رفتن به محتوای اصلی

معمر قذافی در یک نگاه
22.08.2011 - 10:03

—مشهور به سرهنگ قذافی— (زاده ۷ ژوئن ۱۹۴۲)، سیاستمدارِ انقلابی و رهبر لیبی است.

وی در اول سپتامبر سال ۱۹۶۹ میلادی با کودتایی آرام حکومت محمد ادریس سنوسی، پادشاه وقت لیبی را سرنگون ساخت. وی پس از کودتا، حکومت لیبی را به جمهوری عربی لیبی تغییر داده و خود رهبر لیبی شد.

حکومتِ طولانی مدتِ سرهنگ قذافی از کودتای ۱۹۶۹ میلادی تا کنون، یکی از دارندگان طولانی‌ترین دوره‌های زمامداری در طولِ تاریخ را به وجود آورده‌است.

در طی دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ میلادی، لیبی تحت رهبری قذافی، از سوی غربی‌ها، یک ایالت ناحیه‌ای به حساب می‌آمد، که ستم ناشی از اختلافات داخلی، تروریسم، قتل و غارت توسط رهبران را نشان می‌داد، که در این اثنا قدافی مبادرت به اندوختن چندین بیلیون دلار ثروت برای خودش و خانواده‌اش کرد.

قذافی بر پایهٔ فلسفهٔ سیاسی و ملی‌گرایانه‌ای که در کتاب سبز تشریح کرده‌است، در سال ۱۹۷۷ میلادی نام جمهوری عربی لیبی را به جماهیریه تغییر داد.

وی در سال ۱۹۷۹ میلادی لقب نخست‌وزیر را کنار گذاشت و از آن پس «برادرْ رهبر» و یا «راهنمای انقلاب سوسیالیست لیبی» نامیده شد.

قذافی از حامیان شرکت آُپیک بود که تور پان‌آفریکان برای ایالات متحده آفریقا را رهبری کرد.پس از بمباران لیبی در سال ۱۹۸۶ میلادی و تحریم‌های اقتصادی بر ضد این کشور از سوی سازمان ملل، تغییراتی در رفتار لیبی صورت گرفت. این تغییرات عبارتنداز: برقراری روابط قتصادی و همکاری‌های امنیتی نزدیک با غرب، همکاری و شرکت در بررسی پرونده حمایت لیبی از تروریسم؛ پرداخت غرامت به بازماندگان حوادث تروریستی منتسب لیبی؛ کنار نهادن برنامه دستیابی به سلاح هسته‌ای. مجموعه این تغییر رفتارها منجر به برداشته شدن تحریم‌های سازمان ملل متحد علیه لیبی در سال ۲۰۰۳ میلادی شد.

معمر قذافی در فوریه ۲۰۰۹ میلادی به عنوان رئیس دوره‌ای اتحادیه آفریقا انتخاب شد.

در فوریه ۲۰۱۱ میلادی گروهی از معترضان سیاسی که از مخالفان و معترضان جدید تونس و مصر و دیگر بخش‌های جهان عرب الهام گرفته بودند بر ضد دولت قذافی در لیبی به‌پا خواستند و این موضوع به‌سرعت به یک شورش عمومی مبدل شد. قذافی عهد کرد که در برابر شورشیان و نیروهای خارجی مقاومت کند تا در راه وطن شهید شود.

.

دوران رشد

معمر محمد عبد السلام آبو منیار القذافی در ۷ ژوئن سال ۱۹۴۲ میلادی، در روستایی به نام جهنم در نزدیکی شعیب الکراعیه در حوالی سرت به دنیا آمد.

خانواده او به یک قبیله کوچک از بربرهای عرب شده به‌نام قذاذفه تعلق داشت که از طریق چوپانی در بیابان هون امرار معاش می‌کردند. او هنگامی که پسربچه‌ای بیش نبود به مدرسه ابتدایی اسلامی رفت. در آن هنگام حوادث عمده‌ای در جهان عرب در حال رخ دادن بود. شکست عرب‌ها از اسرائیل در سال ۱۹۴۸ میلادی و به‌قدرت رسیدن جمال عبدالناصر در مصر به سال ۱۹۵۲ میلادی، عمیقاٌ او را تحت تأثیر قرار داد. او تحصیلات دوره متوسطه را زیر نظر یک معلم خصوصی در مصراته به اتمام رساند.

در لیبی مانند دیگر کشورهای عربی، اجازه تحصیل در رشته‌های علوم نظامی و ورود به ارتش و کسب یک شغل نظامی، بعد از استقلال فراهم شد.

حرفه نظامی امکان تحصیل در مقاطع بالاتر را فراهم می‌ساخت و رفاه اقتصادی و اجتماعی به همراه داشت و برای بسیاری تنها راه رسیدن به فعالیت‌های سیاسی بود. برای قذافی و بسیاری از افسران تحت فرمانش که توسط گروه ناصر تحت عنوان ملی‌گرایی عربی و همچنین انزجار و دشمنی با اسرائیل تحریک و تشجیع می‌شدند حرفه نظامی برای آن‌ها حرفه انقلابی بود. قدافی در سال ۱۹۶۱ میلادی وارد دانشکده افسری بنغازی و به همراه همدوره‎ای‌هایش در سال ۶۶-۱۹۶۵ میلادی به عنوان مستشار نظامی فارغ‌التحصیل شد.قذافی در همین زمان به نهضت افسران آزاد پیوست. ناامیدی و شرمساری از جانب آن دسته از افسران لیبی که در زمان شکست ارتش عرب‌ها در سه جبهه در سال ۱۹۶۷ میلادی حضور داشتند کاملاً احساس می‌شد. اولین جرقه‌ها برای براندازی نظام سلطنتی لیبی در این زمان در ذهن قذافی جوان شکل کرفت. او مطالعات و تحصیلات بیشتر را در اروپا ادامه داد. بیشترین بخش شایعات دربارهٔ قذافی مربوط به این دوره‌است او به مدرسه نظامی سلطنتی سندهرست نرفت بلکه آموزش‌های نظامی را در دانشکده افسری هلنیک در شهر آتن یونان و برخی از مناطق بریتانیا گذراند.

.

دوران قدرت /کودتای نظامی

در اول سپتامبر ۱۹۶۹ میلادی، گروه اندکی از افسران سال سوم دانشکده افسری، موسوم به افسران آزاد، به پیروی از افسرانی که به رهبری جمال عبدالناصر و محمد نجیب در سال ۱۹۵۲ میلادی به حکومت پادشاهی مصر پایان داده بوند، به رهبری معمر قذافی، یک کودتای بدون خونریزی را علیه شاه ادریس، هنگامی که برای درمان به ترکیه رفته بود ترتیب دادند.

برادرزاده شاه ادریس یعنی سید حسن الرضا المهدی السانوسی به وسیلهٔ افسران نظامی شورشی عزل و در خانه حبس شد. آنان سلطنت را برانداخته و جمهوری عربی لیبی را پایه گذاشتند.

یک نقشه عبارت بود از استفاده از سربازان مزدور برای احیای سلطنت که به وسیله دیوید استرلینگ، پایه‌گذار سرویس هوایی ویژه بریتانیا و از نزدیکان خانواده سلطنتی لیبی انجام شد نقشه دوگانه تعیین هیلتون به عنوان یک مرجع کنایه‌ای در زندان‌های لیبی بود همین امر باعث انتقال ۱۵۰ زندانی سیاسی از زندان تریپولی شد. مزدوران از این مناطق کاملاً خود را کنار کشیده بودند. علی‌رغم اطمینان استرلینگ، نقشه در مرحله پایانی به وسیله سرویس اطلاعاتی بریتانیا انجام شد. چون دولت ایالات متحده احساس کرد که قذافی ضدمارکسیست است مخالفتی نکرد.

.

سرکوب سیاسی

کمیته‌های شورشی قذافی کاملاً مشابه با سیستم‌های موجود در کشورهای کمونیستی بود. طبق گزارش ۱۰ تا ۲۰ درصد از مردم لیبی برای احیای این کمیته‌ها کار کردند که این یک نسبت از اطلاعات موجود در مورد صدام حسین در عراق یا کیم جونگ ایل در کره شمالی را نیز دربرمی‌گیرد.

احیاء در دولت، کارخانجات و بخش تحصیلات رخ داد. اختلاف عقیده داشتن طبق ماده ۷۵ در سال ۱۹۷۳ میلادی ممنوع شد. قذافی اعلام کرد که هر کسی که حزب سیاسی تشکیل دهد اعدام می‌شود. شرکت کردن در مباحثات سیاسی با کشورهای بیگانه یک جنایت قابل مجازات محسوب می می‌شد و برای آن ۳ سال زندان در نظر گرفته شد. قذافی آموزش زبان‌های خارجی را از برنامه مدارس حذف کرد. یکی از مخالفان قذافی در سال ۲۰۱۱ میلادی اوضاع را اینگونه شرح می‌دهد:

« هیچ‌کدام از ما نمی‌توانیم فرانسوی یا انگلیسی حرف بزنیم. او ما را غافل و کور کرده‌است. »

رژیم اغلب مردم را در ملأعام اعدام می‌کند و اعدام‌ها را در کانال‌های تلویزیونی دولتی مرتباً تکرار می‌شوند. طبق معیارهای مطبوعات آزاد، لیبی تحت فرماندهی قذافی سانسورکننده‌ترین کشور در خاورمیانه و شمال آفریقا است.

در اکتبر ۱۹۹۳ میلادی عناصری از ارتش لیبی قصد ترور او را داشتند که این سوء قصد نافرجام ماند. در ۱۴ ژوئیه ۱۹۹۶ میلادی یک مسابقه فوتبال در تریپولی که توسط فرزند قذافی ترتیب داده شده بود منجر به شورش‌های خونینی در اعتراض به قذافی شد. کنفرانس ملی مخالفان در لیبی، جبهه ملی مبارزه با استثمار لیبی و کمیته ملی لیبی در اروپا، معروف‌ترین گروه‌های مخالف قذافی هستند. در سال ۲۰۰۶ میلادی یک وبگاه که به شکلی فعال در پی براندازی قذافی بود راه‌اندازی شد. این وبگاه ۳۴۳ ترور سیاسی در لیبی را برشمرد. اتحادیه حقوق بشر لیبی، قذافی را به دلیل ناآرامی‎های بنغازی در سال ۲۰۰۶ میلادی، که منجر به کشته شدن ۳۰ لیبیایی و خارجی شده بود، مورد بازخواست قرار داد. فتحی الجحمی یکی از مخالفان برجسته قذافی بود که از سال ۲۰۰۲ میلادی تا زمان مرگش در سال ۲۰۰۹ میلادی در جهت دعوت به برقراری دموکراسی در لیبی زندانی شد. برای جلوگیری از انتقاد از اوضاع حقوق بشر در لیبی، دیده‌بان حقوق بشر برای انجام تحقیقات دربارهٔ مرگ این منتقد قذافی مشارکت داده نشد.

.

اقتصاد

اقتصاد لیبی یک اقتصاد برنامه‌ریزی شده‌است که از ایده‌های سوسیالیستی قذافی تبعیت می‌کند. این اقتصاد بستگی به درآمد اولیه بخش نفت دارد که به شکل ویژه‌ای همه درآمدهای حاصل از صادرات و بیش از نیمی از تولید ناخالص ملی را شامل می‌شود. در آمدهای نفتی و جمعیت اندک لیبی، این کشور را به بیشترین درآمد سرانه در تولید ناخالص ملی در آفریقا مبدل کرده‌است.

لیبی رشد مطلوبی به میزان تقریبی ۱۰٫۶٪ رشد در تولید ناخالص ملی از سال ۲۰۰۰ میلادی تا سال ۲۰۱۰ میلادی به دست آورد.

.

ترورهای سیاسی در خارج از کشور

قذافی دربارهٔ تبعیدها در سال ۱۹۸۲ میلادی گفت: این مردم لیبی هستند که مسئول از بین رفتن چنین تفاله‌ای هستند که تصویر لیبی را در خارج از کشور تغییر داده‌است.

قذافی شبکه‌ای از دیپلمات‌ها را استخدام کرد و نیروهای تازه‌ای را برای ترور سیاسی صدها منتقد در گوشه و کنار جهان به کار گماشت. اداره عفو بین‌الملل حداقل ۲۵ ترور سیاسی را بین سال‌های ۱۹۸۰ میلادی تا ۱۹۸۷ میلادی گزارش کرد.

در سال ۱۹۸۰ میلادی یک مأمور لیبیایی تلاش کرد فیصل زغالای که یک دانشجوی تحصیل کرده در ایالت کلورادو بود، را ترور کند. گلوله شلیک شده بخشی از بینایی زغالای را گرفت. فرد دیگری نیز ربوده شده و در سال ۱۹۹۰ میلادی درست قبل از دریافت تبعیت آمریکایی اعدام شد. ماموران قذافی در بریتانیا، در جایی که لیبیایی‌های زیادی در تلاش برای دریافت پناهندگی بودند، بسیار فعال بودند. پس از آنکه سفارت لیبی برای سرکوب تظاهرات ضذ قذافی، به سوی یک پلیس زن انگلیسی شلیک کرد و او را به قتل رساندو ده‌ها تن را مجروح کرد، انگلیس در آوریل ۱۹۸۴ میلادی روابط سیاسی خود را با لیبی قطع نمود.

پس از آنکه دولت لیبی مسئولیت این رفتار را بعهده گرفت و به خانواده این زن پلیس بیش از یکصدهزار غرامت پرداخت کرد، انگلیس در سال ۱۹۹۹ میلادی روابط خود را با لیبی از سر گرفت.قذافی در سال ۱۹۸۴ میلادی اظهار داشت در صورت لزوم ترورها حتی در شهر مکه و هنگام ادای فرضیه حج انجام خواهد شد. در اوت همان سال یک توطئه لیبیایی در مکه کشف و خنثی شد. در سال ۲۰۰۴ میلادی، عاشور شمس یک روزنامه‌نگار لیبیایی-انگلیسی منتقد یک میلیون دلار از دولت لیبی انعام دریافت کرد.

.

برنامه تسلیحات کشتارجمعی

قذافی اقدامات و تلاش‌های خود را برای تولید سلاح‌های کشتارجمعی از سال ۱۹۷۲ میلادی آغازید. از جمله این کوشش‌ها می‌توان به تلاش وی برای خرید بمب هسته‌ای از جمهوری خلق چین اشاره کرد.

تا کنون چندین تن از گوشه و کنار جهان به دلیل همکاری با لیبی، برای دستیابی به سلاح‌های شیمیایی مورد پیگرد قانونی قرار گرفته‌اند. تایلند گزارش داد که چند تبعه تایلندی درساختن یک مخزن گازی شرکت کرده‌اند. آلمان نیز یک تاجر اهل آن کشور، به نام یورگن هیپن استایل که در برنامه‌های لیبی برای دستیابی به سلاح شیمیایی همکاری کرده‌است را به پنج سال حبس محکوم کرد.

بازرسان کنوانسیون سلاح‌های شیمیایی در سال ۲۰۰۴ میلادی تأکید کردند که لیبی دارای ذخیره‌ای معادل با ۲۳ تن گاز خردل و بیش از ۱۳۰۰ تن مواد ترکیبی شیمیایی می‌باشد. چنین مقدار عظیمی از مواد شیمیایی انتظار می‌رفت که خیلی پرهزینه باشد.

به دنبال سرنگونی صدام حسین به وسیله نیروهای آمریکایی در سال ۲۰۰۳ میلادی قذافی اعلام کرد که ملتش یک برنامه فعال برای سلاح‌های کشتار جمعی دارد اما می‌خواهد به بازرسان سازمان ملل اجازه دهد که به کشورش بیایند و آن‌ها را مشاهده نمایند و از بین ببرند. رئیس جمهور وقت آمریکا، جرج بوش و دیگر حامیان جنگ عراق اعلام قذافی را به عنوان پیامد مستقیم جنگ عراق اعلام کردند. نخست وزیر ایتالیا سیلیو برلوسکونی که یکی از آن حامیان بود، ظهار داشت که قذافی به طور خصوصی با وی تماس گرفته و اجازه بازرسی را اعلام نموده‌است.

بسیاری از کارشناسان سیاسی خارجی ادعا کردند که اعلام آمادگی قذافی برای پذیرش بازرسان فقط بمنظور بهبود بخشیدن روابط با غرب و بداشته شدن تحریم‌هاست. برای حمایت از این مطلب آنان به این حقیقت اشاره کردند که لیبی همیشه پیشنهادهای مشابه این‌چنینی را بیان کرده‌است.

بازرسان بین‌المللی چندین تُن از تسلیحات شیمیایی در لیبی را کشف کردند و همین‌طور از برنامه فعال تسلیحات هسته‌ای دیدن کردند. با ادامه یافتن فرایند از بین بردن این تسلیحات، لیبی همکاری خود را با رژیم‌های کنترلی بین‌المللی بهبود بخشید، تا جایی که در مارس سال ۲۰۰۶ میلادی فرانسه توانست توافق خود را برای توسعه برنامه انرژی هسته‎‌ای در لیبی اعلام کند. در ۱۵ می سال ۲۰۰۶ میلادی دولت ایالات متحده اعلام نمود که باید روابط کامل دیپلماتیک را با طرابلس برقرار کند، زیرا قذافی اعلام کرده‌است که برنامه تسلیحات کشتارجمعی خود را کنار گذاشته‌است. دولت ایالات متحده همچنین افزود که لیبی باید از فهرست کشورهای حامی تروریست حذف شود.

.

تلاش برای اتحاد با دیگر کشورها

در سال ۱۹۷۱ میلادی قذافی پیشنهاد کرد که با سودان متحد شود اما جعفر نمیری رئیس جمهور وقت سودان این پیشنهاد را رد کرد.

با توجه به همسایگان لیبی، قذافی از ایده‌های پان عربی جمال عبدالناصر پیروی می‌کرد و با شور و شعف خواهان اتحاد تمام ملت‌های عربی در قالب یک ملت بود.

او همچنین از اسلام گرایی حمایت می‌کرد و طرفدار اسلام بود. بعد از مرگ ناصر در ۲۸ سپتامبر ۱۹۷۰ میلادی قذافی تلاش کرد تا ردای رهبری ایدئولوژیک پان عرب‌ها را به تن کند. او مجمع جمهوری‌های عربی (لیبی، مصر و سوریه) را در سال ۱۹۷۲ میلادی تشکیل داد، با این امید که یک آیات عرب ایجاد کند، لیکن این سه کشور، یکی شدن را نپذیرفتند. در سال ۱۹۷۴ میلادی او یک توافق‌نامه با حبیب بورقیبه رئیس حمهور وقت تونس، بین دو کشور برای متحد شدن امضاء نمود، اما این اتحاد نیز در عمل با شکست مواجه شد و تفاوت‌های فراوانی که بین دو کشور وجود داشت مانع از ایجاد یک اتحاد قدرتمند گردید. در سال ۱۹۸۴ میلادی او معاهده وجده را با حسن دوم رئیس جمهور مراکش باهدف اتحاد دو کشور، امضاء کرد و بر اساس این اتحاد، در زمینه‌های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی مشارکت داشته باشند و مراکش به حمایت خود از جبهه ملی نجات لیبی پایان دهد، در مقابل لیبی نیز از جبهه پولیساریو حمایت نکند.

در سال ۱۹۸۶ میلادی حسن دوم در شهر افران، با شیمون پرز نخست وزیر وقت اسرائیل دیدار کرد.این دیدارها از جانب دولت لیبی خیانت و پیمات شکنی تلقی شد و موجبات نقض معاهده را فراهم آورد.

.

ارتش اسلامی

قذافی در سال ۱۹۷۲ میلادی نیرویی را موسوم به «ارتش اسلامی» تشکیل داد که به وسیلهٔ آن در جهت یکپارچه‌سازی و عربی کردن منطقه گام بردارد. اولویت فعالیت ارتش اسلامی، چاد و سودان بود. در استان دارفور که در غرب سودان واقع شده بود قذافی از تشکیل مجمع عربی حمایت کرد. این مجمع که زیرنظر جرارد پرونیر فعالیت می‌کرد، یک سازمان ستیزه‌جوی پان عرب بود که بر عربی بودن دارفور تأکید داشت.

ارتش اسلامی اغلب متشکل از مهاجران کشورهای ساحلی فقیر بود، لیکن بر اساس یک منبع موثق، هزاران پاکستانی که با هویت‌های جعلی در شهرهای لیبی کار می‌کردند نیز عضو این ارتش بودند. به طور کلی می‌توان گفت اعضای این ارتش مهاجرانی بودند که بدون هیچ تفکری راجع به جنگ به لیبی رفته بودند.

اینان آموزش‌های نظامی اندکی دیده و تعهد کمی به ارتش داشتند. یک روزنامه‌نگار فرانسوی دربارهٔ نیروهای این ارتش در چاد، می‌گوید: آن‌ها همه عرب، خارجی و یا آفریقایی-آمریکایی بودند که برخلاف تصورشان که گمان می‌کردند با آمدن به لیبی می‌توانند یک شغل اجتماعی بیابند، به استخدام نیروهای نظامی درآمده و می‌بایست در بیابان‌های ناشناخته به جنگ می‌پرداختند.

در آغاز سال ۱۹۸۷ میلادی با حمله لیبی به چاد ارتش اسلامی نیروهای خود را در استان دارفور مستقر کرد. حملات متداوم در طول مرز باعث ایجاد تنازهات قومیتی در استان دارفور شد و این کشمکش‌ها باعث کشته شدن بیش از ۹۰۰۰ نفر در بازه زمانی ۱۹۸۵ میلادی تا ۱۹۸۹ میلادی شد. جنجویدها گروهی بوند که در سال ۲۰۰۰ میلادی متهم به نسل کشی شدند، در سال ۱۹۸۸ میلادی به رهبری برخی از سران سابق ارتش اسلامی تشکیل شد.

خدمات عمومی

طرح رود بزرگ دست‌ساز یک شبکه‌ آبرسانی لوله‌ای‌است که روزانه شش میلیون و پانصد هزار متر مکعب آب آشامیدنی از بیابان صحاری و شنزارهای نوبیان برای شهرهای شمالی مانند تریپولی، بنغازی و سرت پمپاژ می‌کند. این پروژه متشکل از بیش از ۱۳۰۰ حلقه چاه با عمق بیش از ۵۰۰ متر می‌باشد. قذافی از آن به عنوان شگفتی هشتم جهان نام برده و آن را هدیه‌ای به جهان سوم می‌داند.

معمر قذافی به پروژه تلسکوپ ملی لیبی بودجه‌ای معادل ۱۰ میلیون یورو اختصاص داد که این نشان‌دهنده علاقه او به ستاره‌شناسی است. تلسکوپ روباتیک لیبی دارای ۲ متر قطر عدسی و قابلیت کنترل از راه دور می‌باشد و توسط شرکت REOSC که یک بخش بصری متعلق به شرکت ساژم(به انگلیسی:SAGEM) فرانسه‌است در منطقه‌ای بیابانی در نزدیکی کوفرا، در ارتفاع ۲۲۰۰ متر بالاتر از دریا ساخته شد. این تلسکوپ در یک محیط باز قرار داده شده‌است و به وسیله شبکه‌ای متشکل از چهار ایستگاه هواشناسی احاطه شده‌است. این ایستگاه‌ها که به فواصل ۱۰ کیلومتری از تلسکوپ قرار گرفته‌اند از آن در برابر آسیب‌ عدسی ناشی از طوفان شن محافظت می‌کنند.

.

جنگ‌ها و منازعات بین‌المللی

چاد مصر

در اوایل سال ۱۹۶۹ میلادی قذافی یک رشته عملیات نظامی را برابر کشور همسایه چاد تأمین مالی کرد. او همچنین گاهی منازعات منطقه‌ای با چاد در منطقه اوزو که از سال ۱۹۷۳ میلادی تحت اشغال لیبی بود، ایجاد می‌کرد. در سال ۱۹۸۷ میلادی مشاجرات بین لیبی و چاد و همچنین اشغال اوزو از جانب لیبی پایان یافت و بین دو کشور آتش‌بس برقرار شد. پس از بیانیه دادگاه بین‌المللی در این باره به تاریخ ۱۳ فوریه ۱۹۹۴ میلادی، لیبی در ژوئن همان سال به طور کامل از خاک چاد عقب‌نشینی کرد.

دولت چاد آن زمان به رهبری حسن حبری کمک‌های مالی فراوانی از آمریکا و فرانسه دریافت می‌کرد. این کمک‌ها منجر به پیروزی چاد در جنگ تویوتا به سال ۱۹۸۷ میلادی شد. بر پایه منابع دولت آمریکا لیبی در این جنگ بیش از ۱۰ درصد ارتش خود را از دست داد. بیش از ۷۵۰۰ نفر از ارتش لیبی کشته و ۱٫۵ بیلیون دلار به تجهیزات نظامی آن کشور خسارت وارد شد. که البته در مقابل چاد نیز ۱۰۰۰ نیروی ارتشی خود را از دست داد.

قذافی در سال ۱۹۷۷ میلادی ارتش خود را برای جنگ با مصر به مرزهای مشترک دو کشور گسیل داشت که مصر توانست نیروهای قذافی را به عقب براند.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.