رفتن به محتوای اصلی

گفتگوی علیرضا میبدی با الاهه بقراط / 7 ژانویه
09.01.2014 - 09:13

درباره 17 دی 1314 و «کشف حجاب»
● اگر «کشف حجاب» و آزادی زنان از قید حجاب نمی بود، جمهوری اسلامی می‌توانست همان بلایی را بر سر زنان ایران بیاورد که طالبان بر سر زنان افغانستان آوردند. چهره و قدرت و نیروی اجتماعی زنان با تأمین و تضمین این آزادی به شکل قانونی و حقوقی، کشف شد. آن هم در حالی که زنان در بسیاری از عرصه ها حضور فعال داشتند ولی تاریخ و فرهنگ مذکر همواره حضور آنها را نادیده می گرفت. البته این مختص ایران نیست. در همه جهان از جمله در اروپا و در همین آلمان هم همین طور بوده. حتا در عرصه علمی نیز برخی مردان کشفیات و تحقیقات زنان را به نام خود ارائه می دادند.
● در کشورهای غربی نیز جنبش زنان و حضور زنان در عرصه‌های اجتماعی ارتباط مستقیم با حق آنها در انتخاب و نوع پوشش آنها داشت.
● پیش از انقلاب اسلامی برخی از دانش آموزان و معلمان با چادر به مدرسه می آمدند و اساسا «حجاب» مشکل و یا موضوع عجیبی نبود که کسی بخواهد درباره اش حرف بزند.
● در نیمه دوم دهه پنجاه بود که برخی دختران در دانشگاه از نوعی حجاب که روسری تا روی پیشانی و روپوش، هر دو به رنگ سورمه ای، استفاده می کردند و بعد از اینکه طرفدارای از گروه های مختلف آشکار شد، معلوم شد که هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران بودند. ولی با پیش آمدن انقلاب دیگر فرصتی نشد که بتوان فهمید در بلندمدت جامعه دانشگاهی و جامعه زنان چه واکنشی به این نوع حجاب نشان می داد. جمهوری اسلامی آمد و همان حجاب را پس از دو سال اجباری کرد.
● موضوع زنان یکی از معضلات جمهوری اسلامی و ایدئولوژی راهنمای آن است. هر وقت حجاب اجباری لغو شود و زنان به حقوق از دست رفته خود دست پیدا کنند، باید مطمئن بود که دیگر جمهوری اسلامی وجود نخواهد داشت.
● انقلاب 57 که یک انقلاب اسلامی بود برای اینکه رهبریش اسلامی بود، ایدئولوژی اش اسلامی بود و حکومتی که از آن در آمد نیز اسلامی بود، هر کسی از ظن خود یار آن شد. گروه های سیاسی و روشنفکران اساسا مسئله زنان و مسئله حجاب را جدی نمی گرفتند و آن را در برابر مبارزه با شاه و بعد هم مبارزه با «امپریالیسم آمریکا» به چیزی نمی گرفتند.
● گروه های سیاسی و خیلی از روشنفکران زنانی را که در روز 17 اسفند 57 به اجباری شدن حجاب اعتراض کردند، «سلطنت طلب» نامیدند و آنها را تنها گذاشتند. در جایی که گروه های مختلف اجتماعی در نشئگی انقلابی همدیگر را تنها می گذارند، نیرویی که قدرت بلامنازع را در دست دارد یکی یکی آنها را در تنهایی شان از بین می برد و می بینید که متأسفانه پس از 34 سال این تنهایی و این پراکندگی همچنان ادامه دارد و بخشی از طول عمر جمهوری اسلامی ناشی از همین پراکندگی است. زنان و جوانان و کارگران به عنوان گروه های مختلف اجتماعی مبارزه می کنند اما تا زمانی که این مقاومت و مبارزه به یک تشکل سازمان یافته و هدایت شده ارتقا پیدا نکند، کاری از پیش نخواهند برد. به همین دلیل جمهوری اسلامی با شدت تمام هر تشکلی را که بتواند مستقل از جمهوری اسلامی عمل کند، سرکوب می کند. جمهوری اسلامی به خوبی به نقش معجزه آسای تشکل در جنبش های اجتماعی واقف است و از شکل گیری آنها جلوگیری می کند. باید منتظر ماند و دید بنیه سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی تا کجا خواهد کشید.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

انتشار از:

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.