حيدر مصلحی، وزير اطلاعات ايران مدعی شد که وزارت اطلاعات در ميان نيروهای مخالف نفوذ کرده و موفق شده است که در آنها شکاف و ترديد ايجاد کند.
به گزارش خبرگزاریهای ايران، حجتالاسلام حيدر مصلحی، وزير اطلاعات جمهوری اسلامی ايران در نماز جمعه هفته گذشته تهران گفت:
«ما امروز توانستهايم در مجموعه ضدانقلاب خارجنشين شکاف و ترديد ايجاد کنيم. امروز شاهد اين شکاف و اختلاف هستيم.»
وی در توضيح اين «شکافها و اختلافها» گفت:
«به کسانی که روزی در اين مملکت نماينده مجلس و وزير و ... بودند و فرار کردند و با ضدانقلاب همراه شدند گفته میشود که از کجا میتوان به شما اطمينان داشته باشيم که شما نفوذی اطلاعات ايران نباشيد؟»
حيدر مصلحی با اشاره به نمايش اخير مستند «الماسی برای فريب» از تلويزيون دولتی ايران، افزود: «در عمليات روانی که بهزودی داريم مجموعههای ديگری از نفوذ در جريان ضدانقلاب و بههمريختگیهايی که در ميان آنها بهوجود آمده را اعلام میکنيم.»
در مستند «الماسی برای فريب» چنين نمايش داده شد که محمدرضا مدحی، «تاجر» ايرانی مقيم خارج، که «سابقه فعاليت در يکی از ارگانهای نظامی انقلابی» را داشته با تشکلهای مخالفان و مقامهای کشورهای غربی برای سرنگونی دولت جمهوری اسلامی مذاکره کرده است.
همچنین مصلحی «ايجاد انشقاق» را نقطه مشترک برنامهريزیهای همه دشمنان نظام دانست و گفت: «چنانچه هرکس حتی يک درجه با نظام زاويه داشته، هماکنون در مجموعه دشمنان قرار دارد.»
سخنان وزير اطلاعات ايران در حالی بيان میشود که آيتالله علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی ايران ۲۷ مهر ۱۳۸۹ در سفر خود به شهر قم گفته بود: «هوشياری مردم در مقابل فتنه ۸۸ موجب واکسينه شدن کشور و مردم در مقابل ميکروبهای سياسی و اجتماعی شد.»
اینکه تا چه حد ادعاهای وزیر اطلاعات قابل استناد و خالی از غلو می باشد , بحثی است که به اندازه کافی به آن پرداخته شده و امروز هدف من از نگارش این سطور بحث بر سر ربوده شدن مدحی یا جاسوس بودن آن , فریب نوری زاده یا صحبتهایی از این دست نیست .
هدف امروز مقایسه روشهای دیکتاتورهاست .
وقتی صحبتهای مصلحی را در نماز جمعه , صحبتهای اخیر فرمانده هان سپاه در رابطه با انتخابات و بایدها و نباید هایش, اخبار زندانها , اعدامها و .... را دنبال می کردم و به ساختار قدرت در ایران فکر می کردم ناخودآگاه در ذهنم به تشابه ساختاری و عملکردی حزب الله ایران و نازیسم آلمان افتادم.
اساس دیکتاتوری هیتلر مبتنی بر اطاعت مطلق هر شهروند بود و منتقدان باید خاموش می شدند و داخائو و دیگر اردوگاههای کار اجباری ضامن اجرای این قانون بود.
اما پیش از آنکه بتوان منتقدان را خاموش کرد باید آنها را یافت و این وظیفه برعهده مخفی ترین پلیس مخفی یعنی گشتاپو گذاشته شده بود .
گشتاپو از این جهت با پلیس معمولی فرق داشت که به شکار سارقان و یا کشف جرائم نمی پرداخت بلکه وظیفه اش تخریب دوستی و اتحاد بین آلمانیها بود و این دقیقا همان نقشی است که نیروهای امنیتی در ایران بازی می کنند .
آیا نیروهای امنیتی ایران با این قدرتی که آقای مصلحی وصف می کند , قادر به پیشگیری از حوادث خمینی شهر اصفهان و از این دست , قتل پل مدیریت و صدها مورد جرم و جنایت دیگر خارج از آنچه خود مسند نشینان مسبب آن هستند , نبوده و نیست؟؟
آلمانهای نازی معتقد بودند اگر مردم حس کنند که نمی توانند به کسی و حتی خانواده شان اعتماد کنند , توان شورش علیه حتی ددمنشانه ترین ارباب را هم نداشتند.
همانطور که تاریخدان آلبرت می نویسد : گشتاپو می کوشید تخم بدگمانی بپاشد , دیوار بی اعتمادی در بین مردم بسازد , گشتاپو کشور را با هزاران مامور مخفی و خبرچین خفه کرد .افراد آن , به لباس کشیشان کاتولیک رومی در می آمدند و در کلیساها به اعترافات گوش می دادند.
در هر شهر و شهرک آلمان , در هر خیابان و یا آپارتمان مسکونی یک خبرچین جا داده شده بود . او می توانست هر کسی باشد , سرایدار , خدمتکار , کارمند فروشگاه یا همسایه ؛ و اما کاری که مشابه ایرانی آن انجام می دهد چیزی فراتر از هم اینها یعنی ربایش نیروها و شکنجه و اعتراف گیری و قهرمان سازی از یک فرد تحت شکنجه است !
ادامه دارد
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید