ديروز حميده و کامران زير شکنجه ها و شلاق هاي پدر و مادري سنگدل، ضجه هاي کودکانه زدند و شب نيز در تاريکي اتاقي که محبوس بودند، درددل ها و رنج هاي خود را در خلوت خويش به خدا گفتند و امروز دختر ۸ ساله ديگري از داغ شکنجه هاي ناپدري بي رحم شب ها آرام و قرار ندارد و فقط ناگفته هايش را با خدا نجوا مي کند. ديروز پدري که اعتياد همه وجودش را تباه کرده و انسانيت و اخلاق و جوانمردي اش را از او گرفته بود کامران را تا سرحد مرگ آن چنان شکنجه کرده بود که ساعت ها بيهوش در کف اتاق افتاده بود. کامران آن گاه که پدر و مادر هر يک به دنبال خواسته هاي خويش راه کج کردند و از يکديگر جدا شدند، بزرگ ترين آسيب روحي و ضربه عاطفي را متحمل شد و اين آسيب ها حتي زماني که او در خانه مادربزرگش اقامت گزيد ادامه داشت. کامران دوست نداشت که پدر و مادرش از يکديگر جدا شوند، او متنفر بود از اين که به او به چشم فرزند طلاق در جامعه و مدرسه نگاه کنند. او حتي بودن در کنار پدري معتاد را به طعنه هاي جامعه و همکلاسي ها ترجيح مي داد و براي همين ماندن در کنار پدري معتاد و بي عاطفه را براي رهايي از همه نگاه هايي که آزارش مي داد به جان مي خريد. اما اين پدر هر روز او را با کمربند کتک مي زد و آن گاه که از مدرسه به خانه مي آمد تا صبح وي را در يک اتاق زنداني مي کرد. در اين ميان دل نامادري هم به حال کامران مي سوخت و او نيز قادر نبود جلوي قساوت شوهر افيوني خويش را بگيرد. همه جاي بدن کامران از شکنجه ها و کتک هاي موجودي که نام پدر را يدک مي کشد کبود شده بود، طفلکي با سر و وضعي آشفته و چشماني که کبودي آن ها، نمايانگر عملکرد قلبي سياه بود در کلاس ظاهر مي شد و براي اين که مبادا پدر تهديد خود مبني بر قتل وي را عملي کند، چيزي به کسي نمي گفت؛ آخر پدر کامران پس از هر بار شکنجه اين کودک معصوم به او مي گفت: اگر از اين شکنجه ها چيزي به کسي بگويي تو را مي کشم!اما معلمان مدرسه مشکوک شده بودند و به دنبال علت سياهي زير چشمان کامران و سر و صورت زخمي او بودند و ادعاهاي او را مبني بر اين که در بازي فوتبال به زمين خورده است نمي پذيرفتند و تا آن جا پيش رفتند که کامران با چشماني اشکبار راز قساوت پدر را فاش کرد و گفت: مي خواهم پدرم را زنداني کنند و اجازه ندهند مرا ببيند، تا دوباره کتکم بزند، اگر او آزاد شود، مرا به قتل مي رساند.

شکنجه هاي دردناک يک دختر ۸ ساله

سريال سياه شکنجه هاي کودکان بي گناه اين بار نيز براي دختر ۸ ساله اي در يکي از محلات جنوب تهران فاش شد و خبرگزاري مهر، از بستري شدن اين دختر در بيمارستان سوانح و سوختگي شهيد مطهري و آن گاه اعزام او به بيمارستان حضرت رسول (ص) خبر داد. ماجراي شکنجه اين دختر معصوم به قدري وحشيانه است که دل هر انساني را به درد مي آورد. تمام اعضاي بدن او در آتش کينه ناپدري انسان نما سوخته است. دکتر کامران آقاخاني متخصص پزشکي قانوني بيمارستان حضرت رسول (ص) گفت: اين دختر ۸ ساله شب سه شنبه توسط اورژانس اجتماعي سازمان بهزيستي به بيمارستان سوانح و سوختگي منتقل شد اما به علت شکستگي هاي متعدد از ناحيه دست و سر ناگزير شديم وي را به بيمارستان حضرت رسول (ص) اعزام کنيم. مسئول فني بيمارستان مطهري گفت: وضعيت اين دختر قابل مقايسه با ساير کودکاني که تا به حال مورد کودک آزاري قرار گرفته اند، نيست، شدت آزار و شکنجه او به قدري دردناک است که قابل شرح نيست. ۲ ساعد و سر اين کودک بي گناه شکسته است و آثار شلاق و سوزاندن با سيگار در نقاط مختلف بدن او به وضوح ديده مي شود و خلاصه آن که جاي سالمي در بدن اين دختر ديده نمي شود. دکتر آقاخاني از انجام تصويربرداري و معاينات دقيق براي درمان شکستگي ها و سوختگي هاي بدن دخترک بيگناه خبر داد و افزود: وضعيت به قدري فجيع است که باور آن براي هيچ کس وجود ندارد و نمي توان گفت فردي که او را آزار داده است، خلق و خوي انساني دارد.

دختري که در آتش خشم و اعتياد پدر سوخت

۲ سال پيش نيز دختري ۱۱ ساله در يک «دوشنبه سياه» درآتش خشم و اعتياد پدر سوخت و فقط خاطراتش را براي همکلاسي هايش برجا گذاشت. سارا با وجود آن که پدري معتاد مدام در خانه او را شکنجه مي داد و در حالي که روح دخترک شيرين زبان به خاطر وجود پدري معتاد به شدت آزرده شده بود، در خلوت کودکانه خود مدام از خداي خويش سعادت بابا و نجات او از سياه چال اعتياد را مي خواست. او با گريه هاي کودکانه خود در خلوت شب ها، به درگاه خداي خويش راز و نياز مي کرد تا باباي او از شر افيون اعتياد رهايي يابد و هنگامي که مادر راز اين گريه ها را مي پرسيد، او چشم درد را بهانه مي کرد. سارا دوست داشت همچون همه دختران ديگر هنگام بازگشت از مدرسه در آغوش پدر جاي بگيرد و مغرورانه دفتر ديکته خود را به بابا نشان دهد و جايزه بگيرد اما پدر بي رحم شعله هاي آتش را به دخترش هديه مي داد. سارا در آتش خشم پدر مي سوخت، مادرش ضجه مي زد و پدر فاتحانه مي خنديد!پدر سوختن سارا را به تماشا نشست و مادر اندکي بعد پيکر سوخته سارا و عروسکش را با دنيايي از اندوه نظاره گر شد.آري، کودک آزاري در جامعه ما يک حقيقت است. حقيقتي تلخ که نمي شود پنهانش کرد. نمي دانم چرا بايد کودکان معصوم قرباني عقده گشايي هاي برخي انسان هايي شوند که نام پدر و مادر را يدک مي کشند. کودکان بي گناه در آتش عقده هاي رواني، مشکلات عاطفي و طلاق مي سوزند و متاسفانه آن گونه که کارشناسان مي گويند، اقدامات قانوني و حمايت هاي شايسته اي از کودکان در برابر آزار و شکنجه هاي والدين نمي شود و برخي انسان ها به هر دليلي، چه سطح پايين فرهنگ و تحصيلات و چه فقر و محنت همه عقده هاي چندين و چند ساله خود را بر سر کودکان خالي مي کنند.

خلاء قانوني در مورد پديده کودک آزاري

دکتر شيخ الاسلامي، رئيس دانشکده حقوق دانشگاه آزاد مشهد در مورد قانون مربوط به کودک آزاري و مجازات مرتکبان کودک آزاري به خراسان گفت: قانوني تحت عنوان حمايت از کودکان و نوجوانان وجود دارد که در آن مجازات هايي هم پيش بيني شده است. اين قانون مصوب 81.10.11 مي باشد و افرادي که به سن ۱۸ سال نرسيدند مشمول حمايت از اين قانون مي باشند.در ماده ۲ اين قانون آمده است: هر نوع آزار و اذيت کودکان و نوجوانان که موجب صدمه جاني، رواني و يا اخلاقي شود و سلامت جسم و روان افراد را به مخاطره اندازد، ممنوع است. همچنين در ماده ۳ اين قانون نيز ذکر شده که هر گونه خريد، فروش، برده کشي و به کارگيري کودکان به منظور ارتکاب اعمال خلاف مانند قاچاق، ممنوع بوده و مرتکب حسب مورد علاوه بر جبران خسارت وارده به ۶ ماه تا يک سال زندان يا جزاي نقدي از ۱۰ ميليون ريال تا ۲۰ ميليون ريال محکوم خواهد شد.

همچنين در ماده ۴ اين قانون که به صراحت در مورد کودک آزاري است، آمده است: هر گونه صدمه و اذيت و آزار و شکنجه جسمي و روحي کودکان و ناديده گرفتن عمدي سلامت و بهداشت رواني و جسمي و ممانعت از تحصيل آنان ممنوع و مرتکب به ۳ ماه و يک روز تا ۶ ماه حبس و يا تا ۱۰ ميليون ريال جزاي نقدي محکوم مي شود. اين وکيل پايه يک دادگستري اضافه کرد: در ماده ۵ قانون حمايت از کودکان و نوجوانان آمده است کودک آزاري از جرايم عمومي بوده و احتياج به شاکي خصوصي ندارد و در ماده ۶ عنوان شده تمامي افراد و موسسات و مراکزي که به نحوي مسئوليت نگهداري و سرپرستي کودکان را به عهده دارند، مکلف اند به محض مشاهده موارد کودک آزاري مراتب را براي پيگرد قانوني و اتخاذ تصميم مقتضي به مقامات صالح قضايي اعلام کنند و تخلف از اين تکليف موجب حبس تا ۶ ماه يا جزاي نقدي تا ۵ ميليون ريال خواهد بود.دکتر شيخ الاسلامي اضافه کرد که در ماده ۷ اين قانون آمده است که در چارچوب ماده ۵۹ قانون مجازات اسلامي اگر اين اقدامات براي تربيت کودکان باشد از شمول اين قانون (کودک آزاري) مستثناست. در ماده ۵۹ تاديب متعارف را از والدين پذيرفته است. به عنوان مثال اگر پدر و مادري يا اولياي قانوني براي تنبيه و تاديب کودک شان او را در اتاقي زنداني کنند اين شامل تاديب متعارف مي شود ولي تنبيه بدني متعارف نيست و هر نوع اذيت و آزار کودک جرم است و مجازات دارد و تفاوتي نيز بين پدر و مادر و ساير افراد در اين زمينه نيست.اما به نظر مي رسد قانون حمايت از کودکان و نوجوانان چند نقص دارد که دکتر شيخ الاسلامي بدان اشاره مي کند؛ اول اين که مجازات در نظر گرفته شده براي کودک آزاري شديد نيست و متناسب با جرم نمي باشد و خوب بود قانونگذار صدمات را تقسيم بندي و براي هر يک جرمي تعريف مي کرد چرا که ۳ ماه و يک روز تا۶ ماه براي شکنجه يک کودک مجازات متناسب و حتي باز دارنده اي نيست و حداقل بايد قانونگذار والدين شکنجه گر را به ۲ تا ۳ سال حبس محکوم مي کرد.وي افزود: همچنين خلاء قانوني ديگري که در مورد مجازات مرتکبان کودک آزاري وجود دارد، اين است که بهتر بود در قانون از پدر و مادر شکنجه گر سلب صلاحيت مي شد. نکته مهم ديگر اين که قانون همه کودک آزاران را در يک سطح ديده و فرقي بين پدر و ناپدري نگذاشته و فقط برخي قضات در مورد ناپدري کودک آزار تشديد مجازات را اعمال مي کنند.استاد حقوق دانشگاه آزاد در پايان گفت: مجازات قانوني کودک آزاري نمي تواند جنبه بازدارندگي داشته باشد چون متناسب با جرم نيست و در مورد کودک آزاري بايد روي بحث پيش گيري کار کرد و به کودکان از طريق مدارس در مورد حقوق شان اطلاع رساني شود و در مدارس در کنار آموزش فرمول هاي سخت رياضي، دانش آموزان و کودکان را از حقوق خود آگاه کرد. در کشورهاي غربي تلفن خاصي را به اين منظور براي کودکان و حتي همسايگان آن ها اختصاص داده اند که موارد کودک آزاري را اطلاع دهند ولي در ايران ما فقط تلفن ۱۲۳ بهزيستي را داريم که خيلي ها در مورد کارکرد آن اطلاع درستي ندارند.