رفتن به محتوای اصلی

اتُمی شدنِ جمهوری اسلامی، استراتژی غرب و اسرائیل ؟
26.11.2013 - 16:18

● در اصل151 قانونِ اساسیِ جمهوری اسلامی و در دیدگاهِ ایدئولوژیکِ اخوان المسلین اسلامگرایِ مصر بنا به آیهء 60 سورهء 8 قرآن، حکومت اسلامی جمهوری اسلامی، اخوان المسلین، القاعده و همهءِ سازمانهای رادیکال اسلامی را موظف میکند که برای ایجاد رعب و وحشت و  مبارزه با دشمنان خدا و پیامبر و جهان اسلام هرچه در توان دارند خود را مسلح کنند، اضافه بر این در اواسطِ جنگِ 8 سالهء ایران و عراق سرانِ نظام اسلامی را ترغیب به ساخت سلاح اتُمی کرد،

گذشته از دو موردِ در بالا مذکور، هرچه از برنامهء اتُمی نظام اسلامی و سیاست ورزیِ کشورهایِ غربی در مورد نظام اسلامی تهران میگذرد، بویژه نتیجهء نشست های 10 سالهءِ در ژنو (يكشنبه ۳ آذر ۱۳۹۲ - 24 نوامبر 2013) که تسلیم شدن نظام اسلامی به غرب را در بر داشت، همه نشان از این دارد، که نیرویِ محرکه و عامل دست بکار شدنِ حاکمانِ نظام اسلامی استراتژیِ خودِ کشورهای غربی در اشکال مختلف و با چند هدف از جمله: به منظور مهار و به بُن بست هدایت کردنِ جمهوری اسلامی در عرصهءِ سیاسی در زمانِ ضروری بوده است.

علنی شدن برنامهءِ اتُمی اسرائیل در سال 1986 میلادی

● حکومتهایِ کشور اسرائیل هرگز پیمان نامه هایِ منع کاربُردِ سلاحهای اتُمی را امضاء نکرده اند. مدتی کوتاه بعد از ایجادِ کشوری بنام اسرائیل در خاور نزدیک، ارتش 6 کشور عربی به کشور نوپایِ اسرائیل حمله کردند. اتحادِ جماهیر شوروی سابق که خود از حامیانِ تأسیس کشور و حکومت اسرائیل بود، از ادامهءِ پشتیبانی خود از مردم اسرائیل خودداری کرد (1955) و به جبههء اعراب پیوست. در نتیجه حکومت و سیاست مدارانِ اسرائیل برایِ امنیّتِ مردم یهود در مقابل حملاتِ کشورهایِ عربی و مسلمانانِ رادیکال جهان، به ناچار سلاح اتُمی را به عنوانِ سپرِ دفاعیِ خود انتخاب کردند.

برنامهءِ اتُمی کشور اسرائیل از سال 1956 میلادی بطور پنهانی آغاز شد. تآسیساتِ اتُمی اسرائیل با کمکِ کارشناسانِ فنی و ساخت اتُمی کشور فرانسه در شهر Dimona اسرائیل ساخته شد.

● سازمان اطلاعاتی آمریکا "سیا "، 1968 میلادی برای اوّلین بار از تأسیساتِ اتُمی اسرائیل گزارش داد. 1969 قراردادی بین «ریچارد نیکسون» پرزیدنت وقت آمریکا و نخست وزیر اسرائیل « گُلدا مایر» بسته شد و از آن پس با نادیده گرفتن برنامهءِ سلاح اتُمی اسرائیل، پروسهءِ اتُمی این کشور پنهان شد و اسرائیل از تست و آزمایشهای اتُمیِ  آشکار خود دست بر داشت.

 ● 1986 یک نفر از گروهِ فنّی اتُمی اسرائیل بنام Mordechi Vanunu برنامهءِ اتُمیِ اسرائیل را فاش ساخت. ۱۹۸۸ میلادی حکومت اسرائیل Satelliten (ماهواره) به فضا فرستاد تا آمد و شدِ  افراد، وسایل نقلیّه، و سایر حرکتهایِ مشکوک در فلسطین و کشورهای عربی را زیر نظر داشته باشد، و در صورتِ ضرورت آنها را مورد حمله قرار دهد.

● اکنون سئوال بنیادی اینجاست که آیا فاش کردنِ برنامهء اتُمی اسرائیل در سال 1986 و فرستادنِ ماهوارهءِ اطلاعاتی و کنترل بر خاورمیانه و جهان عرب در 1988 میلادی که سرزمین ایران را هم زیر چتر اطلاعاتیِ خود دارد، با  آغاز برنامهءِ  اتُمیِ جمهوری اسلامی بطور رسمی در سال 1987 میلادی مناسبتی دارد ؟

● آیا پرده برداریِ از برنامهء سریِ اتُمی اسرائیل، آنهم در زمانِ مشخص و هدفمندِ کشورهای غرب با آمریکا و اسرائیل یکی از اهرمهایِ مهم و اصلیِ دست بکار شدنِ عجولانه، بدونِ ضرورت، و بدون آینده نگری، برنامهءِ اتُمیِ حاکمانِ نظام جمهوری اسلامی بوده است ؟

 آیا کشورهایِ غربی به تکنولوژی ماهواره ای اطلاعاتی خود از همان قدمِ اوّل از برنامهءِ اتُمی شدنِ ایران هدف داشته اند، که نظام جمهوری اسلامی با دستِ خود چاهی را بکَنَد که اکنون این حکومتِ اسلامی در آن فرود و سقوط کرده است و چاره و راهِ گریزی برای بیرون آمدن از آن نیست ؟. که پیامدِ آن در محاصره و تحتِ فشار قرار دادن رهبرانِ نظامِ اسلامی در پیشگاهِ جهانی است، زانو زدن آنها در مقابل غرب، مجبور به چشم پوشی، نابودی، خنثی سازی، و متوقف کردنِ تلاشهایِ نزدیک به 30 سالهءِ اتُمیِ خود شده است ؟ .

● بنا به گفتهءِ روزنامهءِ نیویورک تایمز حتّی حکومت ایالات متحدهءِ آمریکا در داد و ستدِ  طرحهای اتُمی قدیرخان پاکستانی بوسیلهء سازمانِ مخفی پاکستان، همچنین اسرائیل دخالت داشته است. چه بسا که سازمان اطلاعاتی آمریکا و یا اسرائیل در تحویل دادن طرحهای اتُمی به رهبران نظام جمهوری اسلامی خود مشارکتِ مستقیم و غیر مستقیم داشته اند و هدفمند نظام جمهوری اسلامی را به مدّت 28 تلاش اتُمی دنبال نخود سیاه فرستاده باشند، و هنوز هم رهبران نظام اسلامی نمیدانند که به مدّتِ 28 سال بازیچه دست سازمانهایِ اطلاعاتی بوده اند.

● در تاریخ کم نیستند پیامدهایِ استراتژیها و تاکتیکهای جانبیِ یک سیاست ورزی که از خودِ آن سیاستِ کلان و محوری، نقش و تأثیر گذاریِ بیشتر و عمیق تری را بهمراه آورده است.

سیاست دوآلیسم ایالات متحدهء آمریکا و اروپا در موردِ جنگِ 8 سالهءِ بین ایران و عراق نمونهء بارزی هست که غرب دو هدف را تحت پوششِ جنگ عقیدتی، تاریخی، و ناسیونالیستی بین ایران و عراق به پیش بُرد :

1-  تضعیف همزمان دو قدرت منطقه یعنی ایران و عراق و ضربه وارد کردن بر اقتصاد دو کشور و به تعویق انداختنِ رشدِ فراگیر آنها، همچنین برای تسلطِ دراز مدّتِ کشورهایِ صنعتی بر منابع سرشار انرژی این دو کشور و به انرژی سایر کشورهای حوزهءِ خلیج فارس .

 2- با مشکل روبرو کردن، تضعیف و مهار نظام جمهوری اسلامی در آغاز شکل گیری آن میباشد. با وجودیکه برپاییِ نظام جمهوری اسلامی در خاورمیانه یک استراتژیِ غرب بر علیه اتحاد جماهیر شوروی سابق و سرکوب جنبش مارکسیستی و سوسیالیستی در خاورمیانه بود.

چنانکه موردِ جانبیِ جنگ داخلیِ امروز در سوریه یعنی تضعیف روسیه، جمهوری اسلامی، و چین برای غرب، خیلی مهمتر و عمیقتر از بحرانِ واقعیِ  جنگِ بین مردم سوریه و بشار اسد و کشتار بیش از صد هزار نفر  که یازده هزار نفر آنها فقط کودکان هستند، میباشد.

یا انقلاب اجتماعی و اعدام  Thomas Münzerکه پدیدهء جانبی آن نیروی محرکهء عصر رفرماسیون مارتین لوتری Martin Lutter در قرن پانزده است که در آن زمان لوتر هنوز فردی نا شناخته و طرفدار قدرت حاکم بود. یا پیامدهای جانبی انقلاب اسلامی 57 در جهانِ اسلام آنقدر فراگیر بوده که نظام جمهوری اسلامی در آن منزوی و ناپدید شده است.

یا عوارض جانبی انقلاب 57 که قدرتمندی و مطرح شدنِ عربستان سعودی و فرهنگ اسلامی جهان عرب و ثبات کشور ترکیه عثمانی بوده است. یا بُعد سلاح اتُمی برنامهءِ هسته ایِ سرانِ نظام جمهوری اسلامی، موضوع اصلی استفاده از انرژی هسته ای صلح آمیز  ایران را از صحنه و دور خارج کرده است، از همه مهمتر پیامدِ جانبی انرژی هسته ای تداوم و حیات نظام اسلامی را زیر سئوال برده، از سویی باعث عقب ماندگی کشور و ادامهء سیستم دیکتاتوری ولایتِ فقیه علی خامنه ای شده است. و بسیار مثالهای این چنین در تاریخ وجود دارند.

پیامدِ جانبی برنامهءِ اتُمی اسرائیل در 1986 میلادی

● برنامهء افشا کردن برنامهءِ اتُمی اسرائیل در سال 1986 میلادی میتواند یک استراتژی دوآلیسم غرب بویژه آمریکا و اسرائیل بوده باشد که:

1- از یکطرف جهان و اعراب و اسلامگرایان رادیکال بدانند که حکومتِ اسرائیل برای حفاظت از ملّت و سرزمینِ خود سپر سلاح اتُمی دارد و با توازنِ و برتری قدرتِ نظامی اسرائیل بر ارتش اعراب، و بر نیروی دفاعی نظام جمهوری اسلامی و مسلمانان رادیکال از حملهء مجدد به اسرائیل جلوگیری شود.

 2- تحریک، انداختن دام و کَندَن چاهی برای حکومتگران نظام اسلامی که از طریقِ روی آوردنِ سرانِ جمهوری اسلامی به مسئلهء اتُمی فراهم میشود. شعارِ اصلیِ بینادگذارِ انقلاب اسلامی آیت الله خمینی، و سایر رهبران نظام اسلامی آزادی بیت المقدس و نابودی اسرائیل بود و هست. با آشکار شدن برنامهء اتُمیِ اسرائیل حکومتگرانِ نظام اسلامی دریافتند که بدونِ سلاح اتُمی دیگر نمیتوانند در مقابل حکومت اسرائیل برای آزادی بیت المقدس پایداری کند و در واقع حرفی برای گفتن ندارند و تنها راه روی آوردنِ نظام اسلامی به برنامهءِ اتُمی برای دست یابی به سلاح اتُمی است.

 از این گذشته تئوریسین های غربی زمانی حاکمان نظام اسلامی را به وسوسهء برنامهء اتُمی انداختند که توازنِ جنگِ ایران و عراق بسود ارتش عراق پیش میرفت ب و رهبرانِ نظام اسلامی در جستجویِ راهِ حلّی بودند که توازون قدرت نظامی را به نفع خود بچرخانند.

یک فاکتور برجسته و جبران ناپذیر برنامهء اتُمی نظام اسلامی  بر باد دادن سرمایه های ملّی ملّت ایران برای هیچ و پوچ بوده است که فلج کردن برنامهء اقتصادی و عدم رشد فراگیر و عقب ماندگیِ چند سویه و بیکاری نسل جوان کشور نتیجهءِ آن بوده است.

 آخرین نشست کشورهایِ  غربی با نظام جمهوری اسلامی در ژنو

● نشست 23 نوامبر 2013 میلادی برابر با شنبه 2 آذر 1392 هجری شمسی بین کشورهای غربی و سازمان جهانی انرژی اتُمی با نمایندگانِ نظام جمهوری اسلامی مرحله ای نیمه نهایی و یا فینالی بین غرب و نظام اسلامی بود. در این فینالِ بازی موش و گربهء ، شکستِ شعارها و سیاست ورزیهایِ 35سالهء نظام جمهوری اسلامی و عقب نشینی برنامهء اتُمیِ غیر ضروری و بدونِ آینده نگری آن در مقابل کشورهای غربی محسوب خواهد شد.

 ● استفاده از دانشِ انرژی هسته ای حقِ بدونِ چون و چرایِ همهءِ ملّتها و چگونگی چرخهء سوخت و غنی سازی اورانیوم آنرا هم خود تعیین خواهند کرد، بنا بر این حق استفاده از انرژی هسته ای حق مسلم ایرانیان بود و هست و نمایندگان نظام جمهوری اسلامی در ژنو پیروزی و یا بُردی نداشتند.

تنها نگرانیِ کشورهای غربی آمریکا و اروپا و اسرائیل و جهان پیرامونی از سوءِ استفاده از انرژی هسته ای و دست یابیِ نظام جمهوری اسلامی به سلاح اتُمی بود و این نگرانی امروز هم با شدّت و دقت بیشتر ادامه دارد.

● در نشست ژنو نظام جمهوری اسلامی قبول کرد، که از غنی سازی بالای 5% خودداری کند، اورانیوم غنی شده بالای 20% را خنثی سازد، راکتور های آب سنگین در ایران از جمله "کرج" را متوقف کند، ممنوعیّتِ تحقیقاتِ هسته ای ایران در 6 ماه آینده را بپذیرد، همچنین از هر گونه اقدام در جهت ساخت سلاح اتُمی بپرهیزد و چند امیتاز دیگر هم به کشورهایِ غربی داده است. در مقابل کشور های غربی شانسی را به مدّت 6 ماه به سران نظام اسلامی داده اند تا خود را اصلاح کند. آمریکا هم به مناسبت مؤدب شدن علی خامنه ای 7 میلیارد دلار متوقف شدهءِ ایران را آزاد ساخت.

●  اروپا و آمریکا در برخوردِ با انرژی هسته ای ایران دیدگاهِ متفاوت و دوگانه ای داشتند. کشورهای بلوک آزاد(غیر متعهد ها)  و کشورهایی مانند آلمان و ژاپن که خود قدرتِ سلاح اتُمی نیستند، نهان و آشکار از حقوقِ اولیّهءِ برخورداریِ از انرژیِ اتُمی برای همه کشورها پشتیبانی کردند، که بطور غیر مستقیم پشتیبانی از برنامهءِ اتُمی ایران را هم شامل میشد. موضوع طولانی شدن بحث انرژی هم بر اثر همسو نبودن آمریکا، و اروپا بود.

● طرحی که در ژنو پذیرفته شد، بیشتر اروپایی با پشتیبانی کشورهای بلوک آزاد(غیر متعهدها) است، تا دیدگاه آمریکا و اسرائیل و بعضی از کشورهای خاورمیانه. گرچه آمریکا و انگلستان بتازگی به جبههءِ اروپا پیوسته اند، امّا کشور اسرائیل هنوز پافشاری دارد که رژیمی مانند نظام جمهوری اسلامی که قابل اعتماد نیست، حق استفاده از انرژی هسته ای (غنی سازی در ایران) را ندارد، زیر فاصلهء بین استفاده از انرژی صلح آمیز و استفادهءِ نظامی از آن تنها یک دیوار شیشه ای نازک و شکننده وجود دارد. کارشناسان انتقادگر انرژی هسته ای هم بر این عقیده هستند که در اساس استفادهء صلح آمیز از انرژی هسته ای وجود ندارد.

● گرچه بسیاری از رسانه ها و منابع خارجی بر این عقیده هستند که همچنان نظام اسلامی بعد از نشست ژنو هنوز هم از حق غنی سازی اورانیوم در ایران محروم هست، ولی تفاوتِ نشستِ جدید ژنو با نشستهایِ دیگر از سال 2003 تا به امروز که سالانه یک تا دو بار برگزار شده است، در این هست که نظام اسلامی با پذیرش حداقل 7 درخواستِ کشورهای غربی، امکان غنی سازی تا 5% را به نظام اسلامی در ایران بدهند، ولی این غنی سازیِ حداکثر 5% زیر نظر مأموران و بازرسانِ سازمانِ انرژیِ اتُمی، اروپا، آمریکا و سایر کشورها صورت میگرد که این خود دادنِ باج و هدیه کردنِ حق کاپیتولاسیون به بیگانگان و کشورهای غربی میباشد.

آیا فرانسه، آلمان، هند، چین، بریتانیا، آمریکا ، اسرائیل، روسیه و دیگر کشورها، چنین حقی را که سرانِ نظام اسلامی به غرب داده است، به ملّتهای دیگر و ایرانیان میدهند و میگذارند که بازرسان کشورهای دیگر برنامهء اقتصادی و انرژی  آنها را شبانه روز کنترل و بر آن نظارت داشته باشند !!!.

با کاپیتولاسیون نظام جمهوری اسلامی. سرزمین ایران دیگر استقلال سیاسی و اقتصادی ندارد و منافع و منابع ملّی ایران بیشتر از گذشته مورد تجاوز، چپاول، و دخالت مستقیم سیاسی و اقتصادی بیگانگان قرار خواهد گرفت، و آنارشیسم حکومتی و رانتخواری در ایران رواج بیشتری بخود خواهد گرفت.

● سرزمین ایران نه اینکه پیوسته از حقوق استفاده از انرژی هسته ای برخوردار بوده و هست، بلکه ایران به عنوان کشوری که پیمانامهء منع کاربُرد سلاحهای اتُمی و کشتار جمعی را در سال 1972 میلادی امضاء کرده است طبق آرتیکل IV  سازمان انرژی اتُمی اجازه داشته و دارد که از همهء امکانات و تکنولوژی اتُمی برای تحقیقات و پژوهش در هر سطح استفاده کنند.

حتّی کشورهایی که پیمانامه منع سلاح اتُمی را امضاء کرده باشند اجازه دارند تمام آزمون و مراحل لازم تحقیقاتی(Atomwaffe benötigten Kompetenten) فن آوری و تربیت کادر مهارتهای انسانی و تکنولوژی برای ساخت بُمب اتُمی را تا زمانیکه به سلاح هسته ای تبدیل نشود زیر نظر سازمان انرژی اتُمی انجام دهند. ولی اکنون مطابق با قرارداد جدید در ژنو همهءِ این حقوق از ملّت و از آموزش عالی کشور ایران سلب شده است، با این حال رهبران نظام از پیروزی سخن میرانند.

● قراردادِ و توافق هسته ای ژنو یک آتش بست موقتی 6 ماهه بین غرب و نظام اسلامی است، که نظام اسلامی را بیش از هر زمان دیگر در تگنا و در موضع ناتوانی قرار داده است، در مقابل حفاظت از کشور و ملّت اسرائیل را جهان غرب، و اکنون حتّی روسیه و چین غیر مستقیم هم بر عهده گرفته است. به کلامی دیگر جبهه ای که اکنون از اسرائیل دفاع میکند در تاریخ هیچوقت به این گستردگی و همبستگی فراگیر وجود نداشته است.

● بعد از عقب نشینی و شکستِ حکومتِ جمهوری اسلامی در ژنو، اکنون حکومتِ جمهوری اسلامی بر زمین افتادهءِ بدونِ قدرت: نظامی، سیاسی، اقتصادی، در منطقه، اکنون همان موجودی است که کشورهای غربی، اروپا، آمریکا، و مصر، ترکیه، عربستان، پان ترکیسم، پان عربیسم، اسرائیل، کشورهای حوزهءِ خلیج فارس، رقیبان و دشمنان سرزمین و ملّت ایران میخواستند و میخواهند. جمهوری اسلامی باید باشد که زیردست ترکیه و عربستان باشد.

● شرایط امروز ایران به همان دوران اواخر حکومت قاجاریان می ماند، که سرزمین ایران بی سرپرست، بی سر و سامان، ناتوان و زبون، بازیچهءِ دست بیگانگان بود. و اکنون مالکیّت سیاسی و اقتصادی ایران در بازار و بورس جهانی به حراج گذاشته شده است.

تا زمانیکه تباری از علی خامنه ای ها با فرهنگِ سیاسی صفوی و قاجاری، عثمانی و با ایدئولوژی شیعه گری قزلباش بر ایران حکمفرما باشد، آیندهءِ روشنی برای سرزمین و ملّت ایران در چشم انداز نیست.

● توافق طرحی که کشورهای غربی و نظام جمهوری اسلامی از برآیند نشست ژنو در رسانه ها انتشار دادند و بخورد شهروندان کشورهای خود دادند و میدهند، تنها یک دروغ تاریخیِ مصلحت آمیز نمایندگانِ کشورهایِ غربی و نمایندگانِ نظام جمهوری اسلامی است در شبی و در سپیده دمان بر روی این دروغ موافقت کردند،

● عکس قضیه توافق را در نظر بگیرید، اگر یک دروغ مصلحتی و یک توافق آبکی بدون پشتوانه ای از نشست ژنو بیرون نمی آمد، جهان غرب در خاورمیانه، شمال آفریقا با یک بحران بسیار سنگین تر دیگر مواجه میشد که اکنون غرب نمیخواهد آنرا برجسته کند. فعلأ که غرب درگیر خاکریز اوّل جمهوری اسلامی یعنی سوریه و بشار اسد میباشد و تا 6 ماه آینده تکلیف آنرا معین خواهند کرد و نوبت به خاکریزهای دوّم و سوّم هم خواهد رسید.

 از سویی دیگر اگر یک توافق شفاهی و یک دروغ مصلحتی بنام توافق از نشست ژنو را بر سر زبانها نمیگذاشتند، فاتحهءِ حکومت اعتدال و کلید شیخ حسن روحانی خوانده شده بود و تمام شعارهای انتخابی او از همین امروز بی اعتبار و نقش بر آب میشد و حکومت ایشان باید فورأ استعفا میداد.

 موضوع اتُمی نظام جمهوری اسلامی حل نشده است و علاوه بر اینکه توافقی واقعی صورت نگرفته، بحران هسته ای بجاهای باریک و حساس کشانده شده است. تا زمانیکه یک حکومتِ دمکراتیک و سکولار در ایران بر مسندِ قدرت نباشد، هیچگونه توافقی صورت نخواهد گرفت.

● توافق هسته ای بین غرب و نظام جمهوری اسلامی زمانی میتواند مفهوم سیاسی و عملی پیدا کند که باز شدن فضای سیاسی، آزادی زندانیان سیاسی، آزادیهای فردی و شهروندی، آزادی مطبوعات و بیان، پلورالیسم فرهنگی و سیاسی را برای شهروندانِ ایرانی به همراه آورد.

در غیر اینصورت توافق هسته ای در ژنو فقط و فقط دست یابی علی خامنه ای به 8 میلیارد دلار سرمایه های دیگر ایرانیان با کسب امتیازات برای تداوم دیکتاتوری سلطانی و خلیفه گری صفوی و عثمانی خود، خفقان داخلی، سرکوب ناسیونالیسم ایرانی، عقب ماندگیِ کشور و تغذیه کردن حزب الله لبنان و سایر گروهای رادیکال اسلامی و همچنان خدمت چند سویه به پان ترکیسم و پان عربیسم در منطقه  و جهان خواهد بود. 

 


 

|  26 نوامبر 2013 میلادی| 5 آذر 1392| آلمان| ناصر کرمی|

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ناصر کرمی
آرشیو نویسنده

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.