رفتن به محتوای اصلی

اتحاد در میان جنبش های سیاسی در ایران از مسیر عدالت و برابری سیاسی میگذرد
10.10.2013 - 21:40

اخیرا پستی را مربوط به اظهارات نژادپرستانه شاعر و رئیس فرهنگستان هنر ایران علی معلم دامغانی در  صفحه فیس بوکی خودم منتشر کردم. دوست عزیزم آقای بهرام رحمانی اظهار نظری بر آن پست نگاشته اند که به نظرم قابل بحث و بررسی است. در زیر نظر آقای  بهرام رحمانی و سپس نقد و بررسی من منعکس است.

 

بهرام رحمانی:

 کلیت حکومت اسلامی، یک حکومت جانی، فاشیست و تروریست و آدم کش است. حالا سران و مقامات و مسئولین آن، با هر زبانی سخن بگویند تغییری در آدم کش بودنشان نمی دهد! بنابراین، به کار بردن واژه فاشیست ملت فارس، درست نیست. همان طور گفتن موسوی اردبیلی، موسوی تبریزی، ملاحسنی و...، فاشیست های ملت ترک غلط است. اکثر شهروندان جامعه ایران، اسیر یک حکومت جانی هستند که نخست باید با آن تعیین تکلیف کنند. چرا که بدون سرنگونی کلیت این حکومت، هیچ بهبودی در جامعه ایران پدید نخواهد آمد؛ از جمله زبان مادری کسی نیز آزاد نخواهد شد و ستم ملی نیز هم چنان ادامه خواهد یافت! نهایتا ضروری ست که مسیر مبارزه علیه حکومت اسلامی، نباید به مسیر تفرقه بین مردم ترک و فارس و عرب و کرد و غیره سوق داده شود. باید همه فعالین سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آزادی خواه و برابری طلب و عدالت جو و سوسیالیست، همواره باید مواظب نحوه تبلیغ و ترویج خود باشند که مورد بهره برداری جریانات فاشیستی و مرتجع به خصوص حکومت جهل و جنایت و ترور اسلامی تمام نشود.

 

یونس شاملی:

دوست عزیزم آقای بهرام رحمانی، نوشته شما در چند نکته از نقطه نظر من قابل نقد و بررسی است؛

یک: با شما کاملا موافقم که جمهوری اسلامی در کلیت آن نظامی فاسد، عقب مانده با رفتاری فاشیستی با مردم و مخالفین خود است. اما این مهم مانع از پرداختن به جزئیات رفتاری کسانی نمیشود که کم یا بیش در راستای سیاست جمهوری اسلامی عمل میکنند و یا اساسا مامور این جمهوری هستند. خود شما هم بارها رفتار اشخاص مختلف در جمهوری اسلامی و سیاستهای آن را در عرصه های مختلف نقد کرده اید. بنابراین افشاء و برخورد با اشخاصی که در همین جمهوری اسلامی از نژادپرستی عریان دفاع میکنند، بایستی مستقیم زیر تیغ نقد برود. بنابراین سخن گفتن از کلیت یک نظام سیاسی لازم است، اما کافی نیست.

 

دو: یک بی انصافی در کامنت تان به خرج داده اید و این جمله را از زبان من نوشته اید؛ "به کار بردن واژه فاشیست ملت فارس، درست نیست" (پایان نقل قول). این در صورتی استکه من هرگز چنین جمله ایی را نه تنها بکار نبرده ام، بلکه نوشتن چنین جمله ایی را نیز درست مثل خود شما نادرست و حتی نژادپرستانه میدانم. نوشته من چنین است: "فاشیست دیگری از میان نخبگان ملت فارس". این جمله به یک نفر یعنی علی  معلم دامغانی اشاره دارد و نه "ملت فارس". به نظرم تغییر ماهیت جمله من از یک نفر به یک ملت تغییری بسیار بی انصافانه است. من جمله دیگری در نقد این روش کار شما نمینویسم. بخاطر اینکه سابقه مبارزاتی شما را میدانم و به شما بسیار احترام قائلم. من در پست بعدیم از یک نخبه انسان دوست فارس (جناب غیاث آبادی) تقدیر کرده ام. پرسش من این استکه آیا تفکر فاشیستی و نژادپرستانه در میان بعضی ملتها وجود ندارد؟ برای نمونه شما "نژادپرستان سوئدی" و یا "فاشیستها آلمان" را میتوانید بدون ذکر تعلق ملی شان (به ترتیب سوئدی و آلمانی) خطاب کنید. در کشور ایران نیز این رفتار از هر کسی سرمیزند بایستی با نام و نشان اتنیکی وی افشاء گردد. فرقی نمیکند اگر یک ترک و یا یک کرد نسبت به ملت فارس و یا هر ملت دیگری چنین اظهار نظری بکند، بی تردید بایستی بشدت محکوم شود. اما حساسیت به واژه "فارس" و کتمان تعلق اتنیکی فارس برای نژادپرستی مثل "علی معلم دامغانی" چه چیزی جز سلطه سیاسی و روانی بر شهروند غیر فارس را توضیح میدهد؟ این همان تاثیر سلطه روانی – اتنیکی فارس بر دولتمداری ایران نیست که حتی از آمدن واژه "فارس" ذهنیت شنونده را پریشان میکند؟ اما بکار بردن اسامی اتنیکی غیرفارس (ترک، کرد، بلوچ، عرب و...) در هر زمینه ای، که در واقع وضع روانی فرودست را نشان میدهد، بلامانع است. حتی بگویند "ترکها وحشی اند" یا بگویند "ترکها آدم نیستند"!! به زبان دیگر عنصر فرا دست (فارس) میتواند عناصر فرودست (غیرفارس) را با شنیع ترین الفاظ مورد خطاب قرار دهد، اما خطاب قرار دادن نژادپرستان و فاشیستهایی که تعلق اتنیکی فارسی دارند گناه کبیره شمرده میشود! چر؟ این همان روانشناسی استکه بایستی مورد نقد و تغییر قرار گیرد تا عدالت در عرصه ادبیات و سپس زندگی سیاسی جاری گردد.

 

سه: اسامی که بکار برده اید و درواقع شرکای جرم جمهوری اسلامی (موسوی اردبیلی، موسوی تبریزی، خلخالی و...) البته که فاشیستی عمل کرده اند و فاشسیت هم بوده اند. در این موضوع نه تعارفی است و نه گذشتی. اما فاکتور بسیار مهمی که احتمالا اینجا از قلم افتاده  این استکه موسوی تبریزی و موسوی اردبیلی و خلخالی و ... در خدمت نظام سیاسی دینی فارسی بوده اند. تیپولوژی اتنیکی دولت ایران فارسی است. یعنی غیر از عنصر اتنیکی فارسی همه چیز  در ایران ممنوع است. حتی عربها که زبان قران این رژیم از آنهاست نیز بصورت فله ایی اعدام میشوند. موسوی ها و خلخالی و ملاحسنی و دیگران، در ترک بودن برجستگی ندارند، بلکه در ضدترک بودن شهره اند، چرا که این عناصر در خدمت نظام جمهوری اسلامی بوده اند و  همواره در دشمنی با منافع خلق ترک، زبان ترکی  و تاریخ آن عمل کرده اند. به زبان دیگر این عناصر خائنین ملت ترک ساکن در ایران هستند و در خدمت نظام نژادپرست آن بوده اند.

 

چهار: مینویسید که: " اکثر شهروندان جامعه ایران، اسیر یک حکومت جانی هستند که نخست باید با آن تعیین تکلیف کنند. چرا که بدون سرنگونی کلیت این حکومت، هیچ بهبودی در جامعه ایران پدید نخواهد آمد" (پایان نقل قول).

این سخن بسیار درست استکه مردم ایران گرفتار یک حکومت استبدادی و  استعماری (داخلی) هستند. و شکی نیست که بدون برکناری این رژیم هیچ بهبودی در وضعیت مردم ایران پدید نخواهد آمد. اما تفاوت نگاه من و شما در آنست که من "صرفا تمرکز به تغییر رژیم" را که شما آن را در قالب واژهء "نخست" بکار برده اید، مفید فایده برای آینده آن مردم نمیدانم. بلکه بر این باورم که تلاش و مبارزه برای تغییر رژیم در ایران، بایستی با گسترش و تعمیم مبارزه در عرصه های مختلف (رشد جنبش های زنان در مناطق مختلف ملی، رشد جنبش های کارگری متعلق به ملیتهای مختلف، رشد جنبش های دانشجویی متعلق به ملیتها، رشد جنبش های سیاسی در مناطق مختلف ملی، جنبش دمکراسی خواهی در مرکز و حمایت آن از پیرامون و تلاش برای شکل گیری نهادهای مدنی و...) همراه باشد. وگرنه صرفا تمرکز به تغییر رژیم تجربه سرنگونی نظام شاهنشاهی در ایران را تکرار خواهد کرد و دولت بعدی در فقدان جنبشهای سیاسی و مدنی، دیکتاتوری دیگری را بر جامعه تحمیل خواهد نمود. بنابراین تقویت جنبش های مدنی چندگانه در مناطق ملی مهمترین تضمین عدالت و تقسیم قدرت سیاسی در میان مردم و بخشهای ضعیف و عقب نگه داشته شدهء آنست. مبارزه برای حقوق برابر ملی و جنبش های ملی دمکراتیک متعلق به خلقهای غیرفارس(ترک، کرد، بلوچ، عرب و...) در ایران نیز دقیقا در این راستا عمل میکنند.

 

پنج: مینویسید: " ضروریست که مسیر مبارزه علیه حکومت اسلامی، نباید به مسیر تفرقه بین مردم ترک و فارس و عرب و کرد و غیره سوق داده شود" (پایان نقل قول).

 من ضرورت اتفاق و اتحاد مردم و جنبش های سیاسی و مدنی آنها را برای تغییر رژیم در ایران به خوبی میدانم. اما اگر این اتفاق  و اتحاد بر بنیادهای دمکراتیک و عادلانه و بر معیارهای انسانی استوار نباشد، و صرفا با شعارهای صوری و ظاهری پیش رود. مطمئنا به جایی نخواهد رسید. یکی از مهمترین فاکتهای دوری از تفرقه در میان نیروهای سیاسی به رسمیت شناخته شدن خلق های غیرفارس (ترک، کرد، بلوچ، عرب، ترکمن و...) و جنبش های سیاسی (ملی دمکراتیک) آنها توسط رهبران و تشکلهای سیاسی جامعه فارس در ایران است. اگر این خلقها از سوی رژیم جمهوری اسلامی به رسمیت شناخته نمیشوند، اپوزیسیون سیاسی جامعه فارس نیز (اغلب) از به رسمیت شناختن این خلقها و نیروهای سیاسی متعلق به آنها تفره میرود. حتما یادتان نرفته است که وقتی حزب دمکرات  و کومله توافق نامه ایی را برای اتحاد عمل با هم امضا کردند، چه واکنش هیستریکی از سوی  فعالین و تشکل های سیاسی فارس نشان داده شد! من واقعا پرسشم اینست که آیا میشود خلقی را و نیروی سیاسی متعلق به آن را به رسمیت نشناخت، اما در فضای آلوده به نژادپرستی، انکار خلقهای غیرفارس و جنبش های سیاسی متعلق به آنها، از این نیرو انتظار داشت که دم فرو بندد و به اتحاد و اتفاق با فعالین و احزاب سیاسی جامعه فارس بپردازد؟ به نظرم هنوز جنبش سیاسی جامعه فارس و حتی گرایش چپ آن (عموما)  به چنین بلوغی نرسیده است که ایران را به مثابه یک کشور کثیرالملله به رسمیت بشناسد. تا زمانیکه چنین عملی صورت نگرفته است، عملکرد این نیرو با جمهوری اسلامی در انکار خلقهای غیرفارس و نفی جنبش های سیاسی آنها در ایران هم سواست. آیا میتوان با چنین افراد و تشکلهایی از در اتحاد و اتفاق درآمد؟

2013-10-07

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

یونس شاملی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.