رفتن به محتوای اصلی

گرامی باد اول ماه مه؛ روز همبستگی جهانی کارگران
29.04.2014 - 19:05

اول ماه مه فرا میرسد . روزیکه کارگران سازوبرگ وقوای خویش را سان می بینند و حاصل رزم سالانه شان را به ارزیابی مینشینند. روز کارگران، روز سخن گفتن از آنچه باید باشد و نیست . روزیکه باید پرده از بردگی معاصر برداشت و شناعت نظام کارمزدی را به رخ عالم کشید. تا همه بدانند ، جهنمی که سرمایه آفریده است قتلگاه میلیونها زن ومردوکودک و زرادخانه ای علیه آزادی وسعادت بشری وپیش کشنده اعتقادات وعقب مانده ترین سنت های روبزوال است وبجا آورند که جهانی دیگر ممکن وضروری است . جهانی عاری از ستم واستثمار وفارغ ازبردگی زنان و فقرو بیعدالتی وسلطه . جامعه ای آزاد از طبقه ودولت. جامعه ای که حتی میل به استثماردیگری همچون برده داری شرم آور باشد .جامعه ایکه تبعیض جنسی را توحش وعقب ماندگی می داند . گذار به این جامعه ؛ از اداره اقتصاد وسیاست بدست کارگران و حاکمیت برسرنوشت خویش ( نه سرنوشت دیگری )میگذرد..    

ما اما درکجا ایستاده ایم ! برای سنجش قوای خویش در راستای رهایی ناچاریم درک روشنی از قوای دشمن درهمه عرصه ها داشته باشیم . همزمان که روشن میکنیم در کدام دایره از مناسبات اجتماعی وسیاسی این ارزیابی صورت میگیرد. واضح است که ما در مجموعه سرزمینها ویا مناسبات اجتماعی بسر میبریم که علاوه بر شکل گیری سرمایه داری از بالا وحول نیازهای سرمایه جهانی وعلاوه بربحرانهای خودویژه به حیات خلوت بحران ساختاری نظام سرمایه داری جهانی بدل شده اند.ولاجرم نیاز، به سرکوبهای مداوم رابطه آگاهانه وسازمانیافته بین توده های کارگر وزحمتکش را مختل و به حداقل رسانده است . امروزه خیزش توده ای در این مناطق بشکل انفجارات توده ای و عصیانهای فراگیر رخ میدهد . عصیانهایی که اهدافی نا منسجم ومبهم را حمل میکنند.از اینرو تدارک انقلاب ازمجراهای مرسوم آن نمیگذرد بلکه محتاج فعالیتی بمراتب پیچیده ومرکب است و فرصت ها گاه مجال نمیدهند. با این همه تدارک انقلاب با همه دشواری اش وظیفه ای عاجل وتعطیل نابردار است ، زیرا جز این ادامه بربریت است ورنج ودیگر هیچ. بیش از آنکه درازدهام کور غرقه شویم و عصیانها با تعاریف ونیازمندیهای حرکت سرمایه تعریف شوند ، باید به شکل گیری هدفمند وسازمانیافته نیروی کارگران وزحمتکشان یاری رساند. باید توانست معماری افکار عمومی وگفتمان غالب را از چنگ سرمایه جهانی و اقمارش خلاص کرد و حداقل های ضروری برای یک تحول بنیادی در جامعه را در دسترس افکار عمومی قرار داد. به هر میزان که در این عرصه وسازمانیابی تشکل های کارگری پیشرفت صورت گیرد چشم انداز اداره ورهبری مبارزات اجتماعی وعصیانهای کور توسط کارگران روشن تر خواهد بود. پیش بینی خطرات مترتب بر نتیجه مندی برآیند های توده ای با تجربیاتی که از قیام بهمن و «بهار عربی » وخیزش توده ای در سال ٨٨ در دست است ، دشوار نیست. دراین رابطه از اهداف خود بسیار دوریم. ادبیاتی مرعوب که یارای سخن گفتن از اهداف خودرا ندارد رایج شده وسخن گفتن به زبان دشمن پدیده ای چشمگیر است. درغیاب میلیونها کارگرو زحمتکش سرمایه سالاران که هیچ حتی سر سپرده ترین عمال حکومتی با دستهای خونین ردای نجات بخش میپوشند و شوربختی آنکه برقی از شادی یا جرقه ای از انتظار در چشمان «دوست » دیده شود. 
در چنین فضایی تسخیر عصیانهای توده ای توسط طبقه حاکم وسرمایه جهانی دور از انتظار نخواهد بود. امری که سرمایه بر آن آگاه است وهمزمان با سرکوب تشکل یابی نشانه های حمله اورا به عناصر موثر در جهت دهی این عصیانها به عینه درفعالیت مداوم نظری وحمله به سمبل های انقلابی می بینیم. لجن مال کردن گذشته کمونیسم وچپ و مخدوش کردن آرمانهای رهایی بخش ، کار روزمره آنهاست ومامورانش را بنام وبه ارگان می شناسیم و هراسشان را از اوج گیری مجدد سوسیالیسم بجا می آوریم . در بهترین حالتها ازجمله ملزومات تدارک انقلاب نه دفاع بلکه چالش ومقابله علیه این جریانات وزدودن تاثیراتشان در ادبیات مبارزه است. در این رابطه مشهور ترین ترم هایی که رایج کرده اند قراردادن حق استثمار در تعریف آزادیها ودموکراسی عام است . اگر حکومت با سرنیزه از تشکل های کارگری ممانعت میکند این جریانات با توجیه تئوریک وفلسفی آنرا مردود یا تغییر ماهیت داده از زندگی کارگری جدا میکنند . آلترناتیو وضع موجود ازدیگر مسائل عمده مورد مناقشه است. نقش آنها در این رابطه محافظت از اصل استثمار وپاسداری از مناسبات اقتصادی کنونی است که خود عامل دیکتاتوری مداوم صد ساله اخیربوده است وجالب آنکه مسئله را بر سر آزادیها کانونی میکنند وتا بخواهی وعده مفت میدهند، چیزی که از اساس آنرا منتفی کرده اند وتلخگونه کسانی برای آزادی و دموکراسی به ائتلاف با آنها دلخوش میدارند. از آن دست ائتلاف که با خمینی گذشت . این فضا بر هزاران تبعیدی که مدعی آزادی اند نیز حاکم است. بخشی از آنها که میخواهند کارهای بزرگ بکنند با این امید بزرگ دلمشغولند ولذا کاری نمی کنند. اکسیونها در دفاع از کارگران را اکسیونیسم مینامند ونقد عملی رابرای عمل بزرگ ذخیره کرده اند. نقد هایی که نتوانند پراتیک شوند تا چه حد میتوانند نقدی جدی باشند؟! منتظران هم کم نیستند با صعود مهره های حکومتی بعنوان ناجی جان میگیرند چنان که گاه پرخاش میکنند ویافته جدیدشان را در بوق با صدایی دلخراش مینوازند. اما مهره ها چنان رسوایند که نیامده تابوتشان مهیاست واین ها که بور میشوند اما نا امید نمیشوند. وقتی به بند زندانیان سیاسی حمله شد وآمار اعدامیان که افزایش یافت ونئولیبرالیسم هار که جا خوش کردو.... این جماعت صدای کفگیرشان که ته دیگ خورده است را سند حقانیت خویش قرار دادند وبا کنایه به « افراط گرایان » از رئیس جمهور تعادل گرایشان دفاع کردند . وداستانشان سر پایان ندارد. در عصیانهای توده ای این جماعت داستانشان را با جناحهای مختلف سرمایه داری ادامه خواهند داد. 
در بطن طبقه کارگر اما اوضاع متفاوت است . کوششهایی که برای تشکل یابی مستقل از حکومت میشود دیگر انکار نا پذیر است. مبارزات روزمره که با هدف سازمانیابی در آمیخته باشد نقطه روشن این دوران است . این نقطه روشن برای تسخیر فضای حاکم بر مبارزات دنیایی کار در پیش دارد.از جمله خنثی کردن وغلبه بر اقدامات ضد کارگری از سوی حکومت واپوزیسیون بورژوا ونقد عملی آنها که شامل نقد نظری هم میشود . 
بحران جنبش کمونیستی که بعلت عقب ماندگی جنبش کارگری از حرکت سرمایه به تجزیه تمام تشکل های منتسب به جنبش کارگری که متناسب با مبارزات طبقاتی نبودند انجامید ومحصولش پراکندگی وسیع نیروهای انقلابی بود به انتهای خود رسیده است وهمزمان حرکت بسوی تشکل وتناسب با مبارزه طبقاتی آغاز شده است همه جا صحبت از اتحاد است . اتحادی ضعیف ونطفه ای اینجا وآنجا شکل میگیرد ولرزان پیش میرود . شرط تسریع این روند دست یافتن به عرصه های مشترک مبارزه درابعادی هرچه وسیعتر است . عرصه هایی که از ادبیات جنگ سردی وارعابهای ناشی از شکست ها پالوده شود واین ممکن نیست مگر اینکه در راستای عمل وتجمع خویش به مقابله علیه این میراث حقارت آمیز پای بفشاریم. از اهداف خود بی پرده سخن بگوییم حتی وقتی در پروسه اتحاد ـ انتقاد وارد شده ایم که یک پروسه همگرایی است در کنار مدارای انقلابی نقد این زبان ونگاه را نباید متوقف کنیم. سرانجام یافتن این پروسه نیز به شیوع عصیانهای بی بدیل خاتمه میدهد ودستکم طبقه کارگر متشکل را در متن این عصیانها قرار داده واز بی سرانجامی آنها وآلت دست قرارگرفتنشان توسط سرمایه جهانی میکاهد . . دفاع از مطالبات کارگری لازم ولی کافی نیست جنبش کارگری باید بتواند در متن این پروسه مبارزه برای مطالبات کارگری رااز جمله بعنوان عاملی درخدمت سازمانیابی قراردهد . اگر این پروسه در داخل کشور با موانعی جدی روبروست اما هزاران تبعیدی که عمدتا به طبقه کارگر کشور دوم ملحق شده اند به سهم خود ودر عرصه هایی می توانند به پیشبرد این امر یاری رسانند وضمن دفاع از مبارزات کارگری در ایران وایجاد پل ارتباطی در مبارزات کارگری با طرح اهداف جنبش کارگری به اراجیف ضد کارگری پاسخ گویند واز این طریق در پروسه سازمانیابی ونقد عملی عصیانهای کوردخیل باشند. 

زنده باد همبستگی جهانی کارگران علیه سرمایه 
سرنگون باد رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی    زنده باد سوسیالیسم 
کار رفاه آزادی      جمهوری شورایی 

هسته اقلیت اردیبهشت ماه ١٣٩٣ / ماه می ٢٠١٤ 

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.