در آستانه هشت مارس و روز جهانی زن ، احزاب، تشکلها، نهادهای حقوق بشری و فعالین حقوق زنان با انتشار بیانیه هایی خواستار برگزاری تظاهرات روز زن در 17 اسفند مطابق با 8 مارس شدند. همچنین شیرین عبادی فعال حقوق بشر و برنده جایزه صلح نوبل، امروز با انتشار بیانیه ای از ایرانیان درخواست کرد که سه شنبه هفته آینده 17 اسفند مطابق با 8 مارس روز جهانی زن به خیابان ها بیایند. در قسمتی از این بیانیه آمده است: روز ۸ مارس امسال روز ویژهای است، در این روز علاوه بر حقوق برابر زنان، خواستهای دموکراتیک مردم ایران نیز مورد مطالبه قرار میگیرد. مبادا که در گیر و دار حوادث سیاسی، خواسته بر حق و همیشگی خود را که تساوی حقوق است فراموش کنیم. در این روز همگام و هم دوش با برادران هم وطن خود به خیابانها آمده و از خواست همگانی حمایت میکنیم
شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل در آستانه فرا رسیدن روز جهانی زن با انتشار بیانیهای اعلام کرد که زنان و مردانی که برای داشتن حقوق برابر مبارزه میکنند، در روز ۸ مارس به خیابانها خواهند آمد.
فاطمه حقیقتجو: تدارکات جدید برای اعتراضات بعدی
این بیانیه با تاکید بر اینکه داشتن یک «حکومت دموکرات» مستلزم بازنگری قانون اساسی است، بازنگری قانون را مقدمه «یک حرکت مدنی در ایران» خوانده است.
برنده نوبل صلح روز ۸ مارس امسال (۱۳۸۹) را روز ویژه ای دانسته و اعلام کرده است که این ٨ مارس نیز زنان و مردان برابری خواه برای بیان خواسته هایشان به خیابان ها خواهند آمد.
در سالهای اخیر فعالان حقوق زنان اجازه برگزاری تجمع خیابانی در روز جهانی زن را نداشتهاند و اعتراضات خیابانی آنها با سرکوب گسترده نیروهای امنیتی مواجه شده است.
شیرین عبادی در این بیانیه که امروز ١١ اسفند ماه نسخهای از آن بدست رادیو زمانه رسیده، خطاب به زنان ایرانی نوشته است: «مبادا که در گیر و دار حوادث سیاسی، خواسته بر حق و همیشگی خود را که «تساوی حقوق» است فراموش کنید! در این روز همگام و هم دوش با برادران هم وطن خود به خیابانها آمده و از خواست همگانی حمایت میکنیم زیرا که دسترسی به «حقوق برابر» جز در یک حکومت دموکراتیک امکان پذیر نیست.»
برخی فعالان مدنی و سیاسی نیز پیش از این برای برگزاری تجمعهای اعتراضی در سه شنبههای سال ١٣٨٩ فراخوان داده بودند. ١٠ اسفند ماه در اولین سه شنبه اعلام شده تجمعات پراکندهای در تهران و برخی دیگر از شهرهای ایران شکل گرفت و دومین سه شنبه اعلام شده مصادف با روز ٨ مارس، روز جهانی زن است.
بیانیه شیرین عبادی در حالی منتشر شده که در روزهای گذشته برخی سایتهای نزدیک به مخالفان دولت با اعلام فراخوان راهپیمایی، سه شنبهای که هم زمان با روز جهانی زن است را از فهرست روزهای تجمع حذف کردهاند.
شیرین عبادی با اشاره به سابقه محدودیتهایی که در سی و دو سال گذشته در تصمیم گیریهای حکومتی برای زنان اعمال شده، گفته است: «۳۲ سال قبل در ۸ مارس – روز جهانی زن – طبق اطلاعیهای که از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران قرائت شد، زنانی که کارمند دولت بودند از ابتدائیترین حق خود یعنی آزادی در پوشش محروم شدند و از آن پس به تدریج هویت و شخصیت زن ایرانی دستخوش هجوم مردانی شد که حق مادری را پاس نمیداشتند.»
دربخش دیگری از این بیانیه شیرین عبادی نه فقط حاکمیت ایران، بلکه بدنه روشنفکری ایران را نیز در پایمال شدن حقوق زنان موثر دانسته است: «سالها صدای حق طلبی زنان را به انحاء مختلف خفه کردهاند. گاه به بهانه سوءاستفاده ضد انقلاب، گاه به دستاویز جنگ با عراق، زمانی برای حفظ امنیت ملی و زمانی دیگر به علت مبارزه با استکبار جهانی و دردناکتر آنکه نه تنها حاکمان سیاسی بلکه حتی بسیاری از روشنفکران نیز در به فراموشی سپردن زنان، سهیم بودهاند.»
وی همچنین به هزینههای گزاف حق خواهی زنان اشاره کرده و گفته است: «زنان شجاعی که از حق برابر دم زدند و ندای تساوی طلبی سر دادند، گرفتار باتوم و شلاق پاسداران رژیم شده و یا سر از زندانها در آوردند، چند نفری هم به چوبه دار سپرده شدند - روزی که رهائی انسان و نه فقط مردان را جشن بگیریم، فرزندانمان تاریخ را به گونهای دیگر خواهند نوشت.»
بنا به این بیانیه: «دسترسی به «حقوق برابر» متضمن اصلاح قوانین تبعیض آمیز است و رسیدن به این هدف، مستلزم اصلاح موادی از قانون اساسی است تا امکان چنین اصلاحاتی فراهم آید و از این رو باز نگری در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نه یک خواست سیاسی بلکه مقدمه یک حرکت مدنی است.»
در بند پایانی این بیانیه آمده است: «زنان ایران نه تشنه قدرت سیاسیاند و نه طالب زندگی بیبند و بار و بیزار از تحقیر و ستم در جستجوی عدالت و برابری هستند.»
آسیه امینی- بالاخره بعد از چند روز چانه زنی پذیرفتیم زندان همان حصر است یا به عبارتی حصر خانگی معنایش زندان است و زندان، الزاما خانه امن! نیست و خانه امن جایی است که به آن پناه میبرند نه اینکه به زور کسی به آنجا برده شود و البته بالاخره روز گذشته عدهای به صراحت گفتند که از نظر علم حقوق و منطق و عقل و تجربه، وقتی کسی را به زور به جایی ببرند و حصرش کنند و کسی هم نداند آنجا کجاست، نام دیگرش در محاوره ما مردم، نه فقط بازداشت، که آدمربایی است. حالا اینکه چرا این همه با خودمان تعارف داشتهایم و از به کار بردن واژه زندان برای چهار رهبر نمادین جنبش سبز پرهیز داشتیم، بماند!
اما نگرانیها با دانستن اینکه خانمها کروبی و رهنورد و آقایان موسوی و کروبی از حصر خانگی به حشمتیه نامی/جایی/زندانی برده شدهاند یا جای دیگر، فرقی در اصل ماجرای زندانی شدن آنها ندارد. این نگرانی وقتی بیشتر میشود که مکان نگهداری آنها نامعلوم باشد و خبرگزاری فارس و سخنگوی قوه قضائیه اصرار داشته باشد آنها همچنان در خانههایشان هستند اما شبها چراغ خانهشان را روشن نمیکنند!
نگرانی وقتی بیشتر میشود که این قایم موشک بازی نام زندانهای ناآشنایی را رو میکند که تازه معلوم نیست این چهار نفر به کدام یک از آنها برده شدهاند؟ اینکه به ویژه زهرا رهنورد و فاطمه کروبی در معرض چه تهدیدهایی به خاطر زن بودنشان قرار دارند. این نگرانی ربطی به استقامت و باور آنها در پایداری در راهی که برگزیدهاند ندارد. اما هنوز برای ما هر زن زندانی، زهرا کاظمی، یک تجربه تهدیدآمیز جدی است. بنابراین حق داریم که نگران باشیم آیا خانمها رهنورد و کروبی با همند؟ آیا مردان غریبه این دو زن زندانی را محصور کردهاند؟
اما گاهی پاتکی که از جانب خودمان به خودمان میرسد چنان باور نکردنی است که باید با خودمان تکرار کنیم «حتما اشتباه شده است» وگرنه نمیشود که در حالی که جنبش سبز را نام دختری آزاده به نام ندا به جهان معرفی کرد، و نمیشود در حالی که نیمی از بدنه این جنبش زنانی بودهاند که جان را به کف دستهایشان گرفتند و روزهای شنبه پرچم دادخواهی فرزندان قربانی شده میهن را در پارک لاله به اهتزاز درآوردند، و نمیشود به خاطر بهارهها و نسرینها و نرگسها و ژیلاها و... و نمیشود به دهها دلیل دیگر «به طور سهوی» بیانیه اخیر شورای هماهنگی راه سبز امید، روز سه شنبه ۱۷ اسفند مصادف با روز جهانی زن را از تقویم سه شنبههای اعتراض حذف کند.
نه، نمیشود! حتما اشتباهی رخ داده است. نمیشود که با وجود فراخوان برخی از فعالان، مبنی بر اعتراض در سه سه شنبه تا آخر سال که یکی تولد میر حسین موسوی بوده و دومی روزجهانی زن و سومی چهارشنبه سوری، سایت نوروز با انتشار فراخوان دیگری به صورت کاملا سهوی دومین سهشنبه از قلم بیندازد.
امیدوارم نوشتن این یادداشت به این پاسخ تکراری منجر نشود که الان وقت این حرفها نیست! چون من به شخصه نمیدانم کی باید چنین حرفی را گفت و نوشت.
بسیاری از فعالان جنبش زنان همواره براین باور بودهاند که پیوند جنبش زنان با مسائل سیاسی، این جنبش اجتماعی برآمده از نابرابری زن و مرد را آسیب پذیر میکند. چون تجربه نشان داده است که حضور ما زنان برای نمایش اقتدار احزاب و گروههای سیاسی بسیار مناسب و موثر است. اما این پرداخت هزینه همواره یکسویه و یکطرفه بوده است. حضور زنان آنجا که به رای و اراده سیاسی است، مهم است و با شکوه و... اما به محض اینکه حرف از حقوق زنان میشود و به ویژه قرار است که زن را با هویت زنانهاش بپذیریم، نه صرفا همسر و مادر بودن، اینجاست که گویا مرزبندیها عیان میشود.
اما واقعیت این است که زنان را کسی با دعوت به خیابان نیاورده است. امسال نیز همچنان زنان برای برابری و آزادی راه خود را خواهند پیمود همچنانکه در تمام این سالهایی که فعالان سیاسی به چانهزنی در قدرت مشغول بودند، زنان برای نمایش مبارزهشان برای کسب حق برابر در خیابانهای ناامن تهران فریاد زدند و هزینه دادند.
امسال اتفاقا ما زنان برای سر دادن فریاد اعتراض انگیزه قویتری داریم. به خاطر دوستانمان، به خاطر زنانی که در زندانند، به خاطر زنانی که کشته شدند، به خاطر زنانی که آغوش گشودند تا خیابان از تیزی خشونت، فرش خون نشود و به خاطر زهرا رهنورد و فاطمه کروبی که سودای ریاست جمهوری هم نداشتند اما همپای همسرانشان هزینه دادهاند.
اطلاعيه مشترک مادران پارک لاله در ايران و چند شهر جهان به مناسبت روز جهانی زن
روز جهانی زن، روز همبستگی با مادران داغدار، روز همبستگی با زنان شجاع در زندان، روز رهايی زن است
هشتم مارس ،روز جهانی زن, امسال(سه شنبه ۱۷ اسفند) يکصد ساله می شود. مبارزات قشرهای متفاوت مردم بر عليه ديکتاتوری دارد ساخت و چهره ديگری از خاورميانه را به نمايش می گذارد و آنان که عصر پايان انقلاب ها را فرياد می زدند، امروز چه سرشکسته زمستان را رفته و سياهيش را بر روی چون ذغال خويش می بينند. زنان خاورميانه نيز در اين ميان به اميد روزهای بهتر و جهانی برابر به شادی پيروزی نشسته اند، مگر برايشان متحقق گردد!
اين در حالی ست که يکصد سال پيش، ميليون ها زن در آلمان به دعوت کلارا زتکين، برای احقاق حق رای، به خيابان ها ريختند و برای به دست آوردن حقوق خود، از هيچ چيز نهراسيدند. سال های سال است که در جاهای ديگر جهان، زنان خود به دست خود آزادی شان را و برابری شان را فرا چنگ آورده اند. چرا که رهايی زنان جز به دست خودشان ميسر نيست.
در ايران اما زنان شجاع و توانمند در حالی که زير سرکوب شديد و فضای خفقان اند و از هيچ چيز نمی هراسند، خيابان ها را به همراه ديگر مردم در می نوردند، اعتراض می کنند و مبارزه می کنند و در دفاع از حقوق بشر و مخالفت با نقض گسترده آن در ايران و برای برابری شان، در گوشه های زندان ها، در بدترين شرايط غير انسانی، با حکم های صادر شده از طرف دادگاه های نمايشی و فرمايشی ، بهترين سال های زندگی خود را سپری می کنند.
زنان و مادرانی چون:زينب جلاليان - بهاره هدايت- عاليه اقدام دوست- مهديه گلرو- عاطفه نبوی-صهبا رضوانی- منيژه نصراللهی- سوسن تبيانيان - فرح واضحان- معصومه ياوری- نازيلا دشتی-زهرا جباری- کفايت ملک محمدی- ريحانه حاج ابراهيم دباغ-عذرالسادات قاضی ميرسعيد- پروين جواد زاده- فاطمه خرم جو- هنگامه شهيدی- مهسا رحمتی-نسرين ستوده –روناک صفارزاده-شبنم مددزاده، نازنين خسروانی- زليخا موسوی و صدها و هزاران زندانی زنی که تنها به دليل قوانين تبعيض آميز، آزادی شان و حقوق شان پايمال شده و به نحوی قربانی فضای موجود شده اند و تاوان ناتوانی و ضعف قانونی، عملی و انديشگانی حکومت را پرداخته اند.
روز جهانی زن يکصد ساله می شود، اما در سر زمين ما، مادران هر روز داغدار می شوند و حکومت با بی رحمی تمام بر اين زنان ستم را دو چندان می کند که غم زمانه خورند يا فراق يار کشند؟
مادرانی چون مادران تمام جانباختگان در دهه شصت ،مادران خاوران، مادرانی چون مادران ندا و سهراب، مادران کشته شدگان قيام های متفاوت سی و دوسال اخير بر عليه ديکتاتوری، مادران کرد و مليت های متفاوت تحت ستم و حتا به تازگی مادران" صانع ژاله"، "امير حسين تهرانچی"، "محمد مختاری" و "حامد نورمحمدی". آری در اين سرزمين هر روز فرزندی جان به کف گرفته و خونش خيابان را رنگين می سازد اما حکومت بر گورهای دسته جمعی و دفن شدگان بی نشان قديم ، مزارهای خالی و اجساد تحويل نشده به خانواده ها را اضافه می گرداند.
امروز ما مادران و مادربزرگ ها که در سال ۵۷ به خيابان ها آمديم و تمامی وجود خود و فرزندان مان را برای تحقق آزادی و عدالت و برابری نثار کرديم ولی چيزی جز ظلم و بيداد و فساد و تباهی به دست نياورديم، حاضريم با عصا و واکر و ويلچير به خيابان ها بياييم و از شرف انسانی و حقوق پايمال شده خود و فرزندان مان حمايت کنيم.
تا امروز در اين پهنه که خاورميانه اش ناميده اند جز ستم و نابرابری بر زنان نرفته است و دردشان هميشه مضاعف بوده است. با پيروزی هر قيامی در هرجای منطقه، ترس فراموشی خواسته هايشان از سوی حاکمين جديد و يا مدعيان حاکميت سراسر وجودشان را فراگرفته و اين نيمی از جمعيت را می هراساند.
در آستانه يکصدمين سالروز جهانی زن، هشتم مارس، ما مادران پارک لاله و حاميان ، از تمام جنبش های مترقی ايران و خاورميانه می خواهيم، دست در دست هم نهند و اعلام می کنيم که از مطالبات مان به عنوان بخشی از زنان جامعه، حتا يک قدم هم عقب نخواهيم نشست و در اين راه هم چنان که پيش از اين ، از اين به بعد هم خواهيم ايستاد و علاوه بر آن بر خواسته های مادرانه مان برای داشتن جهانی آرام و بهتر برای خود و فرزندانمان پای فشرده و با تمام فرزندان زندانی مان همبستگی و همراهی مان را اعلام می کنيم.
همراه با شما يکصدا فريا می زنيم :مطالبات زنان و برابری زنان و مردان در همه اشکال اقتصادی، اجتماعی و حقوقی را خواستاريملغو کلی حکم اعدام و سنگسار و شکنجه و حذف آن ها از قوانين مجازات را می خواهيم.خواستار آزادی بی قيد شرط تمام زندانيان سياسی و عقيدتی اعم از زن و مرد هستيمخواهان محاکمه، دادرسی عادلانه در فضای آزاد و مجازات عاملين و آمران کشتارهای سی و دو سال اخير در دادگاه های مردمی هستيم.
مادران عزادار ايران ( مادران پارک لاله)
حاميان مادران پارک لاله ايران-اسلو
حاميان مادران پارک لاله ايران -ايتاليا
حاميان مادران پارک لاله ايران-دورتموند
حاميان مادران پارک لاله ايران-فرانکفورت
حاميان مادران پارک لاله ايران-کلن
حاميان مادران پارک لاله ايران-لندن
حاميان مادران پارک لاله-لوس آنجلس - ولی
حاميان مادران پارک لاله-وين
حاميان مادران پارک لاله ايران-هامبورگ
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید