رفتن به محتوای اصلی

هاشمی رفسنجانی و تدبیر بحران سوریه
07.09.2013 - 12:49

همزمان با بالا گرفتن بحران سوریه و ابرهای سیاه جنگ که از دور پدیدار می شوند، حداقل طی چند روز گذشته دو صدای کاملا متفاوت از مقامات رسمی کشور در خصوص این بحران به گوش می رسد. نخست موضع سردار قاسم سلیمانی (فرمانده نیروی قدس) که در گزارش خود در مجلس خبرگان (12 شهریور) اعلام کرد که ایران «تا آخر» از سوریه حمایت می کند و این کشور را خط مقدم «محور مقاومت در منطقه» می داند و بهانه هایی چون استفاده از سلاح شیمیایی و جنایت علیه بشریت تنها برای درهم شکستن این محور مقاومت طرح می شوند.

همزمان، و در سوی دیگر، موضع اخیر اکبر هاشمی رفسنجانی (رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام) در مازندران (9 شهریور) در رسانه ها منتشر می گردد که مسئولیت حمله شیمیایی اخیر در سوریه را متوجه دولت بشار اسد می دانند و ضمن انتقاد به این رویه نسبت به نتایج وخیم چنین رفتاری هشدار می دهد.

اظهارات هاشمی، که باعث حیرت برخی اصولگرایان شده است، هنوز پس از 4 روز به صورت رسمی از سوی ایشان تکذیب نشده و این سکوت هاشمی باعث شد تا برخی سیاستمداران تیزبین از جمله علی مطهری به این نتیجه برسند که «آقای هاشمی این حرف را زده و می خواهد راه جدیدی باز کند.»

البته تصور اینکه شخص با تجربه ای مثل آقای هاشمی از تبعات، و اعتراضات شدید، نسبت به سخنان خویش بی اطلاع باشد  و سهواً در جلسه ای خصوصی چیزی گفته باشد باطل است. منطقی تر آن است که، همچون علی مطهری، این سخنان جنجالی را بخشی از یک مسیر جدید توسط طیفی دگراندیش در بدنه نظام بدانیم که بویژه پس از انتخابات پر  سر  و صدای اخیر به میدان سیاست بازگشته اند.

هاشمی معمار سیاست تعامل و تنش زدایی در عرصه روابط خارجی آن هم پس از دهه 60 و دوران پرتلاطم جنگ است و اینک حسن روحانی، از مدیران با سابقه و قدیمی ایشان، در مسند ریاست جمهوری تلاش می کند دربهای تغییر را در عرصه سیاست خارجی کشور بگشاید و از پس 8 سال سیاست خارجی تهاجمی احمدی نژاد اینک ایران از زبان منطق و اعتدال با جهان سخن بگوید.

اما آیا آنچه ناظران «گشودن مسیری جدید» برای حل بحران سوریه می خوانند می تواند به دست تیم محبوب هاشمی-روحانی رقم بخورد؟ آیا سیکل موفقیتهای این تیم در سپهر سیاست همچنان ادامه خواهد داشت؟ آیا مردم سوریه هم خواهند گفت «روحانی مچکریم»؟ آیا پتانسیل و اعتبار هاشمی نزد عربستان می تواند ایشان را در جایگاه اهرمی برای حل بحران سوریه قرار دهد؟ 

آیا امیدهای شکل گرفته در عرصه سیاست خارجی، در همین ابتدای راه، در گرداب سوریه غرق خواهد شد؟ یا «مرد بحران» می تواند از این طوفان هم سربلند بیرون بیاید؟

شرایط موجود در سوریه اما به نحوی وخیم است که دورنمای هر مسیر جدید مسالمت آمیزی را که بتواند به حل و فصل موثر بحران منجر شود تیره و تار می کند. به چند دلیل:

 1-بحران سوریه به «مرد بحران» نیاز داشت؛ مردی که اهل ریسک می بود و می توانست سوریه را بدون اسد هم در حلقه متحدان ایران نگاه دارد، اما نه اینقدر دیرهنگام! میانجی گری برای حل بحران سوریه اکنون «نوشداروی بعد مرگ سهراب» است. اقدام برای یافتن راه حل سیاسی باید از همان سال 2011 آغاز می شد. هم دولت سوریه و هم متحدینش درباره خیزش موسوم به بهار عرب دچار اشتباه استراتژیک شدند و آن را به سود خود تعبیر کردند (به این معنا که این جنبش را صرفاً علیه دیکتاتوریهای مرتجع عربی متحد با غرب تفسیر نموده و ماهیت ضداسرائیلی و ضداستعماری آن را بیش از حد برجسته کردند). حال آنکه این حرکت در وهله اول آزادیخواهانه و مخالف خفقان داخلی و فساد سیاسی و اقتصادی بود و نه صرفاً حرکتی ضداستعماری و ضدغربی! 

2- دیپلماسی ضعیف دولت احمدی نژاد در مواجهه با خیزشهای اخیر و بویژه معیارهای دوگانه ایران در مواجهه با مسئله بحرین و سوریه باعث بدبینی افکار عمومی و قدرتهای منطقه نسبت به نقش و نیت کشور ما در حل منازعه شده است و وقتی این بدبینی در کنار بدبینی کشورهای غربی قرار می گیرد، که ایران را «بخشی از مشکل می دانند نه بخشی از راه حل»، آنگاه دورنمای هر گونه میانجی گری ای تیره و تار می شود.

3- سیاست «مشت آهنین» بشار اسد که به تبعیت از رویکرد پدرش، حافظ اسد در جریان سرکوب اعتراضات اسلامگرایان سنی در دهه 1980، انتخاب شده بود نه تنها نتیجه بخش نبود که نتیجه عکس داد و باعث شعله ور شدن آنچنان آتشی شد که پای قدرتهای منطقه ای و جهانی را نیز به میان کشید. و این هم یک خطای استراتژیک دیگر بود که  نشان داد ذهنیت سیاستمداران سوری قادر به درک تفاوتهای سال 2011 با دوران اوج جنگ سرد در دهه 1980 (دوران حافظ اسد) نیست و هنوز تصور دقیقی از تغییر در معادلات نظام بین الملل ندارد. بحرانهای قومی و مذهبی هیچ راه حل قطعی و بلند مدتی ندارند و بدترین واکنش در قرن 21 در برابر این گونه جوامع، که دارای شکافهای قومی  و مذهبی فعال هستند، استفاده از سیاست مشت آهنین است. باید راه حلهای نظامی را کنار گذاشته و از راه حل سیاسی برای کنترل بحران استفاده نمود. نتیجه استفاده از سیاست مشت آهنین خشونت بارتر شدن قیام و رشد گروههای تروریستی و خشونت طلب است، به نحوی که اکنون حرکت آزادیخواهانه مردم سوریه آنچنان با بنیادگرایی سلفی ها درهم آمیخته که به دشواری از یکدیگر قابل تفکیک اند.

با شرایطی که بوجود آمده (110 هزار کشته و میلیونها پناهنده و آواره) بعید است دیگر هیچ میانجی بتواند به حل بحران کمک کند و همه چیز موکول به نبردی است که، طبق شواهد، آغاز آن مشخص است اما پایان آن نامعلوم! با این توصیف ورود هاشمی به این مسئله هم به نظر نمی رسد با هدف حل بحران باشد، بلکه بیشتر با هدف کنترل تبعات جنگ احتمالی پیش رو علیه ایران خواهد بود، چیزی که هاشمی دوست دارد به آن بگوید «بی طرفی فعال»! اما چگونه؟

ایران به لحاظ سنتی دچار بحران «خلاء متحد اسراتژیک» در منطقه است و همین مسئله ایجاب می کرده که در جنگها و بحرانهای فراگیر تاریخی نقش بی طرف را بازی کند. به عبارتی الزامات ساختاری موجود در خاورمیانه به نحوی بوده که نخبگان سیاسی ما همواره سعی می کردند با اتکا بر استقلال و بیطرفی کشور بین محیط پرتنش بیرونی و محدودیتهای ذاتی این واحد سیاسی تعادل برقرار کرده و کشور را در شرایط طوفانی شناور نگه داشته و مانع غرق شدن آن در بحران شوند. اعلام بی طرفی در دو جنگ اول و دوم جهانی، و سپس سیاست «موازنه منفی» مصدق و «موازنه مثبت» شاه و شعار «نه شرقی نه غربی» جمهوری اسلامی همگی حکایت از این واقعیت ژئوپلتیکی ایران دارد. 

پس بهتر است سخنان علی مطهری را اینگونه اصلاح کنیم که هاشمی بخشی از اهرمی است که به کار افتاده تا (در شرایط اضطراری) مانع از کشیده شدن بیش از حد ایران به مهلکه خطرناک سوریه شود. سیاست رسمی همان است که سردار سلیمانی دوشنبه گذشته عنوان کرد اما بازیکن ذخیره هم خودش را کنار زمین گرم می کند.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی
فرارو

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.