رفتن به محتوای اصلی

فردیت مستقل سیاسی
09.05.2011 - 13:18

در این نوشته قصد آن نیست که مسائل اجتماعی کم اهمیت جلوه داده شود. انسان است که بصورت فرد با افراد دیگر جامعه را تشکیل می دهند. انسان عضوی از اجتماع است و این خود تعریف مشخصی دارد. در اینجا قصد آن نیست که انسان از اجتماع جدا گردد. در این مبحث قسمت مهمی از اجتماع انسانی که شامل فرد است، مورد بررسی قرار می گیرد. اهمیت این مسئله از آن جهت است که فردیت انسان را بعنوان بخشی از ساختار اجتماعی شناخته شود.

مسئله فرد در اجتماع و سیاست مسئلهء جدیدی نیست و همانا در هر مسئله ای که در مورد حقوق فرد و نقش او در اجتماع و سیاستهای جاری در آن مطرح می گردد، خودنمایی می کند. از این مسئله عده ای به عمد و عده ای دیگر به سهو گذشته اند، اما هیچوقت این مسئله از بین نرفته است. چون این امر در زندگی انسان نقش اساسی دارد و اگر شخصی را درنظر بگیرم، در درجهء اول فردیت اوست که در نظر گرفته می شود. هیچگاه فردی که جرمی را انجام داده است را با جامعه ای که او در آن زندگی می کند، معاوضه نمی کنند و بجای او جامعه را محاکمه نمی کنند. این فرد است که باید طبق جرمی که انجام داده است، محکومیّت بکشد. همچنین در مقابل این هم این مثال صادق است. اگر فردی کاری مفیدی را انجام دهد، اوست که مشوق قرار می گیرد، نه جامعه ای که در آن قرار دارد. نقش و تاثیر متقابل جامعه و فرد را نمی توان بر روی همدیگر انکار کرد، اما نمی توان نقش فرد را هیچ انگاشت و بر این اساس حقوق او را هم سلب کرد.

فردیت در سیاست امری شناخته شده است و افراد می توانند هم بطور جمعی و هم بطور فردی در سیاست دخالت داشته باشند. در جوامعی که فردیت آنچنان که باید در اجتماع از نظر حقوقی پذیرفته نشده است، در عالم سیاست هم وجود فرد نادیده گرفته می شود. انسان در این جوامع اگر بخواهد در سیاست دخالت کند، باید همواره در طیفها و ظرفهایی که برایش مهیا می کند تحت هر نام گروه و سازمان و حزب قرار گیرد و الی او را از نظر سیاسی قبول نخواهند کرد. این مسئله مقداری تصورش آسان است، اما زمانی که آن را مقداری باز کنیم، به این نتیجه خواهیم رسید که در اینجا فرد در واقع در نظر گر فته نخواهد شد. در واقع امر اول حزب یا گروه است که شناخته خواهد شد و بعد از آن هم رهبران گروه هستند که شناخته می شوند. فرد در این میان از نظر هویت شناسی گم می شود و تنها بسان سربازی است که در پادگانی مشغول خدمت است. این سرباز می تو اند بهمراه دیگر سربازان لشکری را پدید آورد، اما از آنها و نامشان در کل خبری نخواهد بود. در سازمان سیاسی فرد هم تنها می تواند نیروساز باشد و برای فردیت خود نمی تواند کاری اساسی بکند. این در حالی است که ادعا می شود که فرد باید رشد کند و پله های ترقی را یکی یکی طی کند. متاسفانه در گروه و سازمانهایی که تا بحال دیده ایم، این امر کاری ناممکن و سهل است. فردی که می تواند در بیرون از این قالبها برای خود نامی داشته باشد و رشد کند، در این گروهها گم می شود. کسانی معمولا در این گروهها زمامدار همیشگی هستند که از اول یا دوره ای خاص در این سازمانها نقشی اساسی داشته باشند. در این میان نمی توان استثناها را از نظر دور داشت. مثلا در دوره ای تاریخی که گروه به هر دلیل ضعیف می شود، افراد حاضر می توانند پله های صعودی را به آسانی طی کنند. این امر اما همیشه شدنی نیست. در زمانهایی که حزب یا گروه روند عادی و رو به رشد خود را طی می کند، افرادی که در ردیف سربازان فرضیمان هستند، نمی توانند رشد کنند.

در بعد دیگر اگر نگاهی به افراد داشته باشیم در بیرون از گروهها، قضیه جنبهء دیگری پیدا می کند. فرد در این مکان رشد خود را براساس توانایی فردی خود در جامعه ای که به او ارزشش را می دهد، طی می کند. در این بعد او شناخته می شود و جامعه به او ارزش واقعیش را می دهد. این مسئله برای فرد بسیار مفید است و می تواند براحتی رشد کند و جامعه هم احترام و ارزشش را می داند. البته این هم بستگی به وضعیّت جامعه دارد. اگر جامعه ای پیشرفته باشد، خودبخود افراد هم نقش اساسی خود را در جامعه دارند. اولا از نظر انسانی به آنها اهمیت داده می شود ودر ثانی فرد از نظر سیاسی هم می تواند رشد کند و جایگاه واقعی خود را داشته باشد. فردیت در جوامع پیشرفته جایگاه اساسی خود را در بین اعضای جامعه پیدا کرده است. انسان در این جوامع قبل از هر چیز بعنوان فرد حق و حقوق اساسی خود را دارا است. فرد در واقع بعنوان شخص عضو جامعه است. اگر شخص نتواند بعنوان فرد در جامعه پذیرفته شود، آنگاه است که حقوق اساسی او پایمال شده است. حق آزادی بیان و انتخاب کردن و انتخاب شدن و زندگی در کمال آزادی را این جوامع بعنوان مثال به فرد اعطا کرده اند. فرد می تواند انتخاب کند و انتخاب شود. فرد می تواند در سرنوشت خود دخالت داشته باشد. این امر در جوامعی که برای فرد ارزش خاصی قائل نیستند، براحتی ممکن نیست. برای فرد تعیین می شود که چگونه فکر و زندگی کند. این انتخاب در دست رهبران جامعه است که مشخص می سازند که فرد در چه راهی قدم بردارد و اگر او از این راه تعیین شده تخطی کرد، او را سزاوار جزا می دانند. به این طریق راه رشد مستقل فرد بسته می شود و او نمی تواند بدون آنکه راهی را برای او از قبل تعیین کرده باشند، راه دیگری را انتخاب و بپیماید. اما در جوامع آزاد مسئله کاملا بر خلاف این امر است. فرد است که آزاد گذاشته می شود تا راه خود را برای زندگی و رشد آن انتخاب کند. در این جوامع همواره سعی در رشد شخصیت مستقل فرد است. از همان دوران کودکی شرایط و ابزاری برای فرد آماده می گردد تا بتواند خود بودن را در شخصیت خود رشد دهد. این امر با هزینهء جامعه تامین می گردد. پرورش و رشد فرد یکی از مسائل است که دغدغهء جوامع رشد یافته است. به هر صورت نمی توان انتظار داشت که همهء مسائل بدون اشتباه و صد در صد درست از آب در آید. اما نمی توان بر این اساس خط بطلان هم بر نتیجهء تلاشهای این جوامع در رشد فرد کشید. انکار این مسئله در بسیاری موارد از طرف کسانی است که با فردیت انسانها به مخالفت برخاسته اند. در این موارد خواسته می شود که ثابت کنند، انسان نمی تواند بطور فردی حقوقی به صورت گسترده داشته باشد. همین مسئله است که از طرفی فردیت فرد نفی می شود و از طرف دیگر او را مجبور به تابعیت از دستگاه خاصی بنام رهبری در هر شکل آن می کنند. گاه انسانها از نظر این دیدگاهها به گله هایی تشبیه می شوند که همواره رهنمایی آنها را هدایت می کند. در همه این دلایلی آورده می شود که این مسئله به خود انسانها خدمت می کند و آنها را در هدفی مشترک سهیم می سازد. در سازمانها و گروههای سیاسی که از این ایده ها پیروی می کنند، دقیقا همین مسئله عنوان می شود. فرد را در برابر جمع قرار می دهند تا او نتواند از حقوق فردی خود برخوردار باشد. زمانی که حق دادخواهی فردی را از انسان گرفتند، آنگاه است که او را راحت تر در خدمت اهداف خود که همانا حکومت کردن بر فرد است، قرار می دهند. هدف هم این است که بر فردیت فرد تسلط کامل داشته باشند تا او نتواند از اوامر آنها تخطی کند و خدمت بیشتری به آنها بکند. نقش رهبران همواره در آن است که بتوانند افراد را به هر طریق تحت کنترل خود در آورند و هر چه که فرد را در درون گروه یا گروههای مختلف حل کنند، راحت تر می توانند بر آنها تسلط داشته باشند. سلاح آنها هم این است که نباید هر کسی، هر سازی که بخواهد بزند. برای فرد قوانین مختلفی وضع می کنند و او را آنچان تحت الشعاع قرار می دهند که فرصت هر گونه فکر کردن به خود و حقوقش را از او سلب می کنند.

در هر جامعه ای و یا گروهی اهمیت دادن به حقوق فردی انسان است که نمای حقوقی آن جامعه را مشخص می کند. عدالت و عادل بودن در اجرای حقوق افراد است که آن هم امری مجزا از هم است و نمی توان تنها بصورت کلکتیو به مسئله نگاه کرد و فرد را در جمع حل کرد. فرد جایگاه ویژه و خاص خود را دارد و بر این اساس است که حقوق او هم در نظر گرفته و به او داده یا از او سلب می گردد. در سازمانها و احزاب و گروههای که فرد را بعنوان ابزار مبارزه در نظر می گیرند، به فرد هم در حد همان ابزار حقوق در نظر می گیرند. انسانها را در این صورت درجه بندی کرده و به اشخاص خاص توجه بیشتری تا به عموم و شخص به قولی عام میشود. چرا که او را تنها برای پیشبرد امور در نظر دارند و اوباید تمام اوامر ار بدون آنکه از خود اراده ای در رد و یا قبول نشان دهد، پیش ببرد. این سیستم، سیستمی است کهنه شده و در جوامع پیشرفته محلی از اعراب ندارد. اما متاسفانه در جوامع عقب مانده و یا در حال گذار به پیشرفت هنوز جان سختی و تولید و باز تولید می شود. این مسئله در درجه ء اول به فرد و در درجات بعدی به جامعه و یا گروهی که شخص در آن قرار گرفته است، ضربه می زند. برای از میان برداشتن این معضل یکی از اهم راهها همان به رسمیت شناختن حقوق فرد و رعایت آن است. این امر هم مستلزم برداشتن سیستمهای فرسوده، اما جان سخت کهنه است. افراد اگر خواهان حقوق خود هستند، می توانند این ظروف را ترک گفته و در نهادهای جدیدی که در واقع آنها را بعنوان انسان به رسمیت کامل می شناسند، گرد هم آیند و یا اینکه در نبود این امکانات به طور فردی در راه اهداف خود بکوشند. خوبی این کار در این است که فرد خوب و یا بد خود را می تواند ببیند و در رشد خود در حد توان بکوشد. فرد می توان استقلال خود را باز یابد و اگر هم آن ظرفها در مقابل واقعیات تاب توان نیآوردند، او ماوایی دارد که به آن تکیه کند و آنهم خودش است و سرگردان نمی گردد. این مسئله را می توان ادامه داد و مسئله را بیشتر شکافت، اما می توان در مبحثهای آینده به این مسئله بیشتر پرداخت و جنبه های دیگری را هم در این راستا مطرح کرد.

8.5.2011

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.