رفتن به محتوای اصلی

عزای ملی یا جشن ستارگان؟
12.02.2012 - 19:09
انقلاب سال ۵۷ را تنها یک تحول ساختاری در صحنه سیاسی ایران نمیتوان برشمرد زیرا که انقلاب اسلامی هم‌چنین  میدانی بود برای آزمایش اندیشه و عمل نخبگان فکری و سیاسی و اجتماعی ایران و این در واقع امتحانی بود که تقریبا همه ما در آن مردود شدیم و تنها معدود افرادی شاید از آن سربلند بیرون آمدند زیرا اکثریت افرادی که در این تغییر فراگیر دست داشتند، از واپسگرایانه بودن انقلاب اسلامی بی خبر بودند و بهتر است شاید بگوییم که روحشان خبر نداشت. مردم ایران در واقع در این حرکت کور بجای پیشرفت، پسرفت را تجربه و در اصل برای عقب کشیدن عقربه ساعت تاریخ اقدام به این انقلاب کردند. شکی وجود ندارد که هر فرد یا سازمان و یا طیف های سیاسی دیگر، از ظن خود از این تغییر و براندازی پشتیبانی میکرد. در چنین شرایطی وظیفه رهبران سیاسی چه بود؟ نیازی به پاسخگویی علنی در این نوشتار نداریم زیرا که پاسخ کاملن روشن در مقابل ما قرار دارد. اگر و شاید ها را هم باید کنار بگذاریم زیرا که با آن حتا یک قلم خودکار نیز نصیبمان نمیشود که بوسیله آن بتوانیم دردهای مشترکمان را روی کاغذ بیآوریم تا شاید کمی احساس آرامش کنیم.! ضرب المثلی معروف در اینباره وجود دارد که میگوید: انسان همیشه پس از زیان به آگاهی اش افزوده میگردد و نه قبل از آن. منظورمان افرادی هستند که حالا برای مردم ایران نسخه میپیچند و میگویند، آقایان روشنفکر باید میدانستند که این انقلاب، انقلابی ارتجاعی است و نبایستی مجذوب این حرکت توده ای میشدند و مشعل بدست سر راه قرار میگرفتند و راه تاریک را به عموم روشن میکردند. یعنی اگر ها و بایستن ها و خلاصه گناه را به گردن دیگری انداختن و خویشتن را از همه اشتباهات مبرا دانستن. اکنون همین دسته از افراد نسخه پیچ که پس از زیان به آگاهی شان اضافه شده است، هیچ راه کاری نشان نمیدهند که پس چه راهی در مقابل مردم بی دفاع ایران وجود دارد که از چاهی که در آن افتاده اند خود را دوباره بیرون بکشند؟ متاسفانه خطر استبداد مذهبی را کمتر کسانی مانند دکتر شاپور بختیار درک کرده بودند و حالا با شرمندگی کامل مجبور به اعتراف هستیم که وی پس از انحلال ساواک و آزادی مطبوعات و آزاد شدن زندانیان سیاسی تقریبا آخرین برگ برنده ای بود که مردم ایران پس از سقوط شاه و نظام شاهنشاهی  برای دستیابی به  دموکراسی  و تشکیل یک نظام دموکراتیک  در دست داشتند و با کمال تاسف این آس از دست مردم تا به امروز ربوده شد. نکته دیگر این است که  امروز برای بسیاری از هموطنانمان روز عزای ملی است، نه به این دلیل که نظام شاهنشاهی از هم فرو پاشید که البته برای هواداران سلطنت چنین است اما برای افرادی هم که خواهان استقرار جمهوری بودند نیز روز سیاهی شناخته میشود زیرا که حکومت جمهوری  از نظر مفهوم بیشتر درجاتی از مردم سالاری را در بر دارد و این حکومت اسلامی یا جمهوری اسلامی هر نوعی از جمهوری تلقی بشود، مردم سالار نیست و از طریق زور و اعمال خشونت بر مردم حکم میراند و همچنین قدرت سیاسی در دست یک دیکتاتور خودگمارده در واقع قرار دارد و در این نوشتار به دسته بندی جمهوری های موجود در دنیا اشاره ای نمیکنیم زیرا که بحث ما خارج از این حوزه میباشد.

در حکومت استبدادی جمهوری اسلامی نه توضیع قدرت عادلانه است و نه دامنه اختیارات ولی فقیه محدود است. سپس میتوانیم بجای استفاده از واژه استبداد از تمامیت خواهی استفاده کنیم.
ضرورت نشر و گسترش اسلا‌م  سیاسی در جامعه ایران و همچنین خارج از مرزهای بین المللی یکی از هدفهایی است که جمهوری اسلامی دنبال میکند و در این راه از حذف فرهنگ و اقتصاد مدرن غربی نه تنها دوری جسته که حذف کرده واجرای موازین و قوانین اسلامی ‌در این زمینه هم  برای رهبران حاکم بر کشور ایران ضروری است.
با اشاره به  کتاب اعلا‌میه فدائیان اسلا‌م یا کتاب راهنمای حقایق، نواب صفوی به صراحت عنوان کرده بود که ایران یک مملکت اسلامی است، پس بنابر این باید احکام اسلام در این کشور مو به مو بدون قید و شرط اجرا شوند. او همچنین جمله آرزویی را عنوان نمود که اگر چنین میشد، ایران نورباران میشد! او همچنین بیان میکند:
«پس باید حکومت را به دست خود مسلمین سپرد تا آن‌ها نیز از طریق فقها و بزرگان و اندیشمندان غیرتمند و آگاه دین در مسیر اصلی سعادت و شرافت خود قدم بردارند. بایستی با انتخابات آزاد نمایندگان پاک و لا‌یق انتخاب گردند و قوانین پوسیده را لغو نمایند. اعلا‌م ما به دشمنان اسلا‌م و غاصبین حکومت اسلا‌م، شاه و دولت و سایر کارگردانانی که آنان را به خوبی می‌شناسیم:‌ ای خائنین، ایران مملکت اسلامی ‌است و شما دزدانی هستید که حکومت اسلامی ‌را غصب نموده‌اید».  ..." 
محمدمهدی عبدخدایی، دبیرکل  فدائیان اسلام در کتاب خاطراتش از نواب صفوی چنین می‌نویسد:
.......در حالیکه من برای خودم برنامه دارم. برنامه من حکومت اسلامی ‌است. من زمانی سقوط دولت را می‌خواهم که حکومت اسلامی ‌جایگزین آن بشود. من با اصلاح ظاهری کاری ندارم و به مبارزه قانونی در چارچوب قانون اعتقاد ندارم. من حکومت را قانونی نمی‌دانم که در چارچوب قانون مبارزه کنم. این‌ها وقتی می‌گویند مبارزه در چارچوب قانون یعنی که قوانین حاکمیت را قبول دارند. ما شاه را غاصب می‌دانیم، ما حکومت مشروطه را مشروعه نمی‌دانیم. ما دو نوع اندیشه داریم به همین جهت این ارتباط و تقاضای همکاری به نتیجه نمی‌رسد.....پایان نقل قول

بدین ترتیب روشن می‌شود که حکومت مطلوب فدائیان اسلا‌م، حکومتی میبود که مجری تمامی ‌احکام اسلامی ‌باشد و چون شاه و ارکان او، صلا‌حیت چنین کاری را نداشتند، به عنوان غاصب و خائن، باید کنار میرفتند تا حکومت "صالح اسلامی" تشکیل گردد و همان‌طور که قبلا‌ اشاره شد در این کتاب یا بیانیه، وظایف همه وزارتخانه‌ها، نهاد‌های اجتماعی، فرهنگی، هنری و کیفیت برنامه‌های رادیو، تلویزیون، سینما و چگونگی وظایف پارلمان و بالا‌خره پاکسازی سازمان روحانیت و حوزه‌های علمیه از   آلودگی‌ها و نابسامانی‌ها مطرح می‌شد که نشان‌دهنده تدوین یک برنامه کامل برای اداره یک جامعه اسلامی ‌بود. باید تاریخ را درست مطالعه کنیم تا پاسخی برای این پرسشها که حکومت اسلامی ‌نواب صفوی چه نسبتی با جمهوری اسلامی  خمینی دارد؟  چه شباهت‌ها و تفاوت‌هایی داشت و آیا روش‌ها و مقصد هر دو یکی بودند؟ را بدرستی در آستین خود داشته باشیم که این خود بحث دیگری است.
حالا ما اگر به امروز ایران پس از سی و سه سال نگاه کنیم، میبینیم که درست عکس این مسئله صادق شده است و این ایرانیان آزادیخواه و ایران دوستان هستند که حکومت اسلامی را غاصب میدانند و چون مردم ایران با یک نظام تمامیت خواه سرو کار دارند، و وقتی که به کارنامه سیاه این حکومت نگاهی عمیق میاندازند، به این نتیجه میرسند که عاملان این حکومت هیچگونه صلاحیتی جهت کشورداری و تنظیمات درست اقتصادی ندارند و همه آزاد اندیشان فرهیخته میدانند که یک نظام اقتصادی به عنوان یکی از مهمترین ارکان بنیان اقتصادی هر کشور نقش بسزایی در فرهنگ، و پیشرفت جامعه ایفا می‌کند که متاسفانه مردم ما ازاتخاذ درست سیاست اقتصادی همچنان محروم بوده اند. . پدیده‌هایی مثل فقر و ثروت، عدالت و بی‌عدالتی و ایجاد انگیزه فردی یا عدم وجود آن همگی تحت تاثیر نظام اقتصادی و در چهارچوب آن به ‌وجود می‌آیند. وجود افراد نالایق و ناصالح در سیستم اسلامی هم سبب شده اند که مردم هم از بابت تورم حاکم بر ایران جان به لب بشوند و هم از اینکه این افراد سودجو و جنایتکار مسئولیت پیامدهای زیان‌بار نظام اقتصادی را بر گردن نمی‌گیرند که بی شک سیاست نادرست شان ریشه در بدبختی مردم دارد.  از سویی دیگر هم بخوبی میدانیم که مردم بر اساس راه حلی که برای مسائل و مشکلاتشان داده می شود قضاوت می کنند. مفهوم راه مردم چار چوب مناسبی برای بررسی راههای نجات مردم کشور است.
نباید فراموش کنیم که از میان برداشتن حکومتهای دیکتاتوری تنها با تغییر فرهنگ سیاسی در یک جامعه امکان پذیر است. مشکل اصلی ما اختلاف بر سر شیوه درمان این غده سرطانی اسلامی است که به جان مردم ایران افتاده است. همچنین میتوان اظهار داشت که تغییرات دموکراتیک یکی از مفاهیم تعادل است و هم اینکه تغییر سیستم حاکم یعنی عبور از نظام حاکم استبدادی بر ایران که یکی از مکانیسم های تعادل شناخته میشود.
آیا ما ایرانیان چه در داخل و چه در خارج از کشور لیاقت بوجود آوردن بستر طراحی و اجرای عملیات جهت رهایی کشورمان را نداریم؟ آیا نمیدانیم که کشور بزرگی مانند ایران نیازمند به یک فرآیند دقیق و حساب شده برای انتقال قدرت است؟ مگر نه این است که حق انتخاب جزو حقوق اولیه بشر است و اگر این حق از یک انسان سلب شود، دیگر او همانند یک انسان نیست که به یک حیوان مبدل میشود. گویا تفهیم نوسازی سیاسی کار دشواری است و ما بایستی زود تر از این ها تمرین میکردیم که در شرایط سخت به کمک یکدیگر بشتابیم و با هم متحد باشیم! حق عبور از یک نظام وحشی و مستبد هم جزو حقوق انسانی است و هیچ سیاستمداری و هیچ حزب و سازمان سیاسی قدیس نیست که نتوانیم نقدش کنیم. سالهاست که پشت یک پرسش ایستاده ایم و از خود میپرسیم ، چگونه میتوانیم قدرت را از افراطیون مذهبی در ایران اسلام زده باز بستانیم؟ آزادی مردم ایران در اصل  به یک نه بزرگ به تمام اسلام سیاسی بستگی پیدا کرده است . ما ایرانیان متاسفانه اغلب دچارافراط و تفریط هستیم و با سیاست بازی افراطی خویش به گونه ای که کشور را هم بدست یک مشت انسانهای نادان و ناوارد سپرده ایم، آینده خود و فرزندانمان را هم خراب کردیم. همه ما بخوبی میدانیم که کشورداری تابع لیاقت و کاردانی است. پس ما در این میان به لحاظ حساس بودن وضعیت سیاسی و اقتصادی ایران مجبور هستیم که با نقد درست دین اسلام به طرح نظریه استقرار یک حکومت دموکراتیک بپردازیم. 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ناشناس
ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.