رفتن به محتوای اصلی

اسلام چون سلاح سیاسی - بخش هیجدهم
22.11.2010 - 19:03

این استاد علوم سیاسی برخاسته از یک کشور مسلمان است ،که درعین حال مدتها در یوغ قدرت های بیگانه ،خصوصأ مستعمره امپراطوری عثمانی ،و از سال 1881 تا 1954 رسمأ تحت قیمومیت دولت فرانسه بود ، به عنوان یک استاد علوم سیاسی، آگاه به این علم بسیار پیچیده،و برگرفته از اندیشه های فلاسفه بزرگ اروپا ، تمام زوایای فرهنگی ، تاریخی ، اجتماعی و اقتصادی جوامع اسلامی را ، همراه بادلایل مستند، علل عقب ماند گی جوامع اسلامی را به رشته تحریر آورده است .حمادی ردیسی ، دقیق با داده های تاریخی ، آمار ،شرایط اقتصادی کشور های مسلمان ، ثابت می کند ،که چرا دین اسلام ، مستثنی از دو دین دیگر توحیدی ، (یهودیت و مسیحیت ) در گذر از جامعه سنتی به رنسانس (نهضت تجدد فرهنگی ، علمی ، صنعتی ، اقتصادی ، مدیریت کلان جامعه ) موفق نشده است.

این کتاب با این باز نگری دقیق یک استاد علوم سیاسی ، آشنا به جهان اسلام و غرب با ظرافت و د قت کامل ، کالبد شکافی می کند. در این جا چند نمونه از آن را ، در نقدی که در اصل ، به زبان فرانسه به قلم Neïla Jrad در نشریه انترنتی :Alternative Citoyennees – منتشر شده است در اینجا می آوریم .(ماًخذ 1)

* * * *

1- نویسنده کتاب ، یک فرد با فرهنگ است ، که یک عده اطلاعات مهم ، گوناگون ، با محتوی فلسفی ، تاریخی و سیاسی ، در اختیار خواننده می گذارد.

2- حمادی ردیسی ،یک تحلیل گری است ،که اندیشه های انتقادی خود را در چهار چوب با ور های ایدئولوژیکی – فرهنگی – سیاسی خود، در بارهً اسلام، محدود نمی کند. همین امر به او امکان می دهد که بر منطق قیاس ، نقد خود را بنیان گذارد.

3- این نوشته دست آورد کار تحقیقی و تحلیلی یک روشنفکر با شهامتی است ،که نه تنها جسارت می کند ،که در یک کشور مسلمان این نقد رادیکا ل را، در باره موضوعات ممنوعه از جنبه اخلاقی – دینی ،( Le tabou ) در جوامع اسلامی را زیر سئوال ببرد ، بلکه ، حتی تعلق هویتی و فرهنگی را به نقد می کشد .

4- این کیفیت اساسی نه تنها این کتاب را در کشور تونس ، در نوع خود مستثنی می سازد ، بلکه نقد :« زوج –یا به عبارت دیگر ، دوئیت( اسلام – سیاست) » یا به عبارت دیگر« اسلام سیاست زده » را ، به بطن جامعه می برد . برای اینکه توجه و دقت حمادی رد یسی ،اسلام را نوعی از فرهنگ و متعلق ، به بخشی از جامعه بشری میداند. بنا به اصطلاح بکار گرفته خود نویسنده ، عقیده دارد ،که هیچ موضوع فرهنگی در جهان نیست ،که از دید فلسفی مورد بحث و کنکاش قرار نگیرد . این شهامت و اخلاق روشنفکری نویسنده ، ناشی از آن است ،که حمادی ردیسی آشنائی وتسلط کامل به آثار فلاسفه عصر روشنگری، چون توماس هابس ( Thomas Hobbes 1588-1679) ، باروخ اسپینوزا (Baruch Spinoza 1632-1677 ) ژان ژاک روسو (Jean Jacques Rousseau 1712-1778 ) دارد . ریشه تفکر و تعقل نویسنده ، از یک دلواپسی مایه گرفته است ، و آن ، معنی و مفهوم سیاست ،در جوامع اسلامی است ، که با این عنوان ، از ابتدای اثر خود شروع می کند : تنها در اسلام است ،که به ذات قدرت حکومتی عنوان و مکان مقدٌ س ، معادل الهییات و حتی عنوان الهییات سیاسی ، یا اسلام سیاسی داده اند . خوانندگان ایرانی حتمأ این جمله معروف را که به سید حسن مدٌرس نسبت می دهند می شناسند ،که می گوید :سیا ست ما عین دیانت ما است ،و دیانت ما عین سیاست ما است ،.یا شعار معروف بر گرفته از شعر معروف فردوسی ، : چوفرمان یزدان چو فرمان شاه ، یا :چنان دین و شاهی به یک دیگرند ، تو گوئی که فرزند یک مادرند .یعنی روحانی با پادشاه برادر هم بودند !!!

حمادی ردیسی سعی می کند در این اثر، این مقام تقد سی خارج از منطق عقلی قدرت حکومتی ، در کشور های مسلمان را از آن گرفته و بجای آن یک زیر بنای را ، متکی بر فضای اجتماعی مشخص از جنبه سیاسی و توصیف و بهبود نظریه هائی را در رابطه با آزادی های فردی و اجتماعی جهان شمول ،و هم زیستی مسالمت آمیز ، در راستای پایه گذاری جامعه مدنی ، جانشین این تقدس مصنوعی و قلابی و دروغین ، حاکمان مستبد جهان اسلام بکند.حمادی ردیسی ، به واقعیت های تاًسف انگیز و منفی و شکست جوامع اسلامی از جنبه ماهیت وحیات سیاسی –اجتماعی تکیه کرده و می نویسد :

1-جوامع اسلامی ، مدرنیته ( تجدد ) را با یک نوع روان گسستگی ناشی از عدم درک معنی و مفهوم تجد د برخورد کردند ، که نشانه آن ترس از دست آورد مدرنیته ، ترس از فرهنگ و تمدن غربی و دموکراسی ، ترس از آزادی و برابری حقوق زنان در جامعه اسلامی است.

2- یک خشونت بیمار گونه ، دنیای اسلام را ، از درون مثل خوره می خورد و می پوساند .این خشونت بیمارگونه ، بطور نمایشی در دنیای معاصر، دیوانه وار ، با انواع عملیات انتحاری ، خود را به نمایش می گذارد. در واقعیت امر ، قربانی این خشونت ها ، خود فرد مسلمان است که در بین دو نیروی مخرب ، یکی ناشی از جامعه عقب مانده غرق در جهل و خرافات و نیروی مخرب دیگر ، تبعیت مطلق و کور کورانه ،ازفتاوی روحانیون است ،که قدرت ماوراء دولت را در دست دارند.فرد مسلمان ، در بین این دو قدرت گازانبری مخرب ، گرفتار و اولین قربانی این قدرت شیطانی خود اوست.کافی است به عملیات انتحاری بین گروه های شیعه و سنی ، در عراق ، افغانستان ، پاکستان دقیق بشویم ،می بینیم اولین قربانیان این جهالت ها ، فتوا دهند گان یعنی آخوند های ، آیت الله ها ،شیخ الاسلام ها سیاست زده نیستند ، بلکه خود مسلمانان هستند.

3- دولت های کشور های مسلمان ، تضمین کننده اسلام و قوانین به اصطلاح مقدس آن ، متکی بر شریعت می باشند ،که تنها منبع قانونگذاری این کشور ها می باشد. این برداشت غلط ، از فلسفه و منطق قانون ، جامعه را تحت قیمومیت و حاکمیت دین ، و آخوند های سیاست زده قرار داده است . همین امر خود بزرگترین مانع رسیدن افراد این کشور به مقام شهروندی واقعی می شود.

4- این کشور ها ،که نشان و مهر اسلامی را با خود دارند، بدون آنکه مفاهیم و قوانین لازم – ملزوم سیستم سرمایه داری ، یعنی آزاد گذاشتن ارزش واقعی کار مفید تولیدی را رعایت بکنند، فاسد ترین ، انگلی ترین نظام اقتصادی را با ظاهر سرمایه داری را ، دارند.

5- نقصان و نبود کامل دموکراسی ، شامل تمام کشور های مسلمان می باشد. از 120 کشور ایکه بنا به معیار های Freedom House کشور های دموکراتیک شناخته شده اند ، برای نمونه یک کشور مسلمان در این جمع وجود ندارد. در واقع کشور های مسلمان ، یا بطور روشن و آشکار ، نظام های خود کامه و دیکتاتوری هستند ، (مثل ایران – عربستان ) یا نظام هائی هستند که بظاهر نقش دموکراسی بازی می کنند مثل ترکیه .

از این دلایل ارائه شده ، نویسند ه ، حمادی ردیسی این سئوالات را پیش می کشد ، و می پرسد :چرا اسلام تنها دینی است ،که مانع آزادی سیاست از چنگال دین می شود؟ چرا اسلام مانع دموکراسی شدن جامع می شود؟ چرا اسلام تنها دینی است ، که خود را همیشه در جدال با غرب احساس می کند؟ چرا اسلام آخرین دینی است ،که نمی خواهد دین را در جایگاه واقعی خود ، یعنی یک باور شخصی و مر بوط به زندگی شخصی احاد ملت بگذارد ؟

نویسنده نظریه استثنا بودن اسلام را با زیر مجموعه های تئوریک ، از جنبه فرهنگی ، ایدولوژیکی ، الهیات ، نظام مدیریتی ، اقتصادی ، تقسیم کرده خصوصیات استثنائی بودن اسلام را شرح و تفسیر می کند .

1- از بدو ظهور اسلام ،موضع گیری در شرایط خاص ، یک موضع گیری متکی بر ایجاد تفاهم بین نظریه حد اقل و حد اکثر می باشد .از ابتدای نهضت تجدد خواهی علمای دین و خود مسلمانان ، با این نظریه تفاهم بین حد اقل و حد اکثر ، سعی بر آن داشتند که بین سنت و تجد د ، یک حد میانی را انتخاب بکنند (به قول ضرب المثل ایرانی ، که نه سیخ بسوزد نه کباب ) ، که نتیجه اش همین است که امروز در جوامع اسلامی شاهد آن هستیم. یعنی یک مدرنیته ناقص ، شکاک ، ناتمام . این دوران همان دوران : روانگسستگی، ناشی ازعدم درک معرفت علمی (Schizophrénie épistémologique ) جهان اسلام معاصر است.

2- وجود یک بنیادگرائی نهادینه شده در جهان اسلام . بناد گرائی اسلام بر عکس بناد گرائی مسیحیت،که زمانی در جوامع مسیحی نهادینه شده بود ، با وجود این ،همین مسیحیت سعی میکند خود را با نهضت مدرنیته مطابقت دهد ، اسلام برعکس با بنیاد گرائی خود ، این نهضت را همراهی میکند ، نتیجه آن همان عدم مطابقت نهضت مدرنیته در جهان اسلام ، با وافعیت های زمان است ،که ما شاهد آن هستیم.

3- نظریه جهاد و جنگ مقدس .جهاد بنام «جنگ مقدس شرعی و عادلانه » با انواع اشکال مختلف آن ، به تناسب مکان و زمان تاریخی آن ،جهاد تهاجمی ، جهاد دفاعی ، جهاد مسالمت آمیز،زمانیکه دولت های مسلمان در موضع ضعف قدرت جنگیدن قرار دارند، باید برای حفظ جوٌ جنگجوئی و اسطورهً جنگ آوری ، حتی شهادت طلبی را در مخیله توده مردم حفظ کرد. (داستان اسطوره ای شهدای کربلا ، نمونه این سیاست فرهنگی در ایران اسلامی است.)

4- جلیل القدر شناختن جهاد و جنگ در راه ایمان مذهبی ، که راه را به انواع عملیات خشونت آمیز ، قتل دگر اندیشان ، همراه با مراسم مذهبی وضو گرفتن ،و دو رکعت نماز خواندن قبل از قتل (مراسمی که قاتلان پروانه اسکندری همسر بیمار داریوش فروهر ،و خود داریوش فروهر در قتل های زنجیره بنا به اعترا ف خود قاتلان ، این مراسم مذهبی را بجای آورده بودند ) نمونه ای از این جلیل القدر شناختن عملیات خشونت آمیز در راه ایمان مذهبی در جهان اسلام است.

5- وجود یک اسلام که در آن دوگانگی باطنی ولی بظاهر معنوی و دنیوی ،چون، تعبد و روابط شهروندی ،(بندگی مطلق به رهبر از یک طرف ، شهروندی ظاهری از طرف دیگر!) ، یا چون ، دولت و شهر ، فرد و جامعه ،منتها در چهار چوب« ام الکتاب آسمانی »، یعنی قران کتاب مقدس مسلمانان ، که بر باور مسلمانان ،قوانین این کتاب ،چنان کامل کافی ، منطقی در زمینه های سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی است که درجوامع اسلامی لزومی نیست ،که مسلمانان ازدیگر اندیشمندان ،و فلاسفه علوم سیاسی تقلید بکنند.( جنگ آیت الله ها و حجت الله ها اسلامی !!! در ایران امروز علیه علوم انسانی ، از این اندیشه مایه می گیرد که تمام علوم ارضی و سماوی در قران وجود دارد ، مسلمانان به سایر علوم احتیاج ندارند )

این خصوصیات جوامع اسلامی را حمادی ردیسی ،استثنای اسلامی می نامد که در واقع در مجموع عامل و علت شکست جنبش تجدد و دموکراسی در کشور های مسلمان هستند. تلاش به اصلاح طلبی ،که بعضی از متفکرین نهضت (رونسانس اسلامی ) عاملان تلاشگر در راستای رساندن جهان اسلام به تجدد و جبران شش قرن قرن عقب ماندگی جهان اسلام بدون قطع و بریدن از دین اسلام را جبران بکنند، در عمل ، عدم امکان خود را نشان دادند.

در واقع حمادی ردیسی با بهره گیری از نظریه های (تز های ) عبدالله العروی(ماخًذ2) استاد دانشگاه رباط ، در رشته تاریخ و تمدن اسلامی ، به این اصل تکیه می کند ،که نقش آفرینان « اصلاح طلبی اسلامی » در قرن نوزدهم ، متشکل از سه گروه اجتماعی بودند . بخشی از روحانیون ، بخشی از لیبرال ها ،وبخشی از تکنوکرات ها( مهندسین و پزشکان ) ، این سه گروه را تشکیل می دادند و در نهایت چهره های مبهم و مسئله دار ، یعنی روحانیون به ظاهر اصلاح طلب ( مثل ایران امروزی ) شخصیت های آزادیخواه ، و صاحب علم ودانش واقعی را به کنار گذاشتند . همین عمل مانع حاکمیت منطق عقل و علم در اداره جامعه به مفهوم فلسفه سیاسی آن ، یعنی حاکمیت نظام دموکراتیک در جهان اسلام شد.از این حقه بازی ها ی آخوندی و خیانت به خواست دموکراتیک ملت های مسلمان ، موجود عجیب الخلقه بنام روشنفکر اسلامی، درصحنه سیاسی ، فرهنگی جوامع اسلامی ظاهر شد.نمونه این نوع روشنفکران اسلامی را میتوان در ایران امروز ، چون سازمان سیاسی و مذهبی معروف به « ملی – مذهبی ها » را مشاهد ه کرد.این حضرات اگر ملی گرا هستند،و مجموع آحاد مردم ایران را ملت ایران ، بدون تبعیض قومی ، فرهنگی ، مذهبی ، طبقاتی وبرابر ی حقوق مدنی این ملت می شناسند، چگونه می توانند برای سازمان سیاسی خود ،چنین عنوان بی منطق و تبعیض گرانه بدهند ؟ برای رهبران چنین سازمان سیاسی ، ایرانی مسلمان ، و ایرانی غیر مسلمان ، با دین ، بی دین ، مسیحی ، زرتشتی ،یهودی ،بهائی ، شیعه ، سنی ، دارای حقوق شهروندی برابر هستند یا به نسبت وابستگی دینی خود به« مذهب شیعه اسلام ناب محمدی خمینی » ، ایرانی درجه یک ، درجه دو ، درجه سه و درجه چها ر محسوب می شوند؟ همچنانیکه آیت الله جنتی روشن و آشکار از پشت میکروفون رسمی جمهوری اسلامی گفت : البته که در ایران شهروند ، درجه یک ، درجه دو ، درجه سه داریم !!!؟ این حضرات با این شعور سیاسی می خواهند ، مرد مسالاری را در ایران حاکم بکنند؟

اگر حمادی ردیسی کتاب اش را با تکیه بر این موجودات عجیب الخلقه ، مایوس از جهان اسلام به پایان می رساند، او بر این باور است و مصرانه تاکید می کند ،زمان آن رسید ه است ،که مسلمانان با بازی با کلمات چو ن اصلاح طلبی اسلامی دست بردارند . اصلاح طلبی اسلامی در بعضی از کشور ها اسلامی ، علنأ حقیقت شکست و عدم موفقیت خود را نشان داده است.لذا به همین جهت نیز حمادی ردیسی ، خطوط اصلی آلترناتیو ساختن یک جامعه دموکراتیک متکی بر عقل و منطق و عدل ، رها شدن جامعه از اندیشه های قرون وسطائی را در چند سطر نشان می دهد.

1- دست برداشتن از ارزش بالا دادن به اسلام ، نسبت به سایر ادیان توحیدی ، با قبول اینکه سکولاریزم ، انکار ایمان دینی نیست ، بلکه یک روند تاریخی اجتناب ناپذ یر برای رسیدن به جامعه دموکراتیک است ، همچنانیکه پیروان سایر ادیان توحیدی ، از این راه به دموکراسی رسیده ند.

2- اعلام رسمی منسوخ بودن جهاد ،( به معنی جنگ مذهبی ) و اجتهاد .

3- ساختن زیر بنا و شرایط مساعد برای توسعه فرهنگی و دموکراسی .این شرایط عبارتند از :آزاد کردن اقتصاد از نظام رانت خواری ، ارزش دادن به کارتولیدی و مفید اجتماعی و ایجاد روح تعاون ، مذاکره در بین رهبران سیاسی .

4- ایجاد گسترش جامعه مدنی ، حکومت قانون ، قانون بر خاسته از عقل و منطق و تجربه تاریخی .شناختن و ارزش دادن به حقوق انسانی و اجتماعی زنان در جامعه ، ارزش دادن به کار فرهنگی روشنفکران ، هنر ، ادبیات ، تئاتر ، سینما ، توسعه و تشویق رشد شعور اجتماعی ملت ، متکی بر فلسفه عصر روشنگری .

برای خوانندگان ایرانی ، به عنوان نتیجه گیری در پایان این نقد یک سند تاریخی ، از تاریخ معاصر ایران که دقیقأ پنجاه و نه سال ، پیش ، زنده یاد دکتر مصدق در15 ژوئیه 1951 در گفتگوئی با خبر نگار فرانسوی آندره بریسو(André Brissaud) خطر به قدرت رسیدن روحانیون در ایران را چگونه پیش بینی می کند را، در اینجا از نظر می گذرانیم .دکتر مصدق ، نه فال بین ،نه کف بین ، نه رمال ، بود ،و نه مثل بعضی از آیت الله ها امروزی که ادعا می کنند با رابط امام زمان در ارتباط هستند ، یا امام زمان را هر از چند مدت در خواب می بینند ، از او پیام می گیرند ، نبود . مصدق اهل دانش سیاسی به معنی واقعی آن ،چه آینده ای را برای ایران پیش بینی می کرد، و چگونه آیت الله های رنگارنگ ، چون آیت الله ابوالقاسم کاشانی ،و آیت الله روح الله خمینی ، با سقوط دکتر مصدق ، با کودتائی آمریکائی وانگلیسی ، ابراز خوشحالی می کردند وحتی با کودتا گران همکاری کردند، در اینجا می آوریم . من راقم این سطور با گوش خودم ، از طریق رادیوایران ، از زبان آیت الله خمینی این سخنان را شنیدم ،که در باره ً زنده یاد دکتر مصدق چنین می گفت : خوشبختانه این مرد ، سرنگون شد ، اگر چند سال بیشتر می ماند ، اسلام از دست این مرد صدمه می خورد .(نقل به مفهوم .)

اندره بریسو می گوید :مصدق به من گفت : در مورد ملی کردن نفت ، رو درروی انگلیسی ها قرار گرفته است و گفتگویش با هریمن رئیس جمهور آمریکا و جنگ سازمان های جاسوسی علیه ایران را پیش کشید. پس از لحظاتی افزود :من پیر شده ام .فکر نمی کنم به سن هشتاد برسم .(در آن زمان 71 ساله بودو 87 سال عمر کرد ) شاید هرگز نتوانم به آنچه برای کشورم آرزو می کنم ،جامعه عمل بپوشانم ، ولی مطمئنم دیگران خواهند آمد ،که پس از من این کار ها را به انجام خواهند رسانید . آنها امپریالیست ها و شوروی ها را بیرون خواهند کرد. شاه را یا از بین می برند ویا اخراج می کنند. او با این که نرم خوست ، آرزوی بزگش این است که جای کوروش را بگیرد ، همه کاره مملکت بشود .

( جشن های کمدی- تراژیک دو هزار پانصد ساله و سخن معروف محمد رضا شاه بر سر قبر کوروش ،کوروش آرام بخواب که ما بیداریم از یاد ملت نرفته است )

مصدق ادامه می دهد :

فکر نمی کنم حزب توده قادر به گرفتن و حفظ قدرت باشد . همینطور ارتش را توانا برای بر خاستن و بر پائی یک نظام دیکتاتوری نمی بینم.امیدوارم سرکرده های شیعه قصد جدی برای ورود به عرصه سیاست نداشته باشند.اگر چنین شود ایران در آستانه وضعیت فاجعه آمیزی قرار خواهد گرفت ،که بدواًهمسایگان ایران (عراق ، سوریه،واردن)را در حالت جنگی با ما قرار می دهند. من واقعآ از این دستگاه مذهبی هراس دارم. درست است که ما مسلمان هستیم ولی در واقع عرب نیستیم و در رودروی سنی ها قرار داریم . بدین ترتیب تشکیلات آخوند های شیعه با آن سلسله مراتب و امکانات اگر به قدرت دست یابد ، ما در داخل مواجه با انقلابی خونین خواهیم شد و در خارج باید نتایج جهاد علیه عراق و اردن و سوریه را تحمل بکنیم.فکر نمی کنم مصر و حتی اسرائیل مداخله بکند. به هر حال اگر این فرض آخری تحقق پیدا بکند ، یک آیت اللهی وارد عرصه می شود و نهضتی مالامال از نفرت عرب و حتی ضد یهود و در دشمنی با عرب های سنی راه خواهد انداخت وای بسا که خیابان ها جای جسد و خون خواهد شد.(ماخذ )

پایان . به قلم : کاظم رنجبر ، دکتر در جامعه شناسی سیاسی .

پاریس 21 نوامبر 2010

اقتباس بطور اختصار یا کامل ، با ذکر نام نویسند و سایت ، کاملأ آزاد است .

اسلام چون سلاح سیاسی ، بخش نوزدهم (ادامه دارد )

ماًخذ در زبان فرانسه .

ماًخذ (1)

- http://www.alternatives-citoyennes.sgdg.org/num10…

ماًخذ (2)

- Islam et modernité

ماًخذ (3)

- André Brissaud ,Le Crapouillot . Nouvelle serie.Décembre 1986 ,La France

- این مصاحبه توسط یک هموطن از زبان فرانسه به فارسی ترجمه شده است ، متاسفانه نمونه کتبی ایکه من از این مصاحبه دارم ، نام مترجم ذ کر نشده است . بدین طریق از مترجم ناشناس معذرت می خواهم ،که نمی توانم نام ایشان را در اینجا ذکر بکنم . با تمام احترام : کاظم رنجبر

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.