رفتن به محتوای اصلی

چراجهان اسلام از عصر روشنگری محروم مانده است ؟/بخش پایانی
17.02.2014 - 19:13

 

به قلم : کاظم رنجبر ، دکتر در جامعه شناسي سياسي

                                      

Kazem.randjbar@yahoo.fr                                                                                            

 

چرا در هزاره سوم میلادی ، دربین 57 کشور مسلمان با جمعیتی در حدود یک ملیارد و دویست ملیون نفر با قشر تحصیل کرده در رشته های مختلف علمی ، با ثروت های عظیم طبیعی برای نمونه یک کشور پیشرفته از منظر نظام حکومتی مبتنی بر نظام بر خاسته ازراًی آزاد ملت ، جدائی دین از سیاست ، برابری حقوق شهر وندی بدون تبعیض جنسیتی ، قومی ، دینی ، وجود ندارد ؟ بدون استثنا همه کشورهای مسلمان علاوه بر اینکه توسط نظام های استبدادی اداره می شوند ، بعلاوه فساد اداری ، مالی همراه با مافیای قدرت و ثروت ، در دستگاه حکومتی نقش اساسی دارند . بعلاوه حکومتگران کشورهای مسلمان بخاطر داشتن 70 درصد ذخائر نفت و گاز دنیا بطور مستقیم و غیر مستقیم توسط قدرت های استعماری سنتی تاریخی اداره می شوند !!!؟

 


با وجود این همه مورخین صدیق دنیا خصوصا پژوهشگران اروپائی بطور روشن و آشکار از خدمات دانشمندان و متفکران جهان اسلام در پیشرفت علوم چون ریاضیات ، جبر ، ستاره شناسی پزشکی ، شیمی (کیمیاگری ) ، فلسفه در آثار با ارزش و مستند خود یاد می کنند . این پیشرفت علمی درجهان اسلام ، ناشی از محتوی اندیشه ها و دستورات دینی و مذهبی اسلام نیست . اگر همین امروز ، قشر تحصیل کرده کشورهای مسلمان ، قران کتاب دینی مسلمانان را از منظر منطق عقلی و علمی مطالعه می کردند ، به این اصل پی میبردند که نه تنها اسلام ، بلکه تمام ادیان ، محتوی فکری و عقیدتی شان در تضاد با خرد گرائی و علم و منطق است . ادیان در طول تاریخ برای حکومت گران فقط وسیله ایست که به ماهیت قدرت خود کامه شان زیر پوشش باورهای دینی «مشروعیت الهی » می بخشند . به همین جهت نیز حاکمان استبداد همیشه با دستگاه دین برای تحکیم قدرت خود ، دست در دست هم داشتند . اگر زمانی قدرت حکومتی ، در تضاد با قدرت دینی بود ، این اختلاف از جنبه احترام به حقوق فردی و اجتماعی شهروندان نبود ، بلکه اختلاف بین دو قدرت رقیب برای ادامه سلطه انحصاری یکی از رقبا بود . امپراطوران ، بر این اصل تکیه میکردند ، که روحانیون و دستگاه پاپ قبل از هر چیز رعایای امپراطوان و شاهان هستند ، در مقابل سردمداران کلیسا ، یعنی پاپ ها می گفتند : پادشاهان و امپراطوران قبل از هر چیز ، مسیحی و پیرو اصول مسیحیت هستند و اطاعت آنان از دستورات پاپ ، در راستای دستورات دینی امری است اجباری و بر مبنای اصول دین است .
همین امردرتاریخ اروپا ، عصری با عنوان : دوره رنسانس (la Rénaissance) یا باز آفرینی وجود دارد که این دوره رنسانس با کشف قوانین علمی ، قوانین موجود در طبیعت ، همراه با اصلاحات دینی معروف است . که شروع آن از سقوط امپراطوری مسیحی بیزانس بدست ترکان عثمانی درسال : 1453- و پایان آن به تاریخ 1789 یعنی انقلاب کبیر فرانسه ، ثبت شده است .
اروپا در طول این سه قرن نه تنها شاهد جنگ های خونین مذهبی بود ، بلکه در کنار آن نیز شاهد رشد و توسعه علوم عقلی ، تجربی ، و کشف قوانین علمی و اختراعات متعدد و تسلط بر علوم نجوم ، دریانوردی ، پزشکی ، فیزیک ، شیمی ، همچنین علوم انسانی خصوصا فلسفه و تسلط بر فلسفه یونان باستان از طریق ترجمه این آثار از زبان عربی به زبان لاتین بود . به تعبیری دوره رنسانس دوره خردگرایی، ریاضیات، منطق و انسان‌مداری است در این دوره کلیسا و تفکرات مذهبی کنار می‌رود و یک جنبش مردم سالارانه به وجود می‌آید و مثل روم و یونان باستان پیشرفت علمی مطرح می‌شود و تأثیر آن از قرون وسطی است چون مسلمانان مسیحیان را شکست داده علم آنها وارد اروپا شده و دانشمندانی از شرق به غرب می‌آیند و باعث شکوفایی علمی شده و رنسانس به وجود می‌آید. در این دوره ما شاهد اختراعات زیادی هستیم مثل باروت، صنعت چاپ، دریانوردی، کشف قطب نما، تلسکوپ و...
دوران رنسانس برای اروپاییان عصر جدیدی بود سرشار از کامیابی‌های عظیم. بسیاری از افراد چون(Augustin Jean Fresnel-1788-1827- اگوستن ژان فرنل) موافق این اصل هستند او در باره تحولات از منظر اختراعات و کشفیات سال‌های اول سدهٔ 1500 چنینمی نویسد :
جهان چرخید. یکی از بزرگ ترین قاره‌های زمین قاره آمریکا کشف شد... صنعت چاپ بذر دانش را کاشت. باروت در روش جنگ انقلابی پدید آورد. دست نوشته‌های باستانی احیا شد... این‌ها همگی گواه پیروزی عصر جدید نوزائی علمی و فنی آوری و شناخت قوانین جهان هستی هستند.
 
همه مورخین صدیق دنیا بر این اصل تکیه می کنند ، که :جهان اسلام نه تنها دانش ها و آثار فلسفه یونان باستان را از نابودی توسط استبداد دینی حاکمان دین سالار مسیحیت و قدرت بلا منازع پاپ ها ی مخالف علم و دانش حفظ کرد ، بلکه مسلمانان بر این علوم و آثار فلسفی افزودند .
برنارد لویس (Bernard Lewis - متولد 1916 در لندن یهودی تبار اسلام شناس ) می گوید : سلاطین مسلمان ، نه تنها دانش های یونان و ایران باستان را به ارث بردند . در عین حال مسلمانان به نوبه خود بر این دانش ها افزودند . همچنین صنعت کاغذ سازی اعداد دهگانه اعشار ی : روش نوشتن اعداد که درایران به اعدادانگلیسی معروف است که در واقع یک خط تکامل یافته در حوزه ایرانی است ولی ریشه هندی دارد. طریقه نوشتن اعداد انگلیسی که امروز جهانی شده است را اروپائیان از طریقه نگارش اعداد توسط خوارزمی و ریاضی دانان ایرانی تقلید کردند. خوارزمی نیز آن را از خط دیوان نگاری هندیان فرا گرفته بود و به زبان عربی وارد نمود. این خط در اندلس وارد حوزه اروپا و ایتالیا شدو سرانجام مورد پذیرش دستگاه های مذهبی و واتیکان قرار گرفت. در زبان عربی فارسی و فارسی تا قبل از آن اعداد را باحروف می‌نوشتند و علامت قراردادی ویژه برای اعداد نداشتند. در خط کوفی اثری از اعداد نیست.
 
این سئوال پیش می آید ، که چگونه شد که این روند عقل گرائی همراه با رشد علوم مختلفه در جهان اسلام در قرون وسطی ، در نهایت آنچنانیکه می بایستی جهان اسلام را از خرافات دینی ، و عقب ماندگی علمی و اقتصادی ، باز دارد ، و جوامع اسلامی را به ترقی و پیشرفت معنوی و مادی راهنمائی بکند ، هرگز این اهداف در این جوامع ببار ننشست ، و در نهایت تمام کشور های مسلمان بدون استثناء یا مستعمره مستقیم یا غیر مستقیم قدرت های استعماری اروپا و آمریکا بودند و هنوز هم هستند ؟
مورخین ارو پائی عامل اصلی بازدارنده رشد علمی و اجتماعی جوامع اسلامی را دو علت مهم میدانند .
1- جنگ های صلیبی که با 9 جنگ در طول دو قرن ، (شروع اولین جنگ صلیبی :1096 میلادی و آخرین جنگ یعنی نهمین آن 1291 میلادی ) اگر چه به پیروزی و تسخیر بیت المقدس به دست مسلمانان پایان یافت ، ولی تمام قدرت اقتصادی ، نظم و مدیریت جامعه ، و به موازات آن رشد علوم و اندیشه را در جهان اسلام را از بین برد .
بعلاوه هنوز مسلمانان از جنگ های صلیبی نجات نیافته بودند که این بار حملات اقوام مغول ، چنگیز خان و فرزندان او ، و تیمور لنگ و هلاکوخان به ایران و جهان اسلام شروع شد .
چنگیز خان سه بار به ایران حمله کرد . اولین حمله او در سپتامبر 1219 میلادی ، و دهسال بعد دمین حمله او در سال 1229 و سومین حمله مغول هولا کوخان درسال 1254 بود . هنوز جامعه ایران از حملات ، قتل و چپاول و ویرانگری چنگیز خان و فرزندان او رهائی نیافته بودند که اینبار مغول دیگری بنام تیمور لنگ با سه بار حمله ، حمله اول حمله سه ساله شروع آن 1386 میلادی . حمله پنج ساله ، شروع آن 1392 ، و حمله طولانی هفت ساله 1399 میلادی ، جامعه ایران و جهان اسلام در گیر بود .
اسناد تاریخی باز مانده از این وقایع مهمی آن عصر نشان می دهد ، که جوامع مسیحی اروپائی که از جنگ های صلیبی از مسلمانان شکست خورده بود با دیدن این حملات ویرانگر مغول در سرزمین های اسلامی نه تنها اظهار شادمانی میکردند بلکه با مغولان نیز بطور مستقیم و غیر مستقیم همکاری داشتند .
فردیناند سوم پادشاه اسپانیا شهر کردو(Cordoue )را درسال 1236 میلادی ، شهر سویل (Séville ) را درسال 1492 دوباره به اسپانیا برگرداند .
قبل از انقلاب صنعتی (2) که شروع آنرا مورخین پایان قرن هیفدهم در انگلستان ثبت کرده اند ، تولید ثروت به مفهوم اقتصادی آن ، در جوامع بشری ، به کشاورزی سنتی و صنایع دستی ، محدود می شد . لذا دولت ها ، برای تحکیم قدرت ، وازدیاد ثروت خود ، دست به جهان گشائی و تسخیر سرزمین های اقوام مجاور و حتی سرزمین های ماوراء بحار دست می زدند. این قدرت ها ، با تسخیر سرزمین های ملت ها مغلوب ، نه تنها آنان را به رعا یا وبرده خود تبدیل می کردند ، بلکه بر جان مال و حتی بر فرزندان بردگان خود نیز صاحب می شدند. با این توسعه و سلطه گری ، بر قدرت نظامی وثروت خود افزوده وامپراطوری خودرا گسترش می دادند .
در تاریخ قرن نوزدهم اروپا ،در اوج سیاست های استعماری قدرت های مهم آن عصر کنفرانسی از 15 نوامبر 1884 در برلین آغاز شد و در26 فوریه 1885 به پایان رسید این کنفرانس که در تاریخ با نام کنفرانس برلین معروف است(3) با پیشنهاد پرتغال و توسط بیسمارک صدر اعظم آن عصر آلمان سازمان داده شده بود در این کنفرانس ، کشور های آلمان ، اطریش ومجارستان ، بلژیک ، دانمارک ، اسپانیا ، فرانسه ، بریتانیا ، ایتالیا ، هلند ، پرتغال ، روسیه ، سوئد ، نروژ، ترکیه عثمانی ایالات متحده آمریکا شرکت داشتند.این کنفرانس در حقیقت اعلام رسمی سیاست های استعماری قدرت های بزرگ آن عصر بود.نظیر همین کنفرانس ها ، با همان اهداف ، در هزاره سوم نیز با عنوان کنفرانس (G-20 ) همین امروز هم تشکیل می شود.در کنفرانس برلین این قدرتهای ذکر شده دربالا ، یک قاره ای به مساحت 30 ملیون کیلومترمربع را ، بین خود تقسیم کردند(منظورقاره آفریقا است ). همین قدرت های استعماری ، در عین حال که ثروت های مادی و معنوی ملت های آفریقائی را بتاراج می بردند ،و خود این ملت ها را تبدیل به برده می کردند ، در عین حال ، دسته دسته مسیونرهای مذهبی کاتولیک ، پرتستان ، انگلیکن ، و شیخ الاسلام های عثمانی را برای ، «هدایت ساکنان این قاره به مسحیت و اسلام نجات بخش بشریت !!! » ساختن کلیسا و مسجد ومدارس دینی ، روانه می کردند.از برکت این سیاست استعماری این قدرت ها ، هنوز هم ملت های آفریقائی در فقر وبدبختی ، گرسنگی ،و بیماری ، واسارت دیکتاتورهای رنگارنگ گرفتار هستند قیام ملت های عرب آفریقای شمالی علیه دیکتاتورهای عرب وپشتبانان اروپائی و آمریکائی آنان ، که امروز شاهد آن هستیم نتیجه همین سیاست های قدرت های استعماری روابط استعماری بشکل استعمار نوین است .منظور از بیان این مطلب ، پیوند سازمانی (ارگانیک ) استعمار با تبلیغ ادیان و مذاهب است ، که بشریت همین امروز هم قیمت بس گرانی را می پردازد .
کشف قاره آمریکا ، و نابود کردن نسل سرخپوستان این قاره ، و انتقال بیش از 8 ملیون انسان مظلوم بدون دفاع سیاه پوست پوست آفریقائی از مستعمرات آفریقائی اروپائیان به قاره آمریکا و تبدیل آنان به برده ، در همین راستا ی انباشت سرمایه از طریق کشاورزی سنتی و نیروی کار مجانی و مفت بود.
در 11 دسامبر 1917، در اوج جنگ اول جهانی ، نیروهای انگلیسی به فرماندهی ژنرال آلنبی (Allenby) وارد بیت المقدس شده و این شهر را اشغال می کنند.ازابتدای قرن چهاردهم ،تا ابتدای قرن بیستم، برای اولین بار بود ،که یک نیروی نظامی غیر مسلمان وارد این شهر مقدس (مقدس برای یهودیان، مسیحیان ومسلمانان ) می شد.
در این رابطه ، معروف است ،که رئیس دولت وقت فرانسه ، ژرژ کلمانسو (Georges Clemenceau - متولد 1841 – مرگ 1929 ) درپایان جنگ اول ، به عنوان یکی از فاتحان جنگ ، در خاورمیانه ، به دمشق می رود. در این مسافرت سیاسی ، کلمانسو بر سر قبر صلاح الدین، ایوبی فاتح بزرگ جنگ های صلیبی ،که مسیحیان را شکست داده و از بیت المقدس بیرون کرده بود ، می رود ،و درحالیکه پایش را روی قبر صلاح الدین گذاشته بود ، این جمله را برزبان می آورد:صلاح الدین، بیدار شو،توئی که ما را از منطقه بیرون انداخته بودی ، ببین که دوباره برگشتیم!
هدف در اینجا ، برانگیختن احساسات دینی ،و ایجاد اختلافات مذهبی بین دین باوران نیست.هدف تکیه و تاًکید بر این است ،که از گذشته های بسیار دور ، تاریخ بشریت ، جنگ بین اقوام ، سلطه گری یک دولت یا گروهی از دولت های قوی و مجهز به علوم و دانش و اقتصاد پیشرفته ، همراه با دانش و فنون نظامی ، جهت حفظ و دفاع از خود ،و یا در صورت امکان دست اندازی به ثروت های مادی و انسانی ،و حتی تبدیل انسان های مغلوب به برده و بهره کشی از نیروی کار و ثروت های مادی و معنوی و منابع طبیعی آنها ،یک روش معمول ورایج بوده،و این روش تا امروز ادامه دارد.. به قلم کاظم رنجبر دکتر درجامعه شناسی سیاسی . 17فوریه 2014.

 

اقتباس بطور کامل و یا مختصر با ذکرنام  نویسنده و ماخذ ، کاملاآزاد است .


دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.