رفتن به محتوای اصلی

کافر به چه کسانی می گویند؟
02.06.2014 - 15:06

آه دردآلود سعدی گر ز گردون بگذرد ++ در تو کافر دل نگیرد ای مسلمانان نفیر. سعدی

این نه صوفیگری و درویشی است ++ نامسلمانی و کافر کیشی است.         جامی

متأسفانه هنگامی که انسان این واژه کافر را، مانند سعدی و جامی، شاعران بزرگ ایران، می شنود، بلافاصله در برا بر آن، مسلمانی بنظر اش می رسد و بنا به عادت هزار ساله، یک تکانی می خورد و بلا فاصله فکری به مغز طرف خطور می کند؛ که دیگران می گویند: یارو به هیچی باور ندارد. کافر کافر است و مسلمان نیست! حتا به قدری این واژه کافر یا پوشاننده چیزی را، دراذهان عمومی زشت و بد جلوه داده اند و مسلمانی را بی حد تبلیغ کرده اند، به جدی برخی از کافران و پیروان ادیانی که از نظر اسلام راه کفر می روند، انکار می کنند که کافر هستند. تبلیغ و ترس از سر کوب در اسلام مانند سر کوب دگر اندیشان (منصور حلاج و نسیمی) به آن اندازه قوی بوده که شعرای بزرگی مانند: فردوسی، حافظ وسعدی شیرازی، عطار نیشابوری، مولوی، ناصر خسرو، نظامی گنجوی، و و ... تحت تأثیر تبلیغات اسلامی قرارگرفته اند. اکثرا به احتمال ریاد، برای حفظ جان خویش در اشعارشان کافر و مسلمانی را در مقابل هم قرار داده اند (بد وخوب را) و کوشیده اند کافر را بنا بگفته رایج و اسلام پسند بسرایند. در اینجا چند نمونه از آنهارا می آوریم و مقایسه این شاعران را با معیار امروزی می سنجیم که تاچه اندازه بد بودن و زشتی کافری ریشه دوانده است. انسان وقتی واژه کافر را می شنود دربرابر آن مسلمانی راقرار می دهد.

همه نزد من سر بسر کافرند ++ وز اهریمن بد کنش بد تر اند.    فردوسی

بنا بر این فردوسی که در زمان سلطان محمود غزنوی از پادشاهان متعصب مسلمان می زیسته در اشعارش می بایستی می گفته که کافران از اهریمن بد کنش بدتر بوده اند، در غیر آن صورت احتمالا نمی توانست اثر جاودانش شاهنامه تا به امروز پایدار و زنده بماند.

گر جمله ی کاینات کافر گردند ++ بر دامن کبریاش ننشیند گرد.  سعدی شیرازی

سعدی که خود گرایش مذهبی و لیبرالی نیز داشته است. برای حفظ نام ومقام وموقعیت خویش بوده که بگوید، اگرهمه جهان کافر باشند، هیچ خدشه ای به این کبریای بزرگ وارد نخواهد شد. زیرا اجبارا یا ازروی باور آن تعریف وتمجید را ازکبریا بکند، چون زمان ایجاب می کرده است. فکر نمی کنم اگر این شاعران امروز زنده بودن، چنین اشعاری را می سرودند.

چو بید بر سر ایمان خویش میلرزم ++ که دل بدست کمان ابروئیست کافرکیش. حافظ

وارسته و با "ایمان" همانند بید می لرزد، چون ابروکمان اش کافرکیش است و دل در گرو او دارد. درآن زمانها عشق و عاشقی را فقط مال کافران می دانسته اند و در جهان اسلام عشق بی معنی بوده است. بطوری که عطار گفته: عشق را با کافری خویشی بود ++ کافری خود مغز درویشی بود. اکنون هم دراسلام خبری از عشق نیست. پیوند زن و مرد یک وظیفه برای تولید مثل است، نه بیش. بعلاوه زن ابزار عیش مرد است نه چیز دیگر و خود حق لذت از زندگی زنا شوئی ندارد. بگفته پیامبر در نهج الفصاحه: "اگرزن، حق شوهر را بداند، هنگام ناهار و شام او ننشيند تا فراغ يابد“ (همان جا شماره ٢٣١٨ صفحه ٦٤٤).

گفت موسی های خیره سر شدی ++ خود مسلمان نا شده کافر شدی. مولوی از زبان موسی، بمسلمانان اخطار می دهد و می ترساند که کافر نشوند و آنها که هنوز مسلمان نشده اند، ساز کفر نزنند. شاعران ما درهمه زمینه ها ازقبیل خودنمائی و... کنایه زده اند.

حجت نبود ترا که گوئی ++ من مؤمنم و جهود کافر.  ناصر خسرو

گر قرمطی و جهود وگر کافر بود ++ از تخت بدار برشدن منکر بود. بیهقی ص 186

ناصر خسرو قبادیانی و تاریخ بیهقی دقیق به قرآن اشاره دارند که دیگر ادیان در قرآن مجید شناخته شده را کافر می پندارد و می گوید اگرتو خودت مسلمانی را بجای نمی آوری بی جهت یهودی و قر مطی (آن تناسخیان دو قرت اوایل اسلام درایران) را کافر مدان و درمؤمن بودن خود وکافر بودن یهودیان حجت نکن. گفت کرم کن که پشیمان شدیم ++ کافر بودیم و مسلمان شدیم. نظامی گنجوی، بله بقول نظامی گنجوی کافر بودیم و مسلمان شدیم. در حقیقت امروزه اگر شاعران، آزاد شعری بسرایند، دقیق عکس این را خواهند گفت که مسلمان بودیم و کافر شدیم. زیرا باخواندن قرآن مجید همه ازمسلمانی بر می گردند، حتا آن عمامه بندان مجبور بترک آن می شوند چون دگرکسی نمی ماند به آنها سواری بدهد.

جالب است من در روند زندگیم با آنکسانی که باصطلاح کافر نیستند زیاد برخورد شغلی، خانوادگی و اجتماعی داشته ام ، اغلب نا منظم بودن، دروغ گفتن، عهد شکنی، و قبل از همه ظاهر سازی را در میان آنان فراوان دیده و تجربه کرده ام. اما با همین کافران که فقط به وجدان خود متکی اند و تعدادشان بسیار کم و اغلب به هیچی باور ندارند جز آن وجدان خود، نیزرابطه داشته ام اغلب ازآنها غیراز راستگوئی، صداقت و وفاداری چیز دیگری تجربه نکرده ام. چرا این گونه عکس همدیگر وجای این دو درعمل عوض شده اند؟! این در واقع خود پرسشی است که صدها محقق درحال مطالعه این معضل اجتماعی هستند و می خواهند علل را بیابند. بنظر من برای یافتن علل آن بزودی، اولین کار هر محقق سراغ کتب مقدس گرفتن است که صدهاسال منبع اخلاق،ادب وشیوه زندگی انسانها بوده اند. اکنون ببینیم تعریف واژه کافر مثلا در قرآن مجید، از این کتب مقدس که ظاهرا حدود یک میلیارد پیرو در جهان دارد، چیست؟ من برای این کار قرآن را با دقت ورق زده ام و در اینترنت نیز گشته ام. نهایتا، این تعریف را از ملای مسلمانی یافته ام، که مناسب و نزدیک به اسناد رسمی می بینم و دراینجا به آن استناد می کنم."کافر درقرآن و از منظرخدا یک کلمه عام است نه خاص. یعنی همه به غیر ازاهل بیت که سرچشمه الهی دارند مشمول این کلمه هستند. همه مشمول جمله (قل یاایهاالکافرون) هستند. هر کسی حق رابپوشاند کفری مرتکب شده و مؤمن ترین افراد هم ممکن است مرتبه ای از حق را بپوشانند برای رسیدن به حق باید صبر کرد". دراین تعریف فقط اهل بیت که سرچشمه الهی دارند! کافر نیستند، و الی همه حتا مؤمنین سهمی ازکافر بودن می برند. اگرعزیزان خواننده این مقاله، تعریف دیگری را دارند، بر من منت گذارده و آن را نیز برایم بفرستند که ازآن چیز نوی یاد بگیرم. در نقل قول فوق، دونکته لایق توجه است. یکی تأکید برآن شده که هرچه مؤمن باشید هنوز هم کم است. پس باید بیشتر کوشید که مسلمان بود. دوم این مؤمنان باید صبر داشته باشند! یعنی همان شیره مالیدن بسر خوش باوران و یک عوام فریبی. در واقع کلمه کافر عربی است و یعنی پوشاندن و تاریکی و ناسپاس. بخوبی دیده می شود که این واژه کافر راآخوندهای راحت طلب بدینگونه زشت بوجود آورده اند وتوسط آیت الله های بزرگ وکوچک تا روضه خوانهای دهات، برای عوام خوش باور و پاک دل تبلیغ اش می کنند و بدان وسیله همه انسانهای ساده رامی ترسانند که نکند کافرشوند! لذا برای نجات خود باید به اسلام روی آورند. در ادامه این مقاله بیشتر به آن خواهیم پرداخت.

درمیان ما کردها رسم بود اگر کسی بی رحمی و قصاوت بیش ازحد می کرد، می گفتند: "مگر کافری اینقدر بی رحم و قصی القلبی". امروزه باید این نقش را آن طوریکه درمقایسه شاعران اشاره کردیم عوض کرد وگفت: "مگرمسلمانی که اینقدر بیرحم و قصی القلبی"؟ زیرا مسلمانهای افراطی هرکه را به اسلام روی نیاورد کافر می دانند و کافررا با "ارره" سر می برند و یا بنزین بر روی او می ریزند و می سوزانند و یازنده بگور می کنند. ویدئو و فیلم آن را بارها نشان داده اند و من درآرشیو دارم. اگر مسلمانی این است، من خوشحالم که از خانواده یارسانی می آیم. منکه با تأسف باید بگویم: در جهان اسلام بنا به آیات مقدس قرآن مجید و درعمل نسبت به دگر اندیشان، بندرت از رحم و مروت شنیده ودیده ام. گرچه قرآن را با واژه "بنام خداوند بخشنده ومهربان" آغاز کرده اند. حقیقتا پیروان افراطی اسلام از بخشندگی و ازمهربانی چیزی نمی فهمند. من درتعجبم که خداوند "بخشنده و مهربان" کجا تشریف دارد که اجازه می دهد، بنام او، این همه حق کشی درمورد مخلوقاتش انجام گیرد؟!

مازیاد به توجیه گریهای آخوندهای محترم گوش دادیم ووعده های سرخرمن آنهارا دگر باور نمی کنیم. چون حدودا 1200 سال است سرمردم شیره می مالند وآنهارا به امید و منتظر مهدی موعود سر پا نگهداشته اند و از آنها سواری می کشند. بهر حال اگر ما با این معیار اسلامی بخواهیم مسایل را بسنجیم، تمام جهان غیرمسلمان و کسانی که به آمدن امام مهدی که 1200 سال پیش غیب شده باور ندارند و حتا بیشتر مسلمانان غیر افراطی کافر و بی ایمانند. زیرا شرایط کافر بودن در اسلام بسیار ساده است. "اگر هر آدمی مسلمان نباشد و به آئین دگری باور کند، حتما کافر است". مثال از قرآن مجید سوره النساء، آیه 37 می آوریم که می گوید:"آن گروه (ازیهودی ونصاری) که بخل می ورزند ومردم را ببخل وادار می کنند و آن چه را خدا از فضل خود به آنها بخشیده از آیات و احکام آسمانی کتمان می کنند(البته به کیفرخود خواهند رسید) وخدا برکافران عذابی خوار کننده مهیاداشته است". این تازه در مورد آن افرادی است که آئین شان در قرآن مجید ذکر شده است، حالا ادیانی دیگر مانند: یارسانیان وبهائیان که درکتاب مقدس مسلمانان نیآمده، بحث خود دارد و کافر کافراند. خوب، تفسیر این آیه فوق ازقرآن، بدان شکل است که آدم بایدبه صادق مصلحی، بابک زنجانی وشهرام جزایری عرب، بخل نورزد واصلا نه بخل نورزد، بلکه نپرسد، ازکجا این همه ثروت آورده اند؟ گویا "یک شبه" در سایه اسلام، میلیاردر شده اند؟! چون خدا به آنها داده؟ درواقع اینجا بخل یکی ازبهانه های پیغمبر اسلام برای سرکوب بعنوان کافر، یهودیان و نصاری ها بوده و الی خود مسلمانان درعمل مروج بخل بوده اند وبدلیل بخل ورزیدن بهم کشت و کشتارها کرده اند. اکنون بسیاری ازحتا مؤمنان امروز درایران دربخل وظاهر سازی سهیم اند. مسلمانان کنونی وحاکم درجمهور اسلامی، هم اکنون(مانند هیتلر به یهودیان) به پیروان دیگر ادیان که موفق هستند، عملا بخل می ورزندو درجاهائی اموال برخی ازآنان را زیر نام جاسوس و محارب با خدا ضبط و صاحب مال را زندانی وحتا محکوم به اعدام می کنند. اگراین رهبران دینی ده در صد وقت خود را صرف از بین بردن بخل و ظاهر سازی می کردند، همانند سرکوب زنان، نیمی از جامعه که هرروزه انجام می گیرد، اکنون در جهان اسلام هیچ بخیلی و ظاهر سازی وجود نداشت و نیاز هم نبود که دیگران را به بخل ورز متهم کنیم. درمورد کافر متمنی است به قرآن مجید آیات 142 و 150 و 151 سورالنساء و ایات 10 و 72 و 73 سوره مائده و سوره های دیگر مراجعه کنید. در اینجا من چیزی ازخود نگفته ام، بلکه به قرآن مجید و بیانات بزرگان دین استناد می کنم.

انسان از خودش می پرسد چرا برخی از آدمهای مطالعه گر، از ادیان ابراهیمی، بیزار می شوند؟ و یا اگر عادتا مجبور به پذیرش ظاهری هستند هیچ به دستورات آئینی خود عمل نمی کنند وهمیشه برای آن توجیه گریهائی می یابند. بنظرم پذیرش آئین باچشم بسته، عادتی وبدون مطالعه بوده و اکنون هم علاقه ای ندارند ازآن دوری جویند و شهامت آن هم در دست نیست که اعتراف کنند و به نسل بعد از خود بگویند که راه اشتباه به آنها تحمیل شده. این خودداری کمال بی مسئولیتی دربرابر نسلهای آینده است وبخشی هم ازهمان نا آگاهی از محتوای کتب مقدس سر چشمه می گیرد. بدین صورت اگر آدم بچه هایش را فقط مذهبی و دگم تربیت کند، نتیجه ای بهتر ازآنچه که برخی ازآیت الله های طبقه بالای انقلاب اسلامی ایران گرفتند، نمی توانند بگیرد. مثال در این مورد فراوان داریم، از جمله از فرزندان آیتالله طالقانی گرفته تا پسر آیت الله محمدی گیلانی و دختر شیخ صادق خلخالی و پسر نماینده آیت الله خمینی در ارومیه، ملاحسنی ودهها نفردیگر ازآیت الله های رده ی بالای این رژیم شیعه در جمهوری اسلامی. حتا بعضی از آنها فتوا به اعدام فرزندان خودرا داده اند یا او را محکوم به اعدام کرده اند، نام برد. ملاحسنی حتا محل اختفاء فرزند اش را به پاسداران نشان داد!! چه انسانی این کار را می کند، اگر آگاه باشد؟ خیلی از آنها حالا پشیمان شده اند و پشیمانی را به گور بردند، اما مثلی است معروف که گویند "پشیمانی دیگر سودی ندارد". کار از کار گذشته است و قصی القلبی پیروان اسلام به ثبوت رسبده.

اکنون ببینیم چرا مخصوصا در جهان اسلام به این اندازه تبلیغ علیه "کفار" می شود؟ همه می دانند و خود رهبران اسلامی هم بخوبی درک کرده اند که دستورات آئینی آنها بادنیای مدرن امروزی نمی خواند واین دستورات آئینی بنابه آیات قرآن لاتغییر است ومانند برخی از دیگر ادیان نیست که رفرم پذیر باشد. بنابراین اولا رهبران اسلامی قلبا نمی خواهند مردم اهل مطالعه و آگاه باشند، زیرا آن مردم آگاه پای منبر نمی نشینند و عوام فریبی آنها را از قبیل "آی مردم می دانید چرا در قدیم روی بشقاب چلو کباب یک سرپوش می گذاشتند؟ برای اینکه در هنگام  بردن از رستوران به مغازه سفارش دهنده، مردم گرسنه آن را نبینند، شماهم روی سرزنان و دخترانتان یک چادر بیاندازید که آدمهای گرسنه نبینند وخیال راحت باشد!"، گوش نمی دهند وتمام خرافات کتب باصطلاح مقدس را رد می کنند وبدین ترتیب هیچ نیازی هم به تفسیر گر یا مقلد نمی بینند و نه فقط اینها، بلکه به افشاء گری دست می زنند و مردم پاک دل را تشویق به مطالعه می کنند. مطلب استناد شده فوق، نقل به معنی ازویدئو در تلویزیون جمهوری اسلامی است. درهرحال این کار برای موجودیت اسلام و ملاها خطرناک است. بعلاوه آن سرپوش که قدیمها روی آن چلوکباب می گذاشتند برای سرد نشدن غذا بود، نه برای اینکه گرسنه ها نبینند! دوما جمهوری اسلامی، هر کسی خرافات قرآن را زیر سئوال ببرد، او را کافر می داند و با تمام قوا می کوشد ازسر راهش بر دارد. در هر حال دیگر ادیان درداخل مملکت، مانند یهودیت، مسیحیت، زرتشتی گری، آن گونه که ذکرشد، در قرآن مجید نیز آمده اند و باید برسمیت شناخته شوند. اما به عناوین مختلف، برای پیروان این ادیان دردسر ایجاد می کنند و برسر راه آنها سنگ می اندازند و آنها را آزار می دهند. چون به اسلام باور ندارند، احتمالا آنها نیز کافر درجه دوم به حساب می آیند و باید بهر بهاء و وسیله ای که سر و صدا بالا نیاید نابود شوند و یا از کشور فرار کنند. اما آنهائیکه از نظر مادی ضعیف هستند و کسی را ندارند که حمایت کند در داخل مملکت می مانند، چون خلافی مرتکب نمی شوند و اجبارا قوانین اسلام را رعایت می کنند، لذا ازترس جهان غیر اسلام هم شده، این شهر وندان کشور را تحمل می کنند. حالا چه بدبختی آئینهای غیر رسمی مانند بهائیان ویارسانها و حتا دراویش گنابادی که شاخه ای از اسلام است، می کشند، خود داستانی دراز دارد. برخی از اینها که روی عقاید خود تأکید می کنند، کافر درجه یک هستند و باید کاری کرد که زندانی شوند و تحقیرشان کنند که به خود سوزی دست بزنند، مانند آن سه یارسانی معروف. نیک مرد طاهری و حسن رضوی و محمد قنبری که با اعتراض به تراشیدن سبیل یک یارسانی دیگر در زندان همدان، به طرز صلح آمیز اعتراض کردند، ولی چون از جانب مسئولان رسیدکی نشد، دست به خودسوزی زدند. اگر فرصت شد حتما این ویدئو های زیر را ملاحظه کنید.

 

هایدلبرگ، آلمان فدرال 1وژوئن 2014                             دکتر گلمراد مرادی

dr.g.moradi41@gmail.com

 

https://www.youtube.com/watch?v=u0VSIsj8-GE

سوال رک یک جوان از مدرس حوزه و دست پاچگی مجری برنامه

http://www.youtube.com/watch?v=ZUN7F5flOHc&feature=player_detailpage

خاكسپاري حسن رضوی یارسان در اعتراض به رژیم جمهوری اسلامی خودسوزی کرد

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.