رفتن به محتوای اصلی

همجنس گرایان ایران، بی دفاع ترین گروه اجتماعی
17.10.2013 - 18:43

چند روز پیش در کنار خبر تصویب و قانونی شدن ازدواج با فرزند خوانده توسط شورای نگهبان جمهوری اسلامی که براستی یاد آور و باز تولید اعمال شنیع و غیر انسانی دوران برده داری کهن است ، خبر دیگری نیز در برخی از نشریات جمهوری اسلامی مبنی بر متلاشی شدن یک شبکه بزرگ "شیطان پرستی و همجنس بازی"  توسط  سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در کرمانشاه ، درج گردید که این خبر برخلاف خبر اول ، بازتابی در مجامع و گروههای مدافع حقوق بشر در ایران و خارج از کشور پیدا نکرد! چرا که در جامعه ای کم و بیش سنتی  با حکومتی مذهبی و قوانین شرعی بر فراز آن  ، حتی سخن گفتن از مقوله ای بنام همجنس گرائی میتواند جرم محسوب شود تا چه رسد به اینکه کسی بخواهد مدافع حقوق همجنس گرایان گردد و نسبت به ظلم و جنایتی که جمهوری اسلامی در حق این گروه اجتماعی روا میدارد اعتراض نموده و خود را در مظان طرفدار"همجنس بازی" قرار دهد! ابتدا بدنیست در اینجا خبر مربوط به سرکوب "شبکه شیطان پرستان و همجنس بازان" را از قول خبرگزاری مهر نقل نمایم :

"یک باند همجنس بازی و شیطان پرستی متشکل از چند ده نفر به همراه چند تبعه خارجی از کشورهای عراق و بعضی از کشورهای منطقه پس از مراقبت و تحت نظر بودن چند ماهه توسط نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دستگیر و متلاشی شدند ، این گروه که به بهانه برگزاری جشن تولد در یکی از تالارهای شهر به رقاصی و ... مشغول بودند، دستگیر و به مراجع ذیربط تحویل داده شدند.در این گروه مسائلی مثل ترویج نمادهای شیطان پرستی ، مورد ازدواج همجنسگرایان و ... انجام می شد و در حال انجام اقداماتی برای گسترش فعالیت های خود بودند .گفتنی است برخی جریانات خارجی با اعزام افرادی از گروه های شیطان پرستی و همجنس گرایی به کشور از مدتها پیش در صدد ترویج فساد در داخل کشور هستند."

قبل از هر چیر ، توضیح این نکته ضروری است که در ادبیات و فرهنگ جمهوری اسلامی ، واژه "همجنس باز" معادل واژه "همجنس گرا" بکار میرود و علت بکار بردن واژه "همجنس باز" بجای واژه"همجنس گرا" توسط واژه سازان حکومت اسلامی چیزی نیست مگر زشتی و قبح "همجنس گرائی"را در اذهان تداعی نمودن ، چون همانطوریکه میدانید در زبان فارسی هرگاه پسوند "باز" به پاره ای از کلمات اضافه شود ، انجام کار و صفت زشتی را  به فاعل آن کار نسبت داده میشود ! برای مثال: قمار باز ، حقه باز ، بچه باز ، زن باز و غیره که تمامی این کلمات حامل بار منفی و عمل زشتی است . همچنین در خبر بالا دو  واژه همجنس گرائی و شیطان پرستی را در کنار یکدیگر نهاده اند تا قرابت این دو  مقوله را به یکدیگر نشان دهند و بدین ترتیب راه را برای اثبات شیطان صفتی و سپس ایجاد کینه و تنفر از این گروه اجتماعی در اذهان عمومی هموار سازند .

نگارنده  قصد ندارد که در این نوشته به قضاوت و ارزش گذاری در مورد گروههای اجتماعی دگرباشان جنسی و جنسیتی که در حیطه تخصصی علوم پزشکی و روانشناسی و  ژنتیک است و پرداختن به آن در صلاحیت نگارنده نیست وارد شود ، ولی همین قدر میداند که در کشورهای پیشرفته ، علیرغم  تبلیغات وسیع کلیسا و محافل مذهبی علیه این گروه اجتماعی ، حقوق همجنس گرایان از طرف دولت ها برسمیت شناخته شده است ، تحت حفاظت قانون قرار گرفته اند و از حقوق مساوی با سایر شهروندان کشور برخوردار شده اند . در بسیاری از این کشورها یک انسان همجنس گرا میتواند با شریک زندگی خود به عنوان یک واحدخانوادگی در جامعه حضور داشته باشند و از کلیه حقوق قانونی که یک واحد خانواده سنتی مرکب از زن و شوهر و بچه هابرخوردارند، بهره مند گردند ، در کشورهای پیشرفته اروپائی و امریکائی بسیاری از همجس گریان دارای فرزند و یا فرزندانی هستند که مانند بچه های دیگر به مدرسه میروند و  با بچه های دیگر بزرگ میشوند و  وارد جامعه ای میگردند بدون اینکه کسی به آنان توهین کند و یا تحقیر نماید . در سالهای اخیر همجنس گرایان ایرانی ساکن کشورهای اروپائی و امریکائی نیز نهادها وتشّکل هائی برای دفاع از حقوق خود و حمایت از همجنسان خود در ایران بوجو آورده اند ، گرچه احمدی نژاد رئیس جمهور سابق حکومت اسلامی ، در یکی از سفرهایش به نیویورک در جواب خبرنگاری که از او در مورد وضعیت همجنس گرایان در ایران پرسیده بود گفت که : «مادر ایران همجنس باز نداریم ، در ایران چنین چیزی اصلا وجود خارجی نداره من نمی دونم چه کسی به شما این حرف را بشما زده » ! و پُرواضح است که لازم نیست کسی چیزی در این مورد به خبرنگار نگار خارجی گفته باشد ، فقط رجوع به تعداد اعدام ها و سنگسارها در ارتباط با جرائم جنسی در ایران ، خود بهترین گواه بر دروغگوئی احمدی نژاد و سایر سران جمهوری اسلامی است .

با این مقدمه که به درازا کشید منظور نگارنده از نوشتن این مطلب ، هشدار به گروهها و نهاد مدافع حقوق بشر ایرانی است که وقتی پای دفاع از دگر باشان و همجنس گرایان ایران به میان میاید ، دست و پایشان میلرزد و از ترس اینکه مبادا جمهوری اسلامی و بخش عقب مانده و سنتی جامعه ایران انگ "ضداخلاق" برپیشانی آنان بزنند ، در مقابل جنایاتی که ولایت مداران اسلامی بر این دسته از هموطنان ما روا میدارند سکوت اختیار میکنند و فراموش مینمایند که حقوق بشر ، حقوق گزینشی نیست که بتوان بر اجرای بخشی از آن تأکید نهاد و بخش دیگری را به هر دلیلی مسکوت گذارد و یا اینکه اجرای آنرا به آینده ای نامعلوم موکول نمود . مادام که یک گروه و نهاد اجتماعی ، خود را طرفدار اعلامیه جهانی حقوق بشر میداند و خواهان رفع تبعض ها و ظلم ها و بی عدالتی ها و ستم هائی میگردد که در جامعه وجود دارد ، فراموش کردن ظلمی که بر یک گروه اجتماعی وارد میشود از طرف  مدعیان مدافع حقوق بشر توجیه پذیر نیست و از آنجائی که همجنس گریان نیز یک گروه اجتماعی را تشکیل میدهند که در ایران پیوسته در معرض آزار و اذیت اند ، وظیفه نهادها و گروههای حقوق بشر ی است که از حقوق شهروندی و انسانی آنان دفاع نمایند .  

علت اینکه دستگاه امنیتی و قوه قضائیه آدمکش جمهوری اسلامی که معمولاً حاضر نیستند کوچکترین خبری در مورد دستگیری های فعالان سیاسی و اجتماعی منتشر شود ، اجازه میدهند خبر مربوط به دستگیری "شیطان پرستان و همجس بازان" در نشریات جمهوری اسلامی ، با آب و تاب منتشر گردد ، فقط به این علت است که گردانندگان ماشین سرکوب  و تبلیغ جمهوری اسلامی ، بخوبی میدانند که این دسته از گروههای اجتماعی ستمدیده ، فاقد حمایت و پشتیبانی از جانب نهادهای و گروههای حقوق بشری میباشند و چه بسا بسیاری از مردم ناآگاه ایران، از سرکوب و مجازات گروههائی که با برچسب "شیطان پرست و همجنس باز" نام گذاری شده اند ، خوشحال و اقدام جمهوری اسلامی را در دستگیری و مجازات آنان مورد تأیید قرار دهند ! و فاجعه از همین جا آغاز میشود که جامعه مدنی و کنشگران آن ، از ترس نزدیک شدن به یک "تابو" ، چشمان خود را بر روی سرکوب و شکنجه یک گروه اجتماعی می بندد ، که متآسفانه جامعه مدنی ایران و کنشگران سیاسی و اجتماعی این کشور ، بعد از انقلاب 57 و استقرار رژیم جمهوری اسلامی ، بهای سنگینی را بابت سکوت در قبال سرکوب و شکنجه و قتل گروههای اجتماعی غیر خودی پرداخته اند .

پس از اعدام های پشت بام مدرسه علوی ، محل اقامت موقت خمینی ، حجت الاسلام خلخالی ساطور قصابی خود را برای برخی از گروههای اجتماعی تیز کرد و در  سکوت و یا رضایت ضمنی جامعه مدنی ایران به کشتار آن گروهها پرداخت ، برای نمونه در اینجا به اختصار به سه  مورد اشاره میکنم :

1 - تخریب قلعه "شهرنو" و اعدام های بی محاکمه و  خیابانی برخی از زنان بینوای تن فروش و سپس اعدام های فله ای و بدون محاکمه قاچاق چیان خرده پای مواد مخدر ،  هیچگونه مخالفتی  در جامعه مدنی و انقلاب زده ایران آن روزها  را برنیانگیخت ، و چه بسا برخی ازگروههای سیاسی و روشنفکران انقلابی ایران آن زمان ، اعدام های خلخالی دیوانه را  در جهت پاک ساختن جامعه از مفاسد اجتماعی ، اقدامی مفید ارزیابی میکردند !

2 –  تصفیه و اعدام پیروان آئین بهائی از فردای انقلاب 57 توسط آخوندهای تازه به قدرت رسیده که کینه ای صد ساله از بهائیان ایران در دل داشتند آغاز شد ، عضویت در "فرقه ضاله بهائی" ، اتهامی بود که حکومت نوپای اسلامی با توسل به آن ، چند صد تن بهائیان ایران را پس شکنجه های وحشیانه اعدام نمود . شکنجه و اعدام بهائیان ایران در سالهای اولیه انقلاب ، اعتراض جامعه روشنفکری و سازمانها وگروههای سیاسی آن زمان را در پی نداشت ، و چه بسا برخی از احزاب و گروههای سیاسی در آن زمان ، با زدن برچسب "جاسوسی" به بهائیان ایران ، شکنجه و اعدام آنان را توسط حکومت اسلامی توجیه نمودند !

3 – فقط چند هفته از پیروزی انقلاب 57 و قدرت گیری گروههای اسلام گرا گذشته بود که حدود 20 هزار تن از زنان روشنفکر و مستقل در تهران ،  با برپا کردن تظاهرات و راه پیمائی ، علیه حجاب اجباری و  وضع قوانین شرعی ضد زن ، به دولت موقت  و  جامعه روشنفکری  و  سازمانها و احزاب سیاسی ایران هشدار دادند ، در آن زمان هیچکس صدای زنان هشیار و  مترقی ایران را نشنید و  یا اگز شنیدند با عمده و غیر عمده کردن خواسته های جامعه  ، طرح خواسته ی لغو حجاب و دیگر خواسته های برحق زنان ایران را  غیر عمده ارزیابی نمودند و مطرح نمودن آن خواسته را به پس از بیرون راندن امپریالیست ها از ایران موکول نمودند !

این سه نمونه را از آن جهت در اینجا ذکر کردم تا تأکیدی باشد بر این حقیقت که دفاع از حقوق بشر  و حقوق شهروندی را نمیتوان به اجزای مقبول و  غیر مقبول تجزیه نمود و  فقط مدافع اجزای مقبول شد ، وقتی در نخستین ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر میخوانیم که : " تمام افراد بشر آزاد متولد می شوند و از لحاظ حیثیت و کرامت و حقوق با هم برابرند." دیگر برای هیچکس بهانه ای باقی نمی ماند که در دفاع حقوق بشر  ، یک یا چند گروه اجتماعی را نمیتوان حذف نمود و یا یک گروه را بر گروهی دیگر رجحان نهاد  !  بی تردید نصفیه و حذف یک گروه اجتماعی مقدمه ای خواهد بود بر تصفیه وحذف سایر گروههای اجتماعی ، کما اینکه اعدام های پشت بام مدرسه علوی ، کشتار بهائیان و اعدام های خیایانی زنان تن فروش بینوا  و  قاچاق چیان خرده پا  در اوایل انقلاب ، همانا  اعدام ها و کشتارهای دگراندیشان و هوادران احزاب و گروههای سیاسی  در دهه 1360  را بدنبال آورد . و بی تردید اگر در  آستانه انقلاب 57 ، جامعه مدنی نیرومند و احزاب و گروههای سیاسی دوراندیش و با خردی در ایران وجود میداشت که در  مقابل نقض حقوق بشر  و یکه تازی های خمینی و  دارودسته های تازه بقدرت رسیده  می ایستادند ، حتماً سرنوشت و آینده  ایران و ایرانیان به گونه دیگری رقم میخورد ،  همانطوریکه خمینی  در اوایل انقلاب ، در مقابل حرکت و اعتراض  چندهزار زن ایرانی به حجاب اجباری ،  عقب نشینی کرد و  در  یک سخنرانی اعلام  کرد که : "در نظام اسلامی حجاب اجباری نیست" ولی از آنجائی که مبارزه زنان ، از جانب جامعه روشنفکری ایران و احزاب  و گروههای سیاسی و از همه مهمتر مردان روشنفکر ایرانی در آن زمان ، مورد حمایت قرار نگرفت و پیگیری نشد ، خمینی پس از چندی وعده خود را فراموش کرد و  حجاب را برای زنان ایران اجباری نمود و ازاذل و اوباش خود با شعار "یا روسری یا تو سری" به خیابانها گسیل داشت تا فرمان جدید "امام امت" را به بانوان ایرانی اعلام نمایند!

سخن آخر – دفاع از حقوق بشر را نمیتوان به دفاع از گروه خودی تقلیل داد و  نقض حقوق گروهها دیگر  را به دیده اغماض نگریست ، تابوهای جامعه سنتی و  بشدت زیر بمباران تبلیغاتی حکومت اسلامی ، نباید مدافعان حقوق بشر را  در دفاع از گروههای اجتماعی مطرود جامعه ، دچار  ترس و  تردید سازد ،  دفاع از حقوق انسانی گروهها اجتماعی گوناگون ، بمنزله موافقت با عقاید و افکار  و  تمایلات آنان نیست . موجودیت دگرباشان و  همجنس گرایان را باید به عنوان یک گروه اجتماعی پذیرفت ، فقط شخص کودنی مانند احمدی نژاد میتواند ادعا کند که : "ما در ایران همجنس باز نداریم" ، موجودیت این گروه اجتماعی ، به اروپا و امریکا منحصر نمیگردد ،  در همه دنیا  وجود دارند با این تفاوت که در فرهنگ های بسته و حکومت های قرون وسطائی مانند جمهوری اسلامی و عربستان سعودی و  سودان و غیره از ترس شکنجه و اعدام ، تمایلات خود را پنهان میکنند .

25 مهرماه 1392

17 اکتبر 2013

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.