رفتن به محتوای اصلی

آموزش به زبان مادرى، بهانه برای تجزيه طلبى ؟
18.03.2014 - 14:13

لازم به تذكر است -به بعضى (نه همه) ی برادران فارسي زبان-  كه مسأله حق تدريس و آموزش به زبان مادرى، يكى از مجموعه حقوقيست كه خلقهاى غير فارس در بعد از تشکیل حكومت مركزى در عصر رضاشاه از دست داده اند. يعنى يك جزئي است از كل.

منع ايجاد نهادهاى اجتماعى و فرهنگى خاص خودشان، جلوگیری از انتشار روزنامه ها و مطبوعات رسانه اى با گويش خاصشان، منع ايجاد كتابخانه هاى عمومى و خصوصى به زبان مادريشان، و منع ايجاد مؤسسات انتشارات كتبى به زبان مادريشان، و حتى منع انتشار ميراثهاى ادبى و فرهنگى قوميشان، منع رسانه های مخصوص خلقها...
تخريب بناهاى تاريخى غير فارسى، غصب شدن اراضى، استخدام غير بومى، مصادره آب از محل سكونتشان و انتقال آن به سرزمينهاى ديگر كه موجب خشك شدن رودها و آلودگى هوا و نابودى محيط زيستشان شده، تغيير نامهاى تاريخى و اصلى شهرهايشان به نامهاى فارسى جعلى و غير تاريخي، منع اين خلقها از استفاده از لباسهاى قوميشان در محل عمل و تعلم، و سركوب فعالين فرهنگى و اجتماعيشان و غيره...

هنگامی که ما از حق خود برای یادگیری به زبان مادريمان صحبت می کنيم، به این دليل است كه یک حق انسانی و طبیعی هست كه تا امروز خلقهاى غير فارس از آن محرومند. نظير همه مواردی که در بالا ذکر شده اند.
عدم تحقق اين حقوق قوميتها روند تجزيه (نه تجزيه طلبى) را افزايش ميدهد. 

توضيح: منظورم از تجزيه (seperatism)،  شعور جمعيتى اين قوميتها ست كه تداوم زندگى اجتماعى و فرهنگى خودشان رادر معرض زوال و نابودى بواسطه حكومت مركزگرا مى بينند، كه يك شعور غير سياسيست، و نميتوان در بند تجزيه طلبان ، كه در ادبيات سياسى ايرانى معاصر به گروههاى فعال سياسى يا چريكه اى خلقى غير فارس گفته مى شود ، كه طبق اين ادبيات آنان را ديو و هيولايى تصوير مى كنند؛ قرار داد.
اينجا نمى توان تجزيه را يك شيطانى حساب كرد كه نقيض حفظ تماميت ارضى به حساب درآيد، زيرا با همين سياستهاى اقدام شده حكومت مركزى در تهران، كشمكشهاى اساسى (جوهرى) با خلقهاى غير فارس ايجاد كرد كه چرخ تجزيه را به حركت در مى آورد.

حق تعلم به زبان مادرى (كه ذكر آن در قانون اساسى نيست و كسى از مسؤولين نظام در مورد آن صحبتي نمى كنند) منجر به تجزيه ايران نمى شود، بلكه این وجود یک قدرت سياسى و فرهنگى "واحد" است، كه هويت قومي دیگری را تحت عنوان هويت مشترك ، به قوميتهاى ديگر تحميل مى كند، و سعى در نابودى وجودى آنان دارد .
البته اين سرنوشت بيشتر دولتهاى قوم گرا بود كه اقليتها را مورد آزار و اذيت قرار داده اند. اين يك حقيقت تاريخى تغيير ناپذير و سوسيوپوليتيك است. در اينجا ميتوان علت تجزيه را جست و جو كرد.

احمد قاسم، شهروند عرب اهوازى

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آ. ائلیار
برگرفته از:
ایمیل رسیده

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.