رفتن به محتوای اصلی

پایانی غرور آفرین ؛ که با جانفشانی و فدا رقم خورد «بخش دوم»
18.09.2013 - 09:20

" کجا دانند حال ما    سبک بالان ساحل ها "

 

در بخش نخست مقاله در مورد هدف رژیم از حمله به کمپ اشرف توضیح داده و نوشته بودم  که حمله بگونه ای و با شدتی صورت گرفت که دیگر هیچ آثاری از مجاهدین در اشرف باقی نماند و آنها هم که به لیبرتی رفته اند ؛ بفکر بازگشت به اشرف نباشند . بعبارتی هیچ دلیلی برای ادامه اشرف باقی نماند ؛ یعنی پایان اشرف باشد . همچنین در مورد مجاهدین نوشتم که آنها گلهای سر سبد انقلابیون ایران هستند . نسلی سرکش ؛ آزادیخواه و تسلیم ناپذیر که امتحان وفاداری به عهد و پیمان های خود را ؛ در میدانهای تیر و رزم بخوبی پس داده اند . اکنون ادامه مقاله

 

سوم ــ اشرف ؛ هویت بخش است :

" رژیم و بسیاری از افراد و گروههای مخالفِ مجاهدین ؛ تمامیت تشکیلاتی و یکپارچگی آنها که در ظرف اشرف قوام و دوام یافته است ؛ را تاب نمی آورند  و مشکلات شان با مجاهدین از آنجا شروع مبشود  "

خبر گزاری اطلاعات در 23 شهریور به نقل از اسماعیل کوثری عضو کمیسیون امنیت مجلس ؛ بصراحت به این مشکل اعتراف میکند ولی متأسفانه دیگران با درز گرفتن آن ؛ مشکلی اصلی شان با مجاهدین  را ؛ با صراحت بیان نمی کنند  . کوثری در این باره میگوید : هیچ کشور ثالثی حق ندارد بصورت متمرکز آنها را بپذیرد ؛ تا آنها سازمان منسجم خود را حفظ کنند .

" قرارگاه اشرف " ظرفی است که مجاهدینِ مرتبط با هم و آمادهِ دخالت و تأثیر گذاری در تحولات ایران ؛ در آن جمع شده بودند . برای مجاهدین اشرف صرفا" یک قطعه زمین با مجموعه ای ساختمان ؛ تأسیسات و وسائل و ادوات و یا حتی یک شهر معمولی نیست . برای مجاهدین " قرارگاه اشرف " یک " هویت " است و افراد ساکن و یا متعلق به آن دیار را " اشرفی " میگویند . اشرفی از نظر مجاهدین یک صفت است با بار معنائی و ویژگیهای مشخص که آن هویت را توضیح میدهد . بزبان دیگر " اشرفی " یک کیفیت است ؛ کیفتی که در نتیجه ی پروسه ای در اشرف ؛ حاصل شده است .

اشرفی یعنی مجاهد خلقی با ایدئولوژی ؛ آرمان و اهداف مشخص که در کوران آزمایشات و ابتلائاتی که در " اشرف " بر او رفته است باین موقعیت و مقام رسیده است . و بعد از اینکه این صفت به مجاهدی تعلق گرفت دیگر از قید مکان رها میشود . یعنی بعد از آن مشروط به مکان نیست و هر جا که باشد دیگر اشرفی است . یعنی بدون اشرف هم ؛ اشرفی ها هستند .

صرفنظر از وابستگیها و تعلقات عاطفی مجاهدین به اشرف ؛ برای آنان اشرف جائی است که شهدایشان را در آن جا دفن کرده اند ؛ یعنی جائی است که با شهدایشان پیوند میخورند ـ کسانی که با آنها اعتقادات و آرمانهای مشترک داشته اند و در راه تحقق آن آرمانها جان پاک خود را فدا کرده اند ــ شهدائی که با آنان تا به آخر ؛ عهد بسته اند . شهدائی که برای آنها ؛ هم الهام بخش راهشان میباشند ؛ هم انگیزاننده و عامل تقویت عزمشان هستند و هم سختی های راه را برایشان آسان میکند و هم گواه حقیقتِ راه و پیروزی نهائی آنان می باشد ــ راه پر فراز و نشیبی که تاکنون پیموده اند و بعد از این هم خواهند پیمود ــ  .

برای مجاهدین اشرف جائی است که از آنجا بهتر و زودتر میتوانند بر تحولات ایران تأثیر بگذارند و جائی است که حتی بدون سلاح هم به اهداف خود ــ سرنگونی رژیم ــ نزدیکترند . اشرف نزدیک ترین نقطه به مرز ایران است ؛ یعنی کشوری که اشرف در آن واقع شده ؛ کشورِ مرز هم جوار است . اشرف برای مجاهدین ؛ نزدیکترین نقطهِ ممکن برای کمین و انتظار میباشد .

بنابراین ؛ برای اپوزیسیونی که باجبار خاک میهن را ترک کرده و در تبعید مبارزه اش را ادامه میدهد و بر خلاف بسیاری از سیاسیون ؛ مبارزین و همسنگران قدیمی ــ که دچار دگردیسی شده و ماهیت دیگری بافته اند و دیگر کمتر ؛ نگاه جدی به مبارزه دارند ــ ؛ همچنان به آرمان سرنگونی وفادار است ؛ اشرف در عالم واقع ؛ بهترین امکان در دنیای ممکنات است .

بخاطر ویژگی هائی که بر شمردم ؛ مجاهدین با توجه به نوع مبارزه ای که در پیش گرفته اند  و عزم و جزمِ سترگ شان برای سرنگونی ؛ اشرف در عراق را برای مبارزه با رژیم بهتر و مناسبتر از اروپا و یا امریکا میدانند . آنان ترجیح میدهند  بجای هواپیما ؛ با پای پیاده بایران بروند ولی بهتر و سریعتر تر در تحولات مربوط به سرنگونی رژیم دخالت کنند .

 در شرایط گسترش اعتراضات و شروع قیام اجتماعی در کشور ؛ برنده واقعی کسی است که سریعتر با قیام ارتباط گرفته و اهرم های هدایت آنرا در دست بگیرد . بنابراین از نظر مجاهدین کسانی که اشرف را در اختیار دارند ؛ پیشاپیش بسیاری از موانعِ  مسیر پیروزی قیام را ؛ از میان برداشته اند .

اما علیرغم تمام این مزیتها و امتیازها که بر شمردم ــ و حتما" مجاهدین دلائل بهتر و بیشتری در مورد ضرورت حفظ اشرف دارند ــ در سال 2004 که عراق باشغال امریکا در آمد و مجاهدین خلع سلاح شدند ؛ مسعود رجوی رهبر مجاهدین ؛ از مقامات امریکایی ــ مسئول در امور عراق ــ خواست که هواپیما بیاورند تا همه مجاهدین بلافاصله عراق را ترک کنند ؛ مسعود در مذاکره با این مقامات به آنها گفت : مجاهدین حتی حاضرند هزینه این خروج را خودشان تقبل نمایند .

از  ماهها پیش از حمله خونین 10 شهریور هم که مجاهدین رسما" با خروج از اشرف موافقت کرده و عملا"  نیروهایشان را از اشرف به مکان مورد نظر دولت عراق ؛ یعنی ترانزیت موقت ــ لیبرتی ــ برده بودند و عملا" هم پروسه اعزام به خارجِ نیروهایشان با خروج 162 نفر از آنان به آلبانی  ــ کشوری که 162 نفر از آنان را پذیرفته است ــ و 100 نفر دیگر به آلمان ؛ کلید خورده بود .

در چنین شرایطی ؛ یعنی در حالیکه مجاهدینِ باقیمانده در اشرف در حال جمع آوری و فروش وسائل برای ترک اشرف بودند  ــ که جزئی از برنامه های مربوط به توافق چهار جانبه خروج بوده است ــ مورد حمله ددمنشانه نیروهای نوری المالکی قرار گرفته اند ؛ ادعاهای غیر مسئولانه افرادی مبنی بر ایجاد موانع در مسیر خروج توسط مجاهدین و یا چوب لای چرخ گداشتن آنها ؛ غیر واقعی و در عین حال غیر صادقانه میباشد .

اما در مورد محکومیت حمله باشرف هم ؛ موضع گیری افراد و جریانهای سیاسی در این باره شگفت انگیز و بعضا" بکلی دور از پرنسیب های حقوق بشری است . همزمان ظالم و مظلوم ؛ قاتل و مقتول ؛ رژیمهای ایران و عراق را همسنگ با مجاهدین و بخصوص رهبری آن مقصر و مسبب این جنایت هولناک معرفی کردن و محکوم کردن هر دو طرف این واقعه و از طرف دیگر اطلاعیه های صادره افراد و جریاناتی که همزمان با محکوم کردن جنایت به مرز بندیهای سیاسی خود با مجاهدین اشاره میکنند و اختلافات خود با آنها را برجسته می نمایند ؛ نشانه بی اعتنائی های عمدی و یا نا آشنائی آنها با معیارهای حقوق بشری است .

برخورد حقوق بشری صرف ــ بدون ملاحظات سیاسی ــ حکم میکند که ضمن محکوم کردن قاطعانه و صریح جنایت ؛ بدفاع بی قید و شرط از افراد حمله شده و مضروب تأکید شود . یعنی اما و اگر و یا شرط گذاشتن و شریک جرم تراشیدن برای جنایتکاران و مجرمان اصلی ــ آنهم در حالی که خود این افراد و جریانات آنها را بخوبی میشناسند ــ جزء نشانه عداوت و کینه توزی با مجاهدین نمیباشد و یا در خوش بینانه ترین وضعیت ؛ نشان میدهد که این افراد و جریانات اساسا" ارزشهای حقوق بشری را نمی شناسند و یا آنان را قبول ندارند .

بر خلاف کسانی که مجاهدین را بعنوان راه بند اصلی خروج از عراق معرفی میکند ؛ من معتقدم که ؛ مجاهدین قدرت چندانی در تأثیر گذاری بر پروسه خروج از عراق ندارند ؛ کما اینکه علیرغم حمایت و همکاری مجاهدین با ارگانهای ذیربط برای انتقال ؛ تاکنون این پروسه قطره چکانی پیش رفته و بازدهی چشم گیری نداشته است . یعنی نظر و همکاری مجاهدین در زمان و سرعت خروج افراد ؛ تأثیر چندانی ندارد .

خروج قطره چکانی مجاهدین از عراق ؛ در عمل نشانداده است که این خروج ؛ پروژه ای بسیار طولانی و زمانبر خواهد بود . بنابراین از آنجا که تا خروج آخرین نفرِ مجاهدین از عراق ؛ همواره خطر نیروهای عراقی و سپاه تروریستی قدس ؛ جان مجاهدین را تهدید میکند ؛ باید از امریکا و سازمان ملل بخواهیم تا انتقال همه مجاهدین از عراق ؛ هم به جد تدابیر ویژه حفاظتی از آنها اتخاذ نماید و هم به پروسه انتقال افراد شتاب بیشتری ببخشد .  

 

چهارم ــ آمرین و عاملین حمله به اشرف :

صرفنظر از نقش مستقیم و بی واسطه رژیم ایران در همراهی و همکاری با دولت عراق ــ نیروهای تحت امر نوری المالکی ــ در این جنایت هولناک ؛ سازمان ملل متحد و دولت امریکا که علیرغم تعهدات و قول و قرارهایشان با مجاهدین هیچگونه اقدامات پیشگیرانه و ضروری برای تأمین امنیت آنان بعمل نیاوردند ؛ نیز در این قتلعام فجیع و در این جنایت ضد بشری سهیم هستند . که به شرح جداگانه نقش هر کدام در زیر اشاره میشود :

1 ) نقش حکومت ایران و عراق :

برای آشنائی و اطلاع از قدرت و نفوذ رژیم ایران ــ که بیشتر از طریق قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس ارگان تروریستی رژیم ایران در خارج از مرزهای ایران ؛ اعمال میشود ــ در مسائل و تحولات عراق ؛ روزنامه گاردین مینویسد : برخی از مقامات عراقی او را ــ قاسم سلیمانی ــ ستایش میکنند و برخی دیگر از او می ترسند .

همچنین " موفق الربیعی " مشاور سابق امنیت ملی عراق در مورد قاسم سلیمانی میگوید : بی شک او قدرتمند ترین فرد عراق است ؛ هیچ کاری بدون نظر او در عراق انجام نمی شود .

اما علاوه بر این همه قدرت و نفوذ سپاه قدس و رژیم ایران در عراق ؛ رژیم ایران بخوبی میداند که هر نوع حمله و ضربه زدن بمجاهدین در عراق و کشتار آنان نه تنها عبور از خط قرمزهای امریکا نمیباشد ــ و مخالفت آنها را بدنبال ندارد ــ ؛ بلکه آنها ــ آمریکا ــ حتی از حمله و ضربه زدن بمانع و مزاحم جدی ارتباط بین دو کشور  ؛ استقبال هم میکنند . بنابراین رژیم آزاد و برّی از حاکمیت دو گانه عراق ؛ با قدرت و با دست باز ؛ باین جنایات در عراق دست میزند .

شادی و شعف و استقبال سپاه پاسداران ؛ امام جمعه ها و دیگر مقامات و سردمداران رژیم ایران از حمله به کمپ اشرف و قتل عام و گروگان گیری مجاهدین هیچ جای تردیدی باقی نمیگذارد که این عمل جنایتکارانه بدستور ولی فقیه رژیم و با همکاری آدمکشان نیروی تروریستی قدس و مزدوران تحت امر نوری المالکی صورت گرفته است .

و بهمین خاطر هم ؛ بعد از پایان این عملیات هولناک قاسم سلیمانی طراح و پیش برنده آن ؛ در مجلس خبرگان آخوندی حاضر شده و گزارش این حمله و بقول فرمانده سپاه قدس " اهمیت راهبردی " این عملیات را برای قوت قلب و دلگرمی آخوندها ؛ باطلاع آنها رسانده است .

خبرگزاری سپاه پاسداران با انتشار اطلاعیه ای به جنایات صورت گرفته در کمپ اشرف ؛ با معرفی دروغین عاملان آن تحت عنوان " مجاهدان عراقی " ؛ اعتراف میکند و میگوید : گروههای مجاهد و اسلامی عراقی صبح امروز با حمله به پادگان اشرف ؛ تلاش کردند باقیمانده مجاهدین را از پادگان غصبی اخراج کنند .  و در ادامه مینویسد : فرزندان رشید مجاهدان شهید عراقی با اقدامی انقلابی ؛ انتقام تاریخی خود را از سازمان مجاهدین گرفتند .

تأکید و تائید سپاه پاسداران در این اطلاعیه مبنی بر " انتقام الهی و انقلابی " و " انتقام تاریخی " علاوه بر اینکه سوز و گدازها و عقده های سپاه پاسداران  رژیم ؛ از ضرباتِ کاریِ گذشتهِ مجاهدین  به مقامات و سردمداران نظام را ؛ نشان میدهد  ؛ نقش نیروهای تروریستی سپاه قدس را نیز در این حمله وحشیانه و غیر انسانی ؛ بر ملا میکند .

حسین اسلامی جانشین فرمانده سپاه نیز در حالیکه آدمکشان نوری المالکی که بفرمان و با همکاری نیروی تروریستی قدس به کمپ اشرف حمله کرده اند را جوانان عراقی مینامید ؛ نا خود آگاه به قدرت و نقش مجاهدین و کمپ هایشان در عراق ؛  در تحولات ایران و منطقه اعتراف کرده و میگوید : یکی از اتفاقاتی که در هفته گذشته افتاد و دارای اهمیت راهبردی وسیعی در تحولات منطقه خواهد بود ؛ حمله جوانان عراقی به اردوگاه اشرف و کشته شدن تعداد زیادی از کادرهای اصلی و اعضای شورای رهبری منافقین بود . عملیاتی که از لحاظ مقیاسی ؛ تأثیر آن از بسیاری عملیات گذشته بزرگتر و تأثیر آن بر حیات گروهک منافقین بسیار بیشتر از عملیات " مرصاد " ــ فروغ جاویدان ــ بود . 

محمدرضا نقدی رئیس سازمان بسیج با اشراف باهمیت شکست مجاهدین در عملیات فروغ جاویدان و تأثیر آن بر حیات و ماندگاری رژیم ــ عملیاتی که در آن مجاهدین تا 30 کیلومتری شهر کرمانشاه در خاک میهن ؛ پیشروی کرده و رژیم را به آستانه سرنگونی نزدیک ساخته  بود  ــ میگوید : حمله مجاهدین عراقی به پایگاه اشرف ؛ مهم تر از عملیات مرصاد بود ؛ چرا که تعداد زیادی از سران پلید منافقین در یک روز نابود شدند .

خبر گزاری ایسنا هم از قول محمد رضا جوکار عضو کمیسون امنیت ملی مجلس با تأکید بر ادامه حملات به پایگاههای مجاهدین در عراق گفت ؛ هدف حمله کنندگان پاک کردن منطقه از لوث وجود اشرار و جنایتکاران میباشد و گفت : باز هم شاهد حمله مردم به پادگان اشرف خواهیم بود . چون این گروهک باید تاوان کشتارهای خود در عراق را پس بدهد .

احمد خاتمی عضو مجلس خبرگان و امام جمعه خوش سیمایِ تهران از عاملین حمله به کمپ اشرف قدر دانی کرده و گفت : تشکر و تقدیر میکنم از فرزندان غیور عراق که به مجاهدین در پادگان اشرف حمله کرده اند ؛ این کار بسیار بزرگی بود ....... این دست انتقام خدا بود که از آستین فرزندان غیور عراق بیرون آمد .

در خاتمه این عملیات هم ؛ محمد جواد ظریف وزیر خارجه دولت اعتدال حسن روحانی ؛ خوشحال و راضی از این اقدام بعراق رفت تا مراتب قدر دانی ولی فقیه را باطلاع نوری المالکی برساند و احتمالا" با جمع بندی نقاط ضعف و قوت این عملیات ؛ دستور کار حمله بعدی را برای وی مشخص نماید .

بنابراین شادی و رضایت سردمداران رژیم از این حمله وحشیانه که از مصادیق آشکار " جنایت علیه بشریت  " بشمار میرود و در تعارض آشکار با " کنوانسیون های ژنو " ــ مربوط بامور پناهندگی ــ میباشد  ؛ نشانه آشکار مشارکت و همدستی سپاه قدس با نیروهای وابسته به نخست وزیری عراق میباشد .

 

پنجم ــ نقش امریکا و سازمان ملل :

" امریکا جاده صاف کن و گرداننده اصلی پشت صحنه "

جای هیچگونه تردید و شک و شبهه ای وجود ندارد که در پشت پرده جنایات و حمله و هجوم های اخیر و گذشته به قرارگاههای مجاهدین در عراق ؛ زد و بندهای سیاسی و اقتصادی و توافقات پشت پرده میان حاکمان ایران ؛ عراق و امریکا وجود داشته و دارد .

در شرایطی که بحران های منطقه ای دهان گشوده اند و منطقه هر لحظه آبستن حوادثی ناگوار برای منافع امریکا در منطقه است . و در شرایطی که دامنه اعتراضات آزادیخواهانه در کشورهای مختلف منطقه در حال اوج گیری است . روشن است که پیروزی هر نیروی رادیکال و انقلابی در این منطقه پر آشوب ــ و در عین حال بسیار مهم برای منافع امریکا ــ می تواند به این تحولات شتاب بیشتر و سمت و سوئی مخالف منافع  قدرت های غربی بخصوص امریکا بدهد .

امریکا علیرغم همه تدابیر و هزینه ها ؛ نا توان از مهار این بحرانها نمیخواهد در چنین شرایطی ؛ شاهد قدرت گیری مجاهدین باشد و مشکلی بر مشکلات عدیدهِ منطقه ای خود بیافزاید . مجاهدین آلترناتیو مطلوب و دلخواه امریکا نمیباشند و بطور قطع امریکا قدرت گیری مجاهدین را بسود تحولات مورد نظر خود ؛ در منطقه نمیداند و بآن روی خوش نشان نمی دهد .

خیانت و جفای بزرگ امریکا به مجاهدین که نقش وی را در تمام حملات سالهای اخیر به اشرف ؛ بخصوص جنایات اخیر ؛ برجسته میکند ؛ سپردن حفاظت قرارگاه اشرف در سال 2009 به دشمنان آشتی ناپذیر آنان یعنی دولت عراق و نوری المالکی ــ نوکر گوش بفرمان ولی فقیه ــ ؛ بود . امری که  نقش امریکا را بعنوان متهم اصلی جنایات اخیر ؛ آشکار میکند .

امریکا در این سالیان ؛ تمام تعهدات و توافق های صورت گرفته با مجاهدین را نادیده گرفته و همراه با سازمان ملل ؛ به هیچیک از این تعهدات و توافقات در قبال ساکنین اشرف و لیبرتی پای بند نمانده است . و اکنون هم همراه با دیگر کشورهای غربی با اهمال و سهل انگاری در انتقال مجاهدین به خارج از عراق حذف و نابودی تدریجی آنها را ؛ زمینه چینی می کند . بنابراین بهیچوجه نمی توان و نباید به نقش امریکا ــ بخاطر کوتاهی و نادیده گرفتن تعهدات سیاسی ؛ حقوقی و اخلاقی اش در قبال مجاهدین ــ ؛ کم بها داد .

 

ششم ــ مواضع اصلاح طلبان :

 روشن است که غرب و امریکا بسیار راحتتر با موسوی ؛ کروبی ؛ خاتمی و دیگر اصلاح طلبان کنار می آید تا با یک نیروی انقلابی و رادیکال چون مجاهدین ــ که اتفاقا" در گذشته هم به منافع ؛ تأسیسات و نیروهای او ؛ در ایران ضربه زده است ــ  . نیروهای باصطلاح اصلاح طلب این پیام را گرفته و از دیر باز  با مواضع امریکا در رابطه با مجاهدین آشنائی دارند . سکوت آنها در مقابل حمله به اشرف ــ در حالیکه همه جهانیان و نیروهای مختلف سیاسی ایرانی به موضع گیری پرداختند ــ در عین آنکه نشانه رضایت قلبی آنها  از ضربه خوردن نیرویِ سرنگونی طلب است ؛  بی توجه با تنظیم و  هماهنگی با سیاست امریکا در قبال مجاهدین نمی باشد .

از طرف دیگر درک اصلاح طلبان از حقوق بشر یک " حقوق بشر خودمانی " است . یعنی فقط به حقوق بشری اعتقاد دارند که دست درازی بحریم سیاسی آنها را ؛ محکوم کند ؛ در سالهای اخیر هم همواره  چشمان خود را به هر جنایت و حق کشی دیگری بسته اند  . بنابراین طبیعی است و توقعی از آنان نیست که چرا در مقابل قتل عام اشرف ؛ جنایتی که جامعه مدنی و سیاسی ایران و همه ارگانهای حقوق بشری یکصدا آن را محکوم کرده اند ؛ لال مانی گرفته اند . فکر میکنم با توجه به ماهیت این نیرو ؛ مجاهدین هم هیچوقت انتظار حمایت و همدردی از آنها ؛ نداشته اند .

و اما در خاتمه باید بگویم و توجه بدهم که ؛ عامل اصلی و تعیین کننده برای خروج مجاهدین از عراق ؛ مجاهدین نیستند . آمریکا و سازمان ملل متحد و کشورهای پناهنده پذیرِ اروپایی و ارگانهای حقوق بشری ؛ عوامل تعیین کننده خروج و هر تغییری در پروسه آن هستند . امریکا ؛ سازمان ملل و ارگانهای حقوق بشری هستند که رضایت کشورها را برای پذیرش مجاهدین جلب میکنند ؛ سهمیه  برای کشورها تعیین میکنند و زمان خروج از عراق را تعیین می نمایند . بنابراین ایرانیان شریف و آزاده ای که در این فاجعه دردناک بیاری مجاهدین برخاسته ؛ باید هر چه فریاد دادخواهی دارند ؛ بر سر امریکا ؛ سازمان ملل و ... بکشند .

متأسفانه در حالیکه اکثر افراد و جریانات سیاسی ایرانی با مسببین اصلی این جنایات و موانع خروج مجاهدین از عراق آشنائی دارند ؛ بعلت مخالفت و بعضا" دشمنی با مجاهدین ؛ غیر مسئولانه آنها و بطور خاص رهبری سازمان را مقصر اصلی حمله و کشتار ددمنشانه مجاهدین در عراق معرفی میکنند و به آنها تهمت میزنند و فشار میآورند که مانع خارج شدن مجاهدان از عراق شده اند .

اما اگر چه حتی با خروج مجاهدین از عراق ؛ دشمنی رژیم و جهانخواران با مجاهدین پایان نمی پذیرد و توطئه ها علیه حذف و قتل آنها به اشکالی دیگر ادامه خواهد داشت . با اینحال لازم است همه ایرانیان شریف و آزاده تلاش نمایند :

الف ــ امریکا ؛ سازمان ملل متحد و ارگانهای حقوق بشری تمامی تدابیر ضروری برای جلوگیری از تکرار این فجایع را بعمل آورده و امنیت مجاهدین تا خروج تمامی آنها از عراق را ؛ تأمین نمایند .

ب ـ همه تلاشهای لازم از طرف امریکا و سازمان ملل برای نجات و آزادی 7 گروگان مجاهد که در اختیار نیروها عراقی اسیر هستند ؛ بعمل آید و تلاش شود ؛ قبل از آنکه نوری المالکی موفق شود آنان را به رژیم ایران تحویل دهد ؛ به کمپ لیبرتی برگردانده شوند .

 

arezo1953@yahoo.de

18.09.2013     

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.