رفتن به محتوای اصلی

سبزهای سرخ
01.05.2010 - 16:12

پیکاری که با انفجار سیاسی خرداد ماه آغاز شد، ملت ایران را به رودرروئی مستقیم با حکومت اسلامی و دستیابی به مطالبات معوقه 100 ساله اخیر، یعنی آزادی، دمکراسی، نفی دیکتاتوری و برچیدن حکومت دینی کشانده است.

جنبش خیابانی اخیر، جون آئینه ای پتانسیل عظیم موجود در جامعه، و نیز نارسائی ها و تناقضات درونی جنبش را بخوبی بنمایش گذاشه است.

در بستر فقدان تشکل ها و نهادهای مستقل اجتماعی و احزاب سیاسی غیرحکومتی در صحنه مبارزات علنی ایران، عناصری از جناح مغلوب حکومتی به صدر حرکت های اعتراضی رانده شدند. همسوئی این قشر با خواستهای ملت ایران با هر انگیزه ای که باشد دارای محاسنی غیرقابل انکار و نیز مشکلاتی است که بدون آگاهی به آنها، می تواند ضربات جبران ناپذیری بر جنبش وارد سازد.

یکی از دلائل ایستائی و سردرگمی اعتراضات خیابانی، شکنندگی جناح مغلوب حکومتی است که در گفتار با خواستهای ملت همسو شده بود، و در کردار با سمت گیری بسوی "اسلام عزیز دهه خونبار 60"، در روند ایجاد وسیع ترین ائتلاف علیه دیکتاتوری فاشیستی انشقاق ایجاد کرده است.

سران جناح مغلوب حکومتی هنوز درنیافته اند که ثقل مطالبات جنبش کنونی، آزادی، نفی دیکتاتوری و برچیدن حکومت دینی می باشد و همسوئی مردم با آنها بمنظور ایجاد فرصت برای اعمال اراده ملت برای تغییرات بنیادی در جامعه می باشد. هنگامی که مبنای همراهی و همگامی، جمهوری 30 سال تجربه شده اسلامی قرار داده شود، دیگر نمی توان از اتحاد در عمل سخن گفت. ائتلاف یکسویه، "نااعتلافی" ست که معنائی جز تحمیل انشعاب و پراکندگی در جنبش ضد دیکتاتوری و آزادی خواهانه مردم ایران ندارد.

آزادیخواهی مورد نظر جناح مغلوب در چارجوب بقاء و تداوم دیکتاتوری فاشیستی 30 ساله است و فراتر از تغییر دکوراسیون و رنگ و لعاب حکومت اسلامی نیست، اگر جز اینست باید از مبارزت اخیر بیاموزند و بجای چانه زنی در بالا، حق ملت ایران در تعیین سرنوشت خود را بعنوان اصلی تخطی ناپذیر بپذیرند و خود و حکومت دینی شان را به قضاوت ملت ایران بگذارند.

یکی از ابتدائی ترین مبانی یک اتحاد در عمل، توافق بر سر مراجعه به آراء و اراده مردم برای تعیین سرنوشت میهن شان است و حق تائید ویا طرد کلیت نظام را نمی توان بعنوان صورت مسئله پاک کرد و آزادی را در دایره جناح های غالب و مغلوب حکومتی محدود و مشروط کرد.

ستون اصلی جنبش پس از 22 خرداد را، نیروهای آزادیخواه، دمکرات و ایراندوستی تشکیل می دهند که در موضع نفی حکومت دینی قرار دارند و با شعار جمهوری ایرانی بعنوان آلترناتیوی در برابر جمهوری اسلامی مطرح شده اند ولی این نیرو هنوز نتوانسته است با جنش ملی و جنبش های اجتماعی پیوند برقرار کند و از طریق مطالبات کارگران، زنان و جوانان به جنبش های اجتماعی نقب بزنند.

ضعف حضور نهادهای سازمانیافته اجتماعی، فقدان برنامه شفاف و رهبری ملی – دمکراتیک در پیشاپیش مبارزه، باعث گردید که شورشیان خیزش میلیونی خرداد ماه، متاثر از جنگ جناحی حکومتگران، هدف گیری مراکز اصلی قدرت را نادیده گرفته و از آن فرصت تاریخی، نتایج مطلوب حاصل نگردد.

ما تجربه خیزش دانشجوئی 18 تیر را داشتیم که بسیاری از نظامیان وابسته به رژیم اعتراف کردند که اگر قیام دانشجوئی 2 تا 3 روز بیشتر ادامه می یافت ما به ملت می پیوستیم و امکان سرکوب ناممکن می گردید و همین شکنندگی و تزلزل در دستگاههای سرکوب رژیم در دور اخیر سراسر نظام را درنوردیده بود. واقعیت اینست که در آنزمان دانشجویان تنها بودند و جنبش کارگری و جنبش زنان پتانسیل و آگاهی سیاسی اجتماعی کنونی را نداشتند.

جنبش اخیر از فقدان تریبون و رهبری آسیب دید و نتوانست شورش همگانی را در مدار بزرگ تحولات ملی – دمکراتیک و اجتماعی قرار دهد. نیروئی در راس حرکت قرار گرفت که باعتبار پیوندهای 30 ساله اش با حکومت، از قدرت سازماندهی و امکانات بیشتری برخوردار بوده اند. ندانم کاری های آنها باعث شد که نه خود به نیازهای حرکت پاسخ مناسب دهند و نه به تشکیل بزرگترین اتحاد ملی برای کنار گذاشتن ولی فقیه و حکومت دینی تن دادند.

نیروی اپوزیسیون نیز بخشا در ارزیابی از ظرفیت های جناح مغلوب دچار خطا شده و با شور حسینی، به پراگماتیسم در غلتید و از تمرکز برای ایجاد قطب ملی، دمکرات و لائیک باز ماندند و از همینرو بود که سیاست ائتلافی گزینش بین بد و بدتر، همچون 30 سال گذشته نتایج فاجعه بار آفرید و این درس بزرگ را به ملت ایران آموخت که به هیچ جناحی از حکومت دینی و به هیچ پشتیبان حکومت دینی نباید اعتماد کرد و اتحاد در عمل زمانی درست است که جاده جمهوری، دمکراسی و لائیسیته را فرش کند ولاغیر!

جنبش ملی – دمکراتیک ایران در شرایط یک گام به پس و آمادگی برای خیزش بزرگ و هدف گیری شاهرگ های نظام قرار دارد. نقاط قدرت جنبش و نقاط آسیب پذیر حکومت اسلامی پس از مبارزات 10 ماهه گذشته شفافیت بیشتری یافته اند.

حکومت اسلامی دیوار پوسیده در حال ریزش است که درگیریهای جناحی بزرگترین شانس را برای جناح مغلوب فراهم کرده است تا از زیر آوار خود را کنار بکشند و گذشته ننگین شان مورد نقد قرار دهند.

جنبش رنگارنگ کنونی زمانی می تواند راه به آزادی و دمکراسی یابد که شاخک های حسی خود را روی جنبش های اجتماعی پیشرو و مدرن استوار کنند با تاکید بر سازماندهی مستقل و سراسری جنبش های اجتماعی کارگری، زنان و دانشجویان، ثقل مبارزات را به محیط زیست و کار آنها انتقال دهند.

جنبش خیابانی از حمایت جنبش کارگری بمثابه یک نیروی اجتماعی و اعتصابات عمومی در کارخانجات، نفت، حمل و نقل، آب و برق و ... محروم بود و این موضوع ما را به این سو رهنمون می کند که تنها اعتراض سکوت در خیابانها، ایستادن و لت و پار شدن جوانان توسط اراذل و اوباش حکومت کارساز نیست و تنها سبز بودن کافی نیست، باید از خط قرمزهای نظام عبور کرد و برای گذر از فاشیسم، سبز سرخ بود.

سبزهای سرخ به نیروهائی اتلاق می شود که برنامه خود را با اهداف جنبش ملی و نیروهای مترقی، مدرن و بالنده اجتماعی تعریف می کنند و بعنوان نیروهای سوسیال از دمکراسی فزاینده پشتیبانی کرده و آلترناتیو دمکراتیک را در برابر حاکمیت بوروکراتیک و استبدادی قرار می دهند.

جنش تا مرحله کنونی در شکل و محتوا باعتبار طیف گسترده در برگیرنده و مسالمت جویانه اش سبز بود، در حالیکه بلحاظ مضمونی، اندیشه سیاسی سرخ گذر از حکومت اسلامی کمرنگ شده بود و این تاوان نقش بازدارنده جناح مغلوب حکومتی در رادیکالیزه شدن مبارزات ملت ایران بود که پرداخته شد.

سبز به خاطر فرهنگ مسالمت جویانه و اجتناب از آنارشیسم و هرج و مرج، خوش درخشید ولی سبزی که با اندیشه سرخ درهم کوبیدن دیکتاتوری و دستگاههای سرکوب عجین نشود ، پشیزی ارزش ندارد.

ما با چشمان خود دیدیم که ملت ایران نتنها توهمی به حکومت اسلامی نداشته، بلکه در انتظار فرصت برای تغییر توازن قوا و برکناری حکومت هستند و آنگاه که ملت خیابان ها را اشغال کردند و به دفاع فعال در برابر تهاجم اراذل و اوباش ولی فقیه پرداختند،کل حکومت بلرزه درآمد و دستگاههای سرکوب متزلزل و متفرق و وارفتند.

در جریان جنبش خیابانی فرزندان دلیر ما در برابر مزدوران حکومت اسلامی ایستادند و قهرمانانه بمقابله با فاشیسم اسلامی پرداختند و درگیری های خیابانی و زیر شکنجه های جانوران دست پروده حکومت اسلامی، جنبش سبزشان گلگون شد.

آنها با مبارزه متمدنانه و مسالمت جویانه می خواستند بر دیکتاتوری غلبه کنند و این تنها یک توهم است و تاوان این توهم را یاران ما در زندان های حکومت اسلامی، زیر وحشیانه ترین شکنجه ها پس می دهند. برای گذر از حکومت اسلامی سبز بودن کافی نیست، باید چون سبزهای سرخ به رویاروئی با فاشیسم اسلامی رفت؛ بر اساس مطالبات آزادیخواهانه - دمکراتیک جنبش های اجتماعی و نفی حکومت دینی متشکل شویم و در راه نفی فاشیسم در ایران از همکاری های موقت، علنی و شفاف (حتی با "شیطان")استقبال کنیم.

01.05.2010

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.