دستمزد ما ، چه ملموس و چه ناملموس ، به این بستگی دارد که چقدر خوب ایده ها ، محصولات و خدمات خود را به فروش برسانیم .

والدین مدام در حال فروش ارزش ها ، نظریات و رفتارها به فرزندانشان هستند و میزان رشد صحیح فرزندان بستگی به این دارد که این فروش چقدر خوب صورت گرفته باشد .

بهترین رهبران و مدیران همیشه به فروشندگان " کم فشار " معروفند.

مردم دوست ندارند کسی چیزی به آنها بیاموزد یا دستوری بدهد و یا آنها را مجبور به انجام کاری کند و به همین خاطر موفق ترین متخصصین روابط انسانی آنهایی هستند که بتوانند ایده های خود را طوری ارائه دهند که دیگران آنها را ایده های خودشان بدانند. همانطور که آیزونهاور گفته است :

" هنر رهبری در این است که مردم آنچه را که شما می خواهید انجام بدهند و فکر کنند ایده خودشان است ."

در تجارت و صنعت و بسیاری از حوزه های دیگر تعیین کننده میزان حقوق شما میزان توانایی تان در فروش کیفی کارتان به افرادی است که نظرشان در تعیین موفقیت شما بسیار مهم است . آنهایی که خود را بهتر به بازار عرضه می کنند خیلی سریع تر از دیگران پیشرفت میکنند ، حتی اگر کم استعدادتر از آنها باشند یا محصولات بهتری ارائه نکنند . همه اینها به نحوه فروش بستگی دارد.

بسیاری از مردم و حتی بسیاری از فروشندگان از کلمه "فروش " زیاد خوششان نمیآید ، ولی واقعیت اینست که توانایی ترغیب و نفوذ در دیگران اهمیتی اساسی در داشتن یک زندگی خوب دارد.

اگر نتوانید دیگران را به دیدگاه خود ترغیب کنید این خطر وجود دارد که مورد بی اعتنایی قرار گیرید و اهمیت تان را در سازمان از دست بدهید . افرادی که نتوانند ایده هایشان را به نحو موثر ارائه کنند و یا توانایی شان را به خوبی نشان دهند نفوذ زیادی ندارند و چندان مورد احترام نخواهند بود.

از طرف دیگر آنهایی که در گفتگوهایشان میتوانند دیگران را متقاعد کنند و کارامد هستند اغلب جز موفق ترین و محترم ترین افراد جامعه محسوب میشوند .

قدرت فروش خوب از استعدادهای کمیاب است .

فروشندگان نخبه جز موفق ترین ، محترم ترین و مطمئن ترین افراد حرفه ای هستند. مهم نیست که شما مشتری باشید یا مدیر یا فروشنده ، نحوه عرضه عالی آنچه که دارید بستگی به خودتان دارد.

فروش سه عامل اساسی را در بر می گیرد : محصولات یا خدمات ، شخص فروشنده و مشتری . برای انجام یک فروش موفق ، این سه عامل باید با یکدیگر همخوانی داشته باشند .

محصولات و خدمات باید درست به مشتری ارائه شود ولی این محصولات یا خدمات باید برای فروشنده نیز مناسب باشد تا فروش موفقی صورت گیرد. بعضی از فروشندگان در عرضه فروش یک نوع کالا بسیار موفق هستند و بعضی در فروش نوعی دیگر. این وضعیت ربطی به خود محصولات یا خدمات ندارد ، بلکه مربوط به خلق و خو ، شخصیت ، ارزشها و طرز تلقی فروشنده است .

برای یک فروشنده غیر ممکن و بسیار مشکل است که چیزی را بفروشد که آن را باور ندارد زیرا نمیتواند با تمام وجود از آن دفاع کند . بسیاری از فروشندگان این واقعیت را تجربه کرده اند که با تعویض نوع کالا یا خدماتی که ارائه می کرده اند، توانسته اند به یک فروشنده عالی ارتقا پیدا کنند ؛ در حالیکه قبلا" فقط وقت خود را تلف می کردند.

بنابراین نقطه شروع موفقیت در فروش اطمینان یافتن از قرار گرفتن هر یک از از این سه عامل در جای مناسب خود است .

یعنی باید کالای مناسب با روحیه شما ، به مشتری مناسبی که از کار کردن با او لذت میبرید فروخته شود.

کالا باید مناسب باشد ، فروشنده باید آمادگی لازم را داشته باشد و مشتری هم علاوه بر نیاز ، باید قادر به پرداخت هزینه و استفاده از آن باشد .

اگر همه این موارد رعایت شود ، فروش های موفق یکی پس از دیگری انجام خواهد شد .

اصول مربوط به فروش ، دلایل اکثر موفقیتهای درخشان و شکستهای سنگین را توضیح می دهند .

با آموختن و به کارگیری این اصول ، موفق می شوید فروش بی سابقه ای داشته باشید .

با برسي عملکردها ‘ آيا ميتوان فلسفه اديان و احزاب و گروهها را نوعي بازاريابي هوشمندانه جهت کسب قدرت يا همان فروش و سود بيشترخواند?

آيا طرح شعارهاي مهيج بدون عملکرد متناسب را ميتوان متفاوت از تبليغاتي که براي فروش کالا ميشود دانست? تبليغاتي که بيشتر بر روي تهييج افکار تمرکز دارد تا عملکرد واقعي کالاي عرضه شد

در بازار پر رقابت امروز خدمات به مشتري و رضايت مشتري حرف اول را ميزند ولي ما شاهد هستيم که فروشندگان ديني درايران با انحصار و زور و .. چطور مشغول ادامه توليد و فروش محصولات نامرغوب فلسفي خود هستند و ...

کار به جايي رسيده که توجيح رفتار و اعمال خودشان براي خودشان هم سخت شده واعمال نامعقولانه سالهاي اخير که با استفاده از نام دين انجام ميدهند‘ شاهدي بر اين مدعاست

حال دراين ميان خرده فروشان وکمپاني هاي فلسفه سازي جديد و نو (اپوزسيون و اقليتها) با استفاده از خلا موجود سعي در عرضه هر چه بيشترمحصولات خود هستند.

فلسفه هاي قابل توجيه ايده هاي قشنگ و عملکرد کمي و نامتناسب با گفتار تنها چيزي است که من شاهد بازخوردشان بودم

خسته ام و حرف بسيار و خود نميدانم از کدام بگويم

ولي اين نيز گويم که مکاره بازاري است اينجا.

گفتي بيا زندگي خيلي زيباست دويدم

چشم فرستادي برام که ببينم که ديدم

پرسيدم اين آتش بازي تو آسمون معناش چيه?

کنار اين جوي روون معناش چيه

اينهمه رمز اينهمه راز اينهمه سر واسرار معماست

آوردي حيروونم کني که چي بشه نه والله

مات وپريشونم کني که چي بشه نه بالله

بعضی از فروشندگان در عرضه فروش یک نوع کالا بسیار موفق هستند و بعضی در فروش نوعی دیگر. این وضعیت ربطی به خود محصولات یا خدمات ندارد ، بلکه مربوط به خلق و خو ، شخصیت ، ارزشها و طرز تلقی فروشنده و مشتري است .

پس اگر بپذيريم که سليقه ها وتوانايي ها متفاوت هستند به چيزي جز وحدت در کثرت مي توانيم بيانيشيم

ولي نه آنچه من مي پندارم چيزي جز وحدت مستبدان و فروشندگان کوچکتر بر گروههاي کوچکتري از مصرف کنندگان وستم پذيران نخواهد بود

و اين نيز خود شعاري جهت تقسيم بازار وتقسيم قدرت نميباشد

چه بی شمار کشتی ِ های مملو از جواب های ناب

در طوفانِ چراهایِ بی پاسخ

در دره هایِ مخوفِ دریاهایِ ابهام

از انظار گم شدند.

"تا قایقی در ساحلی روشن

از هجوم ِ طوفان نهراسد.