق مشخص جغرافیای سیاسی ایران به روشنی می بینم که خود را در پوستهء هویّت طلبیِ قومی، دمکراسی، وعدم تمرکز قدرت سیاسی، بر خورداری از آموزش زبان مادری پنهان کرده است. این گروه با دسترسی به این خواسته ها هم قانع و راضی نخواهد شد و به مسائل فراتری با تحریک و کمک کشورهایی برون از سرزمین ایران روی خواهند آورد. هدف ما پرده برداری از این پنهان کاریها و مسائل و اهداف پشت پرده و تلاش در مهار و هدایت این پتانسل به مسیری است که از خون ریزی و خانه خرابی فراگیر درون و برون مرزی جلوگیری کند.

در زیر متن نوشتار سال 2008 میلادی تحت عنوان: «حملهء ارتش اسرائیل به ایران، حمله به ملّت اسرائیل هست » آورده میشود:

« حملهء ارتش اسرائیل به ایران، حمله به ملّتِ اسرائیل هست»

پیشگفتار:

● خبرگان زمانِ خویش کوروش کبیر را تیز هوش و تحلیل گر، چهره های فلسفی، ادبی، تاریخی یونانی از جمله: هرودوت و گزنفون او را دادگستر و با سخاوت در تبادل اندیشه، مشاوره گر و نتیجه پرداز در سیاست، « آیشیلوس » شاعر یونانی [525 – 456 قبل از میلاد] که در دورانِ جوانی در لباس سربازی در نبرد یونان و ایران در منطقهء ماراتُن بر علیه ایران شرکت داشته و برادر خود را در این نبرد از دست داده، از نیک گویی دربارهء کوروش و ایرانیها مبالغه کرده است، فیلسوفِ مشهور یونانی «پلاتون» [427 -347 قبل از میلاد] که زبان نقدش فلسفهء دیالکتیک هست و اساس ایده و تئوری فلسفی اش آفریدن پایه و فضایی است که حالت فرض و گمان، همچنین نسبیّت [ سوبیکتیسم و رلاتیو یسم] بتوانند به شناخت حقیقت [ابیکتیو] منجر شود، در بارهء کوروش کبیر میگوید:

[... کوروش را نباید فقط بخاطر آزادکردن یونانی ها در آسیای صغیر «ترکیه امروزی» ارج نهاد، بلکه او کسی است که با قدرتِ سیاسی و حاکمیّت چنان کنار آمده است، که زمامداری او بر دوش کسی سنگینی نکرد و هیچکس را آزار نداد، بین مردمانِ تحتِ فرمانروایي خود تفاوتی نمیگذاشت، آسایش و امنیّتِ همهء آنها را بطور یکسان آرزو میداشت. هرکسی آزادی اندیشه و بیان داشته است، صلح و دوستی و همبستگی، خردگرایی گروهی و شایسته سالاری در نزدِ او از اولویّتِ خاصّی برخوردار بوده است. او رهبر ماهری بود که سرزمین پدری اش را دوست میداشته است...]

● برای پلاتون از دیدگاه فلسفی، کوروش پدیده ای بوده است که از یک سو خود به حقیقت تبدیل شده است و از سویی دیگر او آفریدگار فضا و مکانی است که در آن شناخت حقیقت ممکن شود.

امّا آنچه کوروش هخامنشی را فردی کبیر و در تاریخ جاودانه میدارد آزاد سازی بایل بدونِ خرابیِ حتّی در و دیواری از این مرکز بازرگانی و علوم عصر آنتیک و تجمع کشورها و تقاطع اندیشه های مردمان گوناگون با باورها و سایر شاخص های متناوب و متفاوت دیگر بوده است. در بابل فتح شده مردمانِ گوناگون و طبقاتِ بهم آمیختهءِ رنگارنگ یافت میشد، که بسیاری از آنها به شکل برده در اسارت بودند، از جمله ساماریتانِرها [Samaritaner] که در سال 721 قبل از میلاد به نینوا به تبعید آورده شدند،

▀ ▬ روابط ایرانیان و یهودیان در دورانِ آنتیک،

● یهودیان هم به سرنوشت اسفبارتری از ساماریتانِرها از سال 589 قبل از میلاد به عنوانِ برده در بابل گرفتار بودند، سِدِکیا یا سِدکیس [Zedekis] آخرین پادشاهِ یهودی "یودا" [Juda] شاهد بریدنِ گردن فرزندانِ خویش بود و دست آخر خودِ او را هم کور کردند، همین یک عمل ناشایستِ غیر انسانی، بیانگر شرایطِ نامناسبِ یهودیانِ زیردستِ گرفتار در بابل بوده است.

● کوروش با فتح بابل مردمانِ در اسارت را آزاد کرد، آزادی مهاجرت، آزادی دین و مسلک و فرهنگ، آزادی کار و کوشش و روزگار گذراندنِ با برقراری مساوات را بر قرار کرد، کوروش بنیادگذار حقوق بشر با هدیه کردن آزادی به یهودیان، یکی از بزرگانِ قوم را بنام زُرُبابل [Zorobabel] را مسئول رهبری و هدایت آنها تا فلسطین کرد. بدستور کوروش اسرائیل دوباره بازسازی، و عبادتگاهِ یهودیان [Tempel]، آنها را با پشتوانهء مالی از گنجینهء امپراطوری هخامنشیان بسیار محکمتر و بلندتر از قبل با دیواری 4 لایه ای که سه لایهء آن از سنگهای محکم و لایهء آخر از چوب تازه بود از نو ساختند.

● به یهودیانی که دیگر مایل بازگشت به اسرائیل نبودند و در ایران ماندند، از سوی دولتِ هخامنشی در زمینه های گوناگون کمک شد تا دوباره آزادانه زندگی را از سر گیرند. خانه و دارایی یهودیانی که در زمانِ اسارت از بین رفته بودند بین بازماندگانِ همین قوم تقسیم گردید. بسیاری از آنها همراه کوروش کبیر به مرکز ساتراپی پارس آمدند، استان فارس بعد از اورشلیم و حومهء آن در جهانِ شرق اوّلین سرزمینی بود که بالاترین رقم افرادِ یهودی را دارا بود، امروز هم این هم میهنان در رقمی بالا در کمال صلح و امنیّت در کنار سایر ایرانیان در شهر شیراز مرکز استانِ فارس بسر میبرند.

● یهودیان امروز در سراسر ایران بازمانده از همان زمان هستند، آزادی یهودیان در بابل روز دوباره متولّد شدن و تداوم حیاتِ آنها بشمار می آید. علاقهء کوروش کبیر به یهودیان و تلاش آن در بهبودی سرنوشت آنها از عجایب تاریخ هست، در مقابل مردمانِ یهود هم ناسپاسی نکرده اند و در کتُبِ مقدّس و در ادبیّاتِ تاریخی، اجتماعی، و فرهنگي خود، کوروش را تا در مقام بزرگترین پیامبر بالا برده اند، چه ستایش و نیایش ها که نکرده اند.

● پوریم [Purim]، رویداد دیگری هست که دوستی و همبستگی ایرانیان و یهودیان را در تاریخ این دو ملّت به نمایش میگذارد. " هامان " [Haman] وزیر و یا بالاترین فرد حکومتِ هخامنشی بر اثر حسادتِ شخصی با یک و یا چند نفر از یهودیانِ درباری، برای نابودی یهودیان در صدد تعیینِ تاریخ مشخصی بود که ملکهء یهودی تبار ایرانی إستر [Ester] همسر خشایار شاه 1 [Achaschwerosch] با یکی از نزدیکانش متوجّه امر میشوند و شاهِ ایران را در جریان میگذارند، و بدستور شاهِ هخامنشی " هامان " نخست وزیر و خانوادهء او همراه با کسانِ دیگر که در این توطئه شرکت داشته اند، اعدام شدند. این عمل از خود گذشتگی و همبستگی ایرانیان به سرنوشتِ مردمانِ یهود بار دیگر به نمایش میگذارد.

▀ ▬ مخالفت اعراب، از روابط ایران و اسرائیل قبل از انقلاب اسلامی 57

● در عصر جدید بویژه در نیمهء دوّم قرنِ 20 دو ملّت ایران و اسرائیل همبستگی با عهد و پیمانهای محکم گذشته را تکرار و تازه کردند. امروز تحلیل گران و کارشناسان بر این باورند که انقلاب اسلامی 57 در ایران، نتیجهء بر کناری مصدق در سال 1953 میلادی و برنامهء اصلاحاتِ ارضی و سایر رفُرمهای دیگر در سال 1963 میلادی در ایران میباشد، امّا واقعیّت این هست که همکاری و همبستگی ملّت و شاهِ ایران با مردم اسرائیل از زمانِ تأسیس کشور اسرائیل 1947 میلادی، نقش اساسی را در سقوطِ سیستم شاهنشاهی با برکناری افکار ایرانی را در پی داشته است،

● از همان نیمهء اوّل سالهای 1950 میلادی که با جنبش افسرانِ جوان اعراب همراه میباشد، تمام کشورهای عربی همان اتحّادی را که بر علیه دشمن خود یعنی کشور اسرائیل داشتند، بر علیه کشور ایران به رهبری جمال عبدالناصر تا سال 1970 میلادی هم بود، که بعد از وفاتِ او سیاستمدارانِ عرب راهِ او را ادامه دادند. جمال عبدالناصر از همان آغاز 1953 صرفأ به مناسبتِ همکاری ایران با اسرائیل به روابط دیپلماسی خود با ایران پایان داد.

● جهان عرب جبههء اپوزیسیون، بویژه دینی آنرا که بر علیه حکومتِ ایران بودند به اشکال مختلف حمایت میکردند، اغلب افرادی که در رژیم اسلامی به مقامی رسیدند، از دوره دیدگانِ در آموزشگاههای فلسطینی بودند و هستند. در مجموع همکاری و همبستگی دولت و ملّتِ ایران با حکومتِ اسرائیل و جهان غرب بویژه آمریکا باعث شد که جهان عرب و مسلمین جهان به دشمنان درجهء یک ایرانیان تبدیل شوند. اینکه عربها پیوسته و هر زمان ایرانیان و یهودیان را دشمن مشترک خود میدانند در این جملهء صدام حسین دیکتاتور بیانگر این حقیقت هست که گفت: خدواند 3 موجود را نمی بایستی می آفرید: پشه، یهودی، و ایرانی را.

در تمام جنگهای اعراب و اسرائیل ایران چه بشکل کنترل آبها و راههای آبی ناحیّه خلیج فارس و دریای عمّان، کانال سوئز با دریای سرخ، باب المندب و تنگهء عدن، چه بصورت کنترل کشورهای عربی بویژه ناحیّهء خلیج فارس و عراق، یا کشورهای شاخ آفریقا و چه بصورت تأمین انرژی و موادِ سوختی برای جنگ، پیوسته در کنار ملّت و حکومتِ کشور اسرائیل بودند.

▀ ▬ روابط ایران و اسرائیل بعد از انقلاب اسلامی 57

● انقلاب 57 با رژیم اسلامی ضدِ کشور اسرائیل حاکم بر ایرانِ امروز، نتیجهء ایدئولوژیکی کردن دین اسلام و اسلامی کردنِ ساختار حکومتها مطابق با سیاستِ خارجی آمریکا در مقابل ایدئولوژی مارکسیسم در خاورمیانه میباشد. برنامهء اصلی وقوع انقلاب اسلامی در کاخ سفید آمریکا صورت گرفت، رقابتِ بین برژنسکی [Zbigniew Brzeziniki] مشاور امنیّت پرزیدنت کارتر که طرف شاه را داشت و هنری پرشت[ Henry Precht] رئیس بخش ایرانی وزارت خارجه با سروس وانسه [Cyrus Vance] و وزیر امور خارجه که بر روی خمینی حساب باز کرده بودند، در نهایت رأی به برکناری سیستم شاهنشاهی خاتمه یافت که پس از ملاقاتهای مختلف بین کارشناسان آمریکایی و طرفداران خمینی در اروپا و آمریکا، انقلاب اسلامی را از پاریس به ایران آوردند، رژیم اسلامی کالای تولیدی سیاست خارجی وزارتِ امور خارجهء آمریکاست،

● بنا بر این شایسته هست که حکومت و ارتش اسرائیل بجای بُمبارانِ تأسیساتِ صنعتی و سرزمینِ ایران مسئولین کاخ سفید و کارشناسان آمریکایی آنزمان را به پای میز محاکمهء اینتر ناسیونال بکشد و مجازات آنها را معیّن کند نه مجازاتِ ملّتِ بی گناه ایران که هیچ نقشی را در این بازی نکرده اند و نمیکنند و تازه قربانی هم شده اند. این سیاست آمریکا بوده است که یک حکومتِ نسبتأ بر گرفته از فرهنگِ ایرانی را بردارد و بجای آن حکومت دینی را بر مسند قدرت بنشاند، در نتیجه ملّتِ اسرائیل را هم در خاورمیانه تنها بگذارد.

● با تجربه از تاریخ بخوبی در خواهیم یافت که هر وقت ایرانیان در سرزمین خود در رأس قدرت سیاسی بوده اند، روابط و پیوندِ بسیار استواری با ملّتِ اسرائیل داشته اند، امروز ملّت و حکومت اسرائیل بخوبی میداند که حکومتِ اسلامی فعلی حاکم بر ایران "ملّتِ ایران" نیست و خواسته های واقعی آنها را نمایندگی نمیکند، این حکومت با آشوب و تشنج آفرینی و بحران سازی متولّد شده و تنها از همین روش هم تغذیه و پایدار میماند، صلح و آرامش برای حاکمان دینی رژیم اسلامی زهری هست کُشنده ، آیا اکنون ارتش اسرائیل با حملهء احتمالی خود که به بحرانها دامن خواهد زد میخواهد به آرزوی سران رژیم اسلامی برای 3 دههء دیگر حکومتِ دیکتاتوری آنها پاسخ مثبتی دهد ؟.

● کشور ایران از قدیم تاکنون به عنوانِ یک کشور کلاسیکِ تاریخی و باستانی در خاورمیانه نقش تعیین کننده و تعادل موازنهء قدرت سیاسی و نظامی را داشته است، حملهء احتمالی ارتش اسرائیل باعث تضیف ایرانیان در خاورمیانه خواهد شد در نتیجه توازن قدرتِ چندگانه بسودِ اعراب به رهبری مصر و سوریّه، بویژه در ناحیّهء خلیج فارس بهم خواهد خورد، این عدم توازنِ قدرتِ سیاسی و اقتصادی به ضرر ملّت و حکومتهای اسرائیل و کشورهای غربی حتّی خودِ آمریکا خواهد بود،

● ملّتِ اسرائیل بخوبی میدانند که جهانِ عرب کینهء اسرائیل را در سینه دارند و فقط منتظر زمانِ مناسب میباشند، دوستانِ امروز اسرائیل در بین کشورهای عربی مصلحتِ زمان و شرایط هست، از ناتوانی آنهاست، دوستی اعراب با اسرائیل واقعیّت ندارد و پایدار نخواهد ماند !. کشور مصر که خود را پدر جهانِ عرب میداند در محاصرهء اسلامگرایانِ این کشور هست، آیندهء نامعلومی را انتظار میکشد.

زمانی فرا خواهد رسید که با تضیف ایران، در مقابل برجسته کردن همراه با برتری و اتحّاد اعراب در خاورمیانه، اسرائیل که هیچ، خودِ آمریکا را به چالش خواهند کشید، غرب هرگز نباید فراموش کنند که اعراب در فرصتِ مناسب بار دیگر نفت و انرژی خاورمیانه را مانند 1973 میلادی به عنوانِ اسلحه بکار خواهند گرفت.

▀ ▬ نتایج حملهء احتمالی ارتش اسرائیل به ایران

● حملهء احتمالی ارتش اسرائیل به ایران باعث خواهد شد که اپوزیسیون درون و خارج از کشور دستگاهِ ولایتِ فقیه، در اشکال مختلف حتّی ناخواسته و اجباری در جبههء سیاسی رژیم اسلامی قرار گیرند، در واقع آمریکا و اسرائیل پشتیبانی نیروهای دمکراتیک ایرانی در رابطه با تغییر رژیم اسلامی و در عرصه های دیگر خاور میانه را از دست خواهند داد، حملهء احتمالی ارتش اسرائیل به ایران، این امکان را برای رژیم فراهم میکند که بخش عظیمی از جامعهء ایرانی را در زیر یک سقف جمع کند و ساختار حکومتی و سیاست داخلی و خارجی خود را به مسئلهء ملّی ایرانیان تبدیل نماید و برای نابودی اپوزیسیونِ رادیکالِ خود و برای تنگتر کردنِ حلقهء دیکتاتوری در درونِ کشور سندِ قانونی در دست داشته باشد.

● به عبارتی دیگر حملهء احتمالی ارتش اسرائیل به تأسیساتِ ایران، تأئیدِ هویّت حقوقی، حقیقی، و ملّی نظام ولایتِ فقیه بر ملّتِ ایران هست، امری که رژیم علیرغم تلاشی 30 ساله در آن شکستِ کامل خورده است. ولی اینک با یک اشتباهِ حکومتِ اسرائیل و یا آمریکا، سرانِ رژیم اسلامی یک ساعته به آرزو و اهدافِ دیرینهء خود خواهند رسید.

▀ ▬ دوستی نا پایدار اسرائیل و کشور ترکیه

حکومتِ اسرائیل به سفارش آمریکا، دست از دوستی با ایرانیان برداشته و در منطقه پیمان نظامی و سیاسی با کشور تُرکیّه بسته است در واقع به ترکیّه باج میدهد: علاوه بر کمکهای مالی و تکنولوژی، ابزار و آلاتِ جنگی تحویل ارتش تُرکیّه میدهد، کالاهای اقتصادی تُرکیّه از طریق اسرائیل وارد آمریکا میشود و در مقابل کالا و وسایل آمریکایی از همین طریق به تُرکیّه باز میگردد. امّا اسرائیل و آمریکا غفلت کرده اند و میکنند که بدانند آکادمیکها و الیته های تُرک تبار اکنون با سرخوردگی از پذیرفتن آنها در اتحّادیّهء اروپا خواهانِ، بازگشت تُرکیّه در جبههء ایران اسلامی، جهان اسلام رادیکال ضدّ غرب، و حتّی در صفِ روسیّه دشمن دیرینهء آنها هستند،

● بر خلاف میل صددر صدِ ایرانیان استراتژی سیاستِ اتحّادِ: تهران، باکو، و آنکارای اسلامی در دستور کار هست. دین اسلام از هویّت و فرهنگِ تُرک تباری با هر شدّتِ لائیسیته و سکولاریسم در قانون اساسی این کشور جدا شدنی نیست، حکومت کشور تُرکیه مدارس گسترش تعلیماتِ دین اسلام را در سراسر کشورهای آسیای میانه و قفقاز تُرک تبار باز کرده است، گروههای تروریستی القاعدهء تُرک تباری شناخته شده در کشور ترکیه وجود دارند، اسلامگرایان حکومت را در کنترل خود میگرند، جدیدأ با سوریه و ایران روابطِ خوبی برقرار کرده است.

● تُرکیّه در صحنهء سیاست ورزی خاورمیانه نقشی را بازی نمیکند، کارنامهء سیاسی پاک و روشنی هم در بین همسایگان و خاورمیانه ندارد و نمیتواند از مهارتِ دیپلماسی برخوردار باشد، از سویی دیگر دارای مرزی جغرافیایی آبی و خشکی مانند ایران با اعراب نیست، مانند ایران منابع نفتی و انرژی ندارد، در نتیجه نمیتواند مانند ایران نقش رقیب انرژی و اقتصادی اعراب باشد، در سازمانِ اُپیک مکانی ندارد، تُرکیّه فقط ارتشی برای جنگ دارد، همان امری که ملّتِ اسرائیل، فلسطین، خاورمیانه، و جهانِ امروز به آن نیازی ندارند، آنچه امروز اسرائیل نیاز دارد سیاست ورزی توانمند در شرایط صلح و آرامش درخاورمیانه هست و تنها ایرانیان دمکراتیک و سکولار با برکناری نظام جمهوری اسلامی هستند که میتوانند در ایجادّ چنین فضایی نقش اساسی را در خاورمیانه بر عهده بگیرند.

● حملهء ارتش اسرائیل به ایران آرزوی پان تُرکیسم و پان عربیسم هست، در این میان هیچ سودی عایدِ ملّتِ اسرائیل نخواهد شد، تازه دوستانِ ایراني از زمانِ باستان تا کنون خود را هم از دست خواهند داد، دیوار حفاظتی را از چند سو فرو خواهند ریخت، دوستِ دیرینه را ضعیف، و جبههء دشمن خود را تغذیه و تقویّت خواهند کرد.

● کشور ایرانی سکولار و دمکراتیک و قوی تضمینی هست برای برقراری و ثباتِ صلح و آرامش در خاورمیانه، خواهانِ بر قراری روابطِ دیپلماسی فراگیر با احترام متقابل بین دو ملّتِ ایران و اسرائیل به مانندِ در ادامهء طول تاریخ هست، به رسمیّت شمردنِ حقوقِ دمکراتیکِ مردم فلسطین در حکومتی مختص بخود میباشد،

● تنها چیزی که ایرانیان در شرایط بسیار سختِ کنونی از ملّت و حکومتِ اسرائیل انتظارش را ندارند حملهء نظامی و بُمب افکنی هست، ملّتِ اسرائیل و ایران داراي دشمن مشترکی بنام نظام ولایتِ فقیه در ایران، و داراي سرنوشتِ ژئوپلتیکِ مشترکی هستند، امروز زمانِ صلح، همبستگی و هوشیاری این دو ملّت میباشد که با کمکِ سایر جهانِ آزادیخواه در پی چاره جویی با کمترین هزینه برای جایگزینی حکومتی دمکراتیک در ایران میباشد، تضعیف ایرانیان، تضعیف ملّتِ اسرائیل هست، حمله احتمالی ارتش اسرائیل به ایران، باز شدنِ جبهه هایی برای حملهء آسانِ امروز و یا فردای دشمنان ملّت و سرزمین اسرائیل را در بر خواهد داشت. نتیجهء نهایی حملهء ارتش اسرائیل به ایران، حمله به سرنوشت و امنیّتِ کوتاه و دراز مدّتِ ملّت و کشور اسرائیل خواهد بود.

Nasser.karami@gmx.de

|سپتامبر|2008| آلمان|

● [1] در لینک زیر این مقاله در سال 2008 میلادی در سایت ایران گلوبال انتشار یافت

http://iranglobal.info/node/22820

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.