ویدا خواهر گلی آبکناری دوست و رفیق عزیزم می باشد از این خانواده بسیار شنیده بودم و گویی زندگی شان تصویر ی از رزمی طوفانی را داشت یک خانواده با جند نسل داخلش رژیم را به چالش کشیده بود ..پروین جانم بیادت هستم نازنین دختر شمالی با آن موهای فرفری ات و ان پیراهن گل و منگلیت که یک دنیا از تو صفا و صمیمیت و مهربانی یاد گرفتم ..در این بهاران بیادتت هستیم ای دلاور زن زندانهای اوین ....

ویدا (لیلا) گلی آبکناری

تاریخ و محل تولد: آبکنار

وضعیت خانوادگی: متاهل

نام پدر : کریم

تاریخ دستگیری : اواخر تیر ماه

۱۳۶۱تاریخ خودکشی : خوردن سیانور بهنگام دستگیر

محل دستگیری : تهران

وابستگی سازمانی: سازمان چریکهای فدائی خلق(اقلیت)

گلی آبکناری دوست و رفیق عزیزم می باشد گلی آبکناری زنی معترض و خشمگین از داوریهای بی اساس . روزها و هفته ها تنهایی و انزوا را بعد یک مصاحبه کذایی که در مورد همسر اعدامی اش بود گذراند. گلی زن گیلک با مقاومت خود و مقاومت جمعی خانواده اش که تا سال 66 یا آنان را اعدام یا با سیانور جلوی خانواده مرده بود و افتاده و یا تمامی خانواده از پدر و مادر و خواهر و برادر و فامیل را به زندان کشانده بودند .زنی که همه ما برای مقاومت خانواده گی اش ،خودش و خوشنامی شخصیت انسانی با لباسهای شمالی دوست داشتنی با احترام  به او نگاه میکردیم .یادآوری صحنه مرگش را شاید در دفتری دیگر بنویسم در این لحظه که از او می نویسم اشک هایم جاری مش یود سردرد عجینی می گیرم و هزار بار سوال از او سوال دارم رفیقم  چرا رفتی :بایستی طاقت می آوردی و این ناملایمات تحمیلی را آگاهانه پس میزدی اما او خود را با واجبی یعنی مرگی فجیع به زندگی پر از مقاومت اش پایان داد . این تصمیم مرگ را در افکار و رویاهایم جهتی دیگر میدهم و او دردفتر یادبودهایم تمام نمی شود جایت در 1393 خالی است ...مینا زرین