رفتن به محتوای اصلی

نقدی بر نوشته اقای امیر ممبینی!
12.07.2011 - 14:00

با خواندن مطلب کوتاه آقای ممبینی در اخبار روز واقعاً دلم به حالش سوخت، کباب شدم، اشک‌هایم مانند چربی کباب‌کوبیده بر آتش سرازیر شد، و سپس به خودم گفتم که یک انسان تا چه حد می‌تواند در اوج خوش‌خیالی و خوشباوری‌اش این چنین درمانده باشد. به قول ما بچه‌‌های بی‌سر و پای کوچه، چه میشه که آدم پس از آن همه خنجرکشی به کپه‌کشی می‌افته؟

نگارنده در این جا کاری به توهمات سیاسی آقای ممبینی ندارم، اگرچه باید اعتراف کنم که گهگاهی کلمات قصار و پرمغز از او خوانده‌ام. از خود پرسیدم که چگونه می‌شود یک انسان که بیش از ۲۰ سال در اروپا زندگی می‌کند و به روش‌های پژوهشی علمی تا اندازه‌ای آشنا است، فردی مانند «نادری»، نویسنده‌ی کتاب چریک‌های فدایی خلق، را جدی بگیرد؟

آقای ممبینی می‌باید پیش از پاسخگویی اندکی می‌اندیشید، به چند پرسش اساسی به خودش پاسخ می‌داد، بعد آیه‌های خودآزاری را سر می‌داد.

نگارنده در زندگی‌ِ نه چندان درخشانم نه سازمان چریک‌های فدایی پیش از انقلاب را قبول داشتم و نه پس از انقلاب را. ولی این سازمان، محصول طبیعی یک جامعه‌ی دیکتاتورزده بود که پرداختن بدان باید از سوی پژوهشگران غیرجانبدار صورت گیرد. در همین دو جمله از دو واژه‌ی تعیین‌کننده‌ی «پژوهشگر» و «غیرجانبدار» استفاده کردم. آقای نادری کیست؟ تا کنون چند کار‌ِ پژوهشی کوچک انجام داده که ناگهان به سراغ یک موضوع پیچیده و بزرگ مانند «چریک‌های فدایی خلق» رفته است؟ آیا آقای نادری می‌تواند «غیرجانبدار» باشد؟ با قاطعیت باید گفت، خیر! او نمی‌تواند غیرجانبدار باشد. زیرا او عملاً تنها کسی است که به واسطه‌ی موقعیت‌اش در جمهوری اسلامی اجازه دارد به آرشیو‌های امنیتی دسترسی پیدا کند و با گزینش جانبدارانه‌ی فاکت‌ها و چیدن جانبدارانه آن‌ها در کنار یکدیگر، به نتیجه‌ی دلخواه سیاسی خود برسد.

آیا واقعاً آقای ممبینی تصور می‌کند که آقای نادری هم «پژوهشگر» است و هم «غیرجانبدار»؟ متاسفانه باید بگویم آره آقای ممبینی فکر می کند برادرمان نادری نه تنها پژوهشگر بلکه غیرجانبدار است.

غم‌انگیزترین جملات آقای ممبینی را یک بار دیگر مرور می‌کنم:

«در حالی که اکثر این افراد آماده هستند با شما رویاروی شوند [ممبینی خودسرانه از اکثریت کاردهای فدایی سخن می‌گوید!] و به پرسشهای شما پاسخ دهند و از شما بپرسند، شما چگونه باز به بازجویی‌های افراد شکنجه شده یا به قتل رسیده استناد می‌کنید و یا با گمانه زنی به نوشتن این تاریخ می‌پردازید؟ چرا به هیچ یک از اعضا و رهبران این سازمان رجوع نکردید تا اطلاعات خود را تدقیق کنید؟ آیا بی‌توجهی و تحریف حقایق توسط هر کس و در هر کجا مجاز است؟»

خوب توجه کنید! «چرا به هیچ یک از اعضا و رهبران این سازمان رجوع نکردید تا اطلاعات خود را تدقیق کنید؟» اگر آقای ممبینی اهل دم و دود می‌بود به خودم می‌گفتم که حتماً نشئه بوده که این را نوشته است. آخر چریک سرخ سابق، سبز پررنگ حالا و رنگین کمان آینده‌ی ایران، این چه حرف توهم‌انگیزی است که می‌زنی؟ آیا منظور شما این است که آقای نادری مثلاً به خارج کشور بیاید با شما، مهدی فتاح‌پور، بهروز خلیق، مهدی سامع، علی کشتگر و غیره به گفتگو بشیند تا اطلاعاتش را دقیق کند؟ یا به عکس: افراد نامبرده به خرج وزارت اطلاعات به ایران بروند – البته با بلیط رفت و برگشت- تا اطلاعات واقعی خود را به پژوهشگر غیرجانبدار ما که دل جمهوری اسلامی از او خون است، تحویل بدهند! واقعاً آفرین بر شما با این جمله‌ی پرمغزتان!

مشکل آقای ممبینی نه سیاسی، بلکه روانشناختی است. زیرا حتا افرادی که به اصطلاح «راست‌تر» از او هستند، به لحاظ روانی هنوز خیلی استوارتر از آن هستند که به چنین سراشیب خودآزارانه‌ای بغلتند.

آقای نادری با نوشتن این کتاب به هدف خود رسیده است. او توانسته است «ممبینی‌»ها [با طایفه ممبینی اشتباه گرفته نشود!] را متزلزل و مستأصل کند. انسانی را وادار سازد که با پای خود به محراب قربانی برود، با دست خود کادر سلاخی جلاد را تیز کند و سرانجام به هنگام ذبح اسلامی با لبخند رضایت بر لبان‌ِ غم‌آلودش به آغوش مرگ برود. شکی نیست که با بالا رفتن سن، انسان محافظه‌کار یا محافظه‌کارتر می‌شود، باید هم چنین باشد تا بدین گونه در مقابل نسل جوان که محافظه‌کاری و ترس نمی‌شناسد، یک تعادل برقرار کند. ولی رفتار آقای ممبینی نه ربطی به محافظه‌کاری سنی دارد، نه ربطی به «عشق و مهربانی» و نه ربطی به «حقوق بشر» دارد! او خسته است، خسته شده است، به جای این که اعلام بازنشستگی کند، هنوز می‌خواهد در گود باشد. و این برای سلامتی مفید نیست! مگر کارگران و کارمندان پس از ۳۰ الی ۴۰ سال کار، بازنشسته نمی‌شوند؟ توصیه من به «ممبینی‌ها» این است، که خود را بازنشسته اعلام کنند. این بهترین و سالم‌ترین راه برای ادامه زندگی است. «ممبینی‌»ها به اندازه‌ی کافی، خوب یا بد، در زمین سیاسی ایران بازی کرده‌اند و حق دارند که بازنشسته شوند.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال
برگرفته از:
www.biniaz.net

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.