رفتن به محتوای اصلی

دل نوشت های پیام / نامه ای به علی نصیریان
20.02.2012 - 10:08

علیک سلام.

از زمانی که یادم می آید اشک می ریختم.بغض که به جای خود و هیچ وقت نتوانستم جلوی اشکم را بگیرم.از کودکی همین بودم و الان هم همین هستم.همیشه خون گریه می کردم.از این که می دیدم و کاری نمی توانستم بکنم.اما تلاشم را همیشه می کردم و می کنم.خون گریه کردنم هم هیچ گاه جلوی فریاد زدنم را نگرفت.

چه آنکه از کودکی داستان ابوذر را شنیده بودم که بر سر معاویه فریاد می زد که<<ای معاویه اگر این کاخ ها را با ثروت خودت میسازی اسراف است و اگر با پول بیت المال خیانت>> و از او یاد گرفتم که بر سر معاویه های زمان فریاد زنم و تلاشم را بکنم تا حق فقیر را از غنی و حق مظلوم را از ظالم بگیرم.قسمت نشد << بوی پیراهن یوسف>>را در سینما ببینم.چه آنکه خانواده ام حتی آن قدر که بلیط سینما بخرم را هم نداشتند.

درک نمی کنم درد پدری  که فرزندش را سال ها ندیده.چون پدر نبودم که درک کنم.اما یک چیز را با تمام تار و پود وجودم درک کردم و آن درک حال و روز پسری که نه فقط پدر، که پدر و مادرش را هیچ وقت نمی دید و محبت پدر و مادرش را هیچ وقت تجربه نکرده بود.

پدر و مادر داشتم ولی از صبح تا شب و از شب تا صبح مجبور بودند کار کنند و کار کنند و کار کنند.آن هم در کجا؟در خرابه های اطراف کرج.تا پسرشان از گرسنگی نمیرد و بتواند تحصیل کند و دانشگاه برود و یک مدرک زهرماری بگیرد و پولدار شود و ازدواج کند و مثل گوسفند به کار کسی کار نداشته باشد و سرش توی کار خودش باشد و برایش فقر و اختلاف طبقاتی و بدبختی بقیه مردم و تن فروشی دختران و زنان ایرانی در امارات مهم نباشد و مهم فقط رفاه و خوشبختی خودش باشد و کله اش بوی قرمه سبزی ندهد تا مبادا یک وقتی به جای روزمرگی،مرگ نصیبش شود.

پدر و مادری داشتم که برای پسرشان روزمرگی را به مرگ ترجیح می دادند.پس خوب می دانم حال پسری را که پدرش را مدتی ندیده.

بگذریم از این ترشحات ذهن به هم ریخته،افسرده و خسته ام.برویم سر اصل مطلب.

من هم از اینکه شنیدم به خاطر ایفای نقش در فیلم<< شکارچی شنبه>>اجازه رفت و آمد به آمریکا و دیدار فرزندانتان از شما سلب شده با شما احساس همدردی می کنم ولی پدرجان شما نمی توانید آمریکا بروید،فرزندانتان هم نمی توانند به ایران بیایند؟بگذریم.باز هم حرف نامربوط زدم.

پدرجان من نمی دانم شما چپی هستید؟راستی هستید؟اصلاح طلبید؟اصول گرا هستید؟اصلا ضد انقلاب هستید؟منافق هستید؟سلطنت طلب هستید؟کمونیست هستید؟ملی گرا هستید؟واقعا نمی دانم طرف کدام گروه و حزب هستید.برایم هم فرقی نمی کند کدام طرفی هستید.انسان که هستید.وجدان که دارید.

پدرجان کسی که وجدان دارد آیا می توان انکار کند فقر را در جامعه مان؟بدبختی را در جامعه مان؟بیکاری را در جامعه مان؟دروغ را در جامعه مان؟مهاجرت را در جامعه مان؟جدایی های بسیاری  که نادر ها از سیمین ها دارند در جامعه مان؟کسی که وجدان دارد آیا می تواند بگوید کسانی که اینها را در فیلم هایشان  به تصویر می کشند کسانی هستند که اتفاقاتی نادر را با خیال های خام(!!!)و برای گرفتن تندیس های سیمین(!!!)برای ابراز بندگی(!!!)به نامرد های شنبه می سازند؟

پدرجان من نمی گویم که حکومت ما جدایی می افکند میان پاره های خانواده های ایرانی،که مشکل فقط از حکومت نیست.اگر هم باشد خود ما این حکومت را روی کار آوردیم.لکن مشکل از فرهنگ ماست.مشکل از مردم ماست.مشکل از بسیاری چیز هاست و ناجوانمردی است که هرچه می شود به حکومت فحش و ناسزا بگوییم.مشکل از خود ماست.

از ماست که بر ماست.

باید دنبال علت و معلول بود و نباید علت و معلول را اشتباه بگیریم که اگر گرفتیم راه درمانی را هم که می خواهیم انتخاب کنیم  اشتباه می گیریم.پدر خوبم گفتم از اینکه شما را از پسرتان جدا کردند با شما احساس هم دردی می کنم ولی چرا آنها از این که من را از پدرم جدا کردند با من احساس هم دردی نمی کنند؟مگر من آدم نیستم؟آها ببخشید.یادم رفت.ما فقیر فقرا از اول هم در نگاه آنها آدم نبودیم.ببخشید به آنها جسارت کردم.

پدرجان چرا اینها هر کسی را که واقعیت جامعه را نمایش می دهد متهم به سیاه نمایی می کنند؟متهم می کنند که برای گرفتن تندیس این کار را می کنند؟مگر قرار نبود هنرمند متعهد باشند؟خب اینها هم تعهد داشتند واقعیت جامعه را آن طور که هست بگویند.حال چه به مذاق عده ای خوشایند باشد یا نباشد.

گفتن حقیقت وظیفه روشنفکران است.شهادت دادن به حقیقت وظیفه روشنفکران است و آن روشنفکری که غیر آن کند و حقیقت و واقعیت را وارونه جلوه دهد خائن است.

پدرجان من مدت زیادی است که می دانم آن بخش از فیلم های هالیوودی که از یک طرف سر در آخور امپریالیسم جهانی و از طرف دیگر سر در آخور صهیونیزم جهانی دارند دروغ اند.خدا را شکر که بالاخره در این دانشگاه شخص دیگری هم پیدا شد که فهمید فیلم های هالیوودی دروغ اند.اما درباره فیلم های حاتمی کیا نظر نمی دهم.پدرجان من نمی دانم این تصمیم بی رحمانه را رییس جمهورشان گرفته یا نه.خانم وزیر خارجه شان هم که به خاطر منافع کشورش مدام از حقوق پایمال شده ما دفاع می کند که همیشه در این فکر بودم که الهی صدسال سیاه از حقوق ما دفاع نکنند که هر جا منافعشان ایجاب می کند دم از حقوق بشر می زنند و هرجا ایجاب نکرد هیچ.مگر همان ها نیستند که ژاپن را با بمب اتم به خاک و خون کشیدند؟مگر همان ها نبودند کره را دوپاره کردند؟مگر همان ها نبودند ویتنام را به آتش کشیدند؟مگر همان ها نبودند دکتر مصدق ما را سرنگون کردند؟اشتباه نکنید پدرجان.فقط آمریکا را نگفتم.اون شوروی  هم تا وقتی بود کم از آمریکا نداشت.پدرجان چرا اینها فکر می کنند دموکراسی و حقوق بشر چیز بدیه چون آمریکا ادعای اون رو میکنه و و سوسیالیزم بده چون شوروی ادعای اون رو میکرد؟چرا اینها نمی فهمند اون چیزی که دموکراسی آمریکایی رو به تباهی کشانده سرمایه داری افسارگسیخته و بی قید و بنده و اون چیزی که سوسیالیزم شوروی رو به بیراهه برد و در نهایت نابود کرد فساد و دیکتاتوری و توتالیتاریسم رهبران حزب کمونیست  بود.چرا این ها اینو نمی فهمند؟

پدرجان از بیگانه زیاد گفتم.بریم سراغ دوستان.پدر خوبم تا حالا این شعر رو شنیدی؟

هرکس به طریقی دل ما می شکند   بیگانه جدا،دوست جدا می شکند

بیگانه اگر می شکند حرفی نیست   از دوست بپرسید که چرا می شکند

پدر خوبم چرا تا به بعضی از دوستان میگیم بالای چشمتون ابرو ,  به ما میگن عامل آمریکا،عامل انگلیس؟

چرا تا ما حرفی برخلاف میل بعضی دوستان میزنیم به ما تهمت می زنند که از آمریکا و انگلیس پول می گیریم؟پدرم دلیلش چیه؟

پدر خوبم چرا اینها نمی فهمند که من همون قدر که از ابوغریب و گوانتانامو توی آمریکا و عراق بدم میاد و از تبعیدگاه های سیبری توی شوروی سابق بدم میاد از کهریزک و اوین و گوهردشت توی ایران هم بدم میاد؟

من چرا نه می تونم منطق اینا رو بفهمم و نه می تونم منطق اونا رو بفهمم.اگه شکنجه بده چرا هردوتاشون انجام میدن و بعد این،اون رو محکوم میکنه و اون،این رو؟من چه قدر نفهمم که اصلا نمی فهمم.دوست دارم بفهمم اینا و اونا چی میگن ولی مغزم نمی کشه حرف هیچ کدوم رو بفهمم.پدرجان اشخاصی هستند که به هنرمندان واقعی کشورم تهمت می زنند که انگلیسی بلغور می کنند و لباس هایی بر تن می کنند که مردم خواب خریدنش رو می بینند و ادکلن آن چنانی و سیگار این چنانی.به هنرمندان اصیل ما تهمت می زنند که به مردم نگاه تحقیر آمیز دارند و اگر به مشکلات و کمبود ها می پردازند برای تخریب است و نه آبادانی.

برای سر مالیدن به پله های کاخ سفید سیاه نمایی می کنند.تهمت هایی که این اشخاص می زنند از جنس همان یاوه گویی های فرج الله سلحشور است که میگفت زنان سینمای ما فاحشه اند.پدرجان کدام هنرمند اصیل این مرز و بوم را دیدید که انگلیسی بلغور کنه یا لباس هایی به تن کنه که مردم خواب خریدنش رو ببینند.ادکلن آن چنانی و سیگار این چنانی چه زمانی شرط لاینفک یک هنرمند نخبه بوده؟کدوم یکی اینجور بودن؟خسرو شکیبایی؟عزت الله انتظامی؟جمشید مشایخی؟رخشان بنی اعتماد؟فاطمه معتمد آریا؟باران کوثری؟

نمی دونم شاید اونا دلقک های بی ریشه ای مثل گلزار و حیایی و بهنوش بختیاری رو هنرمند واقعی و اصیل می دونند؟یا شاید هم چماق به دست هایی که پرده سینما پاره می کردند در جوانی و بعد رفتند توی کار فرهنگی و فقر و  فحشا و اخراجی های1رو ساختند که الحق هر دوی اینا شاهکار بود ولی از ده نمکی باطوم دار چماق به دست بعید بود از این فیلما بسازه.

هر طرز فکر اصلیش رو توی اخراجی های3نشون داد که کلا می خواست بگه مردم ایران گاو و گوسفند هستند و لیاقت ندارند رییس جمهورشون رو خودشون انتخاب کنند.منظورش همین بود دیگه؟نبود؟

پدرجان من خسرو شکیبایی و فاطمه معتمد آریا رو از نزدیک دیده بودم.اصلا احساس نکردم برای من که یک آدم معمولی بودم کلاس بذارند و به من نگاه تحقیر آمیز داشته باشند.

پدرجان من می دونم هنرمندان متعهد و اصیل ما اگه به مشکلات و کمبود ها می پردازند برای انتقاد است و نه تخریب.به امید این که گوش شنوایی پیدا بشه تا این انتقادات رو بشنوه و این یعنی شروع آبادانی.پدرجان چرا وقتی اینا معنای یک فیلم را نفهمیدند فکر می کنند فیلم بی معناست؟چرا این تاریک فکرها از این تاریک فکری دست بر نمی دارند و به تاریک فکر بودن خودشون افتخار می کنند؟پدرجان فقط خدایم می داند چه مقدار به آن پدری که چهار پسرش را در راه میهن داده بود ارادت دارم.همان پدری که اصلا در عمرش اسم جایزه کن و سیگار وینستون و کت شلوار کریستین دیور و ساعت گیورکی و سنفونی های بتهوون و کتاب های آلبرکامو رو نشنیده بود و ژان پل سارتر و برتراند راسل رو نمیشناخت.یعنی به معنای واقعی عوام بود و روشنفکر نبود.

اما به همان اندازه به روشنفکرانی که در راه سرزمینم جان خود را فدا کردند هم ارادت دارم.محمد تقی خان پسیان و میرزاده عشقی و فرخی یزدی و نسیم شمال و ملک المتکلمین و صور اسرافیل  و دکتر فاطمی و خیلی های دیگه روشنفکر بودن که در راه کشورم شهید شدند و حسین فهمیده ها هم عوام بودند و من به هر دو دسته ارادت دارم.پدر خوبم در همه جای دنیا روشنفکران سرمایه های کشور خود بودند و هستند اما در ایران هدایت شده ی روشنفکران را راه کج فهمی و تیره بینی تاریک فکرانی که به نویسندگان و روشنفکران خود بها نمی دادند به مرحله ی خودکشی رساند.هدایت شده ی روشنفکران ما از اینکه می فهمید و می دید و به این تاریک فکران نمی توانست بفهماند افسرده شده بود و به مرحله ی خودکشی رسیده بود.پدر خوبم پرسیده بودند الان که آمریکا ما رو به حمله نظامی تهدید کرده وطن پرست های لس آنجلس نشین کجا هستند؟اینها نمی دانند و نمی فهمند که ما را با وطن پرست ها چه لس انجلس نشین چه تهران نشین کاری نیست.چه آنکه وطن پرستیدنی نیست.چرا که وطن پرستی در نهایت به نژاد پرستی ختم می شود و آنکه وطنش را بپرستد در نهایت نژادش را هم می پرستد و این در تضاد است با آن گفته که(همانا بهترین بندگان من پرهیزگارترین آنهاست)کسی که وطن پرست باشد و به تبع آن نژادپرست باشد معیار امتیاز دادن او به دیگران هم وطن بودن و هم نژاد بودن است،نه پرهیزگاری.هیتلر وطن پرست بود.موسولینی وطن پرست بود.صدام وطن پرست بود.شارون وطن پرست بود.بوش وطن پرست بود.چنگیز خان مغول وطن پرست بود و دیدیم که وطن پرستی آنها به چه جنایت ها که ختم نشد.وطن پرستیدنی نیست.وطن دوست داشتنی است.یعنی در عین اینکه وطن خود را دوست داریم و نژاد خود را دوست داریم،به بقیه وطن ها و نژادها هم احترام گذاریم.اگر معیار هیتلر باشد به وطن پرستی ختم  می شود و جنایت علیه بشریت و کوره های آدم سوزی و فاجعه هولوکاست و اگر معیار گاندی باشد آن وقت می شود وطن دوستی در عین احترام به بقیه وطن ها و نژادها.پدر بزرگوارم چرا اینها فکر میکنند خدا فقط برای خودشان است؟چرا فکر میکنند فقط خودشان خداپرستند؟چرا فکر میکنند فقط خودشان وطن دوستند؟اصلا پدرجان اینها که ادعای وطن دوستی میکنند زمانی که مصدق یکه و تنها با امپریالیست های انگلیس و کمونیست های شوروی مبارزه می کرد آیت الله کاشانی اینها کجا بود؟مگر همین آیت الله کاشانی نبود که بعد از قیام 30تیر از مصدق جدا شد؟مگر همین آیت الله کاشانی نبود که به همراه بقایی و مکی در کودتای آمریکایی 28مرداد بر علیه مصدق فعالیت کرد و بعد پیروزی کودتا به شاه تبریک گفت؟آن زمانی که چاقوکش ها و شعبان بی مخ ها به پشتوانه دلارهای آمریکایی مصدق را سرنگون می کردند فداییان اسلام کجا بودند؟آن زمانی که فاطمی مظلوم را دولت کودتا تیرباران می کرد مهدی عبدخدایی کجا بود؟آن زمانی که حضرت آیت الله العظمی منتظری زندگی خود را وفق مبارزه با استبداد  می کرد انجمن حجتیه کجا بودند؟ آن زمانی که دکتر صدیقی و مهندس بازرگان و آیت الله زنجانی و آیت الله طالقانی در بیدادگاه دولت کودتا محاکمه میشدند،آن زمانی که دانشجویان دانشگاه تهران در پشتیبانی از مصدق و در مخالفت با سلطه گری آمریکا بر ایران بزرگترین حماسه تاریخ جنبش دانشجویی ایران را خلق کردند و سه آذر اهورایی در این راه فدا شدند، این آقایان که ادعای وطن دوستی می کنند و همزمان به مظاهر وطن دوستی ما توهین میکنند کجا بودند؟پدرجان من نمی دانم چرا شیرین عبادی سکوت کرده و کمپین های یک ملیون امضا کجا هستند و چرا سازمان ملل اخطار نداده و چرا شخصیت خوب هفته پارازیت نشدید و چرا و چرا و.....فقط این را می دانم به همان اندازه که محروم کردن شما از دیدار فرزندتان بد است داغدار کردن مادر سهراب و محروم کردن او از دیدار فرزندش بد است.باز حداقل شما امیدی دارید که در آینده فرزندتان را ببینید.مادر سهراب چه کند که  تا قیامت برای دیدن پسر جوانمرگش  باید صبر کند؟

پدر خوب سینمای ایران،استاد علی نصیریان،نه کاری برای شما از دستم بر می آید و نه برای مادر عزادار سهراب.فقط خواستم نامه ای بنویسم.هرچند می دانم سبک نمی شوم.چرا که می دانم هیچ کس نمی داند و نمی فهمد چه می کشم.

با احترام.فرزندی که با بدنی خسته و مجروح و با چشمانی خونبار و گریان همچنان ایستاده و فریاد می زند و تشنه ی عدالت،آزادی،حق و حقیقت است.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ناشناس

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.