رفتن به محتوای اصلی

به احزاب و سازمانهای سیاسی ملّت فرهنگی کُرد -بخش پایانی
19.06.2010 - 09:40

توضیح کیانوش توکلی: از آنجا که اعتراضات زیادی در مورد چاپ مقالات آقای ناصر کرمی به مسئولین ایران گلوبال شده است ؛موضوعی که بارها در باره آن در جمع خود صحبت کرده ایم که علیرغم اینکه اعضای مدیریت سایت با نظرات نویسنده مورد نظر ،توافقی نداشته ، اما به دو دلیل مشخص،از درج مقالات ایشان خودداری نمی کنیم : 1_ بنا بر اصل حق آزادی بیان 2_ از آنجا که یکی از گفتمانهای مورد بحث در ایران گلوبال موضوع اتنیکی _ فرهنگی جامعه ایران است. بنابراین درج چنین مقالاتی به روشن شدن مشکل اتنیکی در ایران و بحث همه جانبه آن دامن می زند.

بر ما خورده می گیرند که چرا مقالات نا صر کرمی در ستون وسط قرار می گیرد ؟ پاسخ ما چنین است : بر طبق آئینامه داخلی ایران گلوبال ،مقالاتی که اختصاصا برای ایران گلوبال ارسال می گردد، می باست در ستون وسط قرار گیرد . در پایان ما از منتقدین ایشان انتظار داریم که با صبر و حوصله ، نقد های علمی خود را برای ما ارسال کنند تا در همان ستون وسط سایت چاپ گردد.

#################

▬ شهر تهران که در حومهءِ شهر ری در عصر جدید بنا شده است تا جغرافیای هخامنشیان بیش از هزار تا هزا و پانصد کیلومتر فاصله دارد. تهران هیچگاه محل مسکونی پارسی ها نبوده و نیست. اگر موزهءِ آثار باستانی را در تهران بردارند، هیچگونه اثری از هخامنشیان و ساسانیان در آن باقی نخواهد ماند. ترک تبارانی هم که به تهران مهاجرت کرده اند، هر وقت که موضوع تقسیم سرمایه و امتیاز گیری اقتصادیِ هست، ایراندوست و حتّی فارس تبار میشوند، امّا وقتی که بحثِ تاریخ نگاری و بحثِ نژادی و قومی به میان آید پان ترکیسم دو آتشه خواهند شد،

▬ آقای محمّد امینی نمونهءِ این قبیل ترک تباران هست، که یک روز ترک آذری هستند، یک روز ترکمن، روزی دیگر مغول تبار، چند صباحی دیگر قره قویونلو و آق قویونلو، و در ساعتی دیگر ترک عثمانی، هر وقت هم لازم شود در کنار دکتر داریوش همایون از هر پارسی فارسی تر خواهند شد، درصورتیکه ایشان قاجار تبار اصل هستند. جالب هست کسانی برای ایرانیان تعیینِ هویّت میکنند که خود ایرانی نیستند و بنیادگذار تقیسیماتِ نادرست و تفرقه افکنی بین خانوادهءِ ایرانی تباران میباشند!.

▬ گرچه احمد کسروی به مناسبت سکولار بودنش گرانقدر هست و جانش را در این راه باخت، امّا ایشان هم ایران دوست شده بود، تا ترک آذری بودن را در تاریخ بستاید، تا کارنامهءِ انقلاب مشروطیّت را به حساب ناحیهءِ آذربایجان بنویسند و از مردمان غرب کشور، از بختیاری ها و مردم شمال کشور نامی نبرند، آقای محمّد امینی هم میخواهد راه احمد کسروی ها را بروند، که دیگر کسی اجازهءِ چنین کارهایی را به امثال ایشان نخواهند داد.

▬ امروز دیگر چه کسی میتواند بپدیرد که تهرانی ها و خراسانی ها با مشهد، کرمان، یزد، کاشان، اصفهان، پارسی و یا ملّتِ فارس باشند، امّا در همان خطهءِ شمال در نزدیکیهای تهران، گیلان، مازندران، و یا در شمال غربی و غرب، کردستان، کرمانشاه قوم و غیر پارسی باشند !. مگر تهران هم یکی از شهرهای شمالی دامنهءِ البرز نیست در چه تاریخی و طبق کدام مدارک و دلایل مستند، پارسی ها از ناحیهءِ زاگرس به شهر تهران مهاجرت کرده اند !. اگر 4 درصد گمان رود که مردم مشهد پارسی و یا فارسی باشند، چه دلیل و برهانی وجود دارد که بیش از 80 درصد امکان نداشته باشد که مردم کرمانشاه هم پارسی باشند، تاریخ مستند، وجود آثار باستانی فراوان از هخامنشیان و ساسانیان، و زادگاهِ زبانِ پارسی بودن در این شهر و استان، بیانگر این موضوع نیست !؟. حتمأ باید در این دیار وجودِ قبر امامزاده ای یا ردِ پایِ ترک تباران و یا چندین فیلسوف و روشنفکر دینی تولید کرده باشد تا آنگاه پارسی و فارسی نامیده شوند !!!.

▬ اگر تهران پارسی و فارس باشد، شهر همدان که در کنار تخت جمشید و شوش یکی از پایتخت های تابستانی مهم هخامنشیان و مادها بوده چرا برجسته نمیشود، چرا استان کهگیلویه و بویراحمد ( کورهءِ قباد در زمان هخامنشیان) که از زمانِ باستان تا چهل سال پیش عضوی مهم از ساتراپ پارسه و یا فارس بوده، ملّت فارس نباشد ! و سئوالهای بسیار دیگری در همین زمینه و راستا هست که دانشِ جامعه و باستان شناسیِ ایرانِ امروز باید به آنها جواب علمیِ معتبر دهند !.

▀ ▬ ایدئولوژی و ادببّاتِ سیاسی ایی که بر فضایِ تهران حاکم هست، همان آمیختگی و خمیر چنگ خوردهءِ دین اسلام و فرهنگِ ترک تباری بازمانده از دوران قاجار میباشد، که خاندان پهلوی هم با آن دست به گریبان بودند، و در نهایت باعث سقوط آنها هم گردید. تنها راهِ برکناری سیاست پردازی بر اساس ایدئولوژی دین اسلام و فرهنگ تُرک تباری، این بازار مکاره ای که در تهران از سلسلهءِ قاجار تا به امروز رایج بوده است، جایگزینی صد در صدِ فلسفه و اصول سیاسی سکولاریسم و انتقال بخش مهمی از پایتخت کشور به یکی از سه شهر 1- کرمانشاه 2- یاسوج 3- یا شیراز ، و یا انتقال کُلِ پایتختِ کشور در این سه استان میباشد.

▬ آماده کردن زمینهءِ سکولاریسم و جایگزینی دمکراسی و رهاییِ ایران از بحران کنونی تآثیر گذاری با واگذار کردنِ دو بارهءِ بخش عمدهءِ قدرت سیاسی به مردمانِ ناحیهءِ زاگرس از شمال غربی تا خلیج فارس هست، زیرا از زمانیکه قدرتِ سیاسی با حملهءِ اعراب از زاگرس بیرون رفته است، سرزمینِ ایران دیگر رویِ خوش بخود ندیده و در چنگال ایدئولوژی اسلام سیاسی و فرهنگ ترک تباری به اسارت گرفته شده است.

▬ گرچه در طول تاریخ، پیوسته دیوان سالاریِ ایرانی در میدانِ سیاست حضور داشته، و مردمان مهاجم تسلیم جهان بینی و فرهنگِ ایرانی شدند، امّا سلسله هایِ زندیان بختیاری و پهلوی 1 و 2 با تلاش خود بار دیگر فرهنگ و اندیشتهءِ ایرانی را در تاریخ صدا زدند، اما همین آلیاژ دین اسلام و فرهنگ ترک تباری، در لباسهای اسلام سیاسی، در ایدئولوژی مارکسیسم، از هر سو به آن حمله ور شدند و آنها را از پای درآوردند. تنها همکاری و اتحّادِ فراگیر و تنگاتنکِ البرز نشینان و زاگرس نشینان هست که میتواند ایران را از بحرانِ کنونی نجات و با جهانِ کنونی همگام کنند.

▬ از ایران مرکزی، تهران، مشهد، و از سایر شهرهایی که امروز بنا درستی "ملّت فارس" نامیده میشوند دیگر امیدی نیست. مشهورترین فرزندانِ تربیّت شدهءِ علمی و فلسفی این شهرها و مناطقِ اسلام زده در عصر جدید، آخوندهایِ بدونِ عمامه ای مانند دکتر علی شریعتی، عبدالکریم سروش و عمامه دارانی مانند روح الله خمینی ها، مرتضی مطهری ها بودند و هستند که نسلی را سوختند و سرنوشتِ کشوری را به بیگانگان واگذار کردند.

▬ هدف ار بیان چنین مطالبی قصد بی احترامی به هم میهنان ارجمندِ ایران مرکزی و شرقی و یا تهرانی ها، و بی ادبی نسبت به سرزمین فردوسی بزرگ و ساکنان آن نیست، بلکه شفافیّت بخشیدن و تأکید صد درصد بر این موضوع هست که ما در ایران ملّتی بنام فارس نداریم، اگر قرار شود که ملّتی بنام فارس وجو داشته باشد 87% در صد ایرانی تباران در جغرافیایِ ایران از هر گروه و تیره، عضوِ ناگسستنیِ این "ملّتِ فارس" هستند. سندِ زنده و معتبرِ پارس و پارسه بودن رشته کوهِ زاگرس هست، در نتیجه ساکنین دیروز و امروز زاگرس بازماندگانِ یکدستِ هخامنشیان و ساسانیان میباشند.

▬ بنا بر این هیچ شخصیّتِ سیاسی، هیچ حزب و سازمانی از جمله حزب مشروطه، سلطنت طلبان، سازمان فدائیان اکثریّت، اتحّاد جمهوری خواهانِ ایران، و هیچ شهر و استانی از ایران مرکزی، شرقی و شمال شرقی و بویژه شهر تهران اجازهءِ مالکیّتِ حصوصی کردن و یا نمایندگیِ سیاسیِ پارسی و یا هخامنشیان، ساسانیان را ندارند. تاریخ ایرانِ باستانِ قبل از اسلام به همهءِ جغرافیایِ ایران به همهءِ ایرانی تباران تعلّق دارد. پژوهش در امور ایرانِ باستان و پرداختن به مسئلهءِ زبانِ فارسی چون امری تخصصی هست هر کارشناسی از هر مکانِ جهان با هر پیشینه ای امّا بیطرفانه و بدونِ موضع گیریِ سیاسی میتواند بر اساس ابزارها و اصولِ دانش محور امروز در بارهءِ آنها تحقیق کند، بنویسند و نظر دهند. زیرا هنوز بسیاری از آثار باستانیِ ایرانِ قدیم حتّی در استان فارس و در غرب و جنوب غربی به میدانِ پژوهش آورده نشده اند.

▀ ▬ همانطور که مردم آلمان خود را دُویچ (Deutsch) مینامند و بر همین مبنا نام سرزمین خود را دُویچلَند (Deutschland) و زبانی آلمانی را هم "زبان دویچه" (Deutsche Sprache) مینامد، ما هم یک "ملّت ایرانی تبار هستیم"، سرزمین ما بنام هویّت ما "ایران" نام دارد، زبان ما هم " زبان ایرانی" با گویشهای متفاوت هست. ایران یعنی "سرزمین آریا"، "آنجا که آریایی ها زندگی میکنند"، هخامنشیان هم شاخه ای کوچک و یا خانواده ای از آریا تباران بودند و هستند، با این برداشت فارس و یا پارسی بودن زیر مجموعه ای از ایرانی و آریایی بودن میباشد.

▬ تازه در سال 1935 میلادی با تحت تأثیر قرار گرفتن از نازیسیم در آلمان، ایرانیان نام اینترناسیونال Persien یا "پارس و پارسی" را برداشتند و تنها همین نام "ایران" را هم که بسیار از پارس و یا پارسی فراگیرتر و ناسیونالیست تر هم میباشد در عرصهء داخلی و هم در میدانِ جهانی بر جای گذاشته اند. پس دلیل نامیدن امروزِ بخشی از جغرافیایِ ایران بنام "ملّت فارس" چیست !؟. اگر منظور به زبانِ فارسی صحبت کردن باشد که حداقل غیر از ایران دو کشور فارسی زبانِ دیگر هم هست و در سایرِ کشورهایِ دیگر هم به زبانِ فارسی صحبت میکنند، پس ملیّت آنها هم باید "ملّت فارس" باشد ؟!. از اینها گذشته کدامیک از زبانها و گویشهایِ ایرانی تباران در تنه و شاخهءِ اصلی زبان ایرانی نمی گنجد !؟. مگر زادگاهِ اصلی زبان پارسی در جغرافیایِ غرب و جنوب غربی ایران امروز نبوده و نیست !

▬ اگر قرار باشد نام کشور و ملّتی را بر اساسِ یک استان و یا یک منطقهءِ جغرافیایی آن بنامیم، کشوری قراردادی مانند کشورِ ترکیهءِ امروز پشتوانهءِ حقوقی و قانونی ندارد، چون در این سرزمین نام و نشانی از ترک تباری تا سال 1453 میلادی وجود ندارد، و نامی ملّتی بنام تُرک (زورمند) تا اوایل قرن نوزده در هیچ کتاب تاریخی بیان نشده است. کتیبه های خطی و نوشتاری که تاریخ نویسان تُرکی آنرا بخود نسبت میدهند همه، یونانی، رومی و ایرانی هستند. زیرا زبان تُرکی یک زبان خطی و نوشتاری نبوده و نیست. به همین مناسبت در سال 1926 میلادی در زبانِ تُرکی بجای الفبای عربی و پارسی الفبای لاتین را جایگزین کردند. یا تا به امروز اثری باستانی از تُرک تباران در آذربایجان ایران پیدا نشده و وجود ندارد.

▬ امروز همه بخوبی میدانند که هدف از "ملّت فارس" نامیدنِ بخشی از جغرافیایِ ایران، تقسیم و تجزیهءِ ایران و فروپاشی تار و پودِ وابستگیهایِ تیره هایِ ایرانی تبار (ملّتِ ایران) در ایران هست. دشمنانِ تاریخیِ ایرانیان از یک سو فارس و یا پارسی بودن را فاشیزم و راسیست منامند، از سویی دیگر همین دشمنان شعار میدهند که آریایی و "ملّت ایران" بودنِ وجود خارجی ندارد و همه ساختهءِ نازیسیم هیتلری هست. پس تفاوت بین "ملّت فارس" و یا "ملّت ایران" که هردو فاشیزم و نژاد پرست هستند در چیست !؟. از همین جا میشود نتیجه گرفت که "ملّت فارس" همان "ملّت ایران" هست و هر نفر پارسی ( برخاسته از پارسه،زاگرس امروز) عضو کوچکی از ایرانی بودن هست.

▀ ▬ کارل مارکس و فریدریش انگلس، وجود "دولت یا حکومت" را محصول آشتی ناپذیری تضادهای طبقاتی میدانستند و اعتقاد داشتند که دولت از ازل وجود نداشته، بلکه در مرحلهءِ معینی از رشد و تکاملِ اقتصادی که تقسیم جامعه به طبقات را شامل شده است، ضروزت پیدایش ارگانی بنام دولت را به همراه داشته است. از آنجا که پیدایشِ دولت از درگیریِ تضادها و مبارزاتِ طبقاتی پدید آمده است، لذا دولت یا حکومت نیرومندترین طبقه ای است که در عرصهءِ اقتصاد فرمانرواست و این طبقه بیاریِ دولت در عرصهءِ سیاست نیز به طبقهءِ فرادست تبدیل حواهد شد.

▬ با این تعریفِ مارکس و انگلس از حکومت و ساختار قدرت، در ایران هم حکومت بعد از انقلاب مشروطیّت یک امر طبقاتی بوده و نه قومی. انقلاب مشروطیّت نقطهءِ عطفِ رشد بورژوازی ملّی ( فئودالیتهءِ اشرافی) در ایران بود که با پایان بخشیدن به سیستم فئودالیته سنتّی، هدفِ بر مسند قدرت نشاندنِ بهم پیوستگی و خردِ جمعی و ملّیِ ایرانیان را داشت.

▬ از اشتباهاتِ بزرگ تاریخ و بنیادی شما مردمان کُرد این بود که در این جنبش ملّی بعد از انقلاب مشروطیّت و در دورانِ خاندان پهلوی هماهنگی بشکلِ فعال از خود نشان ندادید، و پیوسته سیاستِ گریز از مرکز را پیشه کردید، در نتیجه در اقتصادِ ملّی و کلانِ کشور جایی باز نکردید. طبیعی هست گروهی از انسانها که در اهرمهایِ اقتصادیِ یک کشور مشارکتی نداشته باشند در سیاست هم تأثیر گذار نخواهند بود. درست بر عکسِ موضع گیریِ شما، مردم ترک آذربایجان خود را با حکومتِ مرکزی همسو کرد و در هستهءِ مرکزی ارگانهایِ سیاسی و تصمیم گیرنده، حتّی در دورانِ خاندانِ پهلوی جایگزین شد و با شرکت در اقتصاد و سیاست، بهترین بهره وری و برنامه ریزیِ اقتصادی و مالی را از سرمایه های ملّی ایرانیان کرده اند و میکنند.

▀ ▬ اعضای تشکیل دهندهءِ این حکومتهایِ مرکزی ( حتّی کابینه در دوران خاندان پهلوی) که شما از آن گریزان بودید و هستید، ترکیب و ائتلافی از ایرانیان و ترک تباران بود. این گروه از ایرانیانِ پایتخت که با ترک تباران ائتلاف و دست یکانگی بهم داده اند و اقتصاد و سیاست را قبضه کرده اند، نه هخامنشی هستند و نه ساسانی، نه پارسی هستند و نه فارسی. در نظام جمهوری اسلامی هم، ائتلافِ بخشی از ایرانیان خود فروخته و پایتخت نشینان ایرانی، با ترک تباران هست که اقتصاد و سیاست را در اشکالِ مافیایی در کنترلِ خود دارند که در نوکِ هرم ِاین اتحادِ شوم، علی خامنه ای ترک تبار و هاشمی رفسنجانی مغول تبار نشسته اند.

▬ سیاست ورزانِ پایتخت نشینِ ایرانی، از دورانِ قاجار تا به امروز همکاری و اتحّاد با ترک آذری را از اتحّاد با زاگرس نشینان که استان فارس را هم شامل میشود، ترجیح داده اند و امروز هم چنین هست. تیره های ایرانی را هدفمند بنام قوم قبیله به حاشیهءِ اقتصادی و سیاسی ایران رانده اند .

▬ کسی تأیید نمیکند که همهءِ خوانین، فئودالها، مالکین، و پیشوایانِ قومی و سرانِ عشایر ناحیهءِ غرب و جنوب غربی کشور افرادی مدرن و دمکرات بودند، ولی آنها در ایران دوستی و ناسیونالیسمِ ایرانی وجه مشترک داشتند، که با اشتباه بزرگ و سهل انگاریِ آشکار خاندان پهلوی، باز ماندگانِ قاجار در دستگاهِ پارلمان و سلطنت، اغلب این پاتریوتیستهایِ ایرانی تبار را به جرم انواع پرونده سازیها زندان و اعدام کردند و در واقع بخش مهمی از جغرافیایِ کشور بی سرپرست شد و زمینهءِ به قدرت رسیدنِ چوپان زاده ها، خمینی ها، و سلطهءِ ترک تباری را مهیّا کردند. این اندیشه ترک تباری در قدم اوّل ایران دوستانِ مقتدرِ منطقه ای را از بین برد، آنوقت که خاندان پهلوی تنها گشت، ترتیب آنها را هم دادند. این هست سرنوشتِ تلخِ ایرانی تباران در ایران !.

▬ سیاست گریز از مرکز و دوری جستن شما مردم کُرد از سایر ایرانی تبارانِ جغرافیایِ ایران و عدم حضور فعالِ شما در حکومتِ مرکزی آرزویِ دیرینهءِ ائتلافِ پایتخت نشینان ایرانی و ترک تباران هست. گذر زمان و مناسباتِ سیاسیِ منطقه ایجاب میکند که این بار عکس دفعات قبل عمل کنید. ادامهءِ اشتباهاتِ گذشته نشانهءِ درکِ نادرستِ شما از گذر زمان و جهانِ پیرامونی میباشد.

▀ ▬ پایتخت نشینان و ایرانیانی که همکاری با ترک آذری را سیاست مناسب خود میدانند، امروز باید چشم و گوش خود را باز کنند که دیگر دورانِ این تاکتیک به پایان رسیده است. در صورت ادامهءِ این سیاست پیامدهایِ سیاسیِ سختی را از سویِ زاگرس نشینان تجربه خواهند کرد. ● مرکز نشینان ایرانی از جداییِ ترکِ آذری نگران هستند، امّا نمیدانند که با جداییِ زاگرس از شمال غربی تا خلیج فارس ( با خلیج فارس و تنگهءِ هرمز)، دیگر برای آنها اثر و نشانه ای از ایران باستان هخامنشی و ساسانی نخواهد ماند و سند و شناسنامهءِ قلابی پارسی و فارس بودنِ آنها بی اعتبار و یا از آنها گرفته خواهد شد. دسترسی به منابع نفتی و گاز و راه به خلیج فارس برای آنها غیر ممکن خواهد گشت!! و آنوقت خود میمانند و قبر امامزاده های زن و مرد عرب تبار و حوزه های علمیهء آخوند پرور با بیابانهای دشت کویر و کویر لوت. که میتوانند در آنها همچنان به راز و نیاز و به رشد فلسفهءِ شیعه گری بی اساسِ خود ادامه دهند.

▬ چطور هست که پایتخت نشینان و یا ایرانی تباران از سایر نقاط دیگر جغرافیای ایران، برای گرفتن شناسنامهء پارسی تباری و یا فارسی از فاصلهءِ 2 هزار کیلومتری آرزوی مالیدن تن خود به سنگ پاره ای از رشته کوهِ زاگرس با بخود نسبت دادنِ اندکی از اندوخته های تاریخی و فرهنگی این رشته کوه را دارند، امّا در کردار و گفتار این رشته کوه و ساکنان آنرا کم اهمیّت جلوه میدهند، امّا برای جدا شدن نیمهءِ شرقی کلهءِ گربه نشان نقشه ایران با نگرانی و وحشت بخود می پیجند، مگر تنها هدیهءِ منطقهءِ آذربایجان غیر از شیعهءِ سرخ دوازده امامی، فروش سرزمین ایران، و گُلهای سر سبدی مانند محمدعلی شاه قاجار ها، و علی خامنه ای ها امروز نبوده و نیست !؟. ▬ آذربایجان هیچگاه در تاریخِ دمکراسی خواهیِ راستین، اندیشه پردازی، در عصرِ مدرنیته و راسیونالِ ایران نقشی را نداشته و نخواهد داشت، آذربایجان هیچوقت کله و دُم این گربه نشان نبوده و نیست، امروز هم به موانع و سدی برای عبور از استبدادِ دینی و جایگزینی دمکراسی تبدیل شده و هدفمند عمل میکند. ● آذربایجان پیوسته مانند شمشیر دو تیغه بر علیه منافع ملّی و ایرانیّت عمل کرده و میکند ● به آذربایجان دیگر اعتمادی نیست. امروز انقلاب سبز ملّت ایران نباید منتظر آذربایجان بماند، منافع ترک تباری ایجاب میکند که آذربایجان ساکت باشد و در خانه بنشیند تا دست علی خامنه ای در خونریزی و نابودی ایران و ایرانی تباران هچنان باز باشد. امّا سراسر ایران بویژه مردمان زاگرس نشین از دریاچهءِ وان تا خلیج فارس باید بپا خیزند.

▀ ▬ هدف دوّم از بیان این بحث فشرده و نسبتأ طولانی تاریخی این هست که به شما احزاب و سازمانهای سیاسی مردم کُرد عرض شود که ما در ایران ملّتی بنام ملّت فارس نداریم، در غیر اینصورت و در همین راستا چند سئوال را به شما تکرار میکنم: ● هدف شما از نامیدن ملّت فارس چیست ؟ ● آیا با نامیدن مّلتی بنام فارس به جغرافیای مناطق مسکونی مردم کُرد افزوده خواهد شد ؟ ● آیا مردم کُرد به اهداف دمکراتیک خود نزدیکتر و یا نایل خواهند آمد ؟ ● آیا هنوز هم شک دارید که نامیدن ملّتی بنام فارس یک برنامهءِ دقیق دشمنان ایرانیان هست ؟ ● آیا شما حاضر هستید بهر قیمتی با دشمنان ایرانیان متحد و دست دوستی دهید ؟ ● آیا با وجودِ کشوری ضعیف و ناتوان بنام ایران در منطقه بسودِ منافع ملّی شما و نسلهای آیندهءِ شماست ؟ ● آیا هدف از نامیدن ملّتی بنام فارس، بیانگر این موضوع هست که شما مایل هستید خود را قومی غیر ایرانی، و کُرد به جهانیان معرفی کنید ؟. ● آیا شما میتوانید مدرک و سندی ارائه دهید که بتواند ادعا نماید که مردم کُرد غیر ایرانی، و زبان کُردی هم یک زبان ایرانی نیست ؟.

▀ ▬ فرض را بر این میگذاریم که صد در صد ملّتی بنام فارس وجود دارد، از شما احزاب و سازمانهای کُرد و از سایر احزاب و نهادهای دیگر قومی که در کنگرهءِ ملیتهای ایران فدرال دور هم جمع شده اید، همچنین از سایر پژوهشگرانِ ایرانی و غبر ایرانی این سئوالات مطرح خواهد شد که : 1- تعریف واژهءِ فارس یا پارس، در نتیجه تعریف و منظور از ملّت فارس چیست ؟ 2- آیا تفاوتی بین ملّت فارس و مردمان هخامنشی و ساسانی وجود دارد، یا نه هر دو یکی هستند ؟ 3- مسیر مهاجرت، جغرافیای مسکونی، زادگاه، آرامگاه، انواع آثار باستانی و معماری بجا مانده از هخامنشیان و ساسانیان در گذشته و اکنون در کدام جغرافیا قرار دارند ؟

4- قبول دارید که که هر مهاجرتی دلیلهای چندی میتواند داشته باشد، مثلأ مهاجرت دادن بخشی از مردم کُرد به خراسان، ارمنیان به اصفهان، و قشقایی ها به استان فارس، و یا مهاجرت ایرانیان بعد از انقلاب 57، دلیل و تاریخ مشخص دارند یا نه ؟ 5- بر اساس سئوال شمارهءِ 4، از چه زمانی و به چه مناسبتی هخامنشیان و ساسانیان( یا پارسیان) را از ناحیّهءِ زاگرس و یا از غرب و جنوب غربی جغرافیایِ دیروز و امروز ایران، به شهرهایی و استانهایی مانند تهران، مشهد، کرمان، اصفهان، یزد، کاشان، که امروز فارس نامیده میشوند مهاجرت داده شده اند ؟ 6- آثار باستانی از هخامنشیان و ساسانیان را که در جغرافیای مناطقی که به نظر شماها امروز ملّت فارس نامیده میشوند را نام ببرید با آدرس دقیق ؟

7- مردمانی که امروز در جغرافیا و استانهای غرب، جنوب غربی و جنوب، زندگی میکنند به کدامیک از تیره های ایرانی : ماد، هخامنشی (پارسه ای ها)، پارت و یا غیره تعلق دارند ؟ 8- مردمان ساکن غرب، جنوب غربی، و جنوب جغرافیایِ امروز ایران را از کجا، از کدام سیاره و از کدام کشور و سرزمین، آورده شده اند به چه مناسبتی و در چه تاریخ دقیق و مشخصی ؟. 9- فکر نمیکنید که بدون رنسانسی در مردم شناسی ایران، بدونِ بازنویسی و تصحیح تاریخچهءِ مافیایی قومی در ایران امکان گذار از فئودالیته به عصر پُست مدرن امروز، جایگزینی جهان بینی و اصول لیبرال دمکراسی، برقراری ساختار حکومتی برابر با مناسبات امروز، سکولاریسم، دست یابی به تکنولوژی و سطح زندگیِ استاندارد امروز غیر ممکن هست ؟

▀ ▬ شما احزاب و سازمانهای سیاسی کُرد در قرن گذشته با فاصله گرفتن از همنوعان خود در ایران، با هر جنبشی با اندیشهءِ شاید تجزیه طلبی، سریع دور خود دیوار کشیدید و پُشتِ آن سنگر گرفتید که تاکنون مفید واقع نشده است و دست آخر به فکر گفتگو و ائتلاف افتادید. امروز با توجّه به آگاهیهایِ سیاسی که بر اوضاعِ حاکم بر منطقه و جهان پیرامونی دارید بخوبی دریافته اید که این روش مبارزه دیگر کاربُردی ندارد، امید بر آن هست که از همین امروز دیوارها را با هم تباران ایرانی خود در هم فرو ریزید و با فروپاشیِ نظام اسلامی به آینده ای دیگر بیندیشید.

▬ زبان کُردی یک زبان ایرانی از دیار پارسه میباشد، رواج آن تقویت و بازیابیِ بسیاری از واژه های پارسی میانه است. در درازمدت کُردستانِ بزرگ هم بر اثر جبر دیالکتیکی چالشی با ایرانیان نخواهد داشت. وظیفهء مبرم امروز همهءِ ایرانی تباران از جمله شما مردم کُرد پاسداری از ایران و حفظ جایگاه ارزشمند زاگرس با آثار باستانی و تاریخی آن میباشد. امروز اتحّاد با اقوام ناسازگار دیگر برای آتش گذاشتن و برپاییِ جنگ و خون ریزی در سرزمین ایران مانند شرایطی که اکنون در کشورهای ترک تبار آسیای میانه میگذرد،، رشد فرهنگی، بلوغ سیاسی، و خویشتن شناسی شما مردم کُرد را تا ابد در تاریخ زیر سئوال خواهد برد. امروز ترک تباران شما را به کبریتِ این آتش افروزی تشویق میکنند، بدونِ شک فردا خودِ شما مردم ِکُرد و فرزندانتان را در این آتشِ شعله ور خواهند انداخت.

▬ شما پیوسته به آبهای خلیج فارس و به دریایِ مازندران راه خواهید داشت، امّا آن افرادی که در کردستانِ ترکیه و عراق چشم و افکارِ شما را فقط به آبهایِ خلیج فارس متمرکز کرده اند، شاید هدفِ متوجه نشدنِ شما را برایِ دست یابی به آبهایِ دریایِ میانه و بندر معروف آن "بندر جیحان" را دارند. دریایِ میانه و بندر جیحان آن آلترناتیو خلیج فارس هست و تا غرب جغرافیایِ شهرِ دیارباکِر (Diyarbakir) که محلِ مسکونیِ مردم کُرد در ترکیه هست مسافتِ چندانی ندارد.

▬ بخشِ مهمّی از موادِ نفتی و انرژیِ کشور عراق و همهءِ موادِ نفتیِ ناحیه کُرد نشین شمال عراق از همین مسیر دریایِ میانه و بندر جیحان به کشورهایِ صنعتی ترانسپورت میشوند، یا دسترسی به آبهایِ دریایِ سیاه که تا شمال و غرب مناطق کُرد نشین فاصله ای اندک دارد. این حقِ طبیعیِ شماست که مانند خلیج فارس به این دو دریا راه داشته باشید و از درآمدهای اقتصادیِ آن بهره مند گردید. فراموش نباید کرد که از 6 شش منطقهءِ پیش بینی شدهءِ نفت خیز در سراسرِ جغرافیایِ کشور ترکیه بطور مستقیم 4 منطقهءِ مهم از آنها در مناطق کُرد نشین Diyarbakirو در بخش شرقی آن هست. به همین مناسبت کشور ترکیه برای در کنترل خود در آوردنِ این منطقه حساس هست و سیاستِ کُرد ستیزی آن برنامه ریزی شده میباشد. که اگر بتواند مانند گذشته پاکسازی قومی را پیش خواهد بُرد.

▬ در شرایط کنونی که دشمنان تاریخی ایرانیان یک جنگ و ایدئولوژیِ ساختگیِ قومی را برای جلوگیری از سقوطِ رژیم اسلامیِ علی خامنه ای، و برایِ جلوگیری از جایگزینیِ دمکراسی، و برعلیهِ تاریخ و فرهنگِ ایرانی سامان داده اند، ایران نیازمند کُردستان هست، کردستان ده چندان و شاید در حدی غیر قابلِ تصور به ایران و ایرانی تباران احتیاج دارد. بارها تکرار کرده ایم که ایران و کردستان مکمل یکدیگر هستند، یکی آبیاری میکند دیگری بار میدهد. بدون همکاری و اتحّاد، یکی اشباح میشود و از بین میرود، دیگری زبون و ناتوان میگردد که آنوقت طرفین در خاور میانه، در منطقه و حتّی در خانه و جغرافیایِ مسکونیِ خود دیگر حرفی برایِ گفتن ندارند.

▬ همکاریِ تنگاتنگِ مردم کُرد و بلوچ با سایر ایرانی تبارانِ دیگر، گروههای قومی ناسازگار خشونتگر را ودار خواهند کرد که به شیوهءِ دمکراتیک روی آورند و راهِ حلّی مناسب و کاملأ باز و روشن برای مسئلهءِ اتنیکی در ایران جریانِ جدی پیدا کند. تنها همکاریِ تنکاتنگِ مردمان کُرد در منطقه و خاورمیانه با سایر ایرانیان هست که میتواند توازنِ قدرت سیاسی را بر قرار کند، در غیر اینصورت اوّلینِ خسارت و ضربهءِ سنگین متوجّه خودِ مردمانِ کُرد در چهار کشور و بطور کلی در منطقه و جهان خواهد شد.

▬ امروز که حتّی شرایط بحرانی نیست، شما مردمان کُرد از سه طرف : ناحیه شرق از سوی ترک آذری، از شمال جمهوری آذربایجان، از سوی شمال غربی و غرب بوسیلهءِ کشور ترکیه در محاصره هستید، و تنها کشور مستقلی که به آن راه دارید و میتوانید در آینده به آن تکیه کنید ایران و ایرانیان هست، بستن این راه و تنگ کردنِ این مناسبات کار عاقلانه ای از سویِ شما نیست. ایرانیان بدونِ همکاریِ نزدیکِ مردم و احزاب و سازمانهای سیاسیِ کُرد، گرچه به سختی، امّا در نهایت از بحرانهایِ امروز و فردا سرفراز بیرون خواهند آمد، امّا شما مردم کُرد بدونِ ایرانیان با مشکلاتِ زیادی در منطقه روبرو خواهید گشت.

▬ شما امروز بخوبی میدانید که اگر همهءِ مردم ترک تباران بویژه ترک آذربایجان از سراسر ایران در استانهایِ اردبیل و آذربایجانِ شرقی و قسمتی از آذربایجان غربی جمع و از ایران هم جدا شوند( عملی که من از آن استقبال میکنم)، جمهوری آذربایجان شمالی آنها را نخواهد پذیرفت. اصلأ کشور ترکیه به دلایل چندی نمیگذارد که چنین اتحادی بین آذربایجان شمالی و جنوبی صورت پذیرد. کشور ترکیه و جمهوری آذربایجان تحت هیچ شرایطی موافق جدایی مردم ترک آذربایجان از ایران نبوده و نیستند، آنها فقط انتظار انجام به سرانجام رساندنِ مأموریّتها از سوی مردم ترک آذربایجان در ایران را دارند. در همین راستا سیاست قوم گرایی و هویّت طلبیِ مردم آذربایجان ایران بر سه محور استوار هست:

1- تا از سقوط جمهوری اسلامی قاجار گونه جلوگیری کنند و همچنان علی خامنه ای به نمایندگی از ترک تباران در رأس قدرت سیاسی، نظامی، اقتصادی، ایران را به نابودی کامل بکشاند 2- تا از همبستگی ایرانی تباران جلوگیری کنند و همچنان قوم ترک آذری در مرکز قدرت سیاسی و چرخش اقتصاد ایران باقی بمانند، 3- تا با تضعیف ایران، کشورهای ترک تبار جمهوری آذربایجان و ترکیه برجسته و قدرتمند شوند و منافع اقتصادی و سیاسی آنها بر آورده گردد. بر این مبنا سئوال دیگری که از شما مردم کُرد مطرح میشود این هست که، منافع ملّی شما در کدامیک از این سه هدف مردم آذربایجان هویّت طلب امروز نهفته هست، که اکنون با آنها در یک جبهه قرار گرفته اید !؟. آیا این 3 هدف قبل از اینکه به ایران و ایرانیان صدمه ای وارد کند، منافع، حیات، و سرنوشتِ نسلهای آیندهءِ شما مردم کُرد را در منطقه زیر سئوال نخواهد برد ؟.

▀ مردم ترک آذربایجان علی رغم اینهمه آشوب و هرج و مرجی که راه انداخته اند، تا زمانیکه ایران منابع نفت و گاز دارد هرگز از ایران جدا نخواهند شد،● ولی اقوام دیگر را هدفمند به بازی گرفته اند تا با دامن زدن به مسئله قومی از مشارکت فعال آنها در حکومت مرکزی و اقتصادِ کلانِ کشور جلوگیری کنند، ● تا با سوءِ استفاده از هم پاشیدگیِ شیرازهِ کارها همچنان سرمایه های ملّی کشور را بین خود و گروهی از ایرانیانِ خیانتکارِ پایتخت نشین تقسیم کنند، ● پس کجاست آن درایت و هوشیاری شما مردم کُرد که به این سیاست مافیایی پایانی بخشید، و خود با همیاری پیشتازانِ مردم محروم بلوچستان بجای ترک تباران در صف مقدم سیاست گذاری و برنامه ریزی اقتصادی کشور قرار گیرید، ● ما شما را در این هدف یاری خواهیم داد. ● نباید بیش از این فریب این بازار و تئاتر قوم و قبیله ای که تُرک و عرب تباران به راه انداخته اند را بخورید و بیش از این کارنامه و نام خود را نزد هم تباران ایرانی خود این چنین ارزان به نمایش بگذارید!. اگر یکصدم این پیوند نژادی و تاریخی که شما با ایرانیان و سرزمین ایران دارید آنرا ترک تباران میداشتند، اکنون هیچ موجود زنده ای بجز خودشان در این سرزمین امکان زیستن را نداشت، همان کاری که در ترکیه و در جاهای دیگر انجام داده اند و میدهند !.

▬ امروز هویّتِ جامعه و ناسیونالیسم ترک تباری به علّت استوار نبودن بر پایهءِ منابع تاریخیِ حقیقیِ مستند و برخوردار نبودن از فرهنگی صیقل خورده، در آسیای میانه، در قفقاز، در ترکیه، در ایران و در جهان دچار بحران شدید میباشد. فرهنگ و جهان بینی این مردمان با جنبش دمکراتیک سبز در ایران و با پروسهءِ دمکراسی در جهانِ امروز در تضاد هست. امروز می بینیم که بعد از یک قرن تدریس متونِ قانونمندی و دمکراسی اروپا به جامعهءِ ترک تبار، در نهایت آنها به همان شمشیرِ دینِ اسلام و فرهنگِ خشونت روی آوردند و در کنار رادیکالترین گروههایِ اسلام بنیادگرایِ خاور میانه و نزدیک قرار گرفتند و میرود که یک جنگ دینی قومیِ قرونِ وسطایی را در خاورمیانه شامل شود.

▬ اکنون که علی خامنه ای هم در ادامهءِ استبدادِ دینیِ قاجار گونهءِ خود با شکست روبرو شده است، میکوشد که برای ویرانیِ ایران بسودِ ترک تباران کشور و ملّتِ ایران را در جنگی با جهان غرب روبرو سازد. از سویی دیگر مردم آذربایجان ایران هم به علّت نداشتن پتانسیلِ دمکراتیک در عصر حاضر، میکوشد که تاریخ خودساخته و خود ستایی گذشتهءِ این ناحیه را تکرار کنند و برای عدمِ شرکتِ هدفمندِ خود در جنبش سبزِ دمکراتیکِ ملّتِ ایران به انواع و اقسام بهانه ها می پردازند و تلاش بر آن دارند که مردم کُرد و بلوچ را هم همراه خود سازند تا به انقلاب سبز ملّت ایران نپیوندند. آیا شما مردم کُرد و مردم بلوچ باید قربانی چنین دسیسه هایی شوید و بگذارید علی خامنه ای این نمایندهءِ ترک تباری به شکار جوانان و پیشتازان جوامع کُرد و بلوچ همچنان ادامه دهد !؟.

▬ بیان این واقعیّتها با مزاج گروهی از مردم کُرد بنایِ سازگاری را ندارد و ظاهرأ به غرور عشیره ای و فئودالیتهءِ آنها خدشه وارد میکند. امّا هدفِ سوّمِ این نوشتار چهار بخشی دادنِ هشداری به شما احزاب و سازمانهای سیاسی کُرد تبار نه فقط در کردستان ایران، بلکه در کُلِ منطقه است، که مقیاس و نظم عمومی در خاورمیانه بهم خورده است و بحرانهایی در راه هستند که موضعگیری سیاسی و یار گیریهایِ درست و سنجیدهءِ شما میتواند به غلبهء بر این بحرانها کمکِ شایانی بکند. امّا اینکه شما جامعهءِ کُرد تبار امروز و نسلهای آینده تان را به کدام سمت و سو هدایت کنید و دستِ همکاری به چه مردمان و کشورها بدهید تا آسیب کمتر و شکستِ دیگری را تجربه نکنید و با سربلندی آینده ای مفید و پایدار را برای نسلهایِ بعدیِ خود آرایش دهید، تصمیم قطعی و یکطرفهءِ شماست. امروز شما برای اوّلین بار در مرکز آزمونِ تاریخیِ سیاسی واقعی راسیونال یا خردگرای ایران قرار گرفته اید. گذر زمان و آینده نتیجهءِ آزمون و میزانِ خردگرایی و هوشیاری شما و درستی گفته های امروز ما در این نوشتار چهار بخشی را اثبات و پاسخ خواهد داد.

▬ در پایان بار دیگر و برای آخرین بار تکرار میکنم که ما در ایران ملّتی بنام فارس نداریم در نتیجه بکار گیری این اصطلاح در عرصهءِ سیاسی و در قراردادهای ملّی و بین المللی بی اعتبار میباشد. طرف مقابل و ملّتی که با اقلیّتهای قومی ترک و عرب تبار برای گفتمان مسائل ملّی بر سر میز مذاکره می نشیند، نمایندگانِ "ملّت ایران" هست. ناسیونالیتت و هویّتِ ما "ایرانی" میباشد، که شما مردم کُرد عضوی از آن بوده اید و هستید بنا بر این بخشی از مسئولیّت سرنوشت و آیندهءِ این سرزمین را بر عهده دارید. دور جستن و اسلحه بر دوش نهادن ساده ترین کاری هست که هر کودکی از عهدهءِ آن بر می آید، ما انتظار توانایی های سیاسی برجسته تری را از شما داریم.

▬ ایرانیان با هر جهان بینی و از هر گونه جریان فکری گفته اند و میگویند، ایران برای همهءِ ایرانیان بر اساس شایسته سالاری و حقوق شهروندی مطابق با جهان بینی لیبرال دمکراسی و یا سوسیال دمکراسی میباشد. ایران مکانِ آنارشیسم قومی و میدانِ گسترش فرهنگ ترک تازی، جنگ و خون ریزی نبوده و در آینده هم با اتحّادِ و توانمندی مجموعهء تیرهء های ایرانی تبار، با بیداریِ ناسیونالیسم ایرانی، این اجازه را به هیچ قوم و کشوری در منطقه نخواهند داد.

Nasser.karami@gmx.de

|06.2010| میلادی| آلمان|

..................................................

بخش های یکم ،دوّم، و سوّم، این بحث به ترتیب در لینکهای زیر:▀

http://iranglobal.info/node/22886

http://iranglobal.info/node/22885

http://iranglobal.info/node/22887

▀ توضیح: درصد ترکیبی قوم ترک تبار در سراسر جغرافیای سیاسی ایران بین 7% و حداکثر تا 12% درصد میباشد، که در دیاگرامهای 1، 2، و 3 در این نوشتار رقم حداکثر آن یعنی %12 درصد نمایش داده شده است.

▬ این رقم در استانهایی که بیش از 70% آن ترک تبار هستند مانند استانهای: اردبیل و آذربایجان شرقی و قسمتی از آذربایجان غربی که تنها جغرافیای ترک آذری در ایرانِ امروز هست در مجموع بین 6 تا 8 درصد میباشد.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.