رفتن به محتوای اصلی

دیکتاتوری رژیم بهتر از هرج و مرج؟
23.12.2013 - 21:47


محسن کردی

بگذارید رژیم جمهوری اسلامی پابرجا بماند!
...نوادگان ما، دویست سال دیگر احتمالا دارند به زبانی باهم سخن میگویند که من و شما نمیدانیم چیست. شاید اسپرانتو. و بعد به این بحث های من و شما میخندند. ول کنید این حرفها را انرژی تان را بخاطر مسائل ملی هدر ندهید.

...به نظر من هم راه حل ایران رضاپهلوی است. مشکل این است که صرف داشتن این آرزو برای به ثمر رسیدن آن کافی نیست. مشکل همین «کم هزینه» بودن کار است که شما ( و من پیش از این) ادعا میکردیم. هیچ «تضمینی» تکرار میکنم... «تضمینی» در کار نیست که هزینه کار کم باشد. هیچ تضمینی نیست که رضا پهلوی بتواند پس از سقوط رژیم کار را جمع و جور کند هرچند از نظر من بهترین انتخاب است. اگر اوضاع شلوغ شد و کشور ما مثل سوریه شد ما شما را کجا پیدا کنیم و یقه تان را بگیریم؟ تازه یقه شما و سایر سرنگونی طلبان مثل خودم را بگیریم.. آیا کشور سوریه شده ما دوباره کشور میشود؟ نمی بینید این پان ترکان در همین مکان مجازی دارند سر من و تو را به گناه ایران دوستی می برند؟ اینها تشنه خونریزی هستند. اینها عقده های سرخورده دارند. یک عده اندک برای بهمریختن کشوری کافیست. طالبان ده درصد افغانها را تشکیل نمیدهند چه آتشی سوزاند

Azadixah 

آقای محسن کردی! (کاروان رفت و تو در خواب و بیابان درپپش!)، مرگ و نفرت بر رژیمی که صدها هزار آزادیخواه را به جوخه های اعدام سپرده است، ننگ بر کسانی که مردم ایران را به خاک سیاه نشانده اند، نفرین بر کسانیکه با دستان خون آلود، و با کشتار و چپاول مردم، جغرافیای ایران را به خاک سیاه نشانده اند، آیا فکر میکنید، با حمایت شما از رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی موجودیت اش حفظ خواهد شد؟

 رامین و ساناز

اقای محسن کردی، کدام تجزیه طلب؟ تو را خدا بس کنید.تا کی در ایران به کسی که از حقوق خود دفاع کند انگ های مختلف خواهی زد؟ تا کی به یکی پژاکی به دیگری وهابی، به یکی دیگر پان ترک و پان کرد و پان عرب خواهید گفت؟ برادر من، خود شما ها کی هستید ؟ متاسفانه در این 90 سال است که هر کسی از هر مذهب و دین و زبانی از حقوق خود دفاع کرده انگ تجزیه طلبی و وطن فروشی زده اید! بس کنید! ما پژاکی نیستیم. ما وهابی نیستیم. ما پان ترک نیستیم. ما پان عرب و پان کرد و پان بلوچ نیستیم. ما عضو سازمان میت ترکیه و اطلاعات اذربایجان و اقلیم کردستان و عربستان و پاکستان نیستیم. ما ایرانی هستیم ، اما غیر فارس. و با تبعیض و جنایات فرهنگی علیه ملتهای غیر فارس، تا ابد مبارزه خواهیم کرد. دیگر فریب حرفهای امثال شما را نخواهیم خورد. با تشکر فراوان از مسئولان سایت ایران گلوبال که ایرانی یکپارچه اما برابر می خواهند.

Kesrafer

محسن خان، آیا رژیم اسلامی که 35 سال است دستانش، تا آرنج به خون مردم بیگناه آلوده شده است، به مزاجت سازگار می آید؟ آیا از نظر شما سرکوب و اعدام مردمان، دمکراسی می آورد؟ آیا از بنظر جنابعالی بعد از سه دهه قتل و کشتار، که مملکت به جهنمی مبدل شده است، اگر این قتل و کشتار همچنان تا سی سال دیگر ادامه پیدا کند، آنوقت جهنم ایران دمکراسی میشود؟ آیا دمکراسی چیست که از طریق جنایتکاران پیاده میشود؟ آیا از نظر شما صد ها هزار کشتار جوانان مردم کافی نیست؟ آیا با سرکوب مردم، آزادی بوجود می آید؟ آیا با چپاول ثروت مملکت دمکراسی پیاده میشود؟ عجب حرف خنده داری میزنید! آیا شما.....؟
 
محسن کردی
چرا.. صدها هزار کشتار زیاد است. قبلا کشته شده اند و قابل برگشت نیستند. امروز دیگه کمتر کشته میشن.. مثلا .. بگو سالی 200 تا.. چیزی نیست!! چشم گاوه.. 200 تا کشته رو جلو بچه بذاری قهر میکنه. بذار من و تو بریم این رژیم رو ور بندازیم بپریم به جون هم ... جنگ کرد و فارس و عرب و بلوچ راه بندازیم بچه های همدیگه رو بکشیم و به زنهای همدیگه تجاوز کنیم یخده آمار بره بالا.. مث سوریه بره رو دویست هزارتا حفظ آبرو بشه که ما هم چیزی عقب نمونیم.. بعدش هم.. من اهل خوابیده پارس کردن نیستم. زورمون نمیرسه سرنگونش کنیم. همین حرفهای من تو این مقاله به گوش حسین شریعتمداری کیهان برسه یه شیشکی صدادار می بنده میگه تو دیگه خفه...! این رجزها چیه عزیز جان؟ مگه داری تخته نرد بازی میکنی؟

 حسن  

حرف حساب جواب ندارد.حق با اقای محسن کردی است .تجربه تلخ انقلاب و نقش سازمانهای سیاسی بما نشان داد که نبریده نیاید گز کرد.دزد سومی بنام روحانیت با سابقه هزار چهارصد سال فریب و غدعه اجازه نمیداد عده ای چمدان بدست از لیپزیک و یا چند جوان چریک و دنیا ندیده قدرت را از ان خود کنند.هنوز هم در تقلای کسب قدرت سازمان های سیاسی به هر وسیله ای مشروع و نا مشروع متوسل میشوند.اری ما فریب خوردیم و بهای ان فریب را اکنون با دوری از وطن و از دست دادن هزاران هموطن خود چه در زندان های نظام و چه د رمیادین جنگ پرداخته ایم. بهترین و الاترین فرزندان این کشور در در درون احزاب و سازمانهای سیاسی جان خود را برای یک فریب فدا کردند و نیازی به این همه ویرانی و گشتار ها نبود اگر چراغ عقل و حس مسئولیت میبود.بله ما ایران را برای سرنگونی نظام سابق ویران کردیم و این خود گناهی بس بزرگ و نابخشودنی است. این حرف خواجه هنوز اهمیت دارد که گفته بود استبداد بهتر از هرج و مرج است. ما هیچ شناختی جز باور ساده دلانه به اسلام و تشیع نداشتیم و این خود برای تعغیر نظام کافی نبود.ما اساسن هیچ تصوری از قدرت گرفتن و خود قدرت نداشتیم .ما نمیدانستیم که ابزاری بنام دین چه جهنمی د ردرون خود دارد.فقط یک دینی میتواند فرزند خود را بالای دار بفرستد. ویا ان اخوندی که درشیراز دو فرزندش را اعدام کرد.بسیار ساده دلانه بود افرادی با دیدن زندان های زمان شاه و حتا رضا شاه با دیدن شرائط زندگی در روسیه و اروپا به همین ساده گی فکر میکردند سوسیالیسم را به کشور ی که خرافات دینی انرا نابود کرده است میتوان هدیه کرد.تصور نشود که د راینجا میخواهم شمات کنم خیر بلکه تاسف از اینکه بهترین انساهای ایرانی را قربانی کردیم و هنوز هم این انسانهای فداکا ر را در راه کسب قدرت در عراق و دیگر نقاط قربانی میکنیم. ما اساسن بخاطر قدرت مخوف دین انساهائی دینی و خرافی هستیم و عشق به ایران و ازادی و پیشرفت را در گرو احقاق ایمان دینی خود ویا عقیده سیاسی خود میدانیم.دزدی های ملیاردی سران نظام و دست گدائی مخالفان نظام بسوی قدرت های خارجی هر دو دو روی یک سکه اند.انچه در این میان از بین رفته حق مردم ایران و غارتی تاریخی که صورت گرفته است. هنوز مخالفان نظام توانائی دور هم نشستن و برنامه ای مشترک تدوین کردن را ندارند و پرسش این جاست که پس از رفتن نظام با ایران و ایرانی چه خواهند کرد؟ ایا میخواهیم ایران میدان تاخت و وتاز گروهای مخالف شود و شرائطی مانند کشور های همسایه بوجود اید؟ به خطا تصور نشود که دفاع از نظام بی اخلاق و ویرانگر اسلامی است خیر انتقاد به استبداد خودی و بی برنامگی است.

 احمد 

متاسفانه برخی از ترس رسیدن ملت های غیر فارس به حقوق خود راضی هستند که هر جنایت و ظلم و ستمی بر مردم اتفاق بیافته اما مبادا ملت های غیر فارس در ایران به حقوق خود برسند دوست من اتفاقات عراق و سوریه نشان یک چیز است و آن ظلم و ستم مضاعف بر اقوام یا به قول برخی های اقلیت مطمئن باشید که تجزیه و پاره پاره شدن یک کشور علتی دارد و آن نادیده گرفتن حقوق سایر اقوام و مذاهب در آن کشور است پس دوست عزیز ترس شما ناشی از افکار نژاد پرستانه می باشد .شما هر ظلم را می پذیرید فقط به این دلیل که فردا مبادا ملت های غیر فارس به حقوق خودشان برسند به جای قبول هر نوع ننگ و ظلم بنویس « ای مردم ای روشنفکران بیایید به حقوق تمام اقوام در ایران احترام گذاشته و تبعیض علیه ملت های غیر فارس را از بین برده تا کشور را در هر نا آرامی و سرنگونی هر رژیم جنایتکاری از پاره پاره شدن حفظ کنیم .
 
 Lachin 
آقای محسن کردی که لیوان را نصفه پر از آب می خواهید به همه نشان بدهید..رژیم های تک حزبی که بر اثر ائیدولوژی سیاسی و یا مذهبی بنا شده باشند (( قابل اصلاح )) نمی باشند. رژیم های کمونیستی , دولت های حزب اللّه ها, دولت های حزب رستاخیزی ها که از درون گندیده شده هستند هیچ وقت اصلاح شدنی نمیباشند. شوروی از هم پاشیده شد چون این سیستم از درون گندیده بود. نه پرسترویکا اصلاحش کرد و نه گلاسنوست..آقای محمد رضا شاه رستاخیری هم که صدای انقلاب را شنیده نمی توانست جلو این حرکت را بگیرد. بعد از فروپاشی شوروی , هیچ وقت هم فکر نکنید که آقای پوتین افسر ارشد پلیس مخقی شوروی سابق, فورا در یک شبه به آدم دموکرات تبدیل شد. سیستم گندیدگی شوروی سابق هنوز هم در روسیه به فرم های دیگر جامعه را پوشانده است. اولین کلنگ تجزیه ممالک محروسه ایران را آقای رضا شاه میر پنج در روز سوم اسفند 1299 به زمین زد زیر عنوان
(ایران واحد, زبان واحد و ملت واحد). دست آوردهای انقلاب با شکوه مشروطیّت که با خون جوانان وطن بدست آمده بود که میرفت انجمن های ایالتی و ولایتی را در ممالک محروسه ایران بر پا سازد, به وسیله این شخص بر چیده شد تا به آن حدی که ایشان مجلس شورای ملّی را (( طویله )) می نامید. جریان های فکری ( برتریّت فارس ) در طول مدت پهلویان به آن حدی رساندند که هنوز به اصطلاح ( روشنفکر ) فارس نمی تواند خودش را از گذشته کاذب خود دوری کند. دو عامل اصلی که ابران را تجزیه خواهد کرد یکی وجود رژیم آپارتاید اسلامی ایران است و یکی مهمتر از همه وجود افکار شونیستی ( فارس) در جامعه فارس زبان ایران. جامعه به اصطلاح ( روشنفکر ) فارس ایرانی آنقدر در پندار کوروش, گفتار فردوسی و کردار زرتشت غوطه ور شده است که هیچ, نه تنها به خود اجازه فکر کردن خارج از این دایره را نمی دهد, بلکه توانی فکر کردن خارج از این دایره را هم از دست داده است. اگر روزی ببینیم که یک روشنفکر فارس مثل یک روشنفکر فرانسوی که خود را فرانسوی میدانست و از حقوق الجزایری دفاع میکرد, ازحقوق ملل غیر فارس ایرانی که در اکثریت هستند دفاع بکند , تازه راه امیدی است برای آینده . ولی همان طوریکه اشاره شد این راه خیلی خیلی طولانی است. هنوز تحصیل کرده ایرانی در آلمان مثل آقای آرنیک ناصر کرمی ها زیاد است که می نویسند ( کاری نکنید ایران را به جهنم تبدیل بکنم) آقای محسن کردی ...در کشوری که افکار شونیستی و فرهنگ بیمار گونه اش به آن حد برسد که جوک های قومی وسیله تفریح باشد و حتی به آن حد برسد که رئیس جمهورش به ملت ترک توهین کند, آفت الله اش به زنان رشتی بی احترامی کند, طبقه به اصطلاح ( روشنفکرش ) ملت عرب را با نام های گوناگون بنامد, دولتش اجازه تاسیس معیادگاه ها را برای یک بخش از جامعه را ندهد و......................این کشور راهی جز تجزبه نخواهد داشت. همانطور که دوست عزیز ( یئنیلیک) اشاره فرمودند بیعدالتی های اقتصادی در این جامع بیمار, یکی دیکر از دلایل اصلی این تجزیه خواهد شد. بنابرین آرزوی شما به تمامییّت ارضی ایران یک روباست و یا بقول ترک ها (( خام خیالوندور سنون ))...
 

abbabs 

فاجعه انجاست که گروههای هویت طلب ویا بقول برخی ها تجزیه طلبان از این که ایران در سراشیب فروپاشی افتاده بود، بسیار خوشحال بودند ؛ آنان نمی فهمنند که نا امنی و جنگ داخلی بسود هیجکس نیست .بنابراین نیروهای ضد هرج و مرج در ایران ، منطقه و جهان عزم خود را جزم خواهند کرد که این اتفاق نیفتد. احزاب و جریانات سیاسی زمانی می توانند اقبال توده ای بیابند که این روانشناسی امنیت را درک کنند.
 

Adam 

براستی کسانی که پای این نوشته کامنت گذاشته اند به خود زحمت نداده اند که نوشته محسن کردی را بخوانند و بر اساس تیتر نوشته فورا و بدون فوت وقت اظهار نظر کرده اند نگرانی هایی که ایشان بدرستی در مورد سوریه ای شدن ایران مطرح کرده است ؛ قابل بحث است . بطور مثال وقتی جنبش ضد دیکتاتوری بشار اسد آغاز شد؛ بسیاری از آزادیخواهان جهان از جمله ایرانیان از آن اتسقبال کردند ولی امروز کمتر دمکراتی در جهان یافت می شود که از اپوزیسیون سوریه دفاع نماید.

Anonymous 

اقای محسن کردی / واقعا که خیلی دل و جرئت دارید .... . از یک نگاه می شود گفت که عبور روشنفکران آوانگارد به انتکتئول های واسط بین دولت و مردم که دور اندیش است و اصلاح طلب.

 mani 

محسن کردی طرفدار نظام پادشاهی اینک افکار خود را با صدای بلند در این نوشته اعلام می کند. باید به او تبریک گفت که برخلاف بسیاری از سرنگون طلبان دچار توهم خود بزرگ بینی نشده است و با دور اندیشی از موضع کسی که از تمامیت ارضی ایران دفاع می کند؛ فریب شعار های رادیکال را نخورده است .گذشت زمان و صداقت سیاسیون خیلی از مسایل را زوشن می سازد در اوایل تاسیس ایران گلوبال بحث اصلی و محوری این سایت بر سر تعیین شکل و محتوای نظام بود که در یکسو محسن کردی و در سوی دیگر سام قندچی قرار داشت  تجارب دهسال گذشته نشان داد که اصلاح طلبی و گام ها آهسته و پیوسته می تواند؛ اینده بهتری را برای ایران؛ سرزمینی که صد ها دهان گشاد برای تجزیه آن ، خود را آماده کرده بودند با توافق ژنو که در واقع مذاکرات هسته ای بهانه ای برای تجدید رابطه ایران و غرب بود ؛ بسیاری از کشورهای همسایه را نگران کرده است.بنظرمن تحولی که با انتخاب روحانی آغاز شد با دور اندیشی بخش قابل توجه ای از اپوزیسیون خارج از نظام ادامه می یابد.

 Direnc Minelli 

با قبول اینکه آقای کردی این مقاله را از روی اعتقاد درونی نوشته اند باید گفت سرنگونیهای خشونت بار نتیجه انباشت خواسته های توده مردم ,دسته بندی های فلج کننده مافیا ئی در حاکمیت که قدرت هرگونه اصلاحات را از آن سلب میکند, دیکتاتوری همردیف فاشیسم و عطش همگانی برای شروعی نوین در سیستم هائی از جنس جموری اسلامی ایران امری اجتناب ناپذیر است. عمق و درجه بی ثباتی بعد از سرنگونی به میزان انرژی منفی ذخیره شده در بطن جامعه بستگی دارد که مخالفین جمهوری اسلامی اعم از چپ و راست بدون استثنا درارتقا آن دست داشته اند و همواره خود بخشی از مشکل بوده اند تا راه حل. این حقیقت ملموس اقایان را به چنان استیصالی رهنمونشان ساخته که چاره ای جز همراه شدن با خاتمی و سبز و بنفش نداشته اند و حالا هم دست از پا درازتر استاتوس کو تحمل ناپذیر را به گذار به زندگی با موازین انسانی قرن بیست و یکمی ترجیح می دهند!!!!
ایشان حتی واقف نیستند که صیانت دموکراسی نه بر عهده حکومت بلکه نهادهای پر قدرت مدنی, سیاسی, سندیکائی , محیط زیستی, زنان , اتنیکی و گروه های مختلف فشار در جامعه است که حضرات قادر به بازی نقش کاتلیزور در تکوین آنهارا ندارند چراکه هر کدام بنوعی وجود همه یا برخی از آنها را در چهارچوب افکار و عقاید خود نمی دانند. دموکراسی , کرامت انسانی, عدالت اجتماعی, تساوی حقوق انسانها در برابر قانون , برابری حقوق زن و مرد و حق تعیین سرنوشت ملل بر اساس قوانین بین المللی تنها با گذر ازدین سالاری جعهوری اسلامی ممکن است نه فقط با بر چیدن چادر و چاقچور. آیا درک این واقعیت بسیط تا این حد مشکل است؟

 ایرانخواه 

این خشونت ها و هرج و مرج های ناشی از سرنگونی که نویسنده این مطلب[محسن کردی] خواننده را از آن می ترساند مگر همین حالا هرروز در ایران روی نمی دهد؟ این موج زورگیری ها و هرج و مرج و فساد اداری و غارت اموال عمومی و هزار جور جنایت دیگر که کشور را فرا گرفته از چشم این نویسنده اروپا نشین پوشیده مانده و تنها نگرانیش این است که ایران مثل لیبی و سوریه نشود! آخر کجای جامعه ایران به لیبی و سوریه همانند است که اینطور فرجامی برای آن پیش بینی می کنید؟! نیم میلیون کشته و معلول جنگی و دهها هزار اعدامی و صدها هزار زندانی سیاسی و شکنجه های اوینی و کهریزکی خشونت نیست؟! اگر احتمال تجزیه ای هم در کار باشد پیش از هر چیز ناشی از همین رژیم جمهوری اسلامی است که جان مردم را به لب رسانده تا به این اندیشه برسند. جای تأسف است که نتیجه " 33 سال تجربه سیاسی" چنین دیدگاه عاری از منطقی از آب درآمده است.
 
آ.ائلیار
در ایران مسایل رسیدن به «دموکراسی، رفع تبعیضهای گوناگون، اجرای عدالت اجتماعی، زندگی آزادانه در کنار هم» ، مسایل «عمومی» هستند که به همه مربوط اند و ضرورت دارد که به صورت همگانی نیز راحلهایش را پیداکنیم. تا جلو جنگ داخلی و هرج و مرج و ویرانی و کشتار گرفته شود. چیزی که مهمتر از هرچیز بعد از رژیم پیش پای آزادیخواهان قرار دارد « حل مسایل از راه مسالمت و دیالوگ و دوستی و صلح» است. جامعه ی ایران مثل جامعه لیبی و سوریه و عراق نیست. نسلهای جوان در جنبش سبر ، در جنبش رفع تبعیص آذربایجان عملاً نشان داده اند که از آن سطح بالای فکری و فرهنگی برخورداراند که همه ی مسایل را از راه مسالمت و صلح و دوستی حل کنند. جامعه ایران این توان را دارد. سیاست حل مسایل داخلی از راه مسالمت و عدم خشونت و دوستی تنها سیاست درست و عملی بعد از رژیم خون و خشونت است. من مطمئنم این سیاست مسایل را به یاری همه حل خواهد کرد.
«جنبش نیرومند عدم خشونت » راه حل جامعه ایران برای حل مسایل داخلی ست. این جنبش نهادهای مدنی به کسی اجازه نخواهد داد که از خشونت استفاده کند. مردم ایران 35 سال است که خشونت را از سوی رژیم تجربه میکنند. و در سطح جهان هم عواقب اش را می بینند. اینان نمی توانند و نباید به خشونت روی بیاورند. «خشونت» آن بمب اتمی ست که نباید در ایران منفجر شود. برای این کار هم نیاز به «جنبش نیرومند عدم خشونت» داریم. پتانسیل تحقق این هدف در جامعه ایران هست.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آ. ائلیار
برگرفته از:
کامنتهای ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.