دلت بسوزد ای ایر
این منم، نگاه سنتی
نشد زبانم پورنو
شعر مسقطی نیستم
یا حلوای پسا مدرن!
ببین، ونوس سرطان پستان گرفته
و شیر شعر آقای اروس هم ته گرفت و سوخت
حالا بازهی شاعر بشوبگو:
"شیر آبم چکّه میکند بی دلیل"
بشکن بشکن است؟
من نمی شکنم
نه دَف دَفی دارم
نه تق و توق و شکستنی
با ساختارم چفت و بستی ناگسستنی دارم
به این میگویند اروتیسم خودباوری
این تابو نیست، خنگ خدا!
شاهد روزگار خویشم، حیّ و حاضر
راست گویی: اهریمنی، عین برج زهرمارم!
لکّاتهام؟ گو باشم!
سلیطهام؟ کی کنم حاشایش؟
ترا رفتهام نشانه آخر، ای ریا!
شوخی که نداریم ما
آری هستم این و آن هم بگو رویش!
- لیک -
چو نیک نظر کنی دَرَم
- جانِ فوکو، مرگِ همان لاکان ات -٭
ترا من آیینهام.٭٭
بیا، بیا... طفلکم
بیا، بیا... مَردَکم
ننهام من، فولاد زره
این هم دشت دامنم
دیدی که همان میهن تو، مام ایرانم؟
بیا، بیا... بچّه ننه خنزرپنزریام
21/2/2007
٭ مراد میشل فوکو فیلسوف فرانسوی و ژاک لاکان روانپزشک و روانکاو فرانسوی است. ژاک لاکان خواستار بازگشت رادیکال به اصل تئوریهای فروید در مکتب روانشناسی بود.
٭٭ مرد خنزرپنزری، در بوف کور هدایت، عاقبت لکّاته را در خود می یابد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید