رفتن به محتوای اصلی

آیا زبان تُرکی یک زبان الفبایی و نوشتاری است ؟
05.05.2014 - 14:00

  ● به نقل از پر تیراژترین روزنامهءِ جمهوری آذربایجان(مساوات) و طبق گزارش  تلویزیون ضدِ ایرانی "گوناز" در تاریخ 5 ماه مارس 2014 پارلمان موقتِ در تبعیدِ آذربایجان جنوبی ( آذربایجان ایران) در شهر کپنهاگ کشور دانمارک تأسیس شده است.

● همزمان با تأسیس پارلمان موقت در تبعید آذربایجان ایران، گروهی تُرک تبار که خود را پروفسور، دکتر، مهندس، استاد دانشگاه، زبانشناس معرفی میکنند، در سایت های اینترنتی قومگرایان و بویزه در سایت فارسی ایران گلوبال، موضوع زبان شفاهی و غیر نوشتاری تُرکی و سایر گویشهای موجود در ایران را به بحث میگذارند.

● طبق تئوری های دمکراسی و مطابق با تزهای ساختار شناسانِ حکومتی و سیاسی از جمله حقوقدانان و تئوریسین های آلمانی برای تشکیل یک کشور مستقل 3 فاکتور لازم هست: 1- گروهی از مردم 2- یک نهاد سیاسی که همان حکومت  مستقل در عرصهءِ درونی و بیرونی است 3- یک جغرافیای سیاسی با مرزهای مشخص و محدود.

 ● مطابق با این تئوری مردم آذربایجان ایران برای تشکیل حکومت و کشور مستقل  خود، فاکتور 1- را دارند، چرا که از همین امروز مردم آذربایجان را بنادرستی یک ملّت آنهم یک ملّتِ سیاسی مینامند، فاکتور 2- را هم با تشکیل پارلمان موقت در تبعید در دانمارک تأسیس کرده اند، تنها مانده است فاکتور 3 – یعنی یک جغرافیای سیاسی با مرزهای مشخص که در تاریخ تُرک تباران چنین مرزهایی را فقط با پاک سازی قومی و خونریزی معیّن کرده اند.

  ●  در همین جا باید گفت که مردم آذربایجان یک ملّت سیاسی نیست و عصر ملّت و کشور سازی بر اساس زبان و فرهنگ  و بر پایه قومی و قبیله ای سپری شده است و تشکیل پارلمان موقت در تبعید در دانمارک هم غیر دمکراتیک و یک نوع تجزیه طلبی و آنارشیسم قومی فئودالیتهءِ ناسازگار میباشد، از همه مهمتر مردم آذربایجان در ایران دارای یک جغرافیای تاریخی مخصوص بخود مانند مردم کُرد و بلوچ نداشته و ندارند. مانند مردمان تُرک مهاجر به اروپا و بویزه در آلمان که دارای جغرافیای تاریخی مخصوص بخود را ندارند ولی شهروند این کشورها هستند.

 ● در واقع بحث های قومی و مطرح کردن مسئلهء زبانی با اهداف پنهان ناسازگار و تجزیه طلبی جز به بیراهه کشاندن پروسهء دمکراتیزاسیون و سد کردن یکسان سازی حقوقی و حقیقی جامعهءِ ایرانی و مسموم کردن فضای همزیستی مسالمت آمیز بین شهروندان جغرافیای سیاسی ایران با قرار دادن اِتنیکها در مقابل هم، راه  بجایی نخواهد برد.

 ● گفتگو و مشاجره در مورد زبان هایی از جمله زبانِ تُرکی که هنوز وجودِ این زبانها در حوزهءِ الفبایی و نوشتاری با پروسهءِ تکاملیِ آنها به اثباتِ تاریخی مستند علمی نرسیده است، همان اقتدار گرایی پسا مدرن فئودالیته و عشیره ای جوامعِ عقب مانده بویژه در قارهءِ آفریقا و بخشی بزرگی از کشورها و جوامعِ خاورمیانهءِ نزدیک و دور و در قفقاز و آسیای میانه است.

● زمانی به وجود و واقعیّتِ زبانی و زبان شناسیِ علمی در ایران پی برده خواهد شد که این موضوع از میدانِ سیاست ورزی و از حوزهءِ تشکیلِ حکومت اقتدارگرایی قومی با تعیینِ جغرافیایِ مشخص و یا در سامانهءِ همسان سازی و انطباقِ زبان و گویش ها با جغرافیایِ مسکونی محلّیِ مختص بخود خارج شود، همچنین بر استراتژی و تاکتیک هایِ پان ترکیسم و پان عربیسم و دخالت کشورهای خارجی پرده برداشته شود و در حقیقت نقش بر خاک شوند.

 ● در همین راستا من به عنوان یک نفر بیطرف و علاقه مند به باستان شناسی و جامعه شناسی، از این اساتید دانشگاهها، دکترها و مهندسان و زبان شناسان و کارشناسان قومی که داد و بیداد را ه انداخته اند و کارخانهء زبان سازی بدون پشتوانه تأسیس کرده اند، بار ها و بارها تمنی کرده ام، این الفبای زبان تُرکی آنهم تُرکی آذری کدام هست و اگر وجود دارد آنرا به جهانیان و به ایرانیان و به خوانندگان بطور مستند ارائه کنند،

اگر سنگ نوشته و یا لوحه ای الفبایی نوشتاری که درحقیقت با پژوهشهای مستند مربوط به زبان تُرکی که بیش از 500 سال گذشته سابقهء تاریخی و قدمت داشته باشد، آنرا بطور روشن و معتبر و با دادنِ آدرس و مکانِ دقیق به جامعهء ایرانی و به ما معرفی کنید !!.

اگر زبانِ الفبایی و نوشتاری تُرکی وجود داشته و دارد چرا پروسهء شفاهی و  تکاملی این زبان تا یکهزار سال بعد از میلاد در عرصهء جهانی از آن خبری نیست و این زبان به اصطلاح تُرکی از سال 800 میلادی تا به امروز چهار بار تغییر اساسی الفبایی و زبانی ایی را  تجربه کرده است که اصلأ این الفبا ها ربطی و مناسبتی و همخوانی با زبان آوایی و شفاهی تُرکی ندارد. چرا مرحلهءِ کتابت و موجودیّتِ نوشتاری این زبان از قرن شانزده اعلام  رسمی میگردد !.

 ● متأسفانه مردم تُرک تبار بعد از مهاجرتِ خود از نیمهءِ دوّم قرن یازدهم از دامنه های آلتایی بطرف غرب، هر جا رسیدند با جنگ و خونریزی و فراری دادن مردمان بومی، سرزمینهای تسخیر شدهءِ آنها را بنام خود ثبت و نام خود را بر آن گذشتند (از جمله کشور نوبنیادِ ترکیه امروز). هر فرهنگ و تاریخ و  زبان و الفیای زبانهای تکامل یافتهء آن زمان را که بعضی از آنها سابقهءِ طولانی دو هزار ساله داشتند را یا به ویرانی و نابودی کشاندند و یا آنرا بنام خود نوشتند و با دستکاری و زدن شاخ و برگ این زبانها و اضافه کردن پیشوند و پسوند آواییِ شفاهی تُرکی که از طبیعت کوه و دشت و تپه گرفته شده اند، آنوقت این زبانها را زبان تُرکی نام گذاشته اند.

● حتّی با حضور مردمان تُرک تبار از 800 سال پیش تا کنون در آسیای میانه، در قفقاز، در آسیای کوچک(ترکیه امروز)، در ایران برای نمومه یک آثار باستانی، یک معماری، یک پدیدهءِ هنری، یک مجموعهء ادبی، یک تاریخ مستند که هویّت زبانی و فرهنگی و سیاسی خلق نکرده اند که هیچ، تازه گنجینه های بازمانده از تمدنهای، ایرانی، یونانی، رومی، یهودی، ارامنه و سایر مردمان دیگر را در جغرافیای مختلف و در منطقه به ویرانی کشاندند و کار مخرب نا تمام هجوم اعراب و مسلمانان را به نحو شایسته در جهان شرق  به اتمام و کمال رساندند.

 آیا مردمانی که فقط جنگ و خونریزی و تسخیر سرزمین دیگران پیشه و هنر آنها بوده و هست، میتوانند الفبایی را اختراع کنند و زبانی را به تکامل برسانند ؟. آیا مردمانیکه هویّت خود را در نابودی هویّت دیگران می دیدند و می بیند و شرط در حیات بودنِ خود را در مرگِ دیگران ارزیابی میکنند، میتوانستند الفبا و زبانی را بیافرینند  و تیمار دهند ؟

● در تاریخ مستند و علمی جهانی آمده است که مردمان تُرک تبار بجز فرهنگ و مناسبات اجتماعی عشیره ای و کوچگری، فرهنگی خاص که زیربنای آن یک زبان مستقل هست، و ساختار سیاسی ویژه ای را با خود نیاوردند، آیا چنین مردمی میتوانند الفبایی نوشتاری که محصول قانونمندیها، خلاقیّت ذاتی و مناسبات فلسفی هستی شناسی، نظم پذیری در اندیشه و جهان بینی است، را بوجود آورده باشند ؟.

کتاب  دَه دَه قورقوت و الفبای کتیبه های اورخون و ینی سئی 

● مهمترین سند زبانی و  تاریخی ایی را که مردمان تُرک بنادرستی بخود نسبت میدهند، کتاب (دَه دَه قورقوت) افسانه ای جمع آوری شده در قرن شانزده بر اساس داستانهای سینه به سینهءِ شفاهی متافیزیک پیرزنان و پیرمردانِ عشیره ای کوچگر هست که نام گرد آورندهء آن در ابهام کامل هست.  هنوز معلوم نیست که این سند کار یکنفر هست و یا کارِ گروهیِ هدفمند تعدادی که آگاهانه در قرن شانزده گرد هم آمده اند و چنین اثر افسانه ای را جمع آوری کرده اند تا برای مردمان تُرک تبار تاریخ، زبان، و هویّتی باستانی و طولانی مانند چین، هند، ایران، یونان، و روم، دست و پا کنند .

چنین عملی در انقلاب فرهنگی سال 1926 میلادی کمال آتاتورک باز تکرار شد. بدستور کمال آتاتورک گروهی ناسیونالیست تُرک گرد هم آمدند تا تاریخی قلابی 9000 ساله برای مردم تُرک بنویسند، و زبانی از ترکیبات زبانهای دیگر بنام  زبانی تُرکی را اختراع کنند.  رهبری این گروه را خود کمال آتاتورک بر عهده داشت، یهودیان گریخته از نازیسیم هیتلری در آلمان و اطریش و سایر کشورهای اروپایی نقش مهمی در جمع آوری این تاریخ بی پشتوانه دارند.

● روشنفکران، پروفسورها و دکترهای ساده اندیش مردم تُرک تبار ساکن آذربایجان( آذرآبادگان) ایران در تلاش هستند که بر تاریخ مهاجرت خود در قرن 11 به ایران سایه اندازند و با پشتیبانی تُرکان عثمانی ترکیه و تُرکهای آذربایجان آنطرف ارس و با تحریک قدرتهای خارجی و به تقلید از گردآورندگانِ کتاب ددَه دَه قورقوت و کپی برداری از تُرکان عثمانی تاریخ ایران را خدشه دار و در سرزمین آذرآبادگان ایران برای خود تاریخی قلابی و زبانی تکامل یافته دست و پا کنند.

این عمل کودکانه آنها باعث خواهد شد که دایرهء محیط زیستی، امنیّت مردم تُرک ساکن آذرآبادگان و در سایر جغرافیای ایران، آمد و شد آنها، روابط اجتماعی و حوزهء موقعیّت سیاسی، جایگاه و پایگاه طبقاتی، و دامنهءِ فعالیّتهای اقتصادی آنها تنگتر و تنگتر شود.

● بر گردیم به منبع اصلی تاریخ و هویّت تُرک تباری که به افسانهءِ کتاب دَه دَه قور قوت (بایا بزرگ قور قوت) مشهور هست. 1 - شخصیّت وجودی "دَه دَه قور قورت"(بابابزرگ قورقوت) افسانه ای است و وجودِ خارجی ندارد، امّا با افسانه ای کردن هویّت این فرد او را در حد یک پیامبر دینی باورمندان بالا برده اند. مگر از یک پیرمرد عشیر ه ای هر چند هم فرزوانه و مدبر باشد چه انتظار ادبی و نظم و نثر و تاریخ نگاری، الفبا و زبان نویسی میتوان داشت 2 - سند این داستانهای عشیره ای افسانه ای متعلق به تُرکان(اوغوزها) میباشد و مختص قوم اوغوز هست و ربطی به سرگذشت سایر قبیله های تُرک ندارد  3-  کتیبه های اورخون و ینی سئی  را شاید صرفأ به مناسبت جغرافیای آنها به مردمات تُرک تبار آلتایی نسبت میدهند، الفبای این کتیبه ها را چون در درهءِ  اورخون کشف شده اند، الفبای "اورخون" مینامند، امّا سند قابل اعتباری در دست نیست که الفبای کتیبه های اورخون و ینی سئی  یگانه و حتمأ متعلق به مردمان تُرک تبار باشد.

● Wilhelm Ludwig Peter Thomsen  زبان شناس دانمارکی در سال در سال ۱۸۸۹ میلادی بر الفبای" اورخون "پرده بر داشت. الفبای کتیبه هایِ اورخون شباهت های زیادی با الفبای پارسی باستان ایران دارد و بر همین اساس بسیاری از کارشناسان، الفبای اورخون را سغدی که یکی از زبانهای ایرانی است میدانند.

 از این گذشته الفبایِ اورخون از الفبای آرامی کمک گرفته و همان امری که در پارسی باستان هم صورت گرفته است. تئوری دیگری هم هست که الفبای اورخون، الفبای زبان دورهء اشکانیان است. کتاب "دَه دَه قور قوت" (بابا بزرگ قورقوت) دقیقأ بر اساس تاریخ افسانه ای ایران و بر پایهءِ تاریخ نگاری شاهنامهء فردوسی جمع آوری شده است. با این تفاوت که شاهنامه حقیقی است ولی دَه دَه قور قوت افسانه ای و ساخته ذهن میباشد.

تئوری دیگری هم هست که زبان سغدی و  الفبای اورخون بوسیلهءِ مسیحیان نستوری نه فقط در آسیای میانه بلکه در ترکیه امروز و در شمال عراق و در جغرافیای تحت کنترل تُرکان عثمانی به مردمان تُرک تبار آموخته شده است.

 ● اینکه  مردم تُرک تبار  الفبا و زبان نوشتاری اورخون را  بخود نسبت  میدهند  در فرهنگ این مردم عملی تازه نیست، این مردم تُرک تبار زبان سومری و تمدنهای شش گانهءِ بین النهرین را هم تُرکی میدانند، تا چندی پیش میگفتند که زبان تُرکی از خانوادهءِ زبانهای ژاپنی و کره ای است. اگر فردا در کرهءِ مریخ هم اثری از موجوات زنده کشف شود، آن موجودات هم حتمأ تُرک تبار هستند و زبانشان هم تُرکی است. بی جهت نیست که این مردم زبان شفاهی تُرکی را زبان خورشید و مادر همهءِ زبانهای دنیا میدانند.

  ● سئوال اساسی اینجاست که اگر زبان تُرکی وجود میداشت، چرا این مردمان تاریخ و سرگذشت خود را با این زبان ننوشتند. از آنجا که هیچ منبع معتبری به زبان تُرکی وجود نداشت تا باستان شناسان و  مورخان برای شنایی این مردم  به آن مراجعه کنند، مجبور شدند از طریق منابع تاریخی و پژوهشی چینی، ایرانی، و هندی شناخت این مردم تُرک رادنبال کردند.

Wolfgang Ekkehard Scharlipp ●  تُرک شناس، تبت شناس، هند شناس، و استاد در دانشگاههای آلمان، سویس، در کتاب (صفحات69- 74)خود که در مورد تاریخ گذشتهءِ  تُرک تباران در آسیای میانه است، بر این نظر میباشد که بین الفبای زبانی  اورخون که آنرا الفبای تُرکی مینامند  (Orkhon- Turkis) با زبان شفاهی تُرکی هماهنگی وجود ندارد و اصولآ این الفبا با  زبان شفاهی تُرکی مطابقتی ندارد. و منبع اصلی الفبای اورخون را به الفبا و زبانهای یونانی و ایرانی نسبت میدهد.

● یکی از اهداف پنهان مطرح کردن زبان تُرکی آذری، تسخیر سرزمین و جغرافیاست. استاد رحیم رئیس نیا، در مورد بخش غربی زبانهای تُرکی از جمله زبان تُرکی آذری بنادرستی چنین مینویسد که : زبانهای قبایل و طوایفی که بنامهای : [ ..ساک، سکیف، سکا، گاسبیِ، گاسیت، خزر، سابیر، سووار، هون، گوی، تُرک، تورک غز، اوغوز، و فبچاق، و... که همه در سده های پیش از میلاد و نیز در نخستین هزارهءِ میلادی در اطراف دریای خزر مسکن گزیدند...]. امّا ، یکم –اغلب قبایل و طوایف در بالا مذکور تُرک تبار نیستند و از مردمان هند و اروپایی و ایرانی و از اِتنیکهای دیگر غیر تُرک هستند دوّم - مردم تُرک تبار در سده های قبل از میلاد به اطراف دریای مازندران نیامدند، بلکه در قرن 11 از غرب چین از دامنه های آلتایی بسوی غرب و  بسوی دریای مازندران مهاجرت کردند،

  ● اصلأ تاریخ نگاری و بحث در مورد تاریخچه و پروسهءِ زبان تُرکی انباشته از تناقض و پراکنده گویی است. حمید دادیزاده  در نوشتاری با عنوان: " ریشه شناسی زبان تُرکی آذربایجانی " می نویسد : [... اینکه شکل گیری کامل فرم زبان ادبی تُرکی آذربایجانی چه زمانی بوده، اطلاع دقیقی نداریم، ... در این مورد زبان شناسان با توجه به نوع زبانهای تُرکی تکامل هر کدام را به قرون مختلف نسبت میدهند. زبانهای آسیای میانه قرن هشتم شکل میگیرند، حال آنکه شکل گیری زبانهای "اویغوزی" را ما بین قرون نه تا چهارده میدانند...].

در صورتیکه زبانهای ایرانی، و هندی و یونانی و لاتین حداقل هزار سال قبل شکل گرفته و تکامل یافته بودند.

حقیقت امر این هست که مردم تُرک از قرن هشتم تا شانزده  الفبای زبانهای دیگر را بکار گرفتند تا بتوانند داستانهای جان گداز و افسانه ای عشیره ای خود را بصورت نوشتاری در آورند.

پروسهءِ تکاملی زبانهای اورالیک آلتاییک

●      پروسهء زبانهای نوشتاری تُرکی که همان زبانهای اورالیک آلتاییک میباشند، الفبایی نوشتاری نبودند و نیستند، زبان ساکنین  آذربایجان همانطور که احمد کسروی هم نوشته است، زبانهای ایرانی، تاتی  و " هر زنی" بوده است. مردمان تُرک گذشته از الفبای اورخون تا به امروز سه الفبا و سه زبان را برای خود  انتخاب کرده اند  که عبارتند از

 1- زبان عربی و فارسی، ظهور اسلام  و نفوذ آن در آسیای میانه باعث شد که مردمان  تُرک الفبا و زبان عربی و فارسی را برای خود انتخاب کنند 2- بعد از الفبای عربی و فارسی الفبای زبان سیریلیک (Kyrillisches Alphabet) را بر گزیدند. زبان سیریلیک از منشاء اسلاوی هست که از خط یونانی باستان با حروف بزرگ گرفته شده است 3- بعد از الفبای عربی و فارسی  و سیریلیک، زبان شفاهی تُرکی  الفبای زبان لاتین امروز را انتخاب کرده اند.

سئوال اساسی دیگر اینجا مطرح هست که اگر زبان تُرکی دارای الفبای خاص خود هست و یک زبان نوشتاری می بود، چرا الفبای زبان عربی و فارسی و بعد از آن الفبای زبان سیریلیک و بعد از آن الفبای لاتین را انتخاب کرده اند.

 ● بنا بر این  شرط اوّل در مورد گفتگوی زبانی در ایران ارائهءِ الفبا و تاریخ پروسه این زبان هست. این اصل مطرح بودن زبان کُردی  و بلوچی را هم در بر میگیرد، که اگر زبان کُردی یک زبان ایرانی ( فهلوی) یا پهلوی و یا مادی نیست، پس الفبای حقیقی آن کدام هست ؟ اگر زبان بلوچی هم یک زبان هند و اروپایی و یک زبان ایرانی نیست، پس با کدام الفبا این زبان نوشته میشود ؟

● عربی یک زبان است، گرچه تکامل خود را از قرن هشتم شروع کرده است و  چهرهءِ برجستهءِ دستور زبان آن سیبویه بصری ایرانی است. این زبان الفبا دارد و یک زبان خطی و نوشتاری است. امّا اینکه در استان خوزستان ضرورت هست این زبان برای اقلیّت عرب در کنار زبان فارسی قرار گیرد، آن بحث دیگری هست.

قبول مسئولیّت از سوی نویسندگان و سایت های اینترنتی

●  اگر کسی در مورد وجود زبانهای مختلف در ایران سخنی به میان می آورد و یا نوشته ای را انتشار میدهند، تعهد دارد پاسخگوی سئوالات در موردِ الفبای این زبان هم باشند، سر دبیر سایت ها و سایر مسئولین وظیفه دارند، از انشتار مطالب بدونِ پشتوانه و جنجال بر انگیز خودداری کنند و از نویسندگان بخواهند که مطالب تاریخی و پژوهشی خود را  طوری تنظیم کنند که با علوم جهان امروز هماهنگی داشته باشد و با واقعیّت یک مناسبتی داشته باشد.

● موضوع برخورداری از دمکراسی و  حقوق فردی و شهروندی و منطقه ای و یا قومی و  آزادی مطبوعات و آزادی بیان و اندیشه، با زبان شناسی و مسائل علمی  و تحقیقی دو مقولهء جدا از هم هستند. در پوشش آزادی و دمکراسی نباید عرصهء راسیونال پژوهشی به بازار زرگری  و سبزی فروشی و رواج فرهنگ کوچگری و به چماق کشی و اقتداراگرایی عشیره ای تبدیل شود.

  ● در این شکی نیست هر شهروندی که از گذشته تا به امروز در جغرافیایِ سیاسی ایران بسر میبرد و یا در خارج از مرزهای آن شناسنامه و پاسپورت ایرانی دارد و در اشکال مختلف به این سرزمین و مردم آن از هر قوم و قبیله وابستگی نشان میدهد و در هدف مشترکِ ملّی که همان منافع و امنیّتِ ملّی همراه با سرفرازی و آسایش ملّتِ واحد ایران هست، از خود مسئولیت نشان دهد و در این راه همکاری و همیاری کند، از همان حقوقی برخوردار است که هر ایرانی دیگر در هر کجای این جغرافیا و در  هر پُست و مقام، با هر باور و اعتقاد، و با هر پیشینه برخودار بوده و خواهد بود.

  ● همهءِ شهروندان ایرانی در هر نقطه از این جغرافیا  و خارج از آن گرامی و گرانقدر هستند، امّا اگر کسی بخواهد با تاریخ ایران، جغرافیای سیاسی ایران بازی کند، امنیّت ملّی و آسایش شهروندان ایرانی را به خطر اندازد، بازیچهءِ دست پان ترکیسم و پان عربیسم و قدرتهای خارجی شود، عر صهء زندگی را بر خود تنگ خواهد کرد، و همان بهتر که تابعیّت کشور دیگری را انتخاب کند.

  ● من به عنوان یک ایرانی در حد توان خود، پروسهء زبان فارسی و  تاریخ الفبایی آنرا به نقد گرفتم و در نوشتاری [1] به آن پرداختم، بنا بر این آن عملی را که از مردم تُرک آذری و یا از دیگران درخواست کرده ام، خود آنرادر مورد زبان فارسی  انجام داده ام.

در این شکی نیست که ما در ایران و با نگاه به آینده، در جهان پیرامونی مشکل اساسی زبانی داریم، زبان فارسی و عربی پاسخگوی نیازمندیهای رشد تکنولوژی و رشد شتابان سایر علوم دیگر نیست، که رسمی کردن زبان انگلیسی در ایران را پیشنهاد کرده ام.

  ● نیاز حیاتی در ایران امروز، جایگزینی دمکراسی و یکسان سازی است، یکسان سازی حقوقی و حقیقی در مقابل قانون. برخورداری از حقوق قومی و منطقه ای و تقسیم قدرت سیاسی،  فقط در سایه رشد فراگیر صنعتی و توسعهءِ اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی است.

● در پایان یک بار دیگر این سئوال را مطرح میکنم: اگر زبان تُرکی دارای الفبای خاص خود هست و یک زبان نوشتاری می بود، چرا الفبای زبان عربی و فارسی و بعد از آن الفبای زبان سیریلیک و بعد از آن الفبای لاتین را انتخاب کرده اند. اگر زبان کُردی یک زبان ایرانی ( فهلوی) یا پهلوی و یا مادی نیست، پس الفبای حقیقی آن کدام هست ؟

اگر زبان بلوچی هم یک زبان هند و اروپایی و یک زبان ایرانی نیست، پس با کدام الفبا این زبان نوشته میشود ؟ واقعیّت هست که اگر زبان فارسی امروز الفبای لاتین را انتخاب کند بسیاری از مشکلات حلّ خواهد شد و زبان فارسی با الفبای لاتین همهء زبانهای منطقه از جمله، تُرکی، کُردی، بلوچی و سایر گویشهای دیگر را مانند گذشته در خود هضم خواهد کرد.

  ● تازمانیکه به سئوالات در بالا پاسخی منطقی علمی و مستند داده نشود، هر گونه بحث زبانی در ایران فقط قلم فرسایی است و اگر به آنها از سوی ما پاسخی داده نشود، نشانه از درستی و یا قبول این مطالب و نوشتارها از سوی ایرانیان و ما نیست، بلکه بی اهمیّتی بودن آنها و جلوگیری از وقت تلف کردن میباشد، در مقابل  ایرانیان باید خود را برای روز مبادا آماده کنند، زیرا بخوبی میدانند که در ایران فردا پان ترکیسم به رهبری ترکیه و پان عربیسم به رهبری شورای هماهنگی کشورهای عربی حوزهء خلیج فارس و کشور مصر و لیگ عربی، همان عمل و سیاستی را در پیش خواهند گرفت که امروز روسیه تزاری و پوتین در مقابل کشور اکراین در پیش گرفته است.


|ماه مه| 2014 میلادی| آلمان| ناصر کرمی|

 


 [1] مناسبت زبان فارسی امروز با زبان پارسی باستان (روی آن کلیک کنید)

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ناصر کرمی
آرشیو نویسنده

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.