رفتن به محتوای اصلی

جدايی دين از سياست: ممکن يا تخيل
10.06.2014 - 16:53
سخنان بی‌معنی و خواسته غيرممکنی چون جدايی دين از سياست نه تنها ره به جايی نمی‌برد بلکه بهانه‌ای به دست حکومت می‌دهد که نهاد رو به مرگ ولايت فقيه را به نوعی توجيه کند و به مسلمانان بگويد که مخالفان ولايت فقيه منکر حقوق دموکراتيک شما و شرکت شما در ساختن سرنوشت‌تان هستند

جدايی دين ازسياست (نه حکومت يا دولت ) سخنی بی مايه و عکس العملی خام طبعانه اين روزها بر زبان و قلم بسياری ميرود. تا زمانی که عقده دل خالی کردن است و کلام عوامانه نيازی به توجهی نيست، اما وقتی در برنامه معتبر و سنگين "پرگار" سردبير سايت اخبار روز (آقای فواد تابان) و عضو هيات اجرايی جبهه ملی خارج از کشور (آقای همايون مه منش) اين سخن بی معنی را در جلو دوربين می گويند نمی توان آسان از آن گذشت. به ويژه که هر دو بارها روشن کنند که منظورشان جدايی دين از سياست است نه از حکومت يا دولت، که مورد قبول شخصيت ديگر اين جمع که ازبزرگان طيف ملی-مذهبی ها بود (آقای رضا عليجانی).

اين که مدعيان اين شعار عموما دين را نمی شناسند واز نقش ها و کارکردهای آن بيگانه اند جای شگفتی نيست. اما اين که اين افراد "سياست" را هم نمی شناسند جای شگفتی است. سياست نهادی است فراکير که کمتر امری است در جامعه که ارتباطی با آن نداشته باشد و قطعا هيچ جمعی از اين رابطه گريزی ندارد. اين که پاره ای ازسر نا آگاهی می گويند من اهل سياست نيستم ،در حقيقت نمی دانند که سياست در همه زندگی آنان نقش دارد، و اينان هم درسياست نقش بازی می کنند . آنان فکر می کنند سياست يعنی فعاليت های بارزو حرفه ای سياسی ، مثل شرکت در فعاليت های حزبی يا از نزديک دنبال کردن اخبار سياسی ، والا همه آنان ماليات می دهند، فرزندانشان به مدرسه ميروند ،به دنبال شغل هستند يا سرمايه گذارند، خواستار جاده های خوب ، بهداشت ، هوای سالم ووووو هستند که همه راسياست تعيين می کند .و اين که چه کس بر مسند قدرت است در زندگی آنان تاثير دارد.

در زمان مبارزات انتخاباتی بوش پدر و کلينتون فعاليت يک گروه نظرم را جلب کرد . طرفدارن حمايت از شامپانزه ها که چندين سال بود. جمعی که به ندای يک خانم آانگليسی ،که تمام زندگيش را وقف مطالعه وحمايت از اين حيوانات در معرض خطر د رجنگل های تانزانيا کرده بود، پاسخ گفته و جمعيتی خيريه و محيط زيستی ايجاد کرده بودند . با کنجکاوی بسيار به نشست آنان رفتم با دهها سوال برلب ،که جهت گيری سياسی اينان در اين رابطه چه معنی دارد . پس از نشست بود که فهميدم اين که چه کس به کاخ سفيد برود در سرنوشت شامپانزه های آفريقا تاثير دارد :از گرفتن بودجه ،تا فشار بر دولت های محلی ، تا تامين جانی حيوانات و پژوهشگران.

ان گاه چه گونه است که پاره ای سخن از جدايی نهاد فراگير سياست از يکی از بزرگترين نهادهای فرهنگی و اجتماعی يک جامعه ، يعنی مذهب ، می کنند . سخن از اهميت نقش مذهب گفتن توضيح واضحاتی است در حد شيره را خورد وگفت شيرين است . هر کس چند صفحه در علوم اجتماعی خوانده باشد از آن آگاه است ،و رديف کردن نام جامعه شناسان و فيلسوفانی که به تفصيل در اين باره نوشته اند تنها اظهار فضل است.

چند سال پيش جماعتی از هندوها جلسه ای در کتابخانه کنگره داشتند. ادعايشان اين بود که ما گروهی هستيم که هيچ دينی و فرقه ای دلبسته نيستيم . حتی رهبر مذهبی و سازمان دينی نداريم .فقط يک جمع جويای معنويت هستيم . واين البته در هند سابقه بسيار دارد. به آنان گفتم خوب شما هم فرقه ای هستيد به نام "فرقه بی فرقگی و آزاد انديش" ، و چون فرقه ايد شامل احکام و ضرورت های فرقه ايد ،حتی اگر با درجات کمتر .گفتند نه ما فرقه نيستيم . گفتم مگر نه آنکه نفراتی با شما هم فکر هستند ؟ گفتند بله .گفتم آن وقت شما همفکران نمی خواهيد گرد هم جمع شويد ؟ گفتند چرا .گفتم خوب در آن صورت جا و مکانی می خواهيد ، و افرادی که ترتيب جلسات را بدهند . پس بودجه هم لازم داريد ، ومديريتی که با گسترش فکر شما ناگزير گسترش می يابد. بعد هم عده ای مخالف بهر دليلی ،ازسر باور تا حسادت و رقابت پيدا ميشوند . و بعد اتهامات و ايجاد درد سر ، و چه بسا شما بی آزاران بی ادعا را خطری ميدانند و به جمعتان حمله می کنند . آن گاه شما نياز به امنيت پيدا می کنيد و حمايت دولت. و بعد دولتيان يا مشوق شما می شوند ،يا شما را خطری می پندارند ، و شما ناگزير به توجيه خود ،و بر قراری رابطه حسنه با قدرت می شويد .وبالاخره سياستمداری در رقابت با حريفش ، اگر شما را جمع قابل اعتنايی بيابد ،می کوشد با نزديکی به شما ی غير سياسی علاقه اتان را به دست آورد . واگر توانست آن گاه نوبت رقيبش است ، که يا او هم دل شمارا به دست آورد ،يا فعاليت شما را دچار اشکال کند .

با توجه به همين اصول ساده واين که هيچ جمعی از رابطه باسياست گريزی ندارد ، آيا اين خواسته جدايی دين از سياست يک سخن کاملا بی معنی نيست . مسئله سقط جنين ،که ظاهرا هيچ ربطی به سياست ندارد ، در انتخابات آمريکا نقش بسيار مهمی را بازی ميکند ، ودرانتخاب بسياری از مقامات نقش چشمگيری دارد . يا يکی از موانع پذيرش ترکيه در اتحاديه اروپای مسلمان بودن آن است ، و اين باور بسياری از اروپائيان که تمدن برتر اروپا بر فرهنگ مسيحيت استوار است ، وورود يک کشور اسلامی به اين کشورهای با هويت تاريخی مسيحی ، برای تمدن اروپا خطرناک است . واين در حالی است که تمام اين کشورها سکولار هستند، و مدعی جدايی دين از حکومت ، و اين که باورهای دينی در تصميم گيری های سياسی آنان نقشی ندارند.

فرض کنيم که دينی بگويد من فقط برای معنويت آمده ام ،و به قول مهندس بازرگان، در آخر عمر، دين برای اصلاح آخرت افراد آمده ، نه اصلاح امور دنيائيشان ، آيا در عمل فرقی ميکند ، و به صرف اين ادعا از سياست کنار ميرود . مگر صوفيه از اول نگفتند ما به دنبال معنويت هستيم و کوچکترين چشم داشتی به قدرت سياسی نداريم ، و مگر بهائيت پس از باب اعلام نکرد که ما را با سياست کاری نيست،هر کس حاکم شد ما شهروند تابعيم ، و دل مشغولی ما اصلاح انسان است در هرجای جهان ، با هر حکومتی. مگر هر دوی اين ها در طول تاريخشان و در هيچ کجا جهان ازدخالت سياست رهايی داشته اند و مثل آن گروه هندی ناگزير به برقراری رابطه با سياست نشده اند.

تازه همه اين حرف ها چه ربطی به اسلام دارد که دينی است از بنيان سياسی. نماز سياسی و عبادی جمعه دارد ، حج وسيله گرد آوری مسلمانان جهان است ، خمس وزکات از نظرمالی اداره اين نهاد را ممکن می سازد . و يا اين که مسلمان در روز بايد پنج وعده نماز بخواند، وبرای اين کار بايد لباسش پاک باشد ، وضو بگيرد و رو به قبله به ايستد. و اين بمراتب از محدوديت های يک ارتشی بيشتر است ، وبلافاصله يک مسلمان را در هر جمعی مشخص می کند . دينی که برای آن که آبريز گاهت را کجا بسازی و چه مراسمی برای پيش و پس از هم آغوشی اجرا کنی قانون دارد .و بهمين سبب کاخ باکينگهام توالت نداشت ،اما اولين محلی که لشگر مسلمان می سازد حمام است و آبريزگاه.

اين ادعای که دين بايد از سياست (توجه شود سياست نه حکومت) جدا شود چنان مسخره و بی معنی است که مرا به ياد ماجرای تعطيل مجلس عوام انگلستان در حدود يک دهه قبل می اندازد . انگليسی ها گفتند در اين زمانه مجلس اعيان موروثی و انتصابی بی معنی نيست وبايد بساطش جمع شود. بعد هم به شيوه محافظه کارانه خود قرار شد نخست تعداد اعضای آن به يک سوم کاهش يابد ، و اين انتخاب را به عهده خود آنان گذاشتند . لذا مبارزات انتخابی آغاز شدو يک خانم کانديدا وعده داد که اگر انتخاب شود قانونی می گذراندکه ديگر گربه ها حق نداشته باشند پرنده ها را بخورند.

ويا حدود صدسال پيش هم که دعوا برسر آموزش نظرات داروين بالا گرفته بود ، و پای قانون تکامل پيش آمد . سر دبير يکی از نشزيات کارولينای شمالی نوشت ، ما از کنگره می خواهيم که قانونی بگذراندکه از اين پس قانون تکامل غير قانونی شود.

ادعای اين دو مدعی سياست آن بود که اگر دين وارد سياست شود بالاخره مدعی قدرت ميشود، و خطر اينجا است. اين چاره جويی اينان مثل گريختن کبک از خطر شکارچی در تعقيب است. که چون عقلی ندارد که چه گونه از بلا بگريزد ، سرش را زير برف می کند ،به تصور آنکه چون او شکارچی را نمی بيند خطر رد شده است . ويا بچه کوچک چون عقلش نمی رسد که چگونه از دست کسی که به دنبالش است نجات پيدا کند سرش را می برد پشت مبل تا آن فرد را نبيند.

برای من قابل فهم است که اين بزرگواران، چون عموم ملت ايران، از حکومت دينی ترسيده اند، و مار گزيده از هر ريسمان سياه وسفيدی می هراسد . اما از اهل فکر انتظار ميرود عوامانه سخن نگويند . بينديشند که حال که جدايی دين از سياست امريست محال، و مذهب نهادی است نيرومند و مورد قبول بيشتر مردم، چه بايد کرد که از عوارض ناسالم دين سياسی مصون ماند، نه آنکه مثل آن خانم کانديدا يا آن سردبير نشريه پيشنهاداتی بدهند که بيشتر به شوخی وتفنن، يا لجبازی و بی مسئوليتی بماند، تا يک سخن سنجيده . وظيفه روشنفکر تفکر وچاره جويی است نه از سر تنبلی فکری به شيوه آن کبک يا کودک عمل کردن. نادرستی ولايت فقيه ورد زبان عموم مسلمانان است و در موردش دهها کتاب و صدها مقاله نوشته اند و ماندگاری ان بيشتر به ضرب سرنيزه است و قدرت حکومتی نه عقيدتی . لذا نجات از آن هم يک امر سياسی است مثل نجات از دست هر حکومت استبدادی. پس چاره آن را به فعاليت سياسی بايد واگذارد . سخنان بی معنی و خواسته غير ممکنی چون جدايی دين از سياست نه تنها ره به جايی نمی برد بلکه بهانه ای به دست حکومت می دهد که نهاد رو به مرگ ولايت فقيه را به نوعی توجيه کند ،و به مسلمانان بگويد که مخالفان ولايت فقيه منکر حقوق دموکراتيک شما و شرکت شما در ساختن سرنوشتتان هستند .

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.