در باره روحیه  عرب ستیزی برخی از ایرانیان

روز گذشته (7 مارس) متن گزارشی بر روی سایت ایران گلوبال قرار گرفت که عنوان می کرد :«حکم اعدام 5 زندانی سیاسی عرب در اهواز در ملا عام» اتهام این افراد ترور یک افسر امنیتی و زخمی کردن یکی از همکاران وزارت اطلاعات اعلام شده اما کریم عبدیان از «سازمان حقوق بشر اهواز » این اتهامات را بی اساس خواند.

درج این نوشته مورد اعتراض برخی از کاربران از جمله شخص بنام« شجاعی» در «صفحه شما » شد. ایشان از جمله نوشت :

«قابل توجه آقای توکلی و آن دسته از خوانندگان ایرانگلوبال که از وجدان بیدار بهره دارند! 1ـ مسئولیت مرگ این جوان ها ، بیشتر متوجه امثال « عزیزی بنی طرف » هاست ، تا جمهوری اسلامی . این آقا می داند که جمهوری اسلامی حتی به خودی هایش هم رحم نمی کند. با این همه ، باجعل تاریخ، پراکندن تخم نفرت و بازی با احساسات جوان ها، آن ها را به جوخه های مرگ می فرستد. 2 ـ ایران گلوبال، یکپارچه به پایگاه تجزیه طلب ها و مزدوران شیوخ حاشیه خلیج فارس و اسرائیل تبدیل شده است.... آقای توکلی! شما که با افتخار و به عنوان عملی افشاگرانه و دموکراتیک! این اعلامه و بیانیه های شبیه آن را در ایراگلوبال درج می کنید ، می دانید که پشت این« منابع حقوق بشری در اهواز» چه کسانی، برای تکه تکه کردن کشور کمین کرده اند؟ آقای توکلی عزیز ! بین « نام و ننگ » و « خدمت و خیانت » ، فاصله به ضخامت لبه تیغ است .لطفآ ، کمی به خود بیایید!

در پاسخ «جناب شجاعی » نوشتم که ایران گلوبال با قانون اعدام مخالف است به ویژه که این اعدام دلایل سیاسی داشته باشد. تاریخ 33 ساله ج. ا نشان می دهد که رزیم مخالفین سیاسی خود را بی رحمانه سرکوب می کند . افشای جنایت رزیم یکی از وظایف مهم حقوق بشری سایت ماست . اینکه برخی افراد و اشخاص افکار عجیب و غریبی دارند مانع از این نمی شود که با اعدام این سه برادر مخالف نبود.
در همین ارتباط شخصی بنام« فرزین »نوشت :
«آقای شجاعی من با شما کاملا در این زمینه موافقم که آقای یوسف بنی طرف هم به اندازه حکومت اسلامی در دستگیری این جوانان مقصر است. من تا به امروز از ایشان نشنیده‌ام که به نقض گسترده حقوق زنان در کشور عربستان اعتراض کند! تا به امروز از ایشان نشنیده‌ام که نسبت به نبود آزادی‌های سیاسی و اجتماعی و فردی در عربستان اعتراض کند!! ایشان چه فعال حقوق بشری عرب هستند که به هیچ عنوان در مورد عرب‌های کشور عربستان صحبتی‌ نمیکنند؟؟.....»

در پاسخ به فرزین نوشتم :
«موضوع اعدام و یا نقص حقوق بشر، اول ملی و سپس فرا ملی می باشد . مثال می زنم اگر یک انگلیسی زبان که مسایل حقوق بشری ایران و مشخصا علیه اعدام ها در ایران را مطرح کند؛ آیا در مقابل باید او را مورد باز خواست قرار دهیم که چرا در فلان کشور انگلیسی زبان این حقوق بشر نقض می شود و چرا شما چیزی در این بار ه نمی گویئد؟!!.بگذار مثال دیگری بزنم ، می دانیم که کشورهای غربی دغدغه شان در ارتباط با ایران ، مشخصا برتری نظامی اسرائیل در خاورمیانه است و سپس مسایل حقوق بشری ایران برایشان قابل اهمیت است و اگر جمهوری اسلامی چوب لای چرخ امریکا و غرب در منطقه نگذارد وبه مانند عربستان ، قطر و.... رفتار نماید و با برنامه های غرب در منطقه همراهی نماید . می شود انتظار داشت که در مقابل ،غربی ها همان برخوردی که فعلن با عربستان می کنند ، با جمهوری اسلامی خواهند داشت.
موضوع اصلی برای ما فعالان حقوق این است که با افتخار پیراهن چرکین جمهوری اسلامی را بالا بگیریم و هر بلند گویی که در افشای جنایت ضد بشری حکومت ایران به صدا در آمد، اگر آن صدا را تقویت نمی کنیم، لااقل در مقابل آن نایستیم بلکه کوشش کنیم به اخبار واقعی دست پیدا کنیم .
از سوی دیگر موضوع عرب های ایرانی بسیار پیجیده است به باور اکثر ایرانیان ، جمهوری اسلامی ، حکومت اسلامی _عربی است که فرهنگ عربی را در جامعه فارس تبلیغ و ترویج کرده و موجب نا بودی فرهنگ باستان ایران شده است و انقلاب 57 را توطئه عربی _ اسلامی که مورد حمایت انگلیس و امریکا واقع شد ، می پندارند . این دسته از ایرانیان طی 33 سال گذشته بتدریج عرب ستیز شده اند و بدنبال هویت اصیل ایرانی و نشانه های باستانی می گردند و...این در حالی است که اکثر دولت های عربی همچون عربستان سعودی تا آنچا پیش رفته اند که بطور روز افزونی حامی اسرائیل در حمله نظامی به ایران شده اند (بر طبق اسناد ویکی لیکس )

دو نمونه برخورد عرب ستیزانه  در کپنهاک 

همه این مسایل موجب یک نوع روحیه عرب ستیزی در بین ایرانیان شده است من در همین شهر کپنهاک در جریان تظاهرات ها بسود جنبش سبز که در ان تعدادی عرب های ایرانی هم شرکت کرده بودند و مثل بقیه شعار ها را تکرار می کردند وهیج پرچم و شعار جداگانه ای هم سر نمی داند ، شاهد توهین برخی از ایرانی ها شدم .
این پدیده عرب ستیزی  مختص  محافل سیاسی نیست و     در محیط های غیر سیاسی را هم شاهد  بودم  . دو ماه پیش در جریان کنسرت (کامران و هومن) در همین شهر ما ، وقتی زد و خوردی روی داد و پلیس با سگ ها  وارد محرکه شدند و جوان ایرانی معترض را از صحنه دور می کردند کمی  آن طر تر  ازاین جوان پرسیدم ، داستان چیست؟ که نا گهان او شروع کرد به عرب ها بد و بیراه گفتن ... چرا که نگهبان سالن یک  جوان عرب بود که جلوی کار خلاف مرد ایرانی را گرفته بود.....  اتفاقا پشت سرما تعدادی خانم های عرب ایرانی هم این صحبت ها می شنیدند که مورد اعتراض قرار گرفت و....

واقیعت این است که ایران کشوری یک دستی مثل لهستان نیست  ،  زبانها و فرهنگ متفاوتی دارد که نه تنها پدیده منفی نیست بلکه اگر درست به ان نگریسته شود می تواند به عنصر پایدار دمکراسی در فردا ی ایران مبدل گردد . متاسفانه مواضع برخی از جریانات اپوزیسیون ناسیونالیست ایرانی حتی از اصل 15 قانون اساسی جمهوری اسلامی هم پائین تر است .
 ا صل 15 قانون اساسی جمهوری اسلامی می گوید : ـ زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است‌.اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان وخط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات ورسانه‌های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس‌، در کنار زبان‌فارسی آزاد است‌.