رفتن به محتوای اصلی

چرا با حسن روحانی هم، سرنگونی تنها راه نجات است؟ «بخش اول»
01.10.2013 - 15:45

آنچه در دیگ است ؛ در کاسه می آید

«ضرب المثل ایرانی»

 

حسن روحانی رئیس جمهوری است که از دل نیروهای امنیتی به این مقام منصوب شده است و نقطه مثبت کابینه خود را هم وجه امنیتی آن دانسته و بآن افتخار می کند ؛ روحانی میگوید : .... اگر کسی فهم امنیتی داشته باشد حُسن است و همه ما بآن افتخار میکنیم . روحانی برای ادعای خود دلایل موجه ای دارد ؛ نخست و مهمتر از همه اینکه حفظ و بقاء نظام در گرو همین فهم امنیتی بوده و میباشد و با مدیریت سرکوب توسط همین کارگزاران امنیتی نظام بوده است که این رژیم توانسته است ؛ تا امروز به حیات ننگین خود ادامه بدهد ؛ ضمن اینکه خود وی در بالاترین پستهای مختلف امنیتی در این رژیم مشغول بکار بوده است .

بر اساس همین ضرورت بوده است که آقای رئیس جمهور ؛ کابینه دولت " تدبیر و امید " خود را از میان خبرگان و کار کشته ترین فرماندهان و مدیران وزارت اطلاعات و ارگانهای امنیتی نظام برگزیده است . تا این کابینه اش بتواند تدابیری بهتر برای مراقبت از بقای نظام آخوندی اتخاذ نماید . حسن روحانی خود به مدت 16 سال در رأس دبیر خانه " شورای امنیت ملی " یعنی حساس ترین و مخوف ترین ارگان امنیتی و برنامه ریز سرکوب و ترور ؛ قرار داشته است .

کابینه ای که بگفته مطهری ــ نماینده مجلس ــ با دخالت ارگانهای امنیتی و وزارت اطلاعات تشکیل شده است . وی میگوید سخنان تعدادی از نمایندگان مجلس در جریان بر رسی صلاحیت کابینه پیشنهادی از طریق دسترسی آنان به اسناد وزارت اطلاعات ــ در باره وزرای پیشنهادی ــ ؛ امکان پذیر شده است . مطهری در این باره میگوید : این که نماینده ها ؛ برگه بازجوئی یک وزیر ــ باز جوئی بوسیله وزارت اطلاعات ــ یک وزیر را کپی کرده و آن را در کازیه نمایندگان دیگر قرار دهند ؛ غیر قانونی بوده و برای همه سئوال برانگیز است ( روزنامه شرق 26 مرداد ) .

اگر چه در نظام جمهوری اسلامی ؛ هر رئیس دولتی در انتخاب اعضاء دولت با این مشکل جدی مواجه است ؛ که بندرت می تواند در درون این نظام افرادی پیدا کند که در تعدیات و جنایات رژیم در این 34 سال سهیم نبوده باشد و پرونده قطوری از دزدی ؛ فساد و جنایت نداشته باشد . ولی قالب کردن این دزدان و جنایتکاران بعنوان اعضاء دولتی معتدل و میانه رو و خیر خواه مردم ؛ توهین آشکار به شعور مردم ایران است .

مثلا" معرفی پور محمدی ؛ کسی که در قتل هزاران زندانی سیاسی دست داشته و به جرم جنایت علیه بشریت از سوی نهادهای حقوق بشری و حقوقدان های بین المللی متهم است ؛ آنهم به بعنوان وزیر دادگستری ــ وزارت خانه ای که باید مرکز عدل و دادخواهی باشد ــ غیر از توهین و دهن کجی آشکار به خانواده های داغدار هزاران زندانی اعدام شده ؛ چه معنی میدهد ؟

 و یا علی ربیعی وزیر تعاون و کار که با نام مستعار " عباد " از خشن ترین بازجویان و شکنجه گران وزارت اطلاعات بوده و در مورد شکنجه و خشونت وی با متهمان ؛ روح الله نژاد حسینیان همکار وی در وزارت اطلاعات میگوید بارها با وی بر سر خشونت با متهمان درگیر شده است . و علی لاریجانی رئیس مجلس در باره اش گفته است : امثال ربیعی مخالفان را به صلابه کشیده بودند . و همچنین فلاحیان در باره وی گفته است استاد عملیات روانی در دانشگاه امام محمد باقر بود و معروف به بازجویِ با نماز بوده است و  افرادی دیگر در این کابینه که دستشان بخون و شکنجه بسیاری و انواع مفاسد آلوده است و فارغ از روز حسابرسی همجنان در قدرت هستند . بنابراین آقای روحانی با انتخاب چنین وزیرانی نشان داده است که چه نوع عدل و داد و آزادی را میخواهد گسترش دهد .

علاوه بر اینکه خود روحانی در این 34 سال همواره در بالاترین و حساس ترین مناصب سیاسی ؛ امنیتی و اطلاعاتی بوده است ؛ اساسا" در این 34 سال حاکمیت این رژیم ؛ یکی از شرایط رسیدن به وزارت داشتن سابقه کار در نهادهای امنیتی و مشارکت در سرکوب مردم بوده است . بنابراین کابینه حسن روحانی از عناصر فاسد و جنایتکاری تشکیل شده که هر کدام از آنها در نابسامانی های سیاسی ؛ اقتصادی و اجتماعی در طول حاکمیت این رژیم دست داشته اند و وضعیت فعلی کشور بعضا" حاصل اعمال و تصمیم های آنها میباشد .

بنابراین روشن است که یک کابینه امنیتی همانطور که در این 34 سال نشان داده شده ؛ نمیتواند منشاء خیر و گشایشی برای مردم باشد . در صورت فرض محال هم اگر فکر کنیم آقای روحانی هم ؛ همه ویژگیهای مثبت و خوب یک رئیس جمهور را دارا میباشد و هم بقصد حل مشکلات و مسائل کشور آمده باشد ؛ با موانع  راه چه خواهد کرد و  چگونه این موانع را از میان بر میدارد ؟  

یک قلم با مشکل دزدان و غارتگران جیره خوار ــ که پایگاه اجتماعی رژیم میباشند ــ مثل امامان جمعه ؛ مدیران دزد و فاسد دوائر دولتی ؛ فرماندهان سپاه ؛ مزدوران اطلاعاتی و امنیتی ؛ جیره خوران لباس شخصی ؛ انجمن ها و کمیته های سرکوب ؛ بنیادها و مراکز غارت و چپاول و .... که سرمایه های کشور را به غارت می برند ؛ چه خواهد کرد ؟ مگر این اراذل و اوباشِ مفتخور از موقعیت و مناصبی که بناحق ــ بخاطر مردم فروشی ؛سرکوب و شکنجه و چماقداری و ........ ــ کسب کرده اند ؛ به آسانی چشم پوشی میکنند ؟!

مخارج هنگفت نظامی ؛ امنیتی و دستگاههای سرکوب ؛ هزینه ارگانهای داخلی و خارجیِ ترور و .... بخش بزرگی از ثروتهای تولید شده کشور را به خود اختصاص داده است . رژیمی که حفظ و استمرار نظام خود را مدیون جنگ افروزی خارجی و سرکوب در داخل کشور است ؛ مگر می تواند از این هزینه ها صرف نظر کند ؟ بر عکس رژیمی که هنوز از کابوس قیام مردم در خرداد 88 خلاصی نیافته است ؛ برای پیشگیری و جلوگیری از تکرار مجدد آن باز هم مجبور است هر چه بیشتر از ثروت کشور و دارائیهای کشور را برای این ارگانها هزینه کند

حسن روحانی رئیس جمهور کشور ؛ با ولی فقیه که فرمانروای اصلی کشور و همه نهادهای حکومتی است چه خواهد کرد ؟ آیا می تواند و یا میخواهد پا را از گلیم رهبری فراتر بگذارد و به حیطه های وی دست درازی نماید ؟ با مجلس گوش به فرمان ــ که برای رأی به اعضاء کابینه روحانی ؛ بگفته مطهری چشم بدهان ولی فقیه دوخته بودند ــ چه خواهد کرد ؟ مطهری در باره رأی گیری در مورد کابینه به روزنامه شرق گفته است : نمایندگان مجلس به دهان ولی فقیه نگاه میکردند که چه بکنند و چه نکنند و اطرافیان خامنه ای هم هر کدام از گوشه و کنار به نمایندگان فشار می آوردند تا رأی خود را بکسانی بدهند که به خامنه ای نزدیکترند .

هاشمی رفسنجانی مردِ قدرتمندِ گذشتهِ نظام ــ که بر خلاف امروزه در دوران ریاست جمهوری اش بسیار هم پر قدرت و به پدر خوانده معروف بود ــ میگفت با وجود ولی فقیه من یک کارگزار هستم و نه سیاست گذار " . اکنون هم در حالی که حوزه سیاست خارجی کشور ملک طلق و از حیطه های اختیاری ولی فقیه میباشد و در حالیکه در زمینه ها دیگر هم حسن روحانی چندان اختیاری ندارد و حتی نمی تواند بدون نظارت و اوکی ولی فقیه وزیری برای کابینه اش انتخاب کند ؛ چه انتظاری از وی  میتوان داشت ؟

واقعیت این است که جنگ و دعواهای خامنه ای و رفسنجانی در انتخابات که به پیروزی حسن روحانی مهره گوش بفرمان رفسنجانی منتهی شد ؛ جدال بر سر مشارکت و سهم خواهی از قدرت بوده و هست . اما مهمتر این است که هر کس که با التزام به قانون اساسی متناقض یک حکومت دینی و با تعهد به اصل ولایت فقیه ؛ بقدرت رسیده باشد نمی تواند تدابیری برای بهبود وضعیت اقتصادی و گشایش سیاسی بکار ببندد .

 برای همگان روشن است که بر خلاف تبلیغات رادیو و تلویزیون و روزنامه های حکومتی ؛ جنگ و دعواهای مجلس در زمان رأی اعتماد به کابینه ؛ نه بر سر وضعیت فلاکت بار اقتصادی و آزادیهای سیاسی و رفاه مردم بلکه بخاطر جاسازی مهره های هر جناح در کابینه روحانی و انتخاب افرادی که بتوانند سرکوب های آینده  را بهتر مدیریت کنند ؛ بوده است .

امری که آقای علی لاریجانی رئیس مجلس بروشنی آن را بیان کرده است " مسئله اصلی صلاحیت وزراء ؛ خیزش مردم است و بهمین خاطر وی ــ ولی فقیه ــ میخواهد که هیچ زمینه ای از فتنه برای بروز خیزش باقی نماند " .  مطهری هم بحساسیت مجلس در انتخاب افراد با تجربه برای مقابله با مخالفین اشاره میکند و میگوید : ..... اینکه فردی نقشی در فتنه ــ جنبش اعتراضی خرداد 88 ــ داشته یا نداشته ؛ یعنی تفتیش عقاید میکردند و اعتراف گیری داشتند و میخواستند افراد را وادار به توبه کنند .

 

 چرا روحانی ؟

روی کار آمدن حسن روحانی بعنوان رئیس جمهور ایران ؛ هم پاسخ ولی فقیه بود به سرکوب قیام مردم در خرداد ماه 1388 و هم پاسخی به آتشِ زیرِ خاکسترِ خشم نهفته مردم و جوانان ایران . این شورش اگر چه بدلیل آلودگی و آمیخته شدن به ایده های اصلاح طلبان حکومتی و نا کار آمدی و نا پیگیر بودن رهبران سمبلیک آن موسوی و کروبی  ؛ شکست خورد و به نتیجه مطلوب نرسید ؛ ولی ولی فقیه را از خواب سلطنت ابدی بیدار کرد و زنگ خطر جدی را برای او بصدا در آورد .

سیاست پیشگیری و جلوگیری از تکرار قیام از فردایِ خروش و فریاد " مرگ بر دیکتاتور "  در دستور کار ولی فقیه و ارگانهای امنیتی وی قرار گرفت و خطر سرنگونی باعث شد که ؛ که ولی فقیه تدابیر پیشگیرانه ای برای جلوگیری از وقوع مجدد این کابوس صورت دهد ؛ تصمیم گیری برای انتخاب حسن روحانی بعنوان رئیس جمهور یکی از این تدابیر بود .

شورش و قیام خرداد 88 که در اعتراض به تقلبات انتخاباتی شروع شده بود ؛ باعث بوجود آمدن عمیقترین بحران در درون نظام شد . این حماسه کبیر ؛ سبب بی اعتباری گسترده نظام در میان مردم گردید . ولی فقیه و باند وابسته بوی دریافتند که به تنهائی از عهده حل مشکلات پیچیده و بحرانهای گریبانگیر نظام بر نمی آیند و بهمین خاطر بود که راه را برای ورود رفسنجانی و باند وی به صحنه سیاسی کشور باز کردند .

بدین ترتیب اگر چه خامنه ای بخاطر ترس از ریاست جمهوری رفسنجانی ؛ دستور داد که مجلس خبرگان صلاحیت او را رد کند ولی با اجازه دادن به نفر اصلی باند وی ــ حسن روحانی ــ برای انتخابات ریاست جمهوری ؛ هم روح برنامه ریزیهای او را در کالبد نظام جاری کردند ؛ هم باعث مشارکت نسبتا" وسیع مردم در انتخابات شد و تا حدودی مشروعیت از دست رفته را باز سازی نمود ؛ هم از تلاطم های احتمالی در جریان انتخابات جلوگیری کرد و هم مهره مورد نیاز برای سازش با غرب را از صندوق انتخابات بیرون آورد .

بنابراین هدف خامنه ای از انتخاب حسن روحانی بعنوان رئیس جمهور ؛ کاهش فضای انفجاری جامعه و پیشگیری از شورش گرسنگان بوده و میباشد . یعنی حسن روحانی مأموریت دارد تا با در پیش گرفتن سیاستهای  قابل قبول غرب و امریکا در زمینه اتمی و مناقشات خارجی .... برای لغو و کاستن از دامنه تحریمها ــ که کلید حل مشکلات اقتصادی است ــ ؛ رضایت آنان را جلب نماید .

 بعبارتی خامنه میخواهد با تکرار سناریوی 8 سال ریاست جمهوری محمد خاتمی توسط حسن روحانی ؛ یک قلم بحرانهای بین المللی بوجود آمده ــ که حاصل سیاست های غلط گذشته رژیم است ــ را حل نموده و از فشارهای وارده بر گلوی اقتصاد ایران بکاهد . هیچ کس باندازه ولی فقیه و بالاترین مقامات این رژیم از تنفر و بیزاری مردم نسبت بآنان ؛ آگاهتر نیست . و باندازه آنان نیز از حالت انفجاری جامعه خبر ندارد .

 در چنین شرایطی بهترین مهره برای عملی کردن نقشه راه و خواست ولی فقیه ؛ مهره ای بود که اولا" نفوذ و قدرت رفسنجانی را نداشته باشد ؛ ثانیا" با جریانات " انحرافی " ــ باند احمدی نژاد ــ و " فتنه " ــ اصلاح طلبان و جنبش سبز ــ تداعی نشود ( تا علامت عقب نشینی و یا شکست برای ولی فقیه تداعی نشود ) و ثالثا" در این شرایط بحرانی به عنوان مهره ای با گرایش " معتدل " و " میانه متمایل به غرب " شناخته شود . و حسن روحانی تمام این ویژگیها را داشت .

باین ترتیب می توان گفت که ؛ شیخ حسن روحانی هم محصول ائتلاف و توافقات پشت پرده باند ولی فقیه ؛ اصلاح طلبان و رفسنجانی بود و هم محصول بن بست و درماندگی نظام دینی گرفتار در بحرانهای مرگبار داخلی و بین المللی و هم با اغماض می توان گفت ؛ محصول اجبار انتخاب " اصلح تر در جمع ممکنات " ــ انتخاب میان بد و بدتر ــ ؛  از طرف مردم بود .

بعبارتی اوج گیری بحران اقتصادی و  گسترش شکاف میان حکومت و مردم  ؛ حل معضلات اقتصادی را به اولویت یک رژیم تبدیل کرد . و برای پیشبرد این سیاست ؛ خامنه ای در وحشت از اعتراضات فزاینده مردم به مسئولین کشور هشدار داد و گفت بهانه بدست مردم ندهند تا فضای سیاسی کشور جنجالی و متلاطم شود . وی با وحشت از خروش مردم ؛ به دست اندرکاران رژیم گفت : گاهی یک حرف ؛ گاهی یک عمل نسنجیده و گاهی یک اقدام نابجا موجب تلاطم در محیط سیاسی میشود ؛ باید خیلی مراقب باشید .

تأثیر تحریمها بر اقتصاد کشور ؛ بویژه تحریم مالی و نفتی جمهوری اسلامی بدرجه ای رسیده است که دیگر مقامات رژیم هم علنا" بدان اعتراف میکنند . این تحریم ها نه تنها تهیه قوت لایموت را برای سفره های مردم تهیدست مشکل کرده است ؛ بلکه دست رژیم را برای بذل و بخشش های منطقه ای و جهانی اش نیز ــ که برای محکم کردن جا پا در کشورها صورت میگرفت ــ بسته است و حتی رژیم را از پرداخت دستمزد به وابستگانش در سپاه و بسیج نا توان کرده است .

بنابراین روحانی آمده است تا ــ در سخت ترین شرایط دوران حیات سیاسی نظام ــ با بند بازیهای سیاسی و تاکتیک دیپلماسی لبخند ؛ کشتی بگل نشسته نظام که مملو از بحرانهای سیاسی ؛ اقتصادی و بین المللی است را ؛ نجات داده و به ساحل امن ثبات برساند . هدف کابینه اعتدال ؛ یافتن راهی بی و یا کم خطر برای عبور از این وضعیت بحرانی است . وجود عناصر جنایتکار و بد سابقه ی اصولگرا ــ پورمحمدی ؛ علی ربیعی و .... ــ نیز ؛ سازش های پشت پرده برای تضمین عبور کم خطر از این بحرانها محسوب میشود .

اما خوشبختانه وعده های حسن روحانی هم بدلیل اظهارات وی و هم بخاطر ترکیب کابینه اش هیچ شوقی در دل آزادیخواهان بر نیانگیخته و جای هیچ امیدواری برای جدی گرفتن گشایش سیاسی وعده داده شده باقی نمانده است . اگر در جائی هم برای بعضی ها امیدواری وجود داشته باشد ؛ عقب نشینی ها در سیاست خارجی و تلاش در رفع و تخفیف تحریم هاست .

پیشاپیش روشن است که  تاریخ مصرف اعتماد به حسن روحانی  ــ اعتمادی که بوعده های او شده است ــ بسیار محدود خواهد بود و بزودی دوران ماه عسل وی با مانع تراشی های ولی فقیه و باند وی بپایان میرسد و سر فرود آوردن وی در مقابل اراده رهبر ؛ دست او  را برای مردم رو خواهد کرد .

در خاتمه این بخش و قبل از ورود به بحث اصلی که در باره موضعگیری جدید خامنه ای ــ پیام اخیر در مورد " نرمش قهرمانانه " در سیاست خارجی ــ است ؛ باید اشاره کنم که بحران گریبانگیر رژیم ایران ؛ بحرانی  است ساختاری و چند وجهی که همه عرصه های  سیاسی ؛ اقتصادی و بین المللی را در بر میگیرد . بنابراین تمرکز و یا پرداختن یک جانبهِ حسن روحانی به بعد خارجی بحران  و حل مشکلات بین المللی و از جمله بحران اتمی و بی توجهی به ابعاد داخلی و از جمله گشایش فضای سیاسی و کاستن از فشارهای اجتماعی و ... ؛ تلاشی است شکست خورده و فرجامی جز شکست و رو سیاهی برای رژیم در بر ندارد . ادامه حیات رژیم در گرو پاسخی همه جانبه به این بحران میباشد . در ادامه مقاله به آن خواهم پرداخت .

....... ادامه دارد

 

arezo1953@yahoo.de

01.10.2013    

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.