رفتن به محتوای اصلی

سخنی با ناسیونالیستهای بی مزه
22.05.2014 - 22:33

اجازه دهید قبل از هر چیز روشن نمایم که ینده "ترک" هستم! هر چند این مسئله را افتخاری برای خود نمی دانم ، چرا که اصو لا به افتخار کردن و مدال دادن به خود از دیدگاه وابستگی به ملیت ویا قومیتی خاص را امر پسندیده ای نمی دانم.  این اواخر مقالات چندی با لحن نسبتا آرام و گاها نبز با لحن تند! و حتی آنقدر تند که از جانب برخی ها کلماتی مانند فاشیستهای فارس و یا استعمار گران فارس و غیره ...نوشته و چاپ شده است که خواندن آنها مو به اندام هر آدم منصفی سیخ میکند. در این میان دوستان ناسیونالیست ترک و یا آنگونه که خود میگویند آذری و یا آذربایجانی که به نظر بنده  کمترین ستم قومی در حقشان اعمال شده و میشود، بیشترین طلبکاران و سینه چاکان هستند.در این میان ادعاهای دوستان کرد و بلوچ و ترکمن و عرب بیشتر میتوانست و میتواند محلی از دعوا باشد ،تا دوستان آذری! چرا؟ هر ایرانی که قدری به تاریخ علاقه مند باشد و تاریخ حداقل 500 ساله اخیر ایران را مورد مطالعه قرار داده باشد ، بی اختیار متوجه خواهد شد که در طول این 5 قرن اخیر، بیشتر حکومتهایی که ب ایران حکومت کرده اند بجز زندیه و پهلوی بقیه اکثرا از نژادهای ترک ایران بوده اند .مانند صفویان وافشارها و قاجارها و قبل از آنها نیز خوارزمشاهیان و سلجوقیان و برخی حکومتهای محلی نیز اکثرا از میان قبایل ترک بوده اند! قاجارها اصل و نصبشان ترک بود و ولیعهد شان نیز همیشه ساکن و والی تبریز و آذربایجان بوده است.در این میان این سئوال پیش میاید که چرا مثلا شاهان قاجار که خود را نمایندگان خداوند بر روی زمین میپنداشتند و سایه خدا بودند و مالک جان و مال و ناموس مردم، هیچ تلاشی برای عوض کردن زبان رسمی کشور مثلا به جای فارسی ، ترکی کردن زبان رسمی کشور نکردند؟ مگر کسی مزاحمشان بود؟ ویا چرا تیمور لنگ که خود از ترکان آسیای میانه بود و سلسله تیموریان را بنا نهاد و تا قلب اروپا هم لشکر کشی کرد، زبان رسمی دربارش فارسی بود؟ چراسلسله صفوی و یا افشاری که کسی در ترک بودن آنها شکی نمی تواند داشته باشد همواره حامی زبان و ادبیات فارسی بودند و حتی برخی از آنان به فارسی شعر! هم میسرودند، هیچگاه این فشار و مصیبت استفاده از زبان فارسی را درک و حس نکردند؟ چه چیزی باعث باقی ماندن زبان فارسی به عنوان زبان رسمی دربار و کشور بود؟ همین امروز نیز بیش از نیمی از سردمداران و حکومتیان کشور در جمهوری اسلامی یا خود ترک و آذری هستند و یا ریشه و اصل و نسبشان به آنها بر می گردد! دوستان ناسیو نالیست آذری به جز مسئله ستم زبانی که من کاملن با آن موافقم ، از کدام ستم دیگر میتوانند در حق خود اسم ببرند و درست همین جاست که در ابتدای مطلب ، در زمینه ستم ملی دوستان کرد و بلوچ و ترکمن و یا هموطنان عرب را بیشتر محق میدانم که از ستم ملی روا شده در حقشان فریاد برآورند ، زیرا توسعه نیافتگی استانهای کرد و بلوچ و ترکمن و عرب نشین با توسعه وجود داشته در استانهای ترک زبان قابل مقایسه نیست. هموطنان عرب با حضور در سر زمینی که تقریبا تمام ثروت کشور از آن خارج میشود ، شاید در این میان بیشترین حق را داشته باشند.با نگاهی منصفانه، ظلم و ستم حکومت جمهوری اسلامی مرز زبانی و قومی نمی شناسد و در هر کجا و در هر عرصه ای که توانسته به همه مردم ایران و همه قومیتهای آن ظلم و ستم روا کرده و روا میکند.دوستان آذری که امروز سینه چاک کرده و فریاد گوش خراش ستم ملی رفته بر آنان ،گوش آسمان را پاره میکند، همانطور که گفتم به جز مسئله زبان کدام فاکت و دلیل و مدرک را میتوانند برای این ستم رفته بر خود ارائه دهند؟ آیا هموطن آذری بخاطر صرف آذری بودن از گرفتن شغلی محروم بوده؟ و یا نتوانسته وزیر و یا وکیل مجلس شود؟ به همین خاطر یرخی از روی کم اطلاعی و برخی نیز دانسته که خدا میداند سرشان به کدام وزارت و سازمان امنیت کدام کشوری بند است ، آتش بیار این معرکه و دعوای ملی و قومی هستند!واما در زمینه زبان!  باید به زبان هم از جهت هویت ملی هر خلقی نگاه کرد و در هم این امرکه زبان قبل از هر چیز وسیله میباشد. وسیله برقراری تماس و ارتباط با افراد پیرامون خود! و هر چه تعداد این تجهیزات ! بیشتر باشد قطعا تعداد کسانی که میتوان با آنها ارتباط برقرار کرد نیز بیشتر میشود، آیا این ایراد است؟ در هند با جمعیت بالای یک میلیارد نفر ، زبان انگلیسی بعنوان مهمترین وسیله تماس و برقراری ارتباط میان قومیتهای مختلف این کشور ابوده و هست، آیا این ایراد است؟ و یا کسی آنها را به این امر مجبور کرده! در حالی که دهها سال از استقلال این کشور از انگلیسها گذشته است. من در شهر های بخارا و سمرقند در ازبکستان شاهد بودم که اکثر ساکنان این شهر ها بطور اتومات سه زبان میدانند: زبان مادری خود یعنی تاجیکی، زبان رسمی کشور یعنی ازبکی و زبان روسی بعنوان زبان و وسیله ارتباط با دیگر شهر وندان جمهوریهای سابق شوروی! آیا این امر ایراد است؟ من دوستان آذری (جمهوری آذربایجان) زیادی دارم که بخوبی به زبان روسی آشنا هستند و هیچ رنج و ستمی را نیز احساس نمی کنند! و این مقاله و مطلب من نیز بیشتر متوجه دوستان آذری است که چنان از ستم بر خود رفته و بر آنان رفته صحبت میکنند که گویا حکومت پهلوی و یا جمهوری اسلامی مانند حکومت ترکیه که تا همین چند سال کلا و از ریشه وجود خلقی بنام کرد را منکر بود و کردهای ترکیه را ترکهای کوهی مینامید، نیز منکر وجود خلق آذری بوده و هست و خدای ناکرده ما هم در کشورمان ترکهای کوهی داریم.! به یقین میدانم این مقاله به مذاق خصوصا دوستانی که خود را عمدا به خواب زده اند ، خوش نخواهد آمد.چون کسی را که خواب است میتوان بیدار کرد اما تلاش برای بیداری کسی که عمدا خود را به خواب زده مانند کوبیدن آب در هاون میباشد.!جمهوری اسلامی ، بعنوان حکومتی ایدئولوژیک و دیکتاتور در حق تمام کشور ایران ظلم و جور و جفا روا داشته و میدارد. در این میان وضعیت اقلیتهای دینی و مذهبی نظیر یهایی ها و کسانی که از دین اسلام بر گشته اند و یا اقلیتهای جنسی بمراتب اسفبار تر و رقت انگیز تر است. گاها وقتی میشنوم که دوستانی از ستم ملی بر خلق آذربایجان اسم میبرند ودر حالی که بسیار از نمایندگان و وزرا و وکلای مملکت ترک و آذری هستند، از تعجب انگشت بدهان میمانم!دوستان گرامی! تاریخ را به خاطر رضای مقاصد سیاسی عده ای سود جو و گاها جویای نام  ! و به میل خود تعریف و تفسیر نکنید.مگر اقا محمد خان قاجار ترک که در یک روز 40 هزار و بقولی 70 هزار چشم را از حدقه در همدان در آورد ، از کسی پرسید که تو ترک هستی و یا فارس و کرد و ترکمنی؟ مگر تیمور لنگ ترک که از سرها هم در ایران و هم در هندوستان و هم در عثمانی تپه درست کرد از کسی اصل و نصبشان را پرسید؟ در میان زندانی سیاسی اعدام شده در زمان پهلوی و جمهوری اسلامی، بجز آن شهدایی که به گروههای ملی و منطقه ای و قومی وابسته بودند، هم تر ک و آذری و هم فارس و ترکمن و لر و عرب و خلاصه از تمام ملیتها و قومیتهای کشور وجود داشتند و فارس بودن همانقدر بک کمک فارس زبان نیامد که ترک و آذری بودن موجب گناه بیشتر برایشان نبود. این حکومتها نه مرز زبان میشناسند و نه مرز ملیت و قومیت!

در دنیای امروز و در قرن 21ام که کره زمین با داشتن هزاران ملیت و قو میت و زبانها و نژادهای مختلف چهار نعل در حال تاختن بسوی دهکده جهانی است ، ناسیو نالیسم و ملی گرایی و قومیت گرایی را دوباره معنا کرد.اجازه نداد ظلم و ستم حکومتی که نه مرز زبانی میشناسد و نه مرز قومی، به عنوان دعوای ترک و فارس و یا فارس و کرد و بلوچ معنا شود.آنچه در تاریخ ایران کمترین جا را در میان انواع و اقسام دعواها داشته و دارد ، علی رغم دعواهای حیدری و نعمتی و دعواهایی از این دست، دعوا و جنگ میان ملیتهای مختلف آن بوده و هست! از این رو دعواهای برخی از دوستان ناسیونالیست و خصوصا ناسیو نالیستهای آذری، تمام حد و مرز ها را در می نوردد و حالت بی مزه ای که فقط میتواند بدرد فرافکنی برخی مسائل و سلب مسئولیت از حکام و ستمگران حاکم کشور شود، تنزل پیدا میکند.شما خنیاگران! روشنفکر بی مسئولیت ، اگرملیتها را به حال خودشان بگذارید و دایه مهربانتر از مادر نشوید، همانگونه که در طول تاریخ مسائل و مشکلاتشان را میان خود حل کرده اند ، بعد از این هم حل خواهند کرد. همانگونه که حکومت ترک قاجار هم به فارس و هم به ترک و کرد وغیره ظلم کرد و کسی آن را به حساب ترک بودن آنها نگذاشت، ملت آگاه ایران از هر ملیت و قو میت آن نیز جور و ستم حکومت جمهوری اسلامی را به حساب ستم فارسها نخواهد گذاشت

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.