سهشنبه پانزدهم آذر ۱۳۵۷ هجری خورشیدی برابر ششم دسامبر ۱۹۷۸ میلادی ارتشبد ازهاری، طی نطقی در مجلس سنا گفت: «شعارهای پشت بام مردم صدای نوار ضبط صوت است.» وی برای تکذیب این نکته که مردم بر روی بامهای خانهها میروند و شبها علیه حکومت شعار میدهند، سخن میگفت، از پشت تریبون مجلس اظهار داشت: «آقايان! اينها دروغ است. ضبط صوت گذاشتهاند روی پشت بامها و صدای آن را بلند میكنند. من خودم، همراه خانومم، رفتيم روی پشت بام، دوربين انداختيم، كسی روی بامها نبود. اينها همهاش نوار است...»
این اظهارات بلافاصله با واکنش طنزآمیز عامه مردم مواجه شد. آنها بر شعارهایی که بر درودیوار نوشته شده بود و در شعارهایی که در راهپیماییهای بعدی داده میشد، مینوشتند و میگفتند: «ازهاری گوساله، گوساله شصت ساله، بازم بگو نواره، نوار که پا نداره، سروصدا نداره» این سخنرانی ازهاری در مقابل نمایندگان مجلس به عنوان یکی از مضحکترین گفتههای تاریخی ایران ثبت شد.1
ارتشبد ازهاری با این اظهار نظر عجیب، سعی در آرام نشان دادن اوضاع مملکت داشت. مملکتی که دیگر آرام نداشت و چه ازهاری و ازهاری ها دوربین می انداختند و چه نمی انداختند، یک صدا علیه استبداد موجود قیام کرده بود. در آن زمان و در نبود سایتهای اشتراک لینک و شبکه های اجتماعی نظیر فیس بوک، تویتر و یوتیوب، گفتن چنین دروغی و کتمان واقعیت های موجود جامعه بسیار آسان می نمود.
با بررسی حکومت های دیکتاتوری متوجه می شویم که این دروغگویی و کتمان واقعیت های موجود جامعه، که این واقعیت ها، البته بر خلاف خواست جناح دارای قدرت نیز می باشد، امری طبیعی است. در خنده دارترین حالت وزیر اطلاعات صدام حسین را می توانیم مثال بزنیم که وقتی آمریکاییها در بغداد بودند، باز هم مصاحبه تلویزیونی می کرد و از آرامش کامل در بغداد سخن می گفت!!
اما از نادرترین موارد کتمان واقعیت ها، اظهارات احمدی مقدم است. به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، اسماعیل احمدیمقدم روز یکشنبه اعلام کرد: «به رغم تلاش مذبوحانه دشمنان و استکبار جهانی که در فکر به آشوب کشیدن کشورمان هستند، عصر امروز (منظور عصر روز یکشنبه اول اسفند ماه است) هیچ اتفاقی نیفتاد.»2
این در حالی است که بر اساس گزارشهای رسیده و اظهارات شاهدان عینی، به دنبال فراخوان شورای هماهنگی راه سبز امید و فعالان مدنی تجمع های اعتراضی در نقاط مختلف تهران شکل گرفته است. همچنین در عین آنکه برخی از وبسایتهای خبری حامی جنبش سبز از کشته شدن یک نفر در میدان هفت تیر خبر دادهاند، سرپرست معاونت امنیتی انتظامی استانداری تهران این خبر را «کذب» خوانده گفته است «اصلا درگیری در پایتخت وجود نداشته است»3
این در حالی است که همزمان با برگزاری راهپیمایی اعتراضی در ایران که روز اول اسفند ماه (۲۰ فوریه) در تهران و چند شهر بزرگ ایران برگزار شد، تعدادی از فعالان دانشجویی و سیاسی توسط نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران بازداشت شدند.4 همچنین در این روز حامد نور محمدی دانشجوی خرم آبادی ترم ۴ رشته زیست شناسی دانشگاه شیراز، در همین روز در جریان تجمعهای پراکنده در شهر شیراز کشته شد.5
نفی اعتراضات توسط رژیم ایران که یکی از مشخصه های بارز تمامی دیکتاتورهاست، را شاید بتوان اولین اقدام هر دیکتاتوری پس از مواجهه با سیل اعتراضات مردمی دانست. بعبارتی الیگارشی حاکم، که متشکل از وفادارترین و متعصب ترین افراد نسبت به ایدئولوژی و رهبر حاکم است نمی خواهد قبول کند که شهروندانی معترض به عملکرد این گروه وجود دارند و اعتقاد به این عقیده است که باعث می شود انواع شکنجه، قتل، جنایت و تجاوز در حکومت های توتالیتر و توسط سرسپردگان آن برای محو هرگونه اعتراض واعتراض کننده ای، انجام شود.
در چنین حکومت هایی همه شهروندان ملزم هستند که از روی رغبت پایبند ایدئولوژی حاکم باشند، و حاکمیت با کسانی که این پایبندی را رعایت نکنند به شدیدترین نحوه ی ممکن برخورد خواهد کرد.
در مرحله ی بعدی مقصر جلوه دادن "دیگران" است. این نوع برخورد را توهم توطئه6 نیز می گویند. در مورد توهم توطئه که متاسفانه حاکمان جمهوری اسلامی مملو از آن هستند بسیار نوشته شده است و در اینجا قصد تکرار مکررات نیست. اما نکته ی قابل توجهی که وجود دارد این است که دیکتاتورهای امروزی چاشنی فساد اخلاقی را نیز به توهم توطئه اضافه کرده اند.
سیف الاسلام فرزند معمر قذافی رهبر لیبی، مردم معترض را «عده ای که تحت تاثیر مواد مخدر دست به اغتشاش زده اند توصیف کرد». ایشان همچنین ریشه اعتراضات را تحریک «عناصر مخالف» در خارج از کشور می داند که می خواهند تا لیبی نیز به نقطه مصر و تونس برسد. وی رسانه های خارجی را نیز متهم به اغراق گویی کرده است.7
«...خانمی به موبایلم زنگ زد و گفت میخواهی برادرت را ببینی؟ از آنجا که من اعتیاد داشتم و نه جایی به من کار میدادند و نه امکان مالی برای مسافرت داشتم به هوای مسافرت در خارج از کشور جواب تلفن را دادم تا ببینم چه میگویند...»8 این متن قسمتی از اعترافات! یکی از دستگیر شدگان در روز عاشورای ۸۸ است. همچنین حاکمان جمهوری اسلامی اصرار بسیار دارند تا جنبش موجود را ساخته و پرداخته بیگانگان و مورد حمایت رسانه های خارجی بدانند.9
در واقع حکومت می خواهد با انجام عملیات روانی، مردم معترض را دسته بندی و حساب معترضین را با زدن برچسب هایی نظیر "عده ای منافق"، "فاسد" و "مزدور بیگانگان"، از تمام مردم جدا سازد. و اینگونه به مردم بفهماند که اگر چنانچه در جرگه معترضین وارد شوید، شما نیز منافق هستید و منافق خائن به "پیشوا" می باشد، و بر این اساس جان منافق، پشیزی ارزش ندارد. از این منظر است، که جمهوری اسلامی اعدام را متوقف نمی کند و در مجلس قانونگذاری، نمایندگان بجای رتق و فتق امور، شعار "مرگ" سر می دهند.10
اما با تمام تلاشهایی که حکومت اسلامی می کنند تا اوضاع و احوال مملکت را آرام نشان بدهد و با تمام ژست های پوپولیستی ای که در حمایت از قیامهای مردمی در دیگر نقاط عالم و ربط دادن آنها به «انقلاب اسلامی»11 دارند، یک نکته کاملا واضح و آشکار است و آن اینکه، راهی که اکنون حاکمان این جمهوری اسلامی! در پیش گرفته اند، همان راهی است که به سقوط دیگر دیکتاتورهای عالم انجامیده است که نمونه های بسیار زنده و ملموس آن حذف بن علی، حسنی مبارک و قذافی در چندماه اخیر است.
منابع:
1- http://zamaaneh.com/revolution/2008/12/post_164.h…
2- http://www.radiofarda.com/content/f1-_iran_media_…
3- همان
4- http://www.dw-world.de/dw/article/0,,6445583,00.h…
5- http://www.rahana.org/archives/36474
6- http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%A6%D9%88%D…
7- http://asre-nou.net/php/view.php?objnr=13901
8- http://fajrrr.parsiblog.com/1840061.htm
9- http://www.irdc.ir/fa/content/8012/default.aspx
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید