رفتن به محتوای اصلی

پایان فاصلۀ برزخی شیطان و خدا 3
17.12.2010 - 18:00

 

خدا نماد تعادل کامل و پایدار است: بهشت او جلوۀ کامل ثبات و آرامش ابدی‌ست: تعادل جاودان. آرزوی همارۀ انسان نیز این است؛ رسیدن به جائی که بتواند بگوید: «آردم را بیخته‌ام و غربیلم را آویخته‌ام». اما بنیان جهان فانی ما بر عدم تعادل و بی‌ثباتی استوار است. این بی‌ثباتی در کائنات برای مشاهده‌گری که انسان باشد ناپیداست. تغییرها ملیاردهاسالی‌اند. در طبیعت یعنی زمینی که ما بر آن زاده‌ آمده‌ایم و می‌زی‌ییم نیز نسبت به عمر یک نسل اگر اتفاق مهیبی رخ ندهد یعنی زمین‌لرزه یا آتشفشانی هست و نیست زیندگان را به بازی نگیرد چندان محسوس نیست؛ اما جهان انسان با ثبات و تعادل خدائی به کل بیگانه است. بنایش یکسره بر بی‌ثباتی و لرزه استوار است. چرا؟

انسان همۀ قوانین طبیعت را به بازی گرفته‌است. بی‌این که خود بتواند قانون نوینی را بر طبیعت حاکم کند و یا بتواند از چارچوب قانونمندی‌های طبیعت به در آید: به قول شاملوی خودمان زندانی ستمگریست که به آوای زنجیرش خو نمی‌کند. این هماره شونده تا بتواند عالمی دیگر بسازد باید خود خدا شود. اما نمی‌تواند؛ ولی اگر می‌توانست هم، یعنی اگر به یک نسبیت خدائی نیز می‌رسید و جهانی دیگر و باثبات‌تر بنا می‌کرد پیش از عادت به آن جهان بر آن می‌شورید و بنیادش را بر هم می‌زد؛ سقفش را می‌شکافت تا طرحی نو بیفکند.

اگر رویای بهشت آرزوی ثبات و تعادل و آرامش خدائی‌ست، دوزخ با طوفان شعله‌ها و سیل‌وارۀ گدازه‌ها و مارها عقرب‌ها و دیوان ددانش که کاری ندارند جز دم به دم کشتن نامیرایان، نماد بی‌ثباتی شیطانی‌ست. میان این دو برزخ قرار دارد که انگار باید پذیرفت جایگاه اصلی انسان است. نه آرامش و ثبات بهشت را دارد و نه بی‌ثباتی جهنم را: حد فاصل خدا و شیطان؛ اسطوره‌های مذهبی چیزی کم نگ‌ذاشته‌اند در تصویرکردن جهان انسان:

نه بهشتی و نه دوزخی؛ انسان هماره یک برزخی بوده‌است و خواهد ماند. از همان هنگام برزخی شد که با مغز شگفتی‌زایش آغاز کرد به اندیشیدن و دخالت در هستی و مرزی برای این دخالت نسنجید و برنتافت.

تا خود را به بند کشد دین‌ها را آفرید. اما در چارچوب هیچ دین خودآفریده‌ای نیز بند نشد. تا خود را به بند کشد و به روابط درونی خویش دست‌کم نظم و نسقی بخشد کتابخانه کتابخانه قانون نوشت؛ اما هر قانونی که نوشت کوشید نسخش کند و نسخش کرد.

چرا این همه؟

زیرا انسان دیگر موجود طبیعی نیست اما پای‌ در زنجیر طبیعت است: از یک سو اسیر تخته‌بند تن خویش است که دقیقا از یک قانونمندی حیوانی و طبیعی تبعیت می‌کند و از سوی دیگر گرفتار ذهن پویا و بازیگری‌ست که شیطان آگاهی به او عطا کرده‌است.

یک خوش‌نشین برزخی که هیچ‌گاه، جز در رویاهای گذرا به آرامش بهشت خدائی نخواهد رسید. و هیچگاه از دهشت دوزخی که خود پیش روی خویش بنا کرده است نخواهد رهید جز در فراموشی مرگ.

اگر رویاهای بهشتی‌اش کاذب‌اند، دوزخ‌های خودآفریده‌اش سخت واقعی‌اند.

تا کنون اما تنها گروه‌هائی از انسان‌ها خویش را برابر دوزخ خودآفریده در تنگنا یافته‌اند؛ در جنگ‌های منطقه‌ای یا بحرانِهای ادواری؛ اکنون اما جهان انسان می‌رود تا به تمامی در کام گسلی خودساخته فرو بلعیده شود. گسلی ناپیدا که دارد از هر سو تن می‌گستراند. هیچ مرزی را به رسمیت نمی‌شناسد، ملیت برایش بی‌معناست: همپای جهانی شدن تولید کالائی جهان‌وطن شده‌است و جز در سایۀ تدبیری جهانی نمی‌شود به چاره‌گری‌اش پرداخت.

راستی جهان انسان چقدر آمادگی پذیرش مدیریت جهانی را دارد و به چه صورت؟ فاشیسم احمدی‌نژادی نیز برای اعمال این مدیریت اعلام آمادگی کرده‌است. این بیش از هر چیز به یک هرزه‌درائی مضحک ماننده‌است ولی اگر راهی دیگر یافت نشود فاشیسمی تمام‌عیار در راه خواهد بود که یا تا کل سیاره را نابود کند و یا با پاکسازی اکثریت ساکنانش آن را برای ادامۀ زندگی بخشی کوچک آماده سازد. گسل انرژی که در کولاپس وارسی شده‌است تنها بخشی از گسل جهانی پیش روست؛ ابعاد دیگر گسل بسیار موهش‌ترند.

دوران تعادل ناپایدار هم حتی به سر آمده‌است. چرا که این گونه از تعادل تنها در چارچوب مرزهای مشخص جغرافیائی و در سایۀ یک تفاهم عمومی پس از مراسم کفن و دفن قربانیان جایگزین می‌شد تا بحران بعدی سر برسد و تعادل را به هم زند. آیا رسیدن به یک تفاهم جهانی ممکن خواهد بود؟ نمی‌دانم. امیدوار هم نیستم اما آرزومندم. هنوز آرزو در من نمرده‌است.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.