ماجرای خاطرات تمام نشدنی‌ رفسنجانی از حضرت امام به جایی‌ رسیده که ممکن است برای پایان دادن به این ماجرا، کار به تهیه و تصویب لایحه قانونی یا قضائی شدیدی بمنظور مجازات " سو استفاده کنندگان از نام آیت الله خمینی" در کنار تشکیل ستاد یا وزارتخانه‌ای جهت گردآوری نسخه‌ای رسمی‌ از خاطرات ایشان در کنار دیگر آثار گهربارشان بینجامد.

این ماجرا درست شبیه ماجرای "ویکیلیکس" است که به افشای اسناد طبقه بندی شده‌ای که با اهداف سیاسی بین حزبی انتخاب شده بود و هدف اصلی‌ آن تخریب وجهه جمهوری خواهان و حلقه اطراف جورج بوش بود که درنهایت با استعفا و کناره گیری برخی‌ از چهره‌های کلیدی کابینه او به اهداف از پیش تعیین شده خود رسید.

در ادامه اما این وسیله جدید که جای مناسبی در میان افکار عمومی‌ جهان یافته بود و کلیه انتشارات آن به تیتر اول کلیه رسانه‌ها تبدیل میشد، شروع به انتشار مدارکی کرد که با اهدافی‌ مشخص و در مورد افراد یا کشورهایی گزینش شده بود. افکار عمومی‌ جهان نیز خواسته یا ناخواسته مخشی از اطلاعات ارائه شده را به عنوان واقعیتی موجود می‌پذیرد و به فراخور حال خود آنرا بازنشر میدهد. راستی‌ از جولین آسانژ چه خبر؟

 این‌روزها همه به رابرت اسنودن گوش میکنند، شما چطور؟

برگردیم به ایران فلک زده خودمان. ماجرای خاطرات حضرت امام که زمینه ساز ظهور نایب برحقی دیگر شد و ضامن بقا تاج و تخت. تا به امروز هم عبور " حضرت آغا" از پیچ تاریخ و درنوردیدن قله‌ها یکی‌ پس از دیگری آنهم با آن جسم ناقص، بدون امدادات غیبی و راهنمایی‌‌های "کوسه اعظم" امکان پذیر نمی‌بود.

 پس از رویارویی ۴ سال پیش میمون ولایت با مشاور اعظم که البته با اشاره و مقام عظما صورت گرفت، بخشی از حافظه مشاور اعظم که وظیفه یادآوری خاطرات اکبر و رهبر را به عهده داشت، دوباره فعال شد و هر از چندگاهی و به مناسبتی، خاطره‌ای که قالبا مخالف فتوای امام فعلی‌ یا نظر مریدان و چاقوکشان اهل بیت بود، بیان میکرد که تا به امروز شمشیر حامیان ولایت را برای زمینه سازی مقدمات ظهور کند کرده است و عجالتا دست آنها را بسته است.

 اگر همین روزها رابرت اسنودن سندی را مبنی بر تایید کپی برداری سازمان امنیت ملی‌ آمریکا از روی دست رفسنجانی برای پروژه ویکیلیکس در اختیار یکی‌ دو روزنامه معتبر قرار داد ، زیاد تعجب نکنید.