رفتن به محتوای اصلی

یادداشتی بر متن سخنرانی دکتر علیرضا اصغرزاده در پارلمان ایتالیا
27.07.2010 - 13:25

ترجمهءِ متن سخنرانی دکتر علیرضا اصغرزاده پیرامون جنبش روند دمکراسی و مسائل ملّی قومی در پارلمان ایتالیا، که اکنون در سایت ایران گلوبال گذاشته شده است، از طریق ایمیل های دریافتی بوسیلهءِ هم تبارانِ ایشان هم بدستمان رسیده بود، از آنجا که پنداشتیم این سخنرانی پیام آور مطالبی جدید و آکادمیک کارشناسانه برای یاری رساندن به گذار از استبداد ِ سیاهِ دینی به دمکراسی در ایران باشد، آنرا با دقت مطالعه کردیم. برداشت خود از چگونگی برگزاری این همایش ها و از متن سخنرانی آقای اصغرزاده به عنوان نمادین اندیشهءِ قومگرایی بویژه إتنیکِ ترک آذری را بطور کوتاه و فشرده در زیر بیان میدارم :

1- جای بسی سئوال هست که چرا مسائل سیاسی ایران، در نهادها، پارلمان های کشورهای خارجی، بوسیلهءِ افراد غیر ایرانی صورت میگیرد، چرا محور عرصهءِ دمکراسی خواهی ایران بر مبنای قومگرایی قرار میگیرد و از پیشتازان قومی رادیکال ضد ایرانی تجزیه طلب دعوت بعمل می آید، چرا مسئلهءِ روند دمکراسی در ایران بر اساس جهان بینی های سوسیال و یا لیبرال دمکراسی مطابق با دمکراسی های معمول امروز، با مورد بررسی قرار دادن ساختار قدرت نظام جمهوری اسلامی انجام نمیگیرد ؟ چه نهاد و ارگانی افرادِ شرکت کننده در نشست هایی مانند پارلمان ایتالیا را تعیین میکند، و سئوالهای دیکر از این قبیل.

● طبق کدام قوانین بین المللی پارلمان ایتالیا اجازه داده است که شرکت گنندکان ترک آذری این چنین به تاریخ ایران توهین و تمامیّت ارضی کشوری را زیر سئوال ببرند، کجای این مطالب بیان و مطرح شده با دمکراسی خواهی در ایران سازگار و همسو میباشد !. آیا طبق قراردادهای جهانی، بجای پذیرایی از چنین افرادی نباید تحت پیگرد قانونی قرار گیرند ؟ آیا مردم و پارلمان ایتالیا اجازه میدهند، که گروهی در پارلمان آلمان ارکان اساسی سرزمین ایتالیا را بی ثبات و مورد حمله قرار دهند ؟

2- آقای اصغر زداه در معرفی خود بیان داشته که دورانِ دبستان را در سیستم پادشاهی و دروان متوسطه را در نظام جمهوری اسلامی گذرانده است، به مدت 20 سال در ایران بوده اند، 1987 به کانادا آمده اند و به عنوان یک آکادمسین، نویسنده، و فعال حقوق بشر، جریان تحولات سیاسی و اجتماعی در ایران را بخصوص پس از انقلاب مردمی ۱۹۷۸ ( انقلاب مردمی نظر ایشان هست) بصورت پیگیر دنبال میکنند. امّا جای سئوال هست 1987 که آقای اصغر زاده 20 سال داشته اند چگونه بدونِ تحصیل عالی به عنوانِ یک نفر آکادمیک، نویسنده، و فعال حقوق بشر در کانادا فعال بوده اند ؟ آیا آقای اصغرزاده از سوی وزارت علوم حکومت اسلامی برای تحصیل به کانادا آمده اند ؟ آیا ایشان یک نابغه بوده اند که این چنین درجات علمی را بدون وقفه سپری گرده اند ؟ پشتوانهءِ مالی از کدام کانال تأمین میشده است ؟ آیا اکنون ایشان زیر نظر و از سوی وزارت علوم دانشگاهیِ جمهوری اسلامی در کانادا کرسی استادی را دارند ؟ آیا مفیدتر نبود که آقای اصغر زاده بجای تحقیقات در مورد ایران، تز دکتری خود را به تاریخ 500 سالهءِ ترک تباری که بر اساس ایدئولوژی اسلام بنا شد و برمنطقه و ایرانِ دیروز و امروز تأثیر بسیاری گذاشت اختصاص میدادند و به تحقیق حقوق بشر در نحوهءِ شکل گیری جمهوری ترکیه جدید و به حقوق پایمال شدهءِ گروههای إتنیکی در این کشور می پرداختند ؟

3- اوّلین قدم رعایت نکردن اصول دمکراسی از سوی آقای اصغر زاده این هست که ایشان خود را یک نفر ترک آذری معرفی میکند که در ایران متولد شده، و خارج از دایرهءِ نژادی و منافع قومی خود هیچگونه گرایش به همبستگی ملّی، وابستگی به فرهنگ، به تاریخ سرزمین ایران از خود نشان نداده و ار پذیرفتن هر گونه تعهد در مقابل سرنوشت و ثباتِ این جغرافیای سیاسی بنام "ایران" دوری جسته است، که این منش خود یک نمونهءِ بارز فرهنگ ناسازگار ایران ستیزی شناخته شده از نوع ترک تباری آن هست که در گفتار و نوشتارهای طبقهء بومی و پیشوایان دیگر این قوم بر اساس جهان بینی حسادت، تنفر، و خشونت آمیخته به احساسات قومی کور ترک تباری آنقدر تکرار شده است که ارزش خود را از دست داده و دیگر اضافه کردنِ مدرکِ آکادمیکِ آقای اصغر زاده کمکی به اعتبار بحشیدنِ مجددِ به آنرا ندارد. تکرار چنین مطالب احساسی فاقد پشتوانهءِ شناخت، فقط جهان بینی و سطح سواد پایین مدرسه ای کلاسیک، انتخاب سبک یا متدولوژیک پژوهشی واپسگرایانه و روبنایی شخص سخنران را به نوعی غیر علمی همراه با کمبودِ کاراکتر علمی و اجتماعی پرورش نیافته در حوزهءِ علوم شناختی و تحقیقاتی را به نمایش میگذارد.

4- سخنران با تقسیم کردن بحث خود بر پاره ای از فاکتورهای عمومی شناخته شده ( دینی، نژادی، فرهنگی، زبانی) تبعیض در جوامع قانونمند سخن خود را از تعریف و تدریس ابتدائی سکولاریسم آغاز میکند، تو گویی که پارلمان و جامعهءِ روشنفکری ایتالیا و جامعهءِ ایرانی تا کنون از فلسفه و بحث سکولاریسم بی اطلاع بوده اند و از آقای دکتر اصغر زاده عاجزانه دعوت کرده اند، که در آنجا این بحث را بشکافند. این هم یکی از شاهکارهایِ برجستهءِ خود بزرگ بینیِ دیدگاه و فرهنگهای بادکُنکی بدون هویّت و ریشه هست که هرگاه با الفبای مسئله ای آشنا میشوند چنین پندارند که بقیهءِ جوامع جهانی از آن بی خبرند. با همین دید "آدم و حوا" را و نتیجهءِ نهایی از تز تنازع بقا داروینیسم را ترک تبار میدانند، با همین خیال تمام دست آوردهای جوامع امروز جهانی را بخود نسبت میدهند، یا با همین نگاه ستارخان این مرد اسب سوار و دست به تفنگ آشنایِ جوانمرد را که سوادِ خواندن و نوشتن نداشت را مبتکر اندیشه و نقطهءِ عطف پیروزیِ انقلاب مشروطیّتِ در عصر مدرنیته را، بخوردِ مردم ایران داده اند و این مرد بومیِ از دنیا بی خبر را به عنوانِ یک سردار ملّی در بازار به ملّتِ ایران همچنان میفروشند.

5- سخنران یا از عوامل تبعیض در عصر پست مدرن و گلوبال بی اطلاع هست و یا با آگاهی کامل از نامیدنِ فاکتورهایی مانند تبعیض در عرصهءِ اقتصادی، تبعیض نخبه گرایی طبقاتی، تبعیض اشتغال در بازار کار، تبعیض در بهره وری از آموزش و مهارتهای انسانی، تبعیض در دسترسی به منابع اطلاعاتی، تبعیض در داشتن امنیّت حقوقی و قضایی، تبیعض در تقسیم سرمایه و منابع انرژی جهانی، تبعیض در انتخاب محل و منطقهءِ مسکونی و سایر فاکتورهایِ تبعیضِ مختصِ این ادوار خودداری کرده است، زیرا بخوبی میداند که این تبعیضات در عصر امروز در ساختارهایِ لیبرال دمکراسی صورت میگیرد که دیگر پیشینه های قومی، نژادی، دینی، زبانی در آنها نقش مؤثری را ندارند و فاکتورهای شایسته سالاری و مهارتهایِ فنّی و تخصصی میزان انتخاب قرار میگیرد، مگر اینکه وابستگی به قوم و فرهنگی خاص این شایسته سالاری را تحتِ شعاع خود قرار دهد. از این گذشته ساختار حکومت در فضای لیبرال دمکراسی بر اساس حقوق فردی و شهروندی میباشد و نه بر مبنایِ قومی و کلکتیو عمومی در فرم قبیله ای و یا منطقه ایِ موردِ نظر قومگرایان از جمله آقای اصغر زاده.

6- از همه مهمتر سخنران بخوبی میداند که در نگاه و فرهنگ ایرانی هیچگاه عوامل تبعیض چه در شکل ابتدائی و سنتی و چه در شکل متداول عصر امروز آن وجود نداشته است، و اگر وجود میداشت مردم ترک آذری اهرمهای اقتصادی و سیاسی ایران را بدست نمی گرفتند، و خود عامل تبعیض و ستم در امور دینی، اقتصادی، سیاسی در ایران نمی شدند، نمی توانستند از زادگاه اصلی خود اردبیل و حومهءِ آن به منظور روزگار بهتر و کسب مال و مقام به تمام نقاط جغرافیای ایران مهاجرت کنند. تنها تبعیضی که امروز مطرح هست برخوردار نبودن آنها از زبان ترکی آذری در جغرافیای اصلی خود یعنی استانهای اردبیل، آذربایجان شرقی، و بخش کوچکی در آذربایجان غربی میباشد که این یک عمل سیاسی از قبل تعیین شده ای از سوی ایرانیان نبوده و نیست، بلکه: 1- زبان ترکی یک زبان گفتاری بوده و هست و زبان نوشتاری نبوده است. اگر زبان تُرکی خطی می بود چرا ترک تباران در دورانِ حاکمیّتِ دراز مدتِ خود در ایران آنرا رونق و گسترش ندادند ! اگر زبان تُرکی در زمانِ عثمانیان بر الفبایِ فارسی و عربی بنا نمیشد، اگز زبانِ ترکی در عصر جدید به الفبایِ لاتین تغییر داده نمیشد، زبان تُرکی هم مانند بسیاری از زبانهایِ قارهءِ آفریقا که غیر خطی بودند و از بین رفتند، اکنون از بین رفته بود 2- رشد و توسعهءِ فراگیر عمومی در ایران آنچنان توانمند نبوده است که بتواند پاسخگویِ نیازهای فرهنگی و گویشی همهءِ مناطق ایران باشد. عامل و علّتهایِ اصلی این عقب ماندگیها هم حاکمیّتِ ترک تباران در طی قرنها در ایران بوده است که در ساختارهای عشیره ای فقط به تکرار دورهءِ فئودالیتهءِ سنتّی و به ترویج فرهنگِ خرافاتِ دینی و متافیزیک و به افزودنِ شمار حرمسراها مشغول بوده اند.

● فقط در دوران خاندان پهلوی است که آموزش و پرورش مدرن و سکولار در دستور کار قرار میگیرد و مکتب خانه های دینی ترک تباری را به دبستان دانش محور مدرن لائیسیته تبدیل میکند. دقیقأ آقای اصغر زاده بر تبعیض هایی انگشت گذاشته اند که فقط در دورانِ فئودالیتهء ما قبلِ مدرن مطرح بوده اند و هستند. مایهءِ تأسف هست فردی که خود را آکادمیک و آموزگار مدرسه هایِ عالی معرفی میکند اندیشه و تزهایش در دروانِ ما قبل مدرن اوایلِ قرنِ سیزده به سیر و سیاخت میپردازند.

7- سخنران آنقدر با تاریخ ایران بیگانه هست که نمیدانند که ایرانیان 538 سال قبل از میلاد بحثِ سکولاریسم امروز را از زاویهءِ آزادی باورها و ادیان، آزادی جهان بینی و فرهنگ، آزادی پرستش و پرستشگاه را با فتح بابل به جامعهءِ انسانی عملأ ارزانی داشتند، نمیدانند که فلسفه و ادیانِ ایرانی با فلسفهءِ ناتورآلیسم و راسیونال خردگرا سر و کار دارد و با متافیزیک و تک خدایی بیگانه هست. نمی دانند که ایرانیان بیش از همهءِ ملّتهایِ دیگر جهان در عرصه هایِ مختلف به سکولاریسم پرداخته اند و گذشته از سایت های ایرانی که از سالها قبل بطور سیستماتیک خود را در ابعادِ گوناگون با این موضوع مشغول کرده اند، سایتی ویژه بنام "سکولاریسم نو" وجود دارد که در همین کوتاه مدّت به اندازهءِ کُل تاریخ ترک تباری و بیش از همهءِ کشورهایِ مترقی امروزی به ادبیّاتِ سکولاریسم پرداخته و دامن زده است. نمیدانند که در گذشته و حال کتابها در موردِ گفتمانِ سکولاریسم انتشار یافته و می یابند. حال آقای اصغر زاده بر آن شده است که امروز برای پارلمان ایتالیا، این سرزمین ایتالیایِ بنیاد گذار هنر و اندیشهءِ مدرنیته، بحث سکولاریسم را شیر فهم کنند و از سکویِ همین کشور با ابزار تکنولوژی ارتباطات موضوع جدایی دین از حکومت را که ایرانیان عملی شدنِ آنرا عملأ از 1400 سال پیش تا به امروز تجربه کرده اند را امروز در جهان بگوش ایرانیان برساند. این هم یکی دیگر از شاخصهای تک بُعدی اندیشیدن و خود شیفتگی یا نارسیسم فرهنگ ترک تباری میباشد که اقای اصغر زاده بار دیگر شکل آکادمیک آنرا به نمایش گذاشت.

8- آقای اصغر زاده از دیدگاه سکولاریسم به بررسی ساختار و قانون اساسی جمهوری اسلامی می پردازند و عملکرد و برنامه هایِ سیاسی واپسگرایِ آنرا به ایرانیان ( ملّت ساختگی فارس) نسبت میدهد. چنین تحلیلهایی اگر از یک فردِ نا آگاه به علّتِ وجود و ظهور حکومت، ساختار آن، مرکز قدرت، تضادهایِ طبقاتی، و تأثیر پذیریِ سایر شاخصهایِ دیگر در ساختار یک حکومت بیان شود، میشود آنرا به حساب بی اطلاعی این فرد از جهان پیرامونی گذاشت، امّا کسی که خود را کارشناس و آکادمیک به جامعه معرفی میکند، وقتی چنین تزها و تحلیلهایی را ارائه دهد مایهءِ بدبختی و شرمساری هر جامعه و کشوری است که در آن چنین افرادی به عنوان نمایندهءِ گروه و یا اندیشه ای مطرح شود.

● این تحلیل دانش محور و آکادمیک نخواهد بود که به عوامل جانبی یک مرض بپردازند. تحلیل آکادمیک و پژوهشگرانهءِ وارسته آن خواهد بود که علّت پایه ای بروز خودِ مرض را مورد تحقیق قرار دهند، پس از آن به بر شماری و معالجهءِ اساسیِ عوارض آن بپردازند. علّتِ اصلی مشکلات و ناهنجاریهایِ اجتماعیِ امروز جامعهءِ ایران افکار خود آقای اصغر زاده ها و گذشتگان صفویّان و قاجار یان ترک تبار ایشان هستند که ویروس اسلام شیعه گری قزلباش دوازده امامی را به ایران آوردند، حوزه ها و مکتبهای های دینی را در شهرهای مذهبی امروز ایران بنا نهادند، بر قبرستانهای نجف و کربلا گنبدهای طلا گذاشتند، فتوکپی نجف و کربلا را در مشهد، قم، اصفهان، تهران، شیراز ساختند و آنها را به زیارتگاه مردم تبدیل کردند ● تنها راه مقابله و درمانِ این ویروس و معالجهءِ مرضهای برخاسته از آن هم منزوی کردنِ اسلام سیاسی و زدودنِ فرهنگِ ناسازگار در فضایِ فرهنگی و سیاسی ایران است که در یک قطب آن افرادی مانند علی خامنه ای در رأس حکومت ولایت فقیه نشسته است و در قطب دیگر آن در جایگاه اپوزیسیون امثال آقای اصغر زاده ها و همتباران زن و مرد شرکت کننده در پارلمان ایتالیا و در سایر نقاط جهان در قرن بیست و یک تلاش در رشد و گسترش آنرا همچنان می نمایند !!. امروز بر همگان روشن هست که هر دو قطب یعنی علی خامنه ای و امثال اصغر زاده ها و رضا براهنی ها در بی ثبات کردن ایران، همسو و هماهنگ عمل میکنند،

● متن سخنرانی بهزاد کریمی در همین پارلمان ایتالیا از هر پان ترکیسم ضد ایرانی رادیکال زیان بارتر میباشد. همتبار دیگر آقای اصغرزاده "یونس شاملی" نامی هست که از سالها پیش یک متن ضد ایرانی را تهیه کرده است و در مدت زمانهای متفاوت با زیر و رو و بالا و پایین کردن جملات این متن هرگاه تخت و تاجِ سلطانیِ سیّد علی خامنه ای ترک تبار در خطر بیفتد، اقدام به انتشار مجدد آن میکند. بتازگی این نوشته را تحتِ عنوان: [ استقلال کوزوو و هشدار به احزاب سیاسی ملت حاکم]، در سایت ایران گلوبال انتشار داده است، و با افکار و سطح فرهنگی کودکانه با تهدید ایرانیان آنها را دعوت به زانو زدن در مقابل پان ترکیسم و پان عربیسم کرده است. این قوم و قبیله و افرادی مانند آقای یونس شاملی با گذشتها قرنها هنوز درک نکرده اند که دیدگاه، فرهنگ، دشت و کوههایِ طبیعتِ سرزمین ایران غیر از اندیشهءِ شفاف و نیک، غیر از زبانِ منطق، تحمّل هر گونه یاوه گویی و درشتخویی را ندارند و هرچه میگذرد آمیزش و زیستن با چنین افراد و قبیله ای با فرهنگ و دیدگاهی با چنین شاخص هایی در یک جغرافیای سیاسی غیر ممکن تر میشود. جالب اینجاست که تمامی روشنفکران ترک آذربایجان برای اثبات نظزات خود از داده ها و آمارهای تهیه شده از سوی نطام جمهوری اسلامی استفاده میکنند، از جمله به نقل قول از وزیر آموزش و پروزش علی خامنه ای که گوید 70 در صد دانش آموزان ایران فارس زبان نیستند !!!. آیا آقای اصغرزاده و شاملی ها نمیدانند که ایران کانادا و یوگسلاوی نیست !!!.

9- آقای اصغرزاده در پارلمان ایتالیا اظهار داشته است که جایی که امروز ایران نامیده میشود، پلورالیسم إتنیکی، تفاوت و چند گونه گی بوده است که در طول قرنها مردمانی با ریشه های إتنیکی گوناگون : نظیر اجداد ترکهای آذربایجانی کنونی، کردها، بلوچ ها، ترکمنها، عربها، لُرها، گیلگها، مازندرانی ها، فارسها و دیگران در ایران زندگی کرده اند و تاریخ شش هزار سالهءِ سرزمینی که امروز ایران نامیده میشود، همچنین اسناد باستان شناسی، زبان شناسی موجود نشان میدهد که مشخصهءِ این سرزمین از ابتداء داشتن اشکال قوی از گونگونی إتنیکی ، زبانی، و فرهنگی بوده است.

● آقای دکتر علیرضا اصغر زاده در تأکید خود: [..در سرزمینی که امروز ایران نامیده میشود..] مانند اغلب پیشتازان آکادمیکِ قومی ترک آذری بطور قطعی وجود حقیقی و حقوقی، جغرافیای سیاسی بنام ایران را در طولِ دورانِ تاریخی انکار میکنند، و این جغرافیای باستانی با ملّتی باستانی بنام ایرانیان را به جزیره ای تازه پیدا شدهءِ بی ثبات فرض می نماید که اکنون آقای اصغرزاده با دانش و مهارتهای سیاسی کسب شدهءِ خود با همکاری هم تباران زن و مرد از ناحیّهءِ آذربایجان، جمهوری آذربایجان، ترکیّه، و جهان عرب، قصد فرم دادن، نامگذاریِ جدید، همچنین با تقسیماتِ أتنیکی و جغرافیایی، تفاوتهای فرهنگی، زبانی، و نژادی این قطعه سرزمین گربه نشان را دارند !!!. ما در ادبیّات و فرهنگ نامه ها معنی و مفهوم گستاخ بودن را خوانده و درک کرده بودیم امّا بی حد و مرز بودن و اینچنین بی پرنسیپ گستاخ بودن چنین فرهنگی آنهم از نوع آکادمیکش را که در متن سخنرانی آقای اصغر زاده و هم تبارانش به نمایش گذاشته شده است را تاکنون تجربه نکرده بودیم.

● فرد سخنران آگاهانه و یا بطور یقین به علّت نداشتن دانستنیهای کافی در مورد تازیخ فرهنگی، سیاسی، بویژه "تاریخ جغرافیایی" ایران سه دوره تاریخی ایران : [1- ایران باستان قبل از اسلام 2- تاریخ ایران بعد از اسلام 3- تاریخ ایران درعصر مدرنیته] را بهم آمیخته تا در این آشفته بازار و پراکندگی تاریخی و اطلاعاتی اجداد قوم ترک آذزی را نه فقط در ردیف گروهِ أتنیکی هر سه دورهء تاریخی در بالا مذکور ایران جا بزند. بلکه بر اساس همان تخیلات و اندیشه های خام ترک تباری إتنیک ترک آذری، سلجوقی، غزنوی، عثمانی را از بازماندگان تمدنهای شش گانهءی بین النهرین از جمله سومریها جا بیندازد.

● در دانش إتنُلوگی گروه های إتنیکی به دسته های مختلفی تقسیم می شوند، از جمله: 1- دسته های إتنیکی باستانی 2- دسته های إتنیکی قرون وسطی 3- گروه إتنیکی عصر جدید طبقه بندی میشوند. این درست هست که در دورانِ تاریخیِ ایرانِ باستان قبل از اسلام حداقل وجود 28 گروه إتنیکی از ملیّتهای مختلف در امپراطوری هخامنشیان که از هند، آسیای کوچک ( ترکیه امروز) بالکان، اروپا، خاورمیانه و نزدیک، آفریقا، آسیای میانه، و غیره را در بر می گرفته است، تأیید میشود، ولی درمیان آنها نامی و آثاری از وجود گروهِ إتنیکی ترک تباری وجود ندارد. در جغرافیای امروز ایران هم در آن دوران فقط گروه إتنیکی" ایرانی" تبار وجود داشته است که خود به زیر مجموعه هایی جغرافیایی مانند امروز تشکیل میشده است. با لشکر کشی اعراب در سال 622 میلادی به ایران، گروه إتنیکی جدیدی بنام عرب در کنار ایرانیان قرار گرفت از سال 1071 میلادی که قوم ترک تبار مهاجرت خود را از غرب چین از دامنه های آلتایی بطرف غرب آغاز کرد، با جایگزین شدن قبیله ای از آنها در قفقاز گروه إتنیکی سوّمی که امروز خود را ترک آذری تعریف میکنند در ایران شکل گرفت،

● بنا بر این در ایران امروز هم فقط 3 گروه إتنیکی:// ایرانی 87% در صد //عرب 1% در صد// ترک آذری و ترکمن از 7 تا 12 % درصد// وجود دارد. گروههای إتنیکی کُردی و بلوچی در ردیف گروههای باستانی إتنیکی بنیادگذارانِ تاریخ و تمدنِ ایرانی در فلاتِ ایران بودند و هستند که بطور کلی نمیتواند درکنار گروهِ إتنیکیِ ترک تباری گذاشته شود و یا با هم مقایسه شوند. در نوشتارهایِ قبل هم بطور مستند و با کمک از جغرافیای تاریخی اثبات کردیم که ملّتی بنام فارس وجود ندارد، با این برداشت گروهِ إتنیکی بنام فارس در ایران هم وجود نداشته و ندارد.

● ما طبق نوشتارهای قبلی آقای اصغر زاده را به یک مناظرهءِ عمومی و باز دعوتِ رسمی میکنیم، تا به ما بگویند که این ملّت فارس چیست و کیست و جغرافیای تاریخی آن کدام هست ؟. در ایران یک ملّت ایرانی هست، و سرزمینی بنام ایران، با زبان ایرانی که در دوره ای از تاریخ بنام پایتخت آن ( پارسه) پارسی نامیده شده است و زادگاه اصلی این زبان هم در جنوب غربی ایران امروز میباشد.

● مردمان ایرانی گیلک، مازندرانی، و لُر ، پایه های اصلی إتنیک ایرانی هستند، قرار دادن این مردمان در ردیف گروههای إتنیکی ناهمگون با ایران باستان و امروز و با زبان فارسی امری صد در صد غیر علمی، غیر واقعی، و بسیار کودکانه هست، استانهای مردمان لُر نشین ایران در وابستگی به ایرانیّت، به "ایالت بایرن" آلمان در رابطه و نسبت با آلمانی بودن هست، استانهای گیلان و مازندران هم به ایالت های شمالی آلمان از جمله "ایالت نیدرزاگسن و برمن" هست که هر منطقه لهجه و آداب مختص منطقه ای خود را دارند، امّا همه آلمانی و عضوی مهم از ملّت آلمان هستند. تفاوتهای فرهنگی و زبانی، جغرافیایی و ساختار قدرت، استقلال و جدایی همرا ه با جنگهایی که در بین تیره هایِ آلمانیِ ملّتِ یکپارچهءِ آلمانِ امروز وجود داشته هیچگاه در بین تیره های ایرانی وجود نداشته و نخواهد داشت.

● طبق کدام قرارداد و یا سندِ وکالت، آقای اصغر زاده و همتبارانش به نمایندگی از مردم گیلگ، مازندرانی، و لُر در نوشتارهای خود آنها را در ردیف گروههای إتنیکی غیر ایرانی بیگانه با ایران باستان و زبان فارسی قرار میدهند، آیا این مردمان ورزیدگان سیاسی ،دانشمند، و پژوهشگر ان زبردست، استاد دانشگاههای معتبر جهانی را کم دارند؟. این مردمان کدام احزاب و سازمانهایی را تشکیل داده اند، که با ایرانیّت، ایران باستان، و با زبان فارسی بنای ناسازگاری، جنگ و فروپاسی جغرافیای ایران را هدف داشته باشند !! آیا این مردمان آنقدر بدبخت و خام هستند که افرادی مانند آقای اصغر زاده ها با إتنیک نامیدن آنها بتوانند آنها را فریب دهند تا با دست خود آتش در خانهءِ ایرانِ به ارث رسیده از گذشتگان خود بگذاردند و آنرا نابود کنند ! آیا جبههءِ متحد و قسم خوردهءِ ترک تبار و عرب تبار موفق خواهند شد که مردمان کُرد و بلوچ را در بی ثبات و خراب کردنِ ایران شریک خود سازند؟ اگر مازندرانی ایرانی و فارسی نیست پس چرا خاندان پهلوی مازندرانی را سمبل فاشیسم فارسی و نماد آریایی تباری میدانید !؟. آیا آنها هم نقش استالین گرجی تبار برای شوروی سابق را در ایران بازی کردند !؟.

10- گروه إتنیکی ترک آذری در امپراطوری ایران باستان وجود نداشته و در قرون وسطی هم برجسته نبوده و فقط در عصر جدید تا قرن نوزده هست که مطرح میشود. به همین مناسبت مردمانِ ناسازگار ترک آذری سر ستیز و دشمنی خاصی با تاریخ ایران باستان قبل از اسلام را دارند که به اشکالِ مختلف تلاش در انکار و لکه دار آنرا در سر می پرورانند. قرار دادنِ اجدادِ تُرک آذربایجانی های امروز را ( گذشته از بومیان اصلی ساتراپ ماد در دورهء هخامنشیان و قبل از اسلام که با مردمان کُرد امروز هم نژاد و زبان یکسانی داشتند) در ردیف گروههای إتنیکی تمام دورانِ تاریخی ایران، که از سوی آقای دکتر علیرضا اصغرزاده ادعا میشود، فقط یک سخن پراکنی بی مایه در چاهی هست که پژواکی نداشته و نخواهد داشت. مایه تعجب هست که فردی مانند آقای اصغرزاده با اینهمه کمبود اطلاعات پایه ای ( بویژه در مورد تاریخ سیاسی و تاریخ جغرافیایی، و مردم شناسی فلات ایران) چگونه موفق به دریافت درجه آکادمیک دکتری شده است، به چه مناسبت و از طریق چه کانالهایی تز دکتری ایشان از سوی پروفسورهای همراه او پذیرفته شده است. از همه بدتر طبق چه ضوابطی و بنا به سفارشات کدام نهاد فرهنگی اکنون ایشان بکار تدریس شاید ایران شناسی هم مشغولند !!!.

● آنچه که امروز مسلم گشته هست، جامعهءِ ترک آذریایجانی یک جنگِ روانی و سایبری را با کمکِ مالی و انسانی کشورهایِ ترک تبار و کشورهای عرب تبار، همچنین با کمکِ کشورهای صنعتی برعلیه ایرانیان در محافلِ بین المللی راه انداخته اند که هماهنگ با تحرکاتِ درونِ کشور، زمینهءِ عملی شدن اهداف پلید علی خامنه ای که همانا نابودی سرزمین ایران هست را فراهم کرده و خواهند کرد. هدفمند در زمانهایی که جامعهء ترک تبار و عرب تبار به جنگ قومی در ایران و خارج از آن دامن زده اند و میزنند، بدستور علی خامنه ای قراردادهای انرژی و اقتصادی میلیارد یورویی با کشور ترکیه بسته میشود و هر چه بیشتر سکان کشتی و کلید سرنوست فردای ایران را به جامعهءِ ترک تباری وابسته تر و واگذاری آنرا نزدیکتر میکنند. دروازهء تمامیّت ارضی ایران را بر روی اعراب باز میکند،

● جدیدأ جمهوری آذربایجان با نامیدن خلیج فارس به "خلیج ایران"، و کشور ترکیه با نامیدن آن به "خلیج بصره" عرب تباران را در تغییر نامهای ایرانی به عربی، مانند عربستان نامیدن استان خوزستان ایران در دورهءِ قاجاریان یاری میرسانند. با این تجارب و فاکتهای موجود دیگر اعتماد داشتن به جامعهءِ ترک آذربایجانی در ایران دورانِ پایانی خود را میکذارند. دمکرات ترین و خوشنام ترین آنها با کسب قدرت سیاسی و نظامی استعدادِ در نهایت به محمدعلیشاه قاجار و به جانشین آن علی خامنه ای تبدیل شدن را دارند. امیدوارم که مردم کُرد و بلوچ هوشیارانه تر مسائل حقوقی و دمکراتیک خود را جدا از جنبش جوامع ترک آذری و اعراب ایران ستیز پیگیری کنند. ایرانیان هم باید از همین امروز از مهاجرت هدفمند ترک تباران از ناحیهءِ آذربایجان به شهرهای دیگر ایران بویژه به شهر تهران را کنترل کنند، فقط به کسانی از آنها حق مهاجرت داده شود که محیطِ کار و مکانِ مسکونی ثابتی را ارائه دهند.

● در مجموع امروز سه راه پیش پایِ طبقهءِ ترک آذربایجان نا سازگار گذاشته میشود 1- بر اساس داده های تاریخی و سیاسی قبول کنند که مانند گروههایِ إتنیکی مهاجر در عصر جدید بدونِ ادعای مالکیّت آب و خاک، بدون دخالت و توهین به تاریخ گذشته و حال ا کشور ایران، بدون توهین به پدیده های نمادین و شخصیـهای ملّی، با احترام خاص به دگر فرهنگها، با فرمانبری و فروتنی در مقابل قانون اساسی دمکراتیک فردا، با به رسمیّت شناختن و دفاع از تمامیّت ارضی کشور ایران، با تن دادن به همزیستی مسالمت آمیز، با رعایّت نظم و امنیّت ملّی، مطالباتِ حقوق فردی و شهروندی خود را در چهار چوب قانون اساسی دمکراتیک ایران دنبال کند 2 – در غیر اینصورت مجبور خواهند شد که اختیاری با از دست دادن تابعیّت ایرانی، سرزمین ایران را رها کنند و در کشورهای مورد پسند خود اقامت گزینند و یا در هر کشوری که هستند تابعیّت همان کشور را درخواست کنند. 3- امّا همانطور که قبلأ هم چند بار پیشنهاد شده است راهِ حلِ مناسبتر دیگر جمع آوری تمام ترک تباران در جغرافیایِ ایران و سکونت دادنِ آنها در زادگاه و جغرافیای اصلی آنها یعنی اردبیل، آذربایجان شرقی و بخشی از آذربایجان غربی و جدایی آنها از سرزمین ایران میباشد. زیرا با چنین فرهنگ و با چنین جهان بینی و با چنین سیاست ورزی ایی از منطقهءءِ آذربایجان ایران همچنان در عصر اندیشهءِ فئودالیته و جنگهای فرسایشی قومی باقی خواهد ماند، از استبداد دینی عبور نخواهد کرد، با ماندن در پُشتِ دیوار عصر مدرنیته و پُست مدرنیته در آرزوی دمکراسی پیر و فرسوده میشود ، به رشد و توسعهءِ فراگیر دست نخواهد یافت و همچنان از کاروان جهانی باز خواهد ماند.

|26.07.10| آلمان|

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.