گامی فراتر از تحریم!
وقتی نخستین بار سپاهیان اسلام بخانه مان هجوم بردند، تنها کتاب ها و شناسنامه ای از من بدستشان افتاد. شناسنامه ای که یک مهر درآن نقش بسته بود؛ نه به حمهوری اسلامی! بیش از سه دهه از آن سالها می گذرد و انتخابات کذائی برای تائید و رای به نظام همچنان ادامه دارد.
حکومت در سه دهه گذشته از همه توان خود برای تحمیق، ترغیب و تهدید مردم بهره گرفت و طیف آشتی ناپذیران با فاشیسم اسلامی هم بی وقفه برای ارتقاء آگاهی سیاسی اجتماعی ملت و رهائی آنها از زیر بار دیکتاتوری جنگیدند.
ملت ایران بتدریج راه خود را از رژیم اسلامی جدا کرده و نظام، آبروباخته تر از همیشه، در انزوای بیسابقه تاریخی قرار گرفت. پایه حمایتی رژیم در میان اقشار عقب مانده فرهنگی – اجتماعی نسبتا محو گشته و بقای آن، مشروط به قدرت سرنیزه ارگانها و نهادهای سرکوب شده است.
جمهوری اسلامی از رژیم متکی بر جنبش ارتجاعی – فاشیستی توده ای پان اسلامیستی به دیکتاتوری عریان دینداران استحاله یافته است و این دگردیسی نتیجه بن بست های ساختاری در نظام عقیدتی - سیاسی رژیم می باشد.
بن بست اسلامیزاسیون جامعه و شکست استراتژی تحمیل حکومت اسلامی به ایرانیان، زمینه های بحران حکومتی و اوج گیری جنگ میان بالائی ها را فراهم کرد. انتخابات بمثابه مرجعی برای تقسیم قدرت و ثروت شبکه مافیائی روحانیت شیعه، همواره مورد توجه بوده است تا اینکه شبکه های روحانیت به منفورترین جماعت در جامعه سقوط کردند و پایه حمایتی خود را حتی در میان عقب مانده ترین اقشار فرهنگی از دست داده اند و نتیجتا انتخابات کارائی خود را بعنوان مرجع از دست داد و پشتوانه نظامی و مالی مرجع تقسیم قدرت و ثروت گردید.
در پی گسترش جنگ قدرت و ثروت در هرم نظام، بخش های ضعیف و مرعوب حکومت، به مردم پناهنده شدند تا با عاریه گرفتن از سنت های مبارزات مردمی و همسوئی با جنبش، پوزه رقیب را بخاک بمالند. تضادهای بالائی بر سر تسخیر دولت کانونی شد و بستر رویدادهای 1388 را فراهم ساخت.
جناح غالب حکومت اسلامی که انحصار شاهرگ های قدرت و ثروت جامعه را در دست گرفته است، علاقه ای به انتخابات ندارد و هر انتخاباتی می تواند به تعمیق تضادها در شبکه مافیائی روحانیت منجر گردد و برای موجودیت نظام مخاطره انگیز است.
انتخابات آزاد و دمکراتیک در چارچوب نظام اسلامی ناممکن است, چراکه انتخابات تحت تاثیر مستقیم درک اسلام از انسان و آزادی قرار دارد. آزادی در اسلام دامنه اش به مسلمانان محدود میگردد و نه "گبران" و "مجوسان" و "کافران" و در یک کلام دگر اندیشان!
انتخابات کنونی مجلس از ویژگی خاصی برخوردار است و آن اینست که دامنه حذف و محرومیت از مخالفین سنتی رژیم فراتر رفته و خودی های نظام را هم در بر گرفته است. بطوریکه در ایندوره از انتخابات، مدافعان فاشیسم اسلامی و بنیانگزاران نظام هم از امکان شرکت محروم شده اند.
نه به انتخابات و عدم شرکت در انتخابات اقدامی لازم، ولی ناکافی ست. طیفی از اپوزیسیون بیش از سه دهه جمهوری اسلامی را بایکوت کرده اند و بایکوت بخودی خود راه بجائی نمی برد. اکنون که جبهه ای چنین گسترده انتخابات کذائی رژیم اسلامی را تحریم نموده و پتانسیل عظیمی در برابر ولی فقیه و نهادهای سرکوبگرش صف آرائی کرده اند؛ چرا تنها به تحریم بسنده کنیم؟
زمان آن فرا رسیده است که انتخابات را از انحصار و از چارجوب مدافعان جمهوری اسلامی برهبری روحانیت شیعه نجات داده و زمینه های واقعی اعمال اراده ملت ایران را فراهم سازیم و حق ملت ایران درتعیین سرنوشتش را به رژیم اسلامی تحمیل کنیم.
گامی فراتر از تحریم برداریم؛ بر پشت بام ها فریاد نه به انتخابات و نه به دیکتاتوری سر دهیم، رای دهندگان را شناسائی کنیم، از هر امکان برای فلج کردن حاکمان بهره گیریم، بایکوت را فراگیر کنیم و در یک کلام؛ نه به انتخابات را با نه به کلیت نظام پیوند زنیم تا روزی این وطن، وطن شود و بقول لنگستن هیوز:
...بگذارید این وطن بار دیگر وطن شود
ــ سرزمینی که هنوز آنچه میبایست بشود نشده است
و باید بشود! ــ
سرزمینی که در آن هر انسانی آزاد باشد.
سرزمینی که از آن ِ من است.
ــ از آن ِ بینوایان، سرخپوستان، سیاهان، من،
که این وطن را وطن کردند،
که خون و عرق جبینشان، درد و ایمانشان،
در ریختهگریهای دستهاشان، و در زیر باران خیشهاشان
بار دیگر باید رویای پُرتوان ما را بازگرداند.
آری، هر ناسزایی را که به دل دارید نثار من کنید
پولاد ِ آزادی زنگار ندارد
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید