رفتن به محتوای اصلی

دو مقوله، دو سیاست، در مسئله ملی
20.04.2014 - 17:43

برای تحقق « رفع تبعیض در آذربایجان» دو تئوری مطرح است:1- فشار جهانی و داخلی جهت «تجزیه»؛ انقلاب:

مقوله اول : تجزیه
 یا جدایی. یا استقلال بیرونی. که هر سه به یک معنا هستند. یعنی جدا کردن منطقه سکونت مردم خود و تشکیل کشور جدید. اینجا برای نمونه «آذربایجان» را مورد توجه قرار میدهم. وطیفی از نظرات جدایی خواهان را:
سیاست عمومی:
باورمندان به این مقوله بر اساس شعارها:
- « آذربایجان ایران نیست».
-«رفراندم در آذربایجان» .
- «تبریز،باکو، آنکارا- ما کجا و فارسها کجا» .
معتقدان به این مقوله چگونه میخواهند به جدایی یا استقلال بیرونی برسند؟

تجزیه -میگوید با شکستن سد دیکتاتوری کاری نداریم. به فکر انقلاب هم نیستیم . اگر انقلابی هم ، به  ناگهان ، در ایران پیش بیاید و به نفع «جدایی» نباشد، ما شرکت نمیکنیم.  نه بگذار  دیکتاتوری 100 سال هم بماند. ما فقط  آذربایجان را جدا میکنیم!  با وجود پابرجایی دیکتاتوری، ما استقلال خارجی یا جدایی را بدست میاورم. 

اما چگونه؟
 تئوری  جدایی، میخواهد با کمک سازمان ملل، کشورهای جهانی ، و به اصطلاح لابیگری،  از راه «تبلیغات» در سایتها و شبکه های اجتماعی ، تشکیل پارلمان در خارج،  و تبلیغ «ایده» خود در داخل آذربایجان بین تشکلهای مدنی-سیاسی و در اعتراضات- نیرو گرد آورده رفراندم در آذربایجان برگزار کرده  و جدایی را عملی کند. فکر میکند  موافقت اکثریت مردم آذربایجان را جهت  تجزیه جلب میکند یا کرده است. خود را  یک پارچه با باکو -شعار آذربایجان واحد- میداند و متحد آنکارا. 

از سیاست جدایی گروه های ناسیونالیست  و حتی چپ ناسیونالیست دفاع میکنند. 
این تئوری اشکالات بسیاری دارد:1- رژیم ابداً اجازه ی جدایی را نمیدهد. 2- اجازه ی رفراندوم نمیدهد. 3- سازمان ملل و قدرتهای بزرگ بخاطر منافع خود با رژیم در گیر نمیشوند. به این دلیل امید به خارج امیدی واهی ست. گونشویا اومود اولان شام سیز قالار- کسی که برای  دریافت شام به همسایه چشم بدوزد  بدون شام میماند. پیشیک دده سی خیرنه سیچان توتماز: گربه به خیر باباش موش شکار نمیکند! 4- بدون هیچ آماری از« موافق یا مخالف» بین مردم، عمل میکند. 5- نمیخواهند مانع اصلی رفع ستم مضاعف -دیکتاتوری حاکم- بشکند. 6- با انقلاب کاری ندارند.  شعار هایش بیموقع است . و غیره . و به این دلیل این تئوری غیر عملی و پیاده نشدنی و لاجرم شکست خورده است.

مقوله دوم : انقلاب:

پذیرندگان این مقوله میگویند: رفع تبعیض در آذربایجان و ایران میتواند با انجام انقلاب دموکراتیک در ایران در دستور کار قرار بگیرد. نخست باید دیکتاتوری حاکم توسط انقلاب عمومی رفع شود. تا راه برای طرح و رفع انواع  ستمها « فرهنگی-سیاسی-اقتصادی و غیره» باز شود. 
این دیدگاه در سیاست خود «سه عنصر» را مطرح میکند که چکیده مشکلات کل جامعه ایران اند:
دیکتاتوری-بی عدالتی اجتماعی -تبعیض.
آلترناتیو را چنین بیان میکند: 
دموکراسی-عدالت اجتماعی- برابری حقوقی

روش پیشبرد سیاست:

استقلال داخلی یا بیرونی را داوطلبانه میداند و به انتخاب خود مردم- نه احزاب- محول میکند. بر روش مبارزه  مسالمت آمیز تأکید میکند. استقلال داخلی را از طریق اداره امور محل خود درست میداند.
برای «خیزش عمومی و انقلاب»  بر رهبری و سازماندهی افقی، روشنگری همه جانبه با ابزار نوین انترنت ، کار در تشکلهای مدنی سیاسی- صنفی - جنسی و سنی و غیره همینطور به تشکلهای دموکراتیک و مستقل محله ای و شهری و منطقه ای و سراسری توجه میکند. 
این نگرش سیاسی ، طیفی که دیدگاه دموکراتیک و مخالف تبعیض  دارند ، و بخشی از چپ  را شامل میشود.

سیاست در مقوله انقلاب:

این دیدگاه میگوید: تنها با انقلاب مترقی و نه ارتجاعی -انقلاب دموکراتیک-راه طرح مسایل در آذربایجان و همه ایران باز میشود. نه تنها مسایل رفع ستم ملی بل رفع مسایل دیکتاتوری و بی عدالتی اجتماعی هم باز میشود. در تجزیه امید به خارج است ولی در تز انقلاب، تکیه به داخل و خود مردم مطرح است. میگوید : تز تجزیه با تکیه به خارج امکان تحقق ندارد . راه درست راه انقلاب است.که به اقشار مختلف مردم در جریان انقلاب متکی ست. تئوری تجزیه با وقوع انقلاب ناگهانی در ایران هم بازنده است. چون شرکت در انقلاب را از حالا کنار گذاشته است. و بعدها هم دیگر گروهها سانسی برای آن باقی نخواهند گذاشت.

فکر میکند: در ایران « دموکراسی(اجرای قدرت غیر متمرکز)-عدالت اجتماعی(عدالت نسبی بین کار و سرمایه)-رفع تبعیض( ایجاد برابری حقوقی) ،  تنها با تغییر نظام اقتصادی اجتماعی حاکم  در بطن جامعه امکان پیاده شدن دارند. این سه عنصر مبارزه از هم جدایی ناپذیر اند. و شامل کل جامعه میشوند. و حکومت و دولت متمرکز یا ناسیونالیست ، فاقد توان تحقق دموکراسی -عدالت اجتماعی و برابری حقوقی ست. 

میگویند: از حقوق برابر- از انتخاب داوطلبانه - ازایجاد صلح و دوستی و فضای دموکراتیک دفاع میکنیم. اینها به خیر همه است.بخیر همه مردم ایران. این مردم هستند که تکلیف دموکراتیک خود را با ایران تعیین میکنند. بدون توجه به نظر من و شما. تنها در این شرایط است که ما میتوانیم حق و حقوق و سر نوشت خود را تعیین کنیم. تا دیکتاتوری هست هیچکس صاحب حقوق نیست.این است که از سیاست تز سه عنصر دفاع میکنیم.اگر مردمان نیازی به ایران نداشته باشند حتماً آنرا کنار خواهند گذاشت. و اگر نیاز داشته باشند و بخیر خود بیابند آنرا طبق شرایط جدید و موافق با حق و حقوق خود انتخاب خواهند کرد. اینها فقط در شرایط دموکراتیک میتواند تحقق یابد. ما از این شرایط و مهیا کردن آن دفاع میکنیم. راه آن هم انقلاب است. جدایی و ایرانگرایی هر دو از مقولات ناسیونالیسم موجود اند و مانع رفع ستم مضاعف یا تبعیض هستند.

ایده دموکراسی همه اقشار و گروه های ضد دیکتاتوری را در برمیگیرد. و ایده ی عدالت اجتماعی همه زحمتکشان یدی و فکری - و دیگر بیچیزان را گرد میاورد. و برابری حقوقی -همه تبعیض دیدگان جامعه در عرصه های ملیتی، مذهبی و زنان و دگرباشان و غیره را به حقوق خود میرساند. یعنی تز سه عنصر چکیده ی خواست اقشار و طبقات کل جامعه ایران است و از قدرت بسیجگر فراوان برخوردار است. هم در سطح داخل و هم در سطح جهانی. این سیاست مستقل و آزاد است. و توسط هر فرد و گروه مستقلاً و داوطلبانه بکار برده میشود و در درون جامعه جاری ست. این سیاست و تلاشها پایه های انقلاب دموکراتیک را تدارک می بینند.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آ. ائلیار

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.