رفتن به محتوای اصلی

وزیر مهاجر در برنامه بی بی سی
23.11.2013 - 01:08

وزیر مهاجر در برنامه« پرسش و پاسخ » بی بی سی حکم کشتار صادر می کند.

در چند روز گذشته برنامه « پرسش و پاسخ » بی بی سی فارسی که از مدت ها پیش تبلیغ آن می شد، پخش شد. بی بی سی، مرکز سخن پراکنی بریتانیای کبیر است و مهارت و توانایی ویژه ای در تهیه ،پخش و آرشیو سازی اینگونه برنامه ها دارد. سال های طولانی است در این راستا با تجربه و کاردانی عمل می کند، با شناختی که از منطقه نفت خیز خاورمیانه و مردم آن دارد می تواند به راحتی برنامه سازی، تاثیر گذاری و با سازماندهی افکار عمومی به آن جهت دهی کند و برای رسیدن به مقصود که همان منافع بریتانیای کبیر است عمل نماید. شاید الگوی خود را از گفته مشهور چرچیل می گیرد که روزی گفته بود: ما دوست و یا دشمن همیشگی نداریم، ما منافع همیشگی داریم که برای بدست آوردن آن تلاش می کنیم. به هر رو، تجربه در خبر رسانی و خبر سازی و استفاده از تکنولوژی های پیشرفته از یک سو و توانایی و آگاهی خبرنگاران آن از سوی دیگر می تواند تاثیر فراوانی در شنونده و یا بیننده آن بگذارد و آنان را بسوی سیاست گذاری های خود جذب کند.

برنامه پرسش و پاسخ بی بی سی به سردبیری و اجرای روزنامه نگار، نام آشنا، برجسته و باتجریه آن« عنایت فانی » به شکل پانل اجرا شد. موضوع پانل، 100 روز اول دولت روحانی بود.  انتخاب و چینش شرکت کنندگان در پانل بسیار حرفه ای و حساب شده انجام گرفته بود، در این میان تعدادی هم در سالن بعنوان شنونده و پرسشگر حضور داشتند. شرکت کنندگان در پانل در راستای تخصص خود مانند مهرداد عمادی ( اقتصادان و عضو پژوهشی صنعتی در اتحادیه اروپا )، علی واعظ ( کارشناس برنامه هسته ای و تحلیلگر سیاست خارجی )، شهید ثالث ( روزنامه نگار )، رضوان مقدم ( فعال حقوق بشر ) و عطااله مهاجرانی ( وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی پیشین در جمهوری اسلامی ایران ) بودند که به بیان دیدگاه های خود پرداختند. اغلب آنان بویژه علی واعظ و مهرداد عمادی بر این باور بودند که تحریم های گسترده علیه ایران، از سوی کشور های پیشرفته به بحران شدید اقتصادی در جامعه ایران دامن زده و سران رژیم را به میز مذاکره کشانده است. مهرداد عمادی طرفدار شدید در اجرای سیاست های اقتصاد لیبرالیستی است و بعنوان کارشناس اقتصادی با استفاده از واژه های اقتصادی، تحریم ایران بویژه تحریم بانکی ( سویفت ) را بسیار کارساز نشان می داد که باید برای برون رفت از بحران به آن پایان داده شود. ایشان توجه چندانی به ظرفیت های درونی اقتصاد ایران ندارد که با رویکرد واقعی می تواند خود را باز سازی و باز تولید کند.

بدون تردید تحریم های جهانی به اقتصاد ایران ضربه زده و در ایجاد بحران سهم داشته است ولی آنچه اقتصاد کشور را با همه امکانات و ظرفیت های مادی و انسانی به ویرانی و نابودی کشانده است، اجرای سیاست های غلط و انحرافی اقتصادی گاهی به شدت لیبرالیستی در همه دوران جمهوری اسلامی، بویژه در دوران احمدی نژاد و حامی همیشگی آن در تمام این مدت بوده است. آنچه تیم احمدی نژاد در این دوره انجام داد، روش شناخته شده ای در برخی از کشور های استبداد زده بود. رشد از طریق تورم که به فقر عمومی، افزایش فاصله طبقاتی و نابودی طبقه متوسط می آنجامید. در این شرایط که با گسترش فقر عمومی همراه است، سرمایه های بادآورده در دست گروه خاصی که مورد اعتماد رژیم استبداد است متمرکز می شود. همه اندوخته های ناچیز تهیدستان به یغما می رود. رژیم استبدادی به تبلیغات وسیع و گسترده ای دست می زند و شرایط به گونه ای نشان می دهد که گویا تحریم ها باعث و بانی همه این بدبختی ها، نارسایی ها و بحران های اقتصادی و اجتماعی است. در حالی که آمار و ارقام و سرمایه های حیف و میل و گم شده در این دوره سخن دیگری می گویند که باید توجه کرد. بنا به گزارش منتشر شده در روزنامه مردم سالاری، میزان درآمد های دولت بین سال های 84 تا 92 از چهار منبع( نفت، مشارکت اوراق ، مالیات و فروش شرکت های وابسته به دولت ) بالغ بر 980 میلیارد دلار بوده که نزدیک به 824 میلیارد دلار آن صرف بودجه عمومی شده و بقیه باید بر اساس قانون به صندوق توسعه ملی واریز می شد، بر اساس گفته های برخی از تیم اقتصادی دولت روحانی در فرصت های مختلف مبلغ اندکی از آن در صندوق موجود است،. دیوان محاسبات و مراکز نظارتی دیگر در پی 100 میلیارد دیگرند که اکنون گم شده است، بنابرین اگر هدف افزایش تولید و پیشگیری از بیکاری گسترده و یا جلوگیری از افزایش قیمت ها بود، کشور با کمبود سرمایه روبرو نبود و می توانست با تشویق و حمایت از تولید داخلی آن را گسترش دهد. بنابرین آنچه انجام گرفته آگاهانه بوده و مغایرتی هم با اقتصاد نئولیبرالیستی در راستای خصوصی سازی، حذف یارانه ها، کاهش هزینه های عمومی ( درمانی، آموزشی، بیمه همگانی ) ندارد. بنابرین رژیم جمهوری اسلامی هیچگونه انحرافی از اقتصاد لیبرالیستی در این مدت نداشته و در همه فصول از تجارت، بازار و واردات حمایت کرده است، تنها مشکل آن با لیبرالیسم سیاسی بوده است.

مهمترین بخش پانل هنرنمایی وزیر ارشاد پیشین جمهوری اسلامی بود که خود را این بار سفیر سیار رژیم جمهوری اسلامی می پنداشت و در آن راستا حرکت می کرد و سخن می گفت. در جواب به پرسشی پیرامون فشار و زندان برای مردم اهل سنت، مسیحی ها و بهایی ها به شدت بر آشفت و با صدای تهدید آمیز و قاطعی گفت: کسی در ایران به خاطر مسیحی بودن در زندان نیست و گرنه باید همه مسیحی ها در زندان می بودند!، ولی نگفت، آنهایی که به مسیحیت گرویدند در زندان هستند، چه روزگاری دارند  و برخی هم با حکم اعدام به سر می برند. همین موقع پرسشگر دیگری همراه با ترس، تردید و نگرانی های خود را در رابطه با دولت امید و تدبیر به زبان آورد و گفت تعدادی از اقلیت های عرب که فعال فرهنگی بودند در همین مدت( دولت تدبیر و امید) اعدام شدند که بار دیگر وزیر مهاجر در اروپا برآشفت و خشمگین تر از پیش فریاد زد، ما در ایران عرب نداریم، همه ما ایرانی هستیم! جالب است که جناب وزیر پیشین ارشاد و فرهنگ اسلامی که از همه رسانه ها استفاده می کند تا دمکراسی اسلامی را به دنیا بشناساند و شب و روز در رسانه های فارسی زبان اروپا و آمریکا سخن می گوید به قدری از قافله عقب مانده است که نمی داند که روحانی در همه سخنرانی های انتخاباتی خود از زبان و فرهنگ های دیگر در ایران سخن گفته و حتا وعده تشکیل معاونت اقلیت ها را داد است. هرچند مانند وعده های دیگر که قرار بود در 100 روز اول انجام دهد آن هم زیر پا گذاشته شده است، تنها در این راستا یونسی را به سمت دستیار انتخاب کرده که مانع از گسترش تنش در این حوزه باشد. جناب وزیر مهاجر که هم اکنون مشغول ارشاد مردم در اروپا هستید! باور کنید ، همه مردم ساکن در گستره ایران ایرانی نیستند زیرا حق مساوی و حقوق یکسانی ندارند، همه مردم در مقابل قانون یکسان هم نیستند، مردم آزادی در انتخاب دین، آئین، بینش سیاسی و حتا شیوه زندگی خود را ندارند، این تفاوت که انسان ها در مقابل قانون و استفاده از حقوق اجتماعی و سیاسی یکسان نیستند در قانون اساسی جمهوری اسلامی قید شده است، وزیر سابق پریشان گوی ما بهتر است به قانون اساسی جمهوری اسلامی، جزای اسلامی و دیگر منابع حقوقی جاری در کشور استبداد زده ایران مراجعه کند، تا بفهمد، همه ایرانی نیستند، راه درازی در پیش است. تا روزی که همه از نعمت آزادی در اندیشه، انتخاب روش زندگی و سیاسی بهره مند نباشند، حق و حقوق ملیت های گوناگون در گستره ایران به رسمیت شناخته نشود، همه ایرانی محسوب نمی شوند.

حیرت انگیز و شگفت انگیز ترین رفتاروزیر پیشین و مدافع سرسخت رژیم جمهوری اسلامی در اروپا و در مرکز سخن پراکنی بی بی سی هنگامی مشاهده می شود که پرسشگری با صدای بسیار ملایم و لطیف از وی می پرسد: آیا فکر می کنید، که روند کنونی رو به سوی تکامل ، ثبات و امنیت است، در حالیکه در پی کشته شدن 14 مرزبان ایران از سوی تروریست های جیش العدل 16 زندانی بلوچ بلافاصله اعدام شدند ؟ اینبار وزیر پیشین در مقام دادستان، مقام امنیتی، قاضی و سخنگوی قوه قضائیه در می آید و بر افروخته می شود و نهیب می زند که آنان، همگی حکم اعدام داشتند!، همگی آنان اعضای ریگی بودند، اگر گروهی اسلحه به دست می گیرند باید اعدام شوند، اینکه آنان حکم اعدام داشتند را، با چهره بر افروخته به دفعات تکرار می کند. جناب وزیر پیشین و سفیر سیار خود خوانده ، در شرایط کنونی، به قدری مشغول تدریس و تفهیم دمکراسی اسلامی به شهروندان اروپایی است که فرصت خواندن، دیدن و یا گوش کردن به اخبار داخلی را هم ندارد که ببیند و یا بشنود در داخل کشور چه می گذرد. در حالی که محمد مرزیه دادستان زاهدان در گفتگو با « خبرگزاری فارس » می گوید: با توجه به هشدار هایی که از قبل به عوامل اشرار و گروه های معاند داده بودیم مبنی بر اینکه اگر هر گونه اقدامی که سبب آسیب رسیدن به مردم بی گناه و عوامل امنیتی و انتظامی صورت بگیرد، اقدام مقابله به مثل می کنیم، از آن رو صبح امروز در پاسخ به شهادت مرزبانان شهرستان سراوان 16 نفر از اشرار متصل به گروه های معاند نظام را اعدام کردیم. حال جناب وزیر سابق ! که خواسته و یا ناخواسته سخنگوی افتخاری قوه قضائیه رژیم در اروپا شدید، با انصاف قضاوت کنید، این جنایت، انتقام کور، جنایت علیه بشریت نیست؟، فردای آن روز چهار زندانی سیاسی عرب هم در شایگان اعدام شدند، باز هم اصرار می ورزید که همه ایرانی و از حقوق مساوی برخورداریم؟ باز هم وجود ملت ها، فرهنگ ها و زبان های گوناگون در گستره ایران را انکار می کنید؟

مردم انگلیس جایگاه ویژه ای در مبارزه برای دمکراسی و آزادی دارند، آنان اولین انقلاب شکوهمند خود را در سال 1688 در مقابله با قدرت شاه ( سلطنت جیمز دوم ) و کلیسا به پیروزی رساندند، همین انقلاب بزرگ به دوران فئودالیسم در اروپا پایان داد و زمینه استقلال آمریکا و انتشار بیانیه مهم آن را فراهم کرد، همزمان پایه های انقلاب بزرگ فرانسه را محکم کرد که چهره جهان را دگرگون ساخت. در انگلیس آدام اسمیت، ریکاردو و دیگران اساس اقتصاد کلاسیک و تئوری آن را نوشتند، مارکس هم بیشترین آثار خود را در آن سرزمین نوشت و همه این مجموعه زمینه ساز دیگر جنبش های اروپا و جهان شد، انقلاب صنعتی در آن کشور پا گرفت، اولین دولت لیبرال از سوی ویلیام گلادستون در سال های پایانی قرن بیستم در آن کشور تشکیل شد، فلاسفه انگلیسی سهم بسزایی در شکل گیری روشنگری، آزاد اندیشی و لیبرالیسم دارند. جای شگفتی همراه با ناباوری است که شخصی در مقام سابق وزیر ارشاد و فرهنگ اسلامی در آن کشور بنشیند، و در رسانه آن که از مالیات زحمتکشان آن کشور تغذیه می شود، از جنایت، انتقام کور، اعدام جمعی زندانیان سیاسی رژیم دلخواه و دلداده خود با آن شور و حال و وصف حمایت کند. براستی جای تاسف و شرمندگی است که مردم ایران را اینگونه ذهنیت ها به بازی گرفته اند، هرچند این وزیر مهاجر و دلداده رژیم استبداد با دوستان، همپیمانان و همرزمان خود، با این گفتار، ماهیت واقعی خود را به نمایش می گذارند تا درس آموزی برای آیندگان شوند....

محمد حسین یحیایی

mhyahyai@yahoo.se   

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

دکتر محمد حسین یحیایی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.