دکتر لطیف حسنی از روز ۲۸ اردیبهشت ماه در اعتراض به نقض حقوق زندانیان سیاسی و با مطالبهی انتقال به زندان محل سکونت خود در کرج و بند زندانیان سیاسی در اعتصاب غذا بود. وی سرانجام در روز ۱۰ تیر ماه به بند ۱۰ زندان رجاییشهر کرج منتقل شد و از آن زمان اعتصاب غذای خود را با خواست انتقال به بند زندانیان سیاسی ادامه داد. عصر دیروز ۱۶ تیر ماه وی دچار بیهوشی شده و به بهداری زندان منتقل شد و ساعاتی نیز در بهداری بستری بود. در پی این وضعیت و با توجه به قبول یکی از مطالبات وی از سوی مسولان قضایی، او با درخواست آیت مهرعلیبیگلو، خانواده و دیگر فعالین مدنی و سیاسی به اعتصاب غذای خود پایان داد.
متن پیام پایان اعتصاب دکتر لطیف حسنی :
علیرغم سپری شدن 36 سال از انقلاب 57، متاسفانه تا به امروز در قانونهای کشور تعریف مشخصی از جرم سیاسی نیامده است. بر این اساس نیز حقوق فعالان سیاسی به شدت مورد تعرض قرار میگیرد.
دستگیری فعالین سیاسی با اتهامات واهی و ساختگی، ضرب و شتم قرار دادن این فعالین از جانب نیروهای امنیتی و اطلاعاتی به هنگام دستگیری، تفتیش منازلشان و ضبط وسایل شخصی آنها به مدتهای طولانی، نگهداری طولانی مدت این فعالین در سلولهای انفرادی اداره اطلاعات که هیچگونه نظارتی از جانب قوه فضائیه بر آن صورت نمیگیرد؛ اعترافاتی که در اثر شکنجه از فعالین سیاسی گرفته میشود، دادگاههایی که با تکیه بر این اعترافات برگزار میشود و صدور احکام سیاسی و برنامهریزی شده در این دادگاهها و در نهایت محکوم شدن این فعالین به حبسهای سنگین همگی نمود بارزی از حقوق پایمال شده زندانیان و فعالین سیاسی است.
ولیکن طبق دستورها و فشارهایی که نیروهای امنیتی به طور مستقیم و غیر مستقیم بر مسئولین زندان وارد میکنند، فشار و آزار و اذیتهای وارد بر زندانی سیاسی در طی دوران سپری کردن محکومیتشان در زندان نیز ادامه دارد.
در حالی که دادستان کل کشور حق تلفن را از حقوق زندانی نمیشمارد (روزنامه جام جم، ص1، 9/3/93) قاضی ناظر زندان تبریز، فاضلی نیا، اجرای "آییننامه سازمان زندانها" را از حقوق زندانی به حساب نمیآورد و میگوید: "حق زندانی فقط این است که در زندان دوران حبس خود را سپری کند، دادستان تبریز مصلحت نمیبیند که شماها را به شهر محل سکونتتان و نزد خانوادههایتان بفرستیم".
این بدین معناست که دادستان تبریز مصلحت را در این میبیند که خانواده زندانی سیاسی 9 سال تمام، جهت 20 دقیقه ملاقات کابینی حداقل 8 ساعت راه را در جادههای ناامن و پرخطر کشور طی کند.
در برابر تمام این حقکشیها تنها راهی که برای یک زندانی سیاسی باقی است، اعتصاب غذا است؛ به عبارتی دست شستن از جان شیرین خود. اینکه این روش تا چه اندازه برای زندانی خطرناک بوده، سبب فشارهای روحی و نگرانیهای بی حد خانواده و دوستان وی میشود، بر همگان آشکار است.
علیرغم اینکه هیچ امیدی به بهبود سریع این وضعیت نداریم و می دانم که دیدگاه ها و برخوردهای امنیتی حاکم بر زندانیان سیاسی همچنان پابرجا خواهد بود، ضمن با آرزوی سلامتی برای خانواده و دوستانم، جهت پایان دادن به نگرانیهای روزافزونشان، به اعتصاب خود پایان میدهم، ولیکن با مشاهده مجدد چنین برخوردهای دوباره دست به اعتصاب خواهم زد.
در پایان از کلیه فعالین و ارگانهای حقوق بشری و سیاسی، دوستان، فعالین حرکت ملی آذربایجان، رسانهها، خانوادهام و علیالخصوص همسرم عزیزم -که تمامی این روزهای دشوار را دوشادوش تحمل کرد-، و همگی مرا حمایت کرده، با من همصدا شدند از صمیم قلب تشکر میکنم.
لطیف (آراز) حسنی
زندان رجایی شهر
17 تیرماه 1393
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید