رفتن به محتوای اصلی

اجبار چادر برای دختران دبستانی یا نسل کشی فرهنگی ؟
14.11.2013 - 17:54

از گذشته تا به حال وظیفه آموزش و پرورش تربیت نسل نو برای زندگی بهتر و بالا رفتن سطح دانش ما بوده است و به نوعی آماده سازی کودکان برای زندگی در جامعه فردا بنابراین یکی از مهمترین مشخصه های برنامه ریزان و معلمان  و مسئولان آموزش و پرورش این است که الزامات زندگی فردا را بشناسند تا بتوانند  کودکان و جوانان را برای فعالیت در جامعه پروش دهند و بدون هر گونه تعصب و وابستگی ذهنی به سمتی رسالت خود را انجام دهند. سیستم آموزشی ایران گذشته از ضعف های بنیادین دارای وابستگی کامل به آموزه های اسلامی مذهبی است و از آن بدتر هیچ توجهی به نیازها و خواست نسل فعلی برای فراگیری علم و دانش را ندارد و با اجباری نمودن بسیاری از فرامین اسلامی چه در مقوله آموزش علمی و چه در آموزش فرهنگی به ویژه در دختران این سرمایه های آینده ایران را در سنی که شخصیت هر دختری در حال شکل گیری است با آموزش های اجباری و افراطی اش به پذیرش جبر دستگاه قدرت و پذیرفتن عدم حق آزادی در پوشش و بسیاری از حقوق ابتدایی هر انسانی به بدترین نحو هدایت میکند که خانواده و جامعه را بکلی دچار مشکل نموده است. خانواده ها و خود جامعه نیز تا حدی در این بحث مقصر هستند چرا که به صورت جدی اهمیتی به مسائل آموزشی و محیط آموزش «مدرسه» نداده و یا بیشتر به آموزش در محیط خانه پرداخته اند و عدم توانایی مالی و درگیری های پیرامون آن و یا با پرداخت مبلغی بالا به مدارس غیر انتفاعی در ذهن خود مکان مناسب را برای یادگیری فرزندشان انتخاب کرده اند.

حجاب اجباری قانونی نادرست

 آیا مادران و پدرانی که دختر محصلی دارند تا بحال از خود سؤال کرده اید چرا کودکان باید در مدارس به الجبار چادر سر کنند ؟ چرا باید حق آزادی در نگرش و پوشش از فرزندان گرفته شود ؟ چرا به اختیار نمی گذارند که هر کسی که دوست داشت چادر سر کند و کسی که نخواست سر نکند شاید ؟ پس حق انتخاب برای یک انسان چه میشود و تا چه زمان این اجبار جوابگو خواهد بود ؟ چرا به چنین مسئله ای ما به صورت سطحی نگاه می کنیم  و حتی به ان فکر نمی کنیم که این مسئله امکان دارد در نوع اموزش فرزندانمان تاثیر گذار باشد.در مدارس تعیین نوع پوشش دانش اموزان مانند رنگ و مدل مانتو، شلوار، مقنعه به عهده آموزش و پرورش و همین طور مدیران است اما هنوز این مسئله که پوشش چادر در مدارس اجباری نیست مورد بررسی قرار نگرفته است و بسیاری از خانواده ها نمیدانند که پوشیدن چادر را مدیران مدارس به تشخیص و سلیقه خود اجبار میکنند که این یک تخلف قانونی است که با انجام آن به گرفتن آزادی فرزندانمان کمک میکنیم.

پذیرفتن چادر خوب یا قبول ضعف در زنان ؟

با پرداختن به این مسئله به هیچ عنوان قصد توهین به اعتقادات و باورهای اشخاص را نداریم زیرا حجاب یک مسئله کاملاً شخصی است و هر شخص و اعتقادات او قابل احترام است، اما نوع آموزش و نحوه پرورش فرزندان در روند رشد فرهنگی جامعه شاید بزرگترین تأثیر را دارد و به نوعی در زندگی همه ما تأثیرگذار خواهد بود چرا که کودکان امروز مجریان فردا روز چرخه زندگی جامعه ما خواهند بود و آنگونه که امروز بیاموزند فردا با جامعه و تاریخ روبرو میشوند.

در بیشتر مدارس دخترانه تهران نه تنها سر کردن چادر از اول ماه محرم اجبار شده است بلکه به بهانه سوگواری کنار مقنعه روبان مشکی باید دوخته شود و با تعریف از مراسم آئینی این ایام برای دانش آموزان به نحوی تعلیمات عقیدتی و مذهبی را مقدم بر سایر تعلیمات دانسته اند. در مدارس ابتدایی نیز امسال پوشیدن چادر برای دختران دبستانی که هنوز نمیتوانند کیف خود را در دست بگیرند اجباری شد و به جای اینکه به مسئله آموزش کودکان بپردازند که چه روشی در پیش بگیرند تا فرزندان مملکت در سال تحصیلی پیشرفتی در درسها داشته باشند به عقاید آنها میخواهند مسیر بدهند و در تدارک نوعی تفتیش عقاید قرون وسطائی هستند.

تاثیرات روانی در شخصیت دختران

فرزندان ما در این سنین در حال کپی برداری از نوع رفتار والدین و الگو برداری از افراد اطراف پیرامون خود و حتی شخصیتهای کارتونی  هستند. آنها بیشترین زمان خود را روزانه در مدرسه و با همسالان خود و معلمان می گذرانند و در این سنین در صورت عدم وجود فضای مناسب در مدارس آسیب بیشتری در انتظار آنهاست و باید مسئولان و مدیران مدارس به این موضوع دقت بیشتری داشته باشند که افراط در هر چیزی باعث اشتباه کردن دختران می شود و اشتباهات سیستماتیک حکومت را در پرورش نسل جدید به فاجعه تبدیل نکنند. فضای موجود در جامعه ایران از لحاظ میزان محدودیت های زنان و نتایج آن در پیکره جامعه نشانگر واضحی از این نوع قوانین و آموزشها است. بعبارتی هر چیزی مانند حجاب و دیگر حقوق شخصی که به زور به آنها القاء گردد در صورت عدم تمایل و میل نداشتن به رعایت دانش آموز را از ترس عواقب و برخوردهای تنبیهی، به الجبار به انجام آن وادار می کند و چون انتخاب او نیست و در جائی بجز مدرسه انجام نمیدهد به او یاد می دهد که قانون را دور بزند و مشکلات را با یک دروغ یا پنهان کاری حل کند یعنی در اصل دروغ گفتن را آموزش دیده است  که این یک آموزش ناصحیح است. متاسفانه مسئولین یک سری از مدارس دخترانه با نحوه برخورد اشتباه در صورت عدم انجام این قوانین با دانش آموزان، لطمه هایی سنگین و زننده بر شکل گیری شخصیت آنها زده و بدون شناخت خصوصیتهای روانی در این سنین او را به عکس العمل و جبهه گرفتن، نهایتاً بدلیل نبودن فضای اعتراض و انتقاد در ساختار کلی نظام، بوجود آمدن نتایج و روحیات منفی در زندگی اش هدایت میکنند.

در شبکه های اجتماعی اینترنتی فیلم یکی از دانش آموزان که با عجله سر کوچه مدرسه در حال چادر به سر کردن است دیدم که می گوید که 2 سالی است در یکی از مدارس منطقه 12 تحصیل می کند و از روز اول چادر اجبار بوده است و حتی زمانیکه از وی سوال می شود که شکایتی نسبت به این موضوع داشته اید او با لبخند می گوید شکایت...؟ آیا به این معنی است که حتی هیچ مرجعی این موضوع را به دوش نمی گیرد و هیچ مسئولی پاسخگو به شکایات والدین و دانش آموزان نیست یا هیچ جایی برای اعترض وجود ندارد ؟ عدم انعطاف حاکمیت و پذیرش ایده مخالف در کل ساختار قانونی، قضایی و اجرائی ایران سبب شده که بجای حل معضلات و چاره اندیشی برای برطرف کردن آن بیشتر ما به دور زدن، تا حدی که دچار مشکل نشویم روی بیاوریم و این به زندگی شخصی بسیاری نیز کشیده شده و معضلی بزرگ شده است.

حجاب و چادر در قوانین آموزشی ایران

طبق آيين نامه انضباطی مدارس در ایران، چادر جزء يونيفورم مدارس دخترانه نيست اما در عمل متاسفانه بعضی از مديران سليقه ای عمل می کنند و بر اساس نوع نگرش خودشان بر این باورند که؛ اجبار حجاب مدرسه را سالم تر خواهد کرد و این در حالی است که طبق قانون فعلی در مدارس دولتی نبايد چادر اجباری باشد بلکه دانش آموز بايد با ميل و رغبت خود آن را استفاده کند. برخی از مدیران در جواب به این سوال که سر کردن چادر دستور است ؟ می گویند دستور نیست توصیه امامان و بزرگان دینی است. سلیقه ای بودن این تصمیمات در سیستم آموزشی فاجعه ای بزرگ و عواقبی جبران ناپذیر برای آینده جامعه خواهد داشت. مدیران می توانند با ایجاد انگیزه در دختران آنها را به سمت انتخاب درست پوشش سوق دهند نه اینکه چادر یا پیشانی بند را اجباری کنند و عقیده مذهبی را به آنان تحمیل کنند.

آموزش در مدارس ایران و سایر کشور ها :

نوع آموزش در اکثر کشورها به این گونه است که تعلیم و تربیت به عهده وزارت مربوطه«آموزش و پرورش»، است. این وزارت آموزش کودکان را از دوره ابتدائی تا پایان دانشگاه  به عهده دارد . در مدارس پرورش شخصیت کودکان توجه بسزائی دارد. در اکثر کشورها مدارس دارای استخر و فضای فیزیکی بسیار تمیز و با طراوت است این مسائل در مدارس ابتدائی بیشتر دیده می شود زیرا زمان شکل گیری بنیاد و اصل ساختار شخصیتی کودکان بوده و سرنوشت ساز است. از دیگر امکانات مدارس می توان سالن بهداشت، اتاق موسیقی سالن غذاخوری، سالن ورزش و زمین چمن را نام برد. دانش اموزان ابتدائی در طول هفته بیش از 22 ساعت درسی را سپری می کنند و مابقی را با برنامه هائی مانند جشن ها و نهار و تفریحات سپری می کنند، دوره ابتدائی رایگان و در هر شهر و روستا کودکان  به طور کاملاً رایگان می توانند از کلیه امکانات مدرسه استفاده کنند. اما مدارس ابتدائی در ایران به این گونه که؛ کودکان در مدارس هیچ گونه امکاناتی مانند سالن غذاخوری، سالن ورزش، اتاق موسیقی و .... ندارند. آنها در حیاط مدرسه فقط 2 ساعت در طول هفته به ورزش با کمترین امکانات می پردازند. و به بهانه گرامیداشت مناسبتهای مذهبی مانند تولد؛ بعضی اوقات جشنی در چهارچوبی مقبول برای تشیع و حاکمیت و یا به بهانه ماه محرم«60 روز»، عزاداری و مراسم سوگواری برگذار می شود.

آنچه در مدارس ایران زیاد دیده می شود نمازخانه با معماری اسلامی، گرامیداشتها به مناسبتهای مذهبی و توجه دادن دانش آموزان به برکات آنها از دید مذهبی و تبلیغات با پوستر های حاوی سخنان شخصیتهای مذهبی به ویژه در مورد عفاف و حجاب و در کل برابر نبودن زن و مرد، پذیرش جنس ضعیف بودن «همان نابرابری با مرد» و به نحوی تبلیغات در مورد حفاظت از حجاب و ترویج آئین تشیع از اصلی ترین سیاست های آموزشی در مدارس می باشد.

برنامه ریزی آموزشی ایران در دوره های پایه مضر برای همه

در مدارس ایران برنامه های آموزشی به صورت زیر است:

تعلیمات اجتماعی «اصول اولیه اجتماع نه حقوق اولیه اجتماعی»

خواندن و نوشتن زبان فارسی «فقط فارسی نه زبان مادری»

نقاشی ، خطاطی ، کاردستی «به انتخاب و صلاح دید مسئولین نه دانش آموز و جائی برای موسیقی و... وجود ندارد»

علوم ریاضی «در این مورد به نظر بنده عملکرد خوبی داشته اند البته کارشناسان مسائل آموزشی ریاضیات میتوانند قضاوت صحیح داشته باشند»

علوم قرآنی «توجهی به میل به فراگیری در شخص ندارند و به نوعی اجبار دین از پایه»

تربیت بدنی و ورزش «بدون امکانات و شرایط انتخاب و محدود به چند رشته ورزشی»

بهداشت «در حالی که اکثر مدارس حتی سرویس بهداشتی مناسب وجود ندارد»

زمان کلاس 45 دقیقه و در طول هفته جمعاً مدت 24 ساعت در نظر گرفته شده است و فراگیری در خارج از این چهار چوب بعهده خانواده ها میباشد به عنوان مثال؛ تمایل بچه ها به ورزشهای رزمی و یا موسیقی خانواده را به پرداخت هزینه ای اضافی کلاسهای خصوصی البته در صورت توانائی مالی وادار میکند از طرفی مشکلاتی مانند فقر اقتصادی، عدم توانایی تقبل هزینه های آموزشی و تاثیرات منفی آن بر آموزش کودکان، ایجاد وقفه در آموزش و تعداد روزهای تعطیل در تقویم ایران و از همه مهمتر عدم کیفیت محتوی و متدهای آموزشی برای همه و نبود امکان فراگیری زبان مادری برای ملیت های دیگر ایران همچنین اقلیت های دینی «البته این مقوله به تنهایی نیازمند بررسی سیستماتیک میباشد که در این نوشتار نمگنجد» مشکلات عمده ساختار فعلی سیستم آموزش و پرورش ایران میباشد.

نتیجه گفتار

در سیستم فعلی حاکم بر ایران، بسیاری از قوانین و نحوه اجرای آنها و ساختار کلی حاکمیت، دارای ضعف و بر ضد منافع مردم میباشد و حتی با کمترین امکان برای تغییر، به میزان کم یا زیاد، مورد بررسی قرار گرفته شده و بدون در نظر گیری نتیحه و میزان تاثیر، در رسانه و یا سازمانی روشنگری در مورد آن دست کم برای ثبت در تاریخ انجام گرفته شده است. اما از این دست مشکلات که تاثیر کمی بر  جامعه و مردم ندارند یا به نوعی برای فعالان این عرصه نیز همانند قانون پذیرفته شده و یا به خاطر منافع شخصی و گروهی از پرداختن به آن چشم پوشی شده است. جدای از این که همانند تمامی فرهنگهای دستاورد نظام فعلی در رابطه با زنان این قانون نیز بر ضد آزادی ها و حقوق اجتماعی افراد تشکیل دهنده نصف جامعه میباشد، از طرفی بر طبق قوانین سراسر غیر دمکراتیک جاری بر نظام آموزشی ایران نیز هیچ اجباری در آن وجود ندارد و مدیران مدارس بصورت سازمان یافته و بدون دستور رسمی، فرهنگی را که نه در شان زنان و دختران ایران و نه به نفع جامعه و خانواده های آنان است به آنها امروز تزریق میکنند و آن طرف تر با این روش ما را به پذیرش اختیاری خرافات و سنت های بدون سود و مضر به حال کل ایرانیان در امروز و فردا روز، و تنها در جهت سیاستهای تندرو و تمرکز مدار حاکمیت هدایت میکنند که این نوعی "تهاجم فرهنگی نرم" باشد.

در ایران همواره حقوق زنان پایمال شده است و همزمان مبارزه برای تحقق آنها از سوی بسیاری از زنان و مردان آزادیخواه نیز همواره وجود داشته که امروزه این مبارزه در مقیاس بزرگتر و در شاخه های مختلف به چشم می آید و همگان شاهد آنیم که زنان ایرانی نماد مبارزه برای صلح و برابری شده اند. اما اهمیت این نوع موارد بیشتر از آنچه که مورد بررسی بوده است در زندگی نسل ها نمایان خواهد بود زیرا به نوعی "بردگی اختیاری "و "خود کم بینی" را در دختران خردسال امروز و مادران فردای ایران نهادینه میکند که این تا نسلها میتواند تاثیرات منفی بر فرهنگ و ساختار فرهنگی ما داشته باشد، هرچند که به تمامی جنبه های این تهدید جدید فرهنگی پرداخته نشد اما امید است که همه با روشنگری در میان اطرافیان با این دست فرهنگ سازی های زن ستیز مبارزه کنیم.

به امید ایرانی آزاد، بدون تبعیض، ستم ملی و دمکراتیک برای تمامی ایرانیان.

منابع :

زنان پرس

دانشنامه آزاد  ویکی پدیا

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

لاله موذن

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.