رفتن به محتوای اصلی

لأله ترکمن
15.06.2011 - 06:35

مقدمه:

بی شک هر شخص متأثر ازحوادث ناگوار و خوش طبیعت و جامعه در درون خود احساساتی دارد که گاهاً این احساسات را به نوعی انعکاس می دهد تا دیگران را از احساسات خود باخبر کند قوم ترکمن نیز یکی از اقوام مطرح کشور ایران در ترکمن صحرای ایران واقع در شمال این کشور همجوار مرز کشور ترکمنستان زندگی می کنند.زنان ترکمن جهت انعکاس احساسات درونی خود شیوه های مختلف را با توجه به موقعیت زمانی و مکانی به کار می گیرند. از جمله آنها می توان «لأله» را نام برد که در این مقاله سعی شده به تشریح آن پرداخته شود.

لأله :

لأله ها ، ترانه های غمناک و سوزناکی هستند که دختران و نوعروسان ترکمن در شبهای مهتابی گرد هم آمده ، می خوانند.لأله ها ، حکایت از فغانهای جانسوز دخترانی دارند که با وجود کم سن و سالی ، قربانی تصمیم گیری نابجای خانواده های خود شدند و تن به سرنوشتی شوم داده اند وعمری دراز در درد و رنجی جانکاه بسر برده اند. لأله ها ، رنجواره بی حدّ و حصر و ناله های دختران ساده و معصومی هستند که به رسم ناخوشایند ایّام در ظلمی گوناگون قرار گرفته اند. از یک سو به جبر روزگار ورسم طائفه در کودکی به خانه بخت – به خانه ای که بر او پشیزی ارزش قائل نیستند – روانه شده اند و نوعروسان کم سن و سال و کم تجربه باید از وظیفه اصلی واساسی که همان زاد و ولد است بخوبی بر می آمدند و هم کارهای طاقت فرسای خانه را چون :قالی بافی ، نمد بافی ، شیردوشی ،برپایی آلاچیق ، پختن نان ، فراهم کردن هیزم و رفت و روب خانه انجام می داده اند. اما بدترین درد آنان درد دوری از کانون گرم خانواده و دوری از دوستان و همسن و سالان و ایل و تبار خودبود.از یک سو ، با وجود نقش اساسی در خانه ، از هیچ گونه حقوق و مزایایی برخوردار نبودند ، این ظلم و ستم قرنهای متمادی همواره بر گروهی مظلوم تحمیل می شده که از معصوم ترین و زحمتکش ترین زنان جامعه ترکمن بودند.

لأله ها ، در واقع پژواک دردها و محرومیت های آن دختران و نوعروسانند . بازتابی از ستمهای گوناگون آنان و انعکاس دردها و مظلومیت ها و دوری در دیاری بیگانه که بی هیچ فریاد رسی باید بسوزند و رنجواره های غمناکی برای دختران بعد از خود بسازند. آنان لأله ها را ساختند و سوختند تا فریادی باشد، فریادی دلخراش ، تاشاید که بخود آیند.

خالقان و آفرینندگان واقعی این سوزناک ترین اشعار، همان دختران و نوعروسان گمنامی هستند که نتوانستند به آرزوها و آرمانهای خود برسند و نتوانسته اند فریاد بکشند و در برابر کج خلقی روزگار و نابرابریهای زمانه و ایل ناسازگار طغیان کنندو عَلَم مبارزه بر افرازند.

لأله ها ، سوزناکترین شعرها و در عین حال واقعی ترین ، تأثیرگذارترین و ظریف ترین اشعاری هستند که در طول تاریخ گذشته و در ادبیات شفاهی خاصّه در ادبیات زنان ترکمن سروده شده اند.

وجه تسمیه و پیشینه لأله

لأله ها در نزد هیچ یک از اقوام دنیا با این موسیقی ونظام یافتگی و با این محتوای غنی که در میان ترکمنان است ، متداول نیست. لأله ها قدمت و پیشینه دراز دارند، برخی از واژه های بی معنی و هجاهای مکرّر نامشخص ، الفاظ غامض و پیچیده ، کلمات مستعمل ایغوری و .... همه نشان از پیشینه ای دور و دراز این پدیده فرهنگی دارند، علاوه بر این ذکر و یادآوری وقایع مهم تاریخی گذشته و وقوع درگیریهای طایفه ای – عشیرتی ، هجوم بیگانگان ، اوضاع نابسمان اجتماعی و بافت جمعی و عشیرتی آن عصر حتی با ذکر حاکم و خان آن دیار ، همه ثبت شده که به لحاظ تاریخی نیز از اهمیت فراوان برخوردار است و نشان از قدمت این سروده های آهنگین دارد.

واژه لأله و انواع لأله خوانی

لأله ، دو سیلاب تکراری است که هنگام خواندن آن فرازهای موسیقیایی از تکرار آن حاصل می شود و از این لحاظ به لالایی ایرانی بی شباهت نیست.

لأله به معنای سروده و آوازهایی است که با هجاهای «لألأ لأله ،لألأ لأله » آغاز می شود. توأم با موسیقی و ثبت خاصی است که نوعی حرکت نیز از آن صادر می شود، وقتی لأله با حرکات و موسیقیایی خاص خود خوانده شود ، نوعی حالت سوزناک شاعرانه کاملاً در آن مشهود است درمیان ترکمنان ، در طایفه های مختلف ، لأله را به گونه های مختلف می خوانند. گاه آن را در شبهای مهتابی که دختران و نوعروسان گرد هم می آیند با حرکات گلو ودست که به آن لأله با گلو (= بوقیرداق لأله سی) گفته می شوند، خوانده می شود که بیشتر درمیان ترکمنهای ترکمنستان و در میان گوکلانهای ایران متداول است وگاه آن را به صورت حرکت دست و لب (حرکت دست روی لب) که در آهنگین کردن آن نقش موثری دارد ، می خوانند که به آن لأله با لب ( =دوداق لأله سی) می گویند که بیشتر در میان ترکمنان ایران در میان گوکلانها و یوموت ها مرسوم و معمول است. اما گونه دیگر آن لأله خوانی با حرکت پاست که با حرکات هماهنگ پا انجام می گیرد که در میان یموت های ایران متداول است که لأله با پا (=آیاق لأله سی) می گویند و گاه هم بدون حرکت دست و پا بطور ساده به صورت اپرای ساده اجرا می کنند. لأله با لباس یا «هیم میل»یا «اگین لأله » هم میان ترکمنان رواج دارد

روایتی درباره لأله

طبق روایات مردمی ، « لأله » نام دختری است که بنا به تعصبات قومی ، طایفه ای ، به اجبار پدر ومادر در عشق دلداده و یار خود ناکام مانده بنا به رسم ناخوشایند آن عصر ، وی به عقد فردی از طایفه دیگر در فاصله دور از ایل خود ، در می آید. لأله در دوری و فراق از یار و دیار خود و در جدایی از دلداده خود به یاد خاطرات کودکی و همبازیها و دوستان خود می افتد و اشعار سوزناکی را زمزمه می کند و با آن مویه سر می دهد و با گذشت زمان ، ناله های سوزناک آن به لأله تبدیل می شود و الگویی برای دختران و نوعروسان بعد از خود می شود که غبار غربت بر چهره و داغ حسرت و فراق بر دل دارند.

ابعاد لأله

لأله ها بخاطر گستردگی و فراوانی مضامین و مفاهیم و همچنین بخاطرسوز و دردی که در آنهاست ، از غنی ترین اشعاری هستند که جزء گنجینه ماندگار ادبیات زنانند و در عین گستردگی از محتوای غنی و سرشار برخوردارند. لأله ها را می توان به دسته های زیر تقسیم بندی کرد:

1- در نکوهش دختر به غریبه دادن

2- در بیان آرزوها ودوری از ایل و سرزمین خود

3- یادآوری دوستان و همسالان

4- یادآوری برادران خود

5- در بیان دلتنگی و سوزهای غریبانه

6- لأله های عاشقانه

7- اشارات تاریخی و اوضاع اجتماعی

8- لأله های حماسی.

در نکوهش دختر به غریبه دادن

در جای جای لأله مخصوصاً آنجا که توأم با سوز و حرمان و محرومیت است. پدر ومادرانی که تنها به فکر مادیات و دراثر نادانیهای خود ، راقم اصلی سرنوشت محتوم دختران خود بوده اند و از سوی فرزندان خود مورد مذمّت و سرزنش قرار گرفته اندکه به زبان لأله بیان می شوند.

ترکمنی:

چیلیم چک آ ، چیلیم چک اودون سوندور کولون چک

قیزین یادا بره نینگ ینگسه سیندن دیلین چک

ترجمه:«ای کسی که قلیان می کشی ، آتشش را خاموش کن و خاکسترش را بردار و زبان هر کس را که دختر به غریبه دهد ، از پشت سرش در آر.»

ترکمنی:

سویت گِرِک ، قایماق گِرِک قایماغی یایماق گرگ

قیزین یادا بره نینگ گؤزونی اویماق گرک

ترجمه:«شیر وسرشیر میخواهم. سرشیر را باید به هم زد. هر کس دختر به غریبه دهد ، چشمانش را باید از حدقه در آورد.»

دربیان آرزوها و دوری از ایل و سرزمین خود

نوعروسان سوخته دل ، در دیاری نا آشنا ، هماره آرزوی پرواز به ایل خود را در سر می پرورانند و بال خیال را در آسمان دیارشان به پرواز در می آورند و کبوتری سفید می شوند و بال می گسترانند و پرواز می کنند:

ترکمنی:

آق قُوش بولوپ اوچسادیم اؤزایلیمه بارسادیم

اؤز ایلیمینگ سوویندان یاتیپ یاتیپ ایچسه دیم

ترجمه: « ای کاش کبوتری سفید می شدم و به ایل خود می رسیدم و ازآب ایل و دیار خود ، کاش سیراب می نوشیدم.»

گاه از پرندگان درحال کوچ سراغ خاندان خود را می گیرند:

ترکمنی:

ایللر میزده داغ می دیر؟ اوستی کسه باغ می دیر؟

اوچوپ باریان آق قوشلار ایلیم گونوم ساغ می دیر؟

ترجمه: «ایل من، کوههای بلند و راههای جنگلی پرپیچ و خم دارد. ای پرندگان سفید مهاجر !(بگویید که ) آیا ایل من به سلامتند؟»

گاه این دوری ، رنگ طبیعت به خود می گیرد و آن را با خیالی ظریف می آمیزد:

ترکمنی:

آسماندأ کی نر بولوت سانگا عاشیق یربولوت

آسماندا کأرینگ نأمه یره دؤکیأنگ در بولوت

ترجمه: «ای ابرهای انباشته آسمان ، زمین عاشق توست. تو در آسمان چه می کنی؟ که عرق بر زمین می ریزی!»

یادآوری دوستان و همسالان و آرزوی دیدار آنان

در این گونه لأله ها ، نوعروسان ، خاطرات دوران کوتاه کودکی خود را به تصویرمی کشند و با یا آوری آن ، خاطر آزرده خویش را اندکی شاد می کنند:

ترکمنی:

الیمدن سویشأم قاچدی بیلمه دیم نیرأک دوشدی

آلاگؤزلی بویداش جان آرامیزا داغ دوشدی

ترجمه: «از دستم شیشه ای افتاد، نمی دانم چه شد؟ ای همبازی زیبای من ، افسوس که در میان ما کوهها نشسته است!»

یا:

ترکمنی:

اوبا چیقاسیم گلیأر دسسه بولاسیم گلیأر

دسسه بویلی جان قیزلار سیزی گؤره سیم گلیأر

ترجمه: «دلم می خواهد به روستای خودبروم ، ودسته گلی شوم . ای دختران دسته گل به دست روستا ، سخت آرزوی دیدارتان را دارم.»

یادآوری برادران خود

بعضی از لأله ها بیانگر عشق و صمیمیتی وصف نشدنی دختران نسبت به برادران خود هستند. آنان با احساسی پاک ، ایام گذشته را در برابر دیدگان به تصویر می کشند که روزی ، گهواره برادر کوچکشان را تکان می دادند و در بالینشان لالاییهای وعده و وعید داری می خواندند. و اکنون از نهایت عشق به آنها ، آرزوی دیدار جانانی دارند که روزی با جان خود ، آنان را پروراندند:

ترکمنی:

بوز آطیم بوزا منگزأر بوینی شاهبازا منگزأر

دوغان گلیأر دییسه لر قیش گونوم یازا منگزأر

ترجمه: «اسب خاکستری من به خاکستر و گردنش به شاهباز می ماند. اگر به من بگویند که برادرت می آید، زمستان به بهار تبدیل می شود.»

ترکمنی:

بار خطیم آ، بار خطیم جان دوغانی گؤروپ گل

جان دوغانمینگ دیلیندن بیزه سلام آلیپ گل

ترجمه: «ای پیام رسان! برادرم را ببین و بیا و از زبان برادر عزیزم بر ما سلامی گرم بیاور.»

در بیان دلتنگی و سوزهای غریبانه

این نوع لأله ها در بیان احساسات درونی خود از دلتنگی برای ایل و خانواده و سوزهای غریبانه ای که در دیار غربت کشیده است بیان می شود.

ترکمنی:

داغلارینگ باشی یانار کوه له نیپ داشی یانار

کیم ایلیندن آیریلسا یوره گنینگ باشی یانار

ترجمه: «نخست از هُرم آفتاب ، فراز کوه ها می سوزند و حتی اطراف آن را نیز در بر می گیرند. هرکس از ایل خود دور افتد ، باتمام وجود خواهد سوخت.»

لأله های عاشقانه

این قسم از لأله ها ، در بیان عشق و دلدادگی است. خالقان این نوع لأله ها دختران دلداده ای هستند که به علتهای مختلف از جمله مهریه سنگین ، تحمیل و فشار خانواده و ... در عشق خود ناکام مانده اند:

ترکمنی:

گؤزه نک دن باقما اوغلان گؤزونگ قاشینگ چیتمه اوغلان

منی سانگا برمزلر ایچیم باغریم یاقما اوغلان

ترجمه :«از روزنه و شکاف مرا منگر و به من چشم ندور. مرا به تو نمی دهند. (پس) دلم را آتش مزن!»

اشارات تاریخی و اوضاع اجتماعی

بعضی لأله ها در سختی و نامردی روزگار و ظلم دیگران نسبت به جامعه ترکمن سروده می شوند. مثلاً در اثر حمله روسها به ایران لأله زیر سروده شده است:

ترکمنی:

اورس لار گلدی بو یوردا دعوا قوردی اوبادا

بو نه بلا بیلمه دیک خلقینگ آغزی توبادا

ترجمه :«روس ها به سرزمین ما هجوم آوردند وروستاهای ما را به یغما بردند این چه فتنه و شورشی است که خلق را به توبه آورده است.»

لأله های حماسی

در این گونه لأله ها معمولاً دختران با حسی ملی-مذهبی به تحریک احساسات مردان ایل خود می پردازند . آنان را به جوانمردی و جانفشانی در راه دین و استواری و مقاومت در برابر تجاوز بیگانگان می خوانند و با تحریک شعور واحساسات ، استواری ملتها را بیش از پیش استوارتر می سازند و آواز نبرد، جهاد، پیکار و پیام مقاومت و سلحشوری دارند:

ترکمنی:

داغلارینگ قاری باردیر دوشمانینگ زوری باردیر

واطان قوران ییگیتده همه لر خریدار دیر

ترجمه :«در فراز کوهها برف نشسته است. دشمنان قدرتمندند. اما جوانان سلحشور و دلیر را همه خریدارند.»

ترکمنی:

آی دوغان آ، آی دوغان قیرمیزی دونونگ گه ی دوغان

غضب ادن دوشمانینگ مانگلاییندان اوُر دوغان

ترجمه: «ای برادرم، ای برادرم! لباس رزم بر تن کن و بر دشمن غاصب بتاز و پیشانی او رانشانه بگیر.

منابع و مآخذ:

1- تحقیقات میدانی نویسنده.

2- شادمهر امان قلیچ، نغمه های زنان ترکمن، چاپ اول، انتشارات حاج طلایی.

3- تقوی ، عقیل ، مردم شناسی ترکمنهای ایران، انتشارات مختومقلی فراغی ، 1388

4- بوگولیف ، فرشهای ترکمن ، نازدیبا، موزه فرش ایران، 1357.

5- ویلیام آیرونز، کوچ نشینی بعنوان راهی برای سازگاری، چاپ اول، انتشارات آگاه،1362.

6- پرفسور قفس اوغلو، فرهنگ ملی ترک یا تاریخ سلجوق، استانبول ، 1972/

7- جرجانی موسی، زن ترکمن، چاپ اول، انتشارات مختومقلی،1382.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.