رفتن به محتوای اصلی

با آینه ، یگانه وُ با آه ، همنشین
15.11.2013 - 14:42

 همنام  ِ شاعری زتبار ِ ترانه بود.

با شور ِعاشقانه، در آن باغ ِ دورد ست

سرمست ، در کنار گُلی ، خانه کرده بود.

 تا آن بهار ِ گمشده ، بر گُل  گذر کند.

 با آینه، یگانه وُ با آه ، همنشین .

با آن ستاره ای که شبی ، در حضور ِ ماه

شعری برای دختر ِتوفان نوشته بود –

 معنای عاشقانه ی رود وُ سرود را

در جان، سرشته بود.

 تا روزگار ِ نوُ شده، بر او نظر کند.

 شاعر نبود تا بسُراید ستاره وار

با هرچه از جوانه وُ با هرچه از بهار.

 اما به صبح ِ سینه اش شعری، سپید بود

شعری که روسفیدی ِ زیبای واژه اش –

 میخواست تا سراسر شب را  سحر کند.

 ای دختران  ِ تازه ی توفان !

گیسو، به روی آینه ، بگشایید !

با یاد ِ آن ترانه ی در خاک خفته تان-

یک شعر ِ سربلند بخوانید !

 اسبی که آن ستاره ی دنباله دار را

بردوش ِ خویش داشت –

در جستجوی بوی شما ! شیهه ، می کشد .

 

14آبان 92

نام ِ نقش:" تیرباران شده"، اثر ِعلیرضا اسپهُبد

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

لاله موذن

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.