آنچه امروز در فضای سیاسی مذهبی ایران حاکم است و این روزها با تعداد بیشتری از آن ها روبه رو میشویم رویارویی با تناقض هاست. این تناقض ها آنچنان علنی و بزرگ هستند که نادیده گرفتنشان بسار سخت و یا حتی حماقت است و بسته به موقعیت ها و اقشار و جنس متفاوت حس می شود.
حکومت بی چون و چرای اسلام نیز بر این تناقض ها دامن زده و حتی می توان گفت که در بسیاری از موارد عامل اصلی است.
حکومت اسلامی که مدعی آزادی فردی است اولین تناقض خود را چندی بعد از متولد شدنمان آشکار می شود. زمانی که حتی کلمه ها برایمان بی مفهومند اسارت را در گوشمان زمزمه می کنند و با اولین اذان زرگترین آزادی ما را از ما سلب می کنند و هم چنان با فریاد آیه ی( لا اکراه فی الدین ) دم از آزادی می زنند.
این سلب آزادی ها و اسارت ها ادامه خواهد داشت…
زمانی که می خواهیم با تکیه بر آگاهی برنامه ی زندگی و یا دین را آزادانه انتخاب کنیم. در آن دم متوجه می شویم که انتخابی وجود ندارد و هر آنچه مخالف با آن چیزی باشد که ما در انتخابش هیچ نقشی نداشتیم کفر است جرم است و ما را به یک مرتد تبدیل میکند و ما همچنان به نام اسلام آزادیم که انتخاب کنیم البته بین زندگی و مرگ
…
داستان تا جایی ادامه خواهد داشت که افکارمان نیز باید از فیلتر حکومت اسلامی عبور کند و انسان تنها به عروسکی تبدیل می شود که هدایت گرش این حکومت است .
تناقض ها ادامه دارد
…
انسان دارای اختیار به مرحله ای می رسد که خود را در دنیایی از ترس و وحشت از گناه و خطا میبیند. گناهی گه مجازاتش چوبی است که به نام اسلام بر سرش خواهد خورد.
آری این وطن من است امروز جایی که ساده ترین آزادی ها ما را محکوم میکند
وطنم امروز دادگاهیست و بس
دادگاهی به نام اسلام
.
باربدا امیری-مینا یگانه
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید