رفتن به محتوای اصلی

جایگاهِ ایران در جنگِ دینی، عقیدتی در خاورمیانهءِ امروز
15.06.2014 - 10:21

سابقهء تاریخی جنگ بین سنّی و شیعه

جنگ عقیدتی بین سنّی و شیعه گری در خاورمیانهءِ امروز، به سال 700 میلادی یعنی همان 1400 سال پیش بر میگردد که مسلمانان بعد از وفاتِ محمّد ابن عبداالله بر سر موضوع کسب مقام خلیفه در ساختار سیاسی خلیفه گری اختلافات نظری و عملی داشتند و به همین مناسبت بروز جنگهایِ دیروز و امروز،  نتیجهءِ این اختلافات تا به امروز حلّ نشده، میباشد.

محمّد ابن عبداللهُ پیامبر اعراب و مسلمان قبل از وفاتِ [ ۶۳۲ میلادی]، علی ابن ابیطالب پسر عمو و دامادِ خود را به خلیفهء جانشینِ بعد از خود تعیین و به مردم معرفی کرد. امّا جامعهء عرب آنزمان ابوبکر را به رهبری نظام خلیفه گری انتخاب کردند، عُمَر را ابوبکر پیشنهاد کرد و عثمان از سوی یک هیأتِ 6 نفر [مانند مجلس خبرگان امروز در ایران که ولایت فقیه را انتخاب میکنند] انتخاب گردید. جنگ بین سنّی(پیروانِ سنّت) و شیعه (پیروان حزب علی) تاریخِ خود را از همان اختلافاتِ خلفایِ راشدین آغاز میکند.

گذشته از اختلافات عقیدتی بینِ سنّی ها و شیعیان و انشعابات در هر کدام از آنها، در دورهء خلفایِ بنی امیّه بعد از در گذشتِ معاویه، اعراب بر چگونگیِ آیندهءِ خلافت به جنگ و جدال بر خاستند که در نهایت منجر به تقسیم سه شاخهءِ حزبی سیاسی در بین اعرابِ مدعیِ خلافت گردید:

۱- هودارانِ اسلام راستین یا اهل "سنّت"و جماعت: که خواهانِ امامتِ انتخابي اما فقط برخاسته از خاندانِ قریش بودند. امروز این گروه، مسلمانانِ سنّیِ معتقد به خلفای راشدین نامیده میشوند و  تقریبأ بیش از 95% مسلمانان جهان را تشکیل میدهند.

۲- شیعیان [طرفداران حزبِ علی]: خلافت و امامت را فقط موروثی در خانوادهء علی و یا فرزندان و نوادگانِ او میدانستند. تقریبأ 130 میلیون نفر در جهان پیرو  این سیستم امامت و حزب علی (شیعه) میباشند.

 ۳- خوارج، یک جریان فکری رئالیسم در اسلام بود که علاوه  بر به رسمیّت شناختنِ برابری و مساواتِ حقوقی مسلمانانِ غیر عرب، امام و خلیفه شدن را حقِّ همهء مؤمنان، حتی بردگانِ سیاه، بدونِ امتیاز دادن به نژاد و برتریِ طبقاتی میدانستند و به همین مناسبت از سویِ دو جریان فکری و سیاسی ۱- (مسلمان سنّی) و جریان  ۲- شیعیان (حزب علی) در بالا مذکور، مردود و کافر بشمار می آیند و موردِ سرکوب آنها قرار گرفتند. شاخهءِ خوارج و پیروانِ آن، نسبت به پیروانِ دو شاخهءِ  دیگر سنّی و شیعی مترقی و طرفدار اصلاحات و رفرم بودند.

● در واقع دیدگاهِ شیعه گری(حزب علی) که خواهانِ موروثی بودنِ امامت و خلافت و علاوه بر آن فقط در خاندانِ عی ابن ابیطالب باشد، از دو شکل دیگر خلیفه گری[ ۱- اهل سنّت، و ۲-  خوارج] غیر دموکراتیک تر و بسیار ابتدایی مربوط به دورانِ بدوی در جوامع ِ بدونِ شناخت و بدونِ قانونمندی و بدونِ ساختار با روابطِ اجتماعیِ طبقاتی بر اساس پیشینه هایِ طبقاتی و خاندانی دینی هست.

● در منابع پژوهشی آلمانی آمده است که بعد از علی ابن ابیطالب (چهارمین خلیفه)، که شیعیان او را امام اوّل میدانند، امام دوّم شیعیان [امام حسن] با دریافتِ مُلک و ثروت از خاندان بنی امیّه[ معاویه]، خود بطور آزادانه از ادعایِ خلافت چشم پوشی و سکوت اختیار کرده است، ولی امام حسین ادعای کسب مقام خلیفه گری را میکند و با خاندان بنی امیّه به جنگ میرود که تا سوعا وعاشورا یاد آور آن روزگار جنگِ بین سنّی ها و شیعیان در جنوب عراق امروز در شهرهای مذهبی کربلا و نجف هست.

● جنگ برای تسخیر مقام خلافت و امامت بین سنّی و شیعی تا امام دوازدهم ادامه داشت و همچنان ادامه دارد و تقریبأ هیچکدام از امامان به مرگ طبیعی وفات نکرده اند. جنگ امروز در عراق و سوریه و در سایر نقاط جهانادامهء همان جنگ عقیدتی بین سنّی و شیعی از 1400 سال پیش میباشد. اگر به همین روش پیش رود، بزودی تاسو و عاشورایی دیگری در نجف و کربلا  در قرن ۲۱  بوقوع خواهد پیوست.

  جنگ بین سنّی و شیعه در اواخر قرونِ وسطی، و در قرن 20

در قرن 15 که اروپا دوران رفرماسیون، رنسانس، مدرنیته، عصر روشنگری، پروسه هایِ دمکراسی، و سکولاریسم را داشت تجربه میکرد، صفویان بنیادگذار شیعه گری که ادعا میکنند در نسل 21 مناسباتِ خویشاوندی با امام موسی کاظم دارند، حکومتِ شیعه گری قزلباش را در ایران و تُرکان سلجوقی عثمانیان در آسیایِ کوچک با ایدئولوژی اسلام پیرو اهل سنّت و جماعت ( سنّی) به قدرت رسیدند، جنگهای دینی بین شیعیان صفوی و عثمانیان سنّی ضربات سنگین جانی، سیاسی، و اقتصادی بر ایران وارد کرد، ازجمله بخش بزرگی از قوم ایرانی کُرد از ایران جدا شد. ترکیه و نظام جمهوری اسلامی به رهبری سیّد علی خامنه ای در جنگ شیعی، سنّی در خاورمیانهءِ امروز نقش بنیادی را دارند.

● انقلاب اسلامی 57 در قرن 20 در ایران، جنگ بین سنّی ها و شیعیان را بر روی صحنهء خاورمیانه و جها آورد. در همان آغاز، رهبر انقلاب اسلامی آیت الله خمینی، به جنگ عقیدتی و دینی، بویژه میان سنّی گری و شیعه گری و مرزبندیهایِ دیگرِ سیاسی در خارومیانه و خاور دور دامن زد. بعد از وفاتِ خمینی رهبرانِ جمهوری اسلامی سیاست او را در پیش گرفتند که در نهایت منجر به منزوری شدنِ نظام جمهوری اسلامی در جهان و بویژه در بینِ مسلمانان شد. جنگِ دینی بین سنّی ها و شیعیان در سوریه و در عراق امروز، پیامدِ آتش افروزی، سیاستِ خارجی حکمرانانِ نظام جمهوری اسلامی  هم میباشد.

● آیت الله خمینی و دیگر رهبران نظام جمهوری اسلامی در این خیالِ خام بودند که با ضدیّت با جهان غرب و دشمنی با اسرائیل، از سویی دیگر با صدور انقلاب اسلامی و تحریکِ مردمانِ کشورهایِ مسلمان، و با بر افروختن تضادهایِ بین سنّی و شیعی، رهبری جهان اسلام، بویژه در خاورمیانه و خاور نزدیک را بدست گیرند. این استراتژی در همان دورانِ جمهوری اوّل که آیت الله خمینی هنوز زنده بود با شکست قطعی روبرو شد.

● پس از شکست در صدور انقلاب اسلامی، سران نظام جمهوری اسلامی، خاک ریزهای امنیّتی خود را شیعیان لبنان، و احزاب و سازمانهای رادیکال و تروریستی فلسطینی و دیگر سازمانهای رادیکالِ دینی دیگر ارزیابی کرد و از هر گونه کمکهای سرشار مالی، سیاسی، نظامی و تسلیحاتی، به آنها دریغ نکردند. سوریه را متحّد استراتزیک خود ساخت و بر چین و روسیّه تکیه داد، و بازار اقتصاد ایران را به ترکیه هدیه کرد.

●  اکنون کشورهای غرب بویژه آمریکا، چین را به طُرق مختلف سرگرم کرده است، روسیّه در رابطه با اوکراین تحت کنترلِ پیمانِ نظامیِ ناتو است، جنگ خونین داخلی  در کشور سوریه ادامه دارد،  ترکیه در تشکیل سپاه و گروههای تروریستی که امروز در سوریه و عراق هستند کمک فراوان کرده است، از سویی دیگر حکومت ترکیه خود را آمادهءِ آرزوی دیرینهء خود، یعنی حمله به شمال عراق میکند تا با یک تیر چند هدف را نشانه گیرد.

● امّا جایگاهِ جمهوری اسلامی در صفحهءِ شطزنجی سیاست خاور میانهءِ و در جبهه بندیهای منطقه ای و فرا منطقه ای کجاست؟. غیر از این هست که جمهوری اسلامی در خاورمیانه و در عرصهءِ بین المللی منزوی و  در درونِ کشور هم بی مصرف شده است و اکنون در صدد هست که با جنگ افروزی جایگاه و پایگاهی دوباره دست و پا کند ؟.

● در رسانه ها بگوش میرسد که حسن روحانی  بدستور رهبر انقلاب اعلام کرده است که نظام جمهوری اسلامی از حکومت عراق و نخست وزیر شیعی نوری مالکی حمایت همه جانبه خواهد کرد. خبر های تازهءِ دیگر، حکایت از این دارد که اکنون "سه گُردان از نیروهایِ سپاه پاسداران" برای مقابله با گروه مسلح داعش و برایِ دفاع از شهر بغداد و برای پاسداری از شهرهای مذهبی کربلا و نجف، از مرزهای غربی به خاک عراق وارد شده است.

● جنگ 8 سالهء بین ایران و عراق گذشته از کدورتهای تاریخی و استراتژی دوآلیسم آمریکا برای تضعیف همزمان ایران و عراق، در ذاتِ خود یک جنگِ ناسیونالیستیِ دینی بین سنّی و شیعی، و ایرانی، عربی بود که همهء کشورهای عربی علیرغم دشمنی با صدام حسین، در نهایت او را در مقابل ایران کمک شایان کردند. خسارات وارده بر ایران جبران ناپذیر است و حدود 500 هزار تا یک میلیون ایرانی در این جنگ جان باختند. امروز ورودِ نیروهایِ مسلحِ ایرانی در خاک عراق به جنگی دیگر بین ایران و جهان عرب تبدیل خواهد شد، از سویی دیگر از منظر جهانی و سازمان بین الملل هم لشکر کشی سپاه پاسداران به خاک عراق شدیدأ محکوم میشود و برای آنها به دام تبدیل خواهدشد.

● اگر به اصل قضیه توجّه شود، سه جریان سیاسی: سنّت و جماعت(سنّی) و شیعی(طرفداران حزب علی) و "خوارج"  گونه های از ساختار سیاسی و فرهنگی  و دینی مخصوص  اعراب هست و ربطی به ما ایرانیان ندارد. بجای این گونه هایِ حکومتی در بالا مذکور عربی و بجای نظام ولایت فقیه و خلیفه گری و سلطانی، چرا نباید تئوریهایِ دمکراسی مدرن امروز، لیبرال دمکراسی، سوسیال دمکراسی، و ساختار های حکومتی مدرن دمکراتیک و سکولار در ایران جایگزین نشود ؟.

● شیعه گری در جهان امروز واز همه مهمتر در بین یک میلیارد و چندین میلیون و چند صد هزار مسلمانان جهان نه اینکه مشکلی از ایرانیان را حلّ نخواهد کرد، بلکه مشکلاتِ فراوانی را بهمراه خواهد داشت. چنانکه در طی 1400 سال بجز ضربه وارد کردن به سرزمین ایران و بجز تحقیر و سرکوب ایرانیان و عقب ماندگیِ مداوم، هیچگونه نکات مثبتی به ارمغان نیاورده است.

● ایران امروز از طرف شرق، شمال، غرب، و جنوب در محاصرهء کشورهای مسلمان سنّی هستند. فرستادن نیروهای نظامی از سوی جمهوری اسلامی به خاک عراق باعث خواهد شد که کشورهای عربی عضو شورای هماهنگی و همبستگی حوزهء خلیج فارس، لیگ عربی، کشورهایی مانند مصر، و سایر کشورها و سازمانها و گروههایِ سنّی رادیکال بر علیه ایران موضع بگیرند و تمامیّت ارضی کشور ( بویژه در جنوب غربی و جنوب و در ناحیّهءِ خلیج فارس) بخطر جدی افتد.

● جنگ در گرفته در سوریه و در عراق به سرزمین و  ملّت ایران هیچگونه ربطی ندارد، منافع ملّی و امنیّت کشور ما در مشارکت چنین جنگهایی و مداخله در  جنگ دینی بین شیعه و سنّی در عراق و سوریه و مکانهای دیگر تآمین نخواهد شد؛ تازه آنها را به خطر جدی می اندازد، فروپاشی ایران را تهدید خواهد کرد.

● نظام جمهوری اسلامی خود حامی ترویسم ایدئولوژیکِ دینی بوده است. نظام جمهوری اسلامی، ساختار نمادین حکومتی و موردِ ایده آل همین تروریستهایِ "داعش " هست، نظام جمهوری اسلامی خود مبلغ اصلی اسلامگرایی سیاسیِ رادیکال در جهان بوده است که فقط زائران ایرانی به حج، میلیاردها دلار به جیب همین عربستان سعودی که حامی اصلی گروههای تروریستی داعش میباشد ریخت و همچنان میریزد. سرمایه های ملّی ایران در کشورهای حوزهءِ خلیج فارس و در ترکیه سرمایه گذاری میشود و بازار کار میسازد.

این نظام جمهوری اسلامی بود که دین اسلام را در قرن 20 مورد توجّه جهانیان قرار داد و باعث شد که مسلمانان را زیر یک سقف جمع کند، و زمینه شکل گیری مجدد جنگهای صلیبی بین مسلمانان و مسیحیان را  مهیّا کند و دست استعمارگران و استثمارگران کشورهای صنعتی را عملأ بدون هیچگونه محدودیّتی باز بگذارد.

● جای بسی شگفتی هست که حسن روحانی و رهبران نظام اسلامی خود  را از این حقوق برخوردار میکنند که در ایران حکومت اسلامی تشکیل دهند، امّا این حقوق را از سپاه داعش و القاعده و سنّی ها سلب میکند و اکنون میخواهد با لشکر کشی به عراق بر علیه تروریسم القاعده و داعش مبارزه کند !. هر وقت حسن روحانی توانست به ترور دگر اندیشان و ازادیخواهان در ایران پایان دهد، آنوقت حرفی برای گفتن دارد.

● نظام جمهوری اسلامی که اکنون حسن روحانی رئیس جمهور آن هست، خود عضوی از این شبکهء اسلام رادیکالِ جهانی و از همین تروریستهای داعش است که فرصت به قدرت رسیدن در ایران را یافته است. انقلاب اسلامی 57 بر گرفته از همین برنامه های ایدئولوژی اخوان المسلین مصر است، که گروه تروریستی داعش برنامه های آنرا اساس کار خود قرار داده و از آن پیروی میکند. نظام جمهوری اسلامی و حکومت اسلامگرای ترکیه در صدد به حکومت رسیدن اخوان المسلین در مصر هستند.

● آنچه امروز در عراق میگذرد نظام جمهوری اسلامی خود در برپایی آن نقشی مهمی را داشته است. حکومت شیعی عراق با نخست وزیز نوری المالکی شیعی با دستور گیری از تهران و با تقلید از شیوهء انتخابات نظام جمهوری اسلامی، سنّی ها، سکورلارها، دمکراتها، و لیبرالها و غیر خودی ها را از حکومت دور نگهداشت و پاکسازی کرد، در نتیجه سنّی ها و گروههای دیگر بر علیه حکومت نوری المالکی شیعیِ دست نشاندهءِ تهران برخاسته است که از پشتیبانی وسیع منطقه ای و فرامنطقه ای بر خوردار هست.

● نظام جمهوری اسلامی در طول 35 سالهء حاکمیّت خود هیچگاه منافع ملّی ایرانیان و امنیّت و سرافرازی سرزمین ایران را هدف نداشته است و تداوم حیات خود را  مدیون استراتژی موج و تشنج آفرینی و سوار شدن بر آن است. با موجِ تسخیر سفارتِ آمریکا و گروگانگیریِ کارکنان و مأمورین آن موفق شد دولت موقتِ میانه رو را بر کنار کند. با جنگ ایران و عراق موفق شد، ترتیب سازمانهای سیاسی و هواداران آنها را بدهد، با انقلاب فرهنگی دانشگاهها این سنگر مقاومت را بستند و پاکسازی را در دانشگاهها و در آموزش و پروش سامان دادند، مخالفان غیر خودی را به انواع مختلف از بین بردند. با جریان انرژی هسته ای بر تضادهای برجسته شده و حاد درون کشور سر پوش گذاشتند و زمینهء دیالوگ را با غرب را در پیش گرفتند،

● امروز هم جنگ بین سنّی و شیعی در عراق برای نظام جمهوری اسلامی نعمتی است الهی، تا بار دیگر در سایهءِ این تشنج آفرینی بر مشکلات اوج گرفته در کشور، بر بی خاصیّتی و نا کارآمدی حکومت حسن روحانی  و بر بی مصرف بودن کُل دستگاه نظام جمهوری اسلامی سر پوش بگذارند. تا بار دیگر احساسات میهن دوستی ایرانیان را تحریک کنند و برای چندمین بار با حیله و نیرنگ مردم را بدنبال خود بکشند و یا در بین مردم جایگاهی برای چند صباحی دیگر دست و پا کنند. جنگ در سوریه و عراق جنگ ما ایرانیان نبوده و نیست،

● اگر سیّد علی خامنه ای  رهبر انقلاب و سران نظام اسلامی و رئیس جمهور اسلامی حسن روحانی مایل به راه اندازی جنگ هستند، سپاه پاسداران خود را با لباس شخصی و بدونِ هیچگونه نام و نشانی از سرزمین ایران و بدون هیچ مدرکی و سندی از هویّت ایرانی به عراق بفرستند و شهرهای مذهبی و جنوب عراق را در تسخیر خود در آورند و با درآمد منابع انرژی آن ، از شیعیان جنوب عراق و از مکانهای مذهبی که با سرمایه های ملّی ایران بر آنها  برج و بارگاههایی از طلا نشانده اند حفاظت کنند.

گمان رود که کشور عراق به سه منطقه: ۱- عراق شمالی (کردستان)  ۲- عراق مرکزی (داعش یا سنی ها) ۳- جنوب عراق شیعیان تقسیم شود، که سپا پاسداران میتوانند کنترل بر عراق جنوبی را هدف داشته باشند. جنگ در سوریه و عراق مختص به مردمان این کشورهاست و در مجموع مسئلهء اعراب هست و هیچ دلیل و فاکتوری وجود ندارد که ایرانیان خود را با آن درگیر کنند.

● حکومت ترکیه بیشتر از نظام جمهوری اسلامی در برپایی جنگ در سوریه و عراق سهیم و شریک است، حکومت اسلامگرای ترکیه مرزهای خود را بر آمد و رفت تروریستهای داعش هدفمند باز گذاشت و در بسیار موارد آنها را بویژه در سوریه  از نظر تسلیحات و تاکتیک حمایت کرده است.  حکومت ترکیه از جنگ 8 ساله بین ایران و عراق بهترین سود سیاسی، اقتصادی را کسب کرد، برندگان اصلی و نهایی جنگ  عقیدتی، دینی در خاورمیانه، پان عربیسم و پان ترکیسم خواهد بود، نظام جمهوری اسلامی خدمتگزار هر دو پان هست.

● ملّت ایران باید از رهبر انقلاب و رئیس جمهور حسن روحانی بخواهند که بر رابطهء پنهانی سران نظام اسلامی با آمریکا شفافیّت ببخشند. آمریکا با مشاورت با نمایندگان آیت الله خمینی در اروپا به گفتگو و تواقق رسیدند و پس از آن انقلاب اسلامی 57 در ایران صورت گرفت. ملّت ایران باید هوشیار باشد که نگذارد بار دیگر آمریکا سرزمین ایران را قربانی استراتژی منافع ملّی خود در خاورمیانه کند و با خوش رقصی و خدمتگذاریِ سران نظام جمهوری اسلامی به آمریکا، تضمین ادامهءِ حاکمیّت آخوند سالاری مورد توافق مجدد قرار گیرد.

جایگاه و موضعگیری سیاسی ایرانیان در جنگ عراق امروز

● جایگاه اصلی سرزمین و ملّت ایران در جنگ دینی، عقیدتی در خاورمیانه، در سوریه و امروز در عراق، اعلام بیطرفی کامل هست. سیاستِ خارجیِ کشور ما مانند سیاستِ خارجی کشورهای اروپایی و آمریکا، باید فقط و فقط منافع و امنیّت ملّیِ شهروندان و حفظ تمامیّتِ ارضی کشور محور اصلی سیاست گذاری قرار گیرد.

● تنها وظیفه ای که هر حکومت ایرانی و هر ایرانی در شرایط کنونی در عراق دارد، پشتیبانی بدریغ از مردمان کُرد ایرانی تبار هست که جغرافیای سیاسی و شهرهای آنها با داشتن منابع انرژی مانند کرکوک، بدست تروریستهایِ داعش و ارتش ترکیه نیفتد.

قبل از همه وظیفهء مردمان کُرد ایرانی است که با عبور از مرزها،  وارد خاک شمال عراق شوند و در جبهه ها دوشادوش  هم تباران خود استقامت و پایدرای کنند. مردم کُرد مانند ایرانیان دیگر از سوی پان ترکیسم و پان عربیسم  مورد تهدید قرار دارند، حمله و اشغال شمال عراق بوسیلهء ارتش ترکیه با یک تیر چند نشانه را هدف داردآز جمله: چنگ اندازی بر منابع نفتی شمال عراق، تضعیف مبارزان کُرد از جمله پ ک ک و در سایه قرار دادن بحران مردم کُرد در ترکیه است. و تقویت تروریستهای داعش میباشد.

● تضعیف چهار گانهء کردستان، تضعیف ایران هست، ایرانی توانمند پشتیبان مردمان کُرد باید باشد. اهداف پنهان ولی اصلیِ جنگ شیعی، سنّی، رقابت تاریخی سه قطب و یا سه پان: پان عربیسم، پان تُرکیسم، و پان ایرانیسم میباشد، ایرانیان و مردمان ایرانی تبار در هر کجا که هستند، باید این موضوع را تا کنون درک کرده باشند و استراتژی و تاکتیکهای ضروری و لازم را اتخاذ کنند، جنگ سنّی، شیعی، و سایر جنگها و مرزبندیهایِ دینی در خاورمیانه، جنگ و مسئلهء ما ایرانیان نیست. شیعه گری و اسلامگرایی ایرانیان در طول تاریخ خدمتگذاری و تأمین منافع پان ترکیسم و پان عربیسم و سایر قدرتهای دیگر بوده و هست.

 

| ماه یونی| 2014 میلادی| ناصر کرمی| آلمان|

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ناصر کرمی
آرشیو نویسنده

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.