رفتن به محتوای اصلی

شرم بر من اگر از مردم دلاور سرزمينم به خواري ياد كنم!
04.10.2010 - 07:01

 

 

یه روز یه ترکه،

اسمش ستار خان بود، شاید هم باقر خان.. ؛

خیلی شجاع بود، خیلی نترس.. ؛

یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی براومد!

جونش رو گذاشت کف دستش و سرباز راه مشروطیت و آزادی شد،

فداکاری کرد، برای ایران، برای من و تو.. ،

برای اینکه ما یه روزی تو این مملکت آزاد زندگی کنیم.. .

یه روز یه رشتی یه - اتفاقاً آخوند هم بود.. ! -

اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی؛

برای مهار کردن گاو وحشی قدرت مطلقه تلاش کرد،

برای اینکه کسی تو این مملکت ادعای خدایی نکنه؛

اونقدر جنگید تا جونش رو فدای سرزمینش کرد.. .

یه روز یه لره بود، به اسم شاپور بختیار؛

جونش رو برای عقایدش از دست داد،

با او نا مهربانی کردیم، تا اینکه در مأمن و آسایشگاه دور از وطن، سرش رو بریدند.. .

یه روز ما همه با هم بودیم.. ،

ترک و رشتی و لر و اصفهانی و ... !

تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند

و قفل دوستی ما رو شکستند.. ؛

حالا دیگه ما برای هم جوک می سازیم،

به همدیگه می خندیم،

و اینجوری شادیم.. ؛

خیلی خوش می گذره.. !

اين سخنان مرا بسيار شرمسار كرد

واي كه ما چه مرام زشتي داريم و از آن خرسنديم

اينگونه ميخواهيم سبز باشيم؟

شرم بر من كه از اين پس مردم دلاور سرزمينم را به خواري ياد كنم

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.