رفتن به محتوای اصلی

کدام یک آقای وزیر: شرم یا ترس از اندیشه‌های سوسیالیستی
12.01.2014 - 21:48

این واقعیت اگر چه اینک آشکار شده، اما برای پند و ماندگاری در تاریخ بشریت جالب و اساسی است که آیندگان نیز بدانند که چگونه رژیم الهی و عدالت پرور! پس از 35 سال حاکمیتِ بی موی دماغ و با دست باز و  قساوت تمام عیار توانست با فریب مردم و نسل کشیِ از برابری خواهان و همچنین جوانان، آنهم به نام و بهانه "دشمنانِ اسلام" آنان را قتلعام و خود چنین، از رهبر تا یاران نظام اش به سادگی و بی مزاحمت، فائق به غارت رسمی کنونی امپراتوری خصوصی "سید علی میلیاردر" و "چهل کلان دزدان" دستگاه گردنه گیر او صاحب قدرت مطلق سیاسی و اقتصادی بشوند. رژیمی که پیوسته در این سال ها به نام خدا، هستی مالی و جانی مردمان کار و زحمت را بالا کشیده، علاوه بر تحمیل هزینه های جنگ 8 ساله و ماجراجوئی های اتمی، هم اینک کشور را در لبه ویرانی نشانده، و همزمان در طی سالیان متمادی تتمه های درآمد نفت و امکان نان ناچیز کارگران و مزدبگیران را برای حفظ سرکردگی خود بین مشتی جانی و آدمخوار بنام یاران اسلام تقسیم کرده است. ما اینک هر روز متوجه چه رسوائی ها در درون، چه تباهی های گسترده در اجتماع و چه عملکرد های پلید و نابکاری را از کل حکومت شنیع و فجیع در این دوران، نه تنها بر علیه مخالفان، بلکه به زیان زندگی و بر علیه خود شعیان هم بی رحمانه به بار آورده است، که دگر تاب ناپذیرند.

از این نظام فاسد، غیر از این دیگر چه اعتباری و انتظاری می توان داشت؟ خود اینان، همان ناچیز توهم و رسوبات ارزش های ذهنی و به اصطلاح روحانی ساده لوحانه را که مردم تنگدست و بیدادرس از سر نامرادی و ناتوانی به آنها دست برده، روی آورده و دل بسته بودند، و قطعا، برای دینمداران جزو تنها پایه ها و دست آویزهای محکم فریبِ مردم بود، آنان همان "شأن تمسک به خدا" را از باورمندانشان با آزگرائی مفرط و بیشرمانه، دزدیدند و هیچکدام شان در هیچ دوره ای آنرا پاس نداشته و توصل به آسمان مردم را به زیر کشیدند، و حرمت خدا را در پیشگاه عدالت و آزادگی نوع ِانسانِ امیدوار، گرسنه و به جان آمده، ولی گمراه و سرخورده، یک بار برای همیشه لوث کرده و نا باور ساختند.

 بنابرین، دیگر لازم نیست داعیه ها و شکوائیه های ضدبشری و یا مدارک و گواهی هائی حقوق کُشی و تبعیض های رنگین را شاهد بر عمل و بی آبروئی تک تک عناصر خیانتکار، جنایتکار و دزد حاکمیت ولائی مثال آورد؛ که کل این دستگاه برای همگانِ قریب به اتفاق، بیانگر دشمنی شمر و یزد گونه شده و مردم، اسیران عاشورائی آن. آیا این کربلای واقعی نیست؟ نه نان کافی موجود است و نه آب و نه امنیت و نه اندکی اختیار! و در سوی دیگر همه حکما و آقازاده های شان از دم: دارای زندگی شاهانه و آلوده ی ثروت و قدرت و مال و منال و عشق و عشرت علنی و پوشیده در داخل و خارج کشور بوده و مشغول سیر و سیاح هستند؛ و مردم خوشباورِ شیعه زده اما: بیش از پیش بی پناه تر، آسیب خورده تر و چپاول شده تر از زمان شاهِ شاهان و همچون همیشه ی تاریخ بی یاورتر بینوا تر گردیده اند. و چرا؟

چون: از سر اژدها، که ولایت فقیه میلیاردر باشد؛ تا بدنه و پای "بسیج اقتصادی"اش که بابک زنجانی! همه و هر کدام در یک زنجیرِ جناحی، حیاتی و ناگسستنگی در این نظام هراسناک مافیائی و گانگستری اسلامی به هم به شدت تنیده و با هم مرتبط و بی هیچ اما و اگری لازم و ملزوم بقای هم بوده و عامل مفقود شدن بیش از هفتصد میلیارد دلار دارائی مردم اند که در فاصله ی ریاست (پاکترین دولت ها) و نزدیکترین فرد همسو با رهبر این مبلغ باور نکردنی در بین عناصر این دایره منتظر امام زمانی ناپدید شده است. رژیمی که تمامیت اش پلید و گندیده شده و آن را خونابه و چرک و خدعه به شکل عمودی و عمومی و در اعماق فراگرفته است. آیا چنین نسیت؟ مگر نه: کوس رسوائی و انگل فساد و جاهطلبی حاکمان و گماشتگان شان نقل و نبات فریاد بیکاران و گرسنگان و بی درمان ماندگان و بیماران و اسیران در فقر خفتگان شده است؟ اگر چنین نیست! پس نان مردم زمیگیر شده کجاست؟ آیا از این بدتر می توان مردمی را در هیچ کجای جهان به این نحو واقعی و به گناهِ نکرده دچار مکافات این جهنم خامنه ای ساخت؟

آیا: این زندگی و دنیای سیاه، ترسناک و تلخ ایرانی امروز، با 800 میلیارد درآمد نفت اش که تنها در هشت سال گذشته حاصل شده است، با این حجم کمر شکن این همه نابسامانی ها و نارسائی های همگانی دیگر نه واهی و خیالی، بلکه میلیونی و سراسری ست، همخوان است؟ این ادبار در مقایسه با آنچه میسر می بایست بوده باشد، یک جنایت ضدبشری کامل می باشد که برایش در سطح جهان سراغ مشابهی نمی رود که در بند اینگونه تضییقات ابتدائی، ملتی بدین سان در شکنجه گذاشته شده باشد. آنچه را  که این بساط، عملا در کشور علیه مردم خوش باور و برای شکنجه ی یکایک آنان بر پا کرده است، هیچ راه بردباری ای بر جای ننهاده است. دیریست مردم، در برابر چنین مصیبت های عظیمی، تاب مقاومت شان بریده، و خیزش بزرگ 88 یکی از آن نه های رسمی مردم به کل دستگاه بود. اما بر ذات خودرأی و اقتدارگرای رژیم اثر گذار نبود، و منشأ هشدار و هوشیاری نگشت و کرم و لجن و عفونت از کل آن همچنان بر می خیزد. عفونت نامردمی، عفونت چپاول، عفونت خود شیفتگی و عفونت تحمیق و عفونت ریا، عفونت دروغ به خداپرستی و عونت تبعیض ها!

و در چنین شرایطی ناگوار بی عدالتی ها و تورم ها و گرانی ها و ربایش های کلان ثروت مردم، حسام الدین آشنا، مشاور حسن روحانی، جهت جلب اعتماد سرمایه و برای چپاولگری بیشتر اقتصاد نئو لیبرال خارجی و وابستگان داخلی آنها، وی با وفاحت مدعی زدودن خط چپ زدگی می شود و در پی او و روز دیگر، وزیر اطلاعات رژیم هم صراحتا، با اظهار ترس و نگرانی از وجود رسوبات اندیشه های سیوسیالیستی در فضای جامعه گرسنه، ملتهب و شورشی، کل دستگاه و سرمایه داران را دعوت به همکاری متمرکز و مقابله بر علیه مدعیان برابری و تقسیم حق نان همه بر می انگیزاند و خود را نیز همزمان ملزم به مبارزه با این خیالپردازی واهی مدعیان سوسیالیسم دانسته و مقابله با اندیشه های برابریخواهانه را جزو وظایف مقدم خود و دیگران همکاران شریف خود در دولت تدبیر و امید قرار می دهد. تو گوئی در بساط این جمع جانی و دزد، تاکنون ایده و یا توانی در برابر پاسخ به حق مقاومت برای داشتن نان و کار می توانست وجود داشته که این وزیر نگران حالا برای آنها خط و نشان می کشد و خود را دوکیشوت وار ناگزیر به این جنگ مسلم علیه برابری جویان می بیند.  

علوی در بین بازرگانان و کارخانه‌داران آذربایجان شرقی تاکید کرد که دولت، خود را موظف به حمایت از سرمایه‌گذاران می‌داند. او گفت: (همان‌طور که امنیت لازمه سرمایه‌گذاری است، برای دستیابی به امنیت هم باید به دنبال تقویت سرمایه‌گذاری، به ویژه جذب سرمایه‌گذارهای خارجی باشیم.")و همچنین گفت: ارتقای جایگاه بخش خصوصی وظیفه دولت است .محمود علوی با اشاره به اندیشه‌های سوسیالیستی گفته است: "متاسفانه هنوز رسوبات این اندیشه در جامعه ما کم و بیش باقی مانده، در حالی که دفاع ازسرمایه‌گذار، غیر از دفاع از سرمایه‌دار است." وه چه کلاهبرداری!

حالا، در یک چنین بندبازی و سیاهکاریِ رذیلانه این وزیر است که باید از کل این حضرات سخت رو پرسید، که از چه سخن گفته و چرا از انتظارات طبیعی و ضروری توده های بیکار و گرسنه که به فکر نان و برابری هستند، اینان ترسیده و می لرزند؟ مگر رژیم اسلامی رسما مدافع سرمایه نیست؟ مگر در اصول مکتوب قرآنی، کلامی در رد مناسبات سرمایه داری وجود دارد که گردانندگان طماع رژیم را به تعلقات سوسیالیستی بکشاند، و انباشت سرمایه های شگرف آنان را دچار اختلال سازد؟ پس توجه نکته و دلهره ار خواست مردم و گرایشات بنیادی و سوسیالیستی آنان است، که پاسداران نظام سرمایه ی انگل را پریشان و نگران گردانانیده است؛ و این کاملا درست همان تضاد طبقاتی واقعی ست، که لاجرم می بایست در دزد بازار کنونی، و برای حق حیات و امکان رهائی خود در برابر آز سیری ناپذیران اسلامی راه رها سازی خود بیابد، که یافته است، فریادش را می زند و در آینده هم بیشتر خواهد زد. زیرا: مسئولین شریف هیچگاه به خواست مردم و امکان شکلگیری برابر آنها و در رد بهره کشی غیر اخلاقی انسان از انسان هیچکدام و هرگز تردید نداشته اند و امروز مردم همه و به خوبی این واقعیت روشن را در یافته و از انباشت دارائی سران کاخ نشین هم اطلاع کافی در هر کوی برزن زندگی خود دارند و به همین خاطر آماده ی سرپیچی و نافرمانی مدنی شده و می باشند.

مگر فقط با دادن هر از چندگاه سیب زمینی، نان، حلوای صلواتی، و یا دادن نوشیدنی و ساندیست... جهت جلب سیاهی لشگر و برای کسب رای آنها، می توان بیش از این انتظارات نان و کار، حق نداشته زندگی آرام توده ها مسکوت گذاشت و مزدبگیران را از جستجو در راه یافتن چاره و اندیشه های برابری خواهانه دور نمود و گمراه کرد؟ مگر می شود این نابرابری های بسیار مزمن و متضاد را داشت و به فکر و اندیشه های سوسیالیستی متمایل نشد؟ این حق مساواتِ مورد تشویش و دلهره ی(آشنا و علوی و کل رژیم) بیش از این مطیع و همچون گذشته در بند کلاهِ دین نخواهد ماند و فریاد رهائی اش را بلندتر از پیش جار خواهد کشید؟ رهبر وعلوی از نفرت مردم کار و زحمت از "بهره کشی"واقفند. ولی در ایران هیچکس انتقاد به نان و آزادی نداشته ی مردن نمی کند روحانیت یک گرسنه و بیکار ندارد و آنگاه همه رجال رژیم یکصدا تاکید بر ضرورت امنیت و حرمت به سرمایه و سرمایه‌گذار را جار می زنند. علوی گفته: "سرمایه معطل و بی‌اثر در تولید، مورد پسند اسلام نیست." و هم او  گفته است: اسلام برای سرمایه سقفی هیچگاه تعیین نکرده و "راه صحیح کسب درآمد و مصرف سرمایه و سهیم کردن فقرا و نیازمندان"را در آن به شکل برابر و مساوی در ناموس اسلام هیچگاه  مقرر نکرده و راه چگونگی ایجاد و ساختن انسانیتبرابر را نشان نداده استسوسیالیسم با همت  مردم کار و زحمت استعداد ساختن آنر .ا دارد. پس حالا پرسش از این غارتگران این است: کمی شرم داشتن از این همه ریا بهتر نیست! تا ترس از اندیشه‌های شرافتمندانه ی انسانی و سوسیالیستی؟

بهنام چنگائی 22 دی 1392

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

بهنام چنگائی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.