رفتن به محتوای اصلی

آیا جنبش سبز شکست خورده‌است؟
15.02.2010 - 15:19

سبعیت رژیم و عدم هماهنگی و خلاء رهبری همه دست به دست هم دادند تا روز 22 بهمن نتواند یک راه‌پیمائی متمرکز و انبوه شکل بگیرد. اما اگر نیک به ماجرا بنگریم آنچه در 22 بهمن گذشت دمونستراسیون عظیمی بود که مافیای حکومتی علیه خود برگذار کرد. تهران و بسیاری شهرهای بزرگ دیگر نیز قطعاً، شاهد یک حکومت نظامی بی‌سابقه بودند. لشکر لمپن‌ها این بار با قمه به خیابان‌ها درآمدند و نیروهای سازمان‌دهی شدۀ مافیا به زحمت بخشی از میدان آزادی را پرکردند. فیلمی 8 دقیقه‌ای که همۀ زوایای میدان آزادی را حین سخنرانی احمدی‌نژاد نشان می‌دهد مدرک رسوائی مافیای حکومتی‌ست. بسیاری از سبزها نیز در میان همان اندکی جمعیت سرگردان میدان آزادی برخورده بودند. اما چون نشانی همراهشان نداشتند روشن است نتوانستند یکدیگر را بیابند و متراکم شوند و شعار دهند. اما دهشت احمدی‌نژاد که این بار شکرپرانی‌هایش را سخت خلاصه کرد و شتابان دررفت کاملا عیان بود. غیر از این که مردم سبز حتی در ترامواها و اتوبوس‌ها شعار می‌دادند: «مرگ بر دیکتاتو» از هر گوشه و کنار شهر شنیده شده‌است. و نامۀ همسر کروبی به رهبر بسیار رسواگر است. پسر کروبی را در صحن مسجد، حین شکنجه تهدید به تجاوز جنسی کرده‌اند. مردی 37 ساله را. آیا دیگر تردیدی باقی مانده است که شخص رهبر از همه چیز و از جمله تجاوزهای جنسی آگاه است و فرمانش را صادر کرده‌است؟ آن جانور یونیفورم‌پوشی که آن جوان را در پیاده‌رو خیابان عریان کرده و به جانش افتاده است، آیا اگر در سلول زندان او را گیر آورد به او تجاوز نخواهد کرد؟ آیا او یکی از متجاوزین نیست؟

در 22 بهمن یک اتفاق دیگر نیز افتاد: جنبش سرتاسری شده‌است: اصفهان، مشهد، شیراز، تبریز، اهواز و……

با این همه باید از 22 بهمن آموخت: مافیای حکومتی سر تسلیم ندارد و راهی هم برای کوتاه آمدن برای خود باقی نگذاشته‌است. آنها همۀ پل‌ها را پشت سر خودشان ویران کرده‌اند. بیش از آن جنایت کرده‌اند که امیدی به بخشوده شدن برای خود باقی گذاشته باشند. تظاهرات در روزهای حکومتی این مشکل را دارد: اگر مردم با نشان‌های سبز از خانه‌ها بیرون بروند. این خطر وجود دارد که نرسیده به میعادگاه دستگیر یا سرکوب شوند و اگر بدون نشان و با ظاهر حزب‌الهی بیرون آیند این بیم وجود دارد که یکدیگر را نیابند و به هم اعتماد نکنند. بنا بر همۀ این ملاحظات:

1 - جنبش سبز می‌تواند به سوی سازماندهی محله‌ای پیش رود؛ و هر محله با محله‌های کناری در ارتباط باشد. که بتوانند یکدیگر را بشناسند و بیابند.

2 – جنبش سبز می‌تواند به سمت تظاهرات برق‌آسا و محله‌ای پیش رود. روز چهارشنبه سوری می‌تواند آزمون بزرگی برای این تاکتیک باشد. به محض سررسیدن نیروی سرکوب، نگهبانان که ساکنان خانه‌های مدخل کوچه‌ها وگذرگاه‌‌ها هستند بچه‌ها را خبر خواهند کرد که پراکنده شوند. به این صورت نیروهای سرکوبگر مافیا ناچار به سگ‌دو زدن از سمتی به سمت دیگر شهر خواهند بود و نخواهند توانست متمرکز عمل کنند.

3 – من باز بر آکسیون حضور خاموش در نماز‌جمعه‌ها تأکید می‌کنم. آیا حتما شعار دادن لازم است؟ آیا حتما سبز نشان دادن لازم است؟ حسابش را بکنید که در ازای ده هزار نفری که در محوطۀ نماز جمعه گرد می‌آیند چند صد هزار نفر گرداگرد محل بایستند. اگر توانستند و جو مساعد بود، شعارهای وزیر شعار را وارو جواب دهند و اگر نه در تمام مدت بیان خطبه‌ها و ادای نماز خاموش بایستند، بدون شرکت در نماز. و بعد هم پراکنده شوند. این آکسیون اگر در سرتاسر ایران و به دفعات تکرار شود، بساط نماز دشمن‌آفرین جمعه‌شان را جمع خواهند کرد.

4 – به شکل‌های دیگراعتراض مدنی باید توجه کرد. تنها شکل اعتراض تظاهرات خیابانی نیست. هر چند موثرترین است.

5 – ادامۀ وضع موجود یعنی اعمال حکومت نظامی اعلام نشده در همۀ ایران و حتی در شهرهای کوچک فقط برای مردم ایران نفس‌بر نیست؛ نفس مافیا نیز خواهد برید و توان ادامۀ این دیکتاتوری نظامی را در دراز مدت نخواهد داشت.

و نتیجه: جنبش سبز در 22 بهمن پیروز بود. با سر دادن آیۀ یأس بچه‌های شجاعی را که در این روز، در هر فرصتی، حضور درخشانشان را اعلام کردند، دلسرد نکنیم. عقب ننشستن خامنه‌ای نه از سر عزم جزم او، بلکه از سر دهشتی‌ست که به خاطرخود و خاندانش احساس می‌کند. او اگر از بدنۀ نظامی حاکمیت ننگینش که احمدی‌نژاد آن را نمایندگی می‌کند دل برکند کار خود و خاندانش را تمام شده می‌یابد و هر سر سوزنی کوتاه آمدن یعنی پذیرش عقب‌نشینی سپاه از عرصه‌های سیاسی و در اصل اقتصادی. در عین حال نوشته‌ام پیش از این که این روسیاهان تاریخ هیچ جائی در جهان ندارند. کاش چنین نبود.

و

باز کسانی این زمزمه را سر داده‌اند که فروریزی این حاکمیت یعنی تجزیۀ ایران و هرج و مرج. آن مردم نیاز به قیم ندارند. نمی‌دانم کی این دسته از هم‌میهنان ما می‌خواهند دریابند که تداوم این حاکمیت مافیائی که برآپارتاید مذهبی و زبانی استوار است، برای یکپاچگی مردم ایران خطرآفرین است و نه حذف آن. هیچ یک از ملیت‌ها و اقوام ایرانی اگر بر ایران یک دولت دموکرات، سکولار و تکثرگرا حکومت کند دلیلی برای دل کندن از بازار بزرگ کار و فعالیت اقتصادی ایران نخواهد داشت و جنبش سبز طلیعۀ برپائی چنین دولتی‌ست. «رفراندوم رفراندوم. این است شعار مردم.» تا آنجا که اطلاع دارم این شعار برای نخستین بار در 22 بهمن سر داده شد. به امید روزی که بتوان در ایران رفراندوم برگزار کرد. ما همه به امید زنده‌ایم.

جنبش سبز پویا و پرامید و سرزنده و زنده باد.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.