رفتن به محتوای اصلی

اعتصاب غذای یک ایرانی در ترکیه در راستای حمایت از اعتصاب دکتر خزعلی
09.03.2012 - 04:06

در راستای اعتصاب غذای خشک مهدی خز علی ، سید علی بنی جمالی  یکی از خبرنگاران وعکاسان و  فعالان سیاسی مقیم در ترکیه در حمایت از اعتصاب غذای مهدی خزعلی دست به اعتصاب غذا زده تا صدای او را به گوش جهانیان برساند . وی پس از اطلاع از تصمیم مهدی خزعلی با دست نوشته ای در سایت شخصی ی خود اعلام کرد که از صبح ۱۸ اسفند ۱۳۹۰ به حمایت از مهدی خز علی دست به اعتصاب زده تا صدای او را به گوش جهانیان برساند . بیشتر هدف او از اینکار با خبر شدن جهانیان از حال مهدی خزعلی که در زندان به سر میبرد و انجام دادن کاری برای نداشتن عذاب وجدان برای فردا است .

گزارش : علی پورواحدی

 

دست نوشتۀ منتشر شدۀ او در سایت شخصی اش  به شرح ذیل میباشد :

 

سکوت امروزمان ، عذاب وجدان فردایمان

اسفند ۱۷

 

نمی خواهم نویسنده متن بلندی باشم ، چون فکر میکنم که ما انسانها خوب بلدیم حرف بزنیم اما زیاد اهل عمل نیستیم .

طی این دو سال و نیم شعار زیاد داده ایم ، ادعا زیاد کرده ایم اما پای عمل که رسیده ایم ، بر تمام هزینه هایی که مردم برایمان داده اند چشم بسته ایم و از میدان پا پس کشیده ایم .

دیدم که دارم میگم ، شما هم بدون شک دیدین …

هنوز وقتی یاد نداها و سهراب ها می افتم بغضم میگیرد ولی بی تعارف بگویم خیلی وقتها میشود که یاد آنها نیستم همانطور که یاد میرحسین و شیخ مهدی و توکلی ها و ستوده ها نیستم .

کمتر آدمی را دیده ام که بماند بر سر عهدش ، به قیمت گذشتن از جانش .

از حق هم نمی خواهم بگذرم و نادیده بگیرم انسانهائی چون محمد نوریزاد ، مهدی خزعلی ، حشمت طبرزدی ، عبدالله مومنی ، احمد زیدآبادی و عیسی سحر خیزی که همین امروز ۱۷ اسفند ، خواندم که حال نامساعدی دارد .

سال پیش هم خواندیم از اعتصاب غذای محمد نوریزاد که او را تا پای مرگ کشاند و بعد از آنکه ناچار به آزادی او شدند ساکت نماند و تا به همین الان بیست و پنج نامه به رهبر جمهوری اسلامی نوشته است .

این روزها که دیگر همه شنیده ایم از مهدی خزعلی و سلول انفرادی اش و اعتصاب غذائی که تا به الان حدود دو ماه از آن میگذرد و چند روز است که به اعتصاب غذای خشک تبدیل شده است ، یعنی نوشیدن آب هم قدغن …

ما یک روزش را در خانه مان طاقت نمی آوریم که گرسنه بمانیم چه برسد به دو ماه اعتصاب غذای تر ، که بدنت را خشک خواهد کرد و تمام سیستم حیاتی بدن را به مرور از کار می اندازد .

هر چه از او خواستند بشکند این اعتصاب را تا به الان قبول نکرده و خواستار آن شده است که به صورت عادلانه و قانونی به پرونده اش رسیدگی شود و قسم خورده است که تا پایان راه می رود ، بیم دارم که پایان راه رهائی اش از زندان تن باشد .

وقتی این شریف های روزگار را می بینی و سکوت میکنی در برابر ظلمی که بر آنها روا میشود ، دردت میگیرد .

مهدی خزعلی همانی است که در آن جنگ هشت ساله هم پای جانش ایستاد تا وجبی از این خاک به دست نا اهلش نیافتد اما افسوس که الان تمام این خاک به دست نا اهلانی افتاده است که نه خدا را میشناسند و نه خلق خدا را ، نه دین را حرمت می نهند و نه آئین را فقط و فقط از خدا و دین خدا ابزاری ساخته اند برای چپاول این مردم و غارت سرمایه هایشان .

روزی که شنیدم مهدی خزعلی اعتصاب غذایش را به اعتصاب غذای خشک تبدیل کرده است ناخودآگاه از خودم بدم آمد ، احساس بی غیرتی و شرم کردم .

شاید تو هم که الان این را می خوانی از خودت بدت بی آید ، البته اگر صادقانه با خودت خلوت کنی و به این نتیجه برسی که شاید بتوانی کاری انجام بدهی که صدایش را به گوش دیگران برسانی تا شاید دیگرانی هم تکانی بخورند و کاری انجام دهند .

این که هر روز خبر منتشر کنیم و بگوئیم فلان شده است و بهمان اتفاق افتاده است ، به تنهائی دردی را دوا نخواهد کرد . اما اینکه فبول کنیم خون ما رنگین تر از او نیست و کاری که او کرده است را ما هم میتوانیم انجام بدهیم و همان قدر که دیگران از زندگیشان گذشتند ما هم می توانیم بگذریم کمی امیدوار میشوی ، البته نه برای اینکه کار بزرگی انجام بدهی ، تنها برای اینکه پیش خودت این عذاب وجدان را نداشته باشی که آنقدر سکوت کردی تا شاهد از دست دادن جان یک انسان باشی .

اگر اینگونه باشد دیگر فرقی میان من ، تو و پدر مهدی خرعلی نیست که این روزها بر صندلی دنیوی اش تکیه کرده و آخرتش را فراموش کرده است .

 

” ابوالقاسم خزعلی ، بی شک خبر از احوالات این روزهای پسرت داری ، وای بر توئی که میدانی و سکوت میکنی و تلاشی نمیکنی …

آخرتت در مجلس خفتگان رهبری نیست …

آخرتت را در اوین دنبالش بگرد ، در سلول انفرادی که مهدی پسرت بعد از دو ماه ، چند روزی است که دست به اعتصاب غذای خشک زده و آب را بر خود حرام کرده است … “

 

بعد از خواندن نامه بیست و پنجم محمد نوریزاد و و دیدن استقامت مهدی خزعلی با خود عهد بستم ؛ من نه می توانم خود را به آتش بکشم و نه همچون علما و مراجع خاموش ، قدرتی در حکومت و یا نفوذ کلامی داشته باشم . دسترسی به رسانه ی خاصی ندارم ، خودم هستم و خودم .

تصمیمم را گرفته ام ، اگر او از جانش گذشته است ؛ من چرا نگذرم ؟

سخن کوتاه مینمایم .

از فردا هجدهم اسفند ۱۳۹۰ ، شروع به اعتصاب غذای خشک می کنم ، تا شاید صدای مهدی خزعلی بیشتر شنیده شود . همراه با مهدی خزعلی خواهم بود یا با مهدی خزعلی اعتصابم را میشکنم یا من هم تا آخرش خواهم رفت …

باشد که پیش وجدان خودم راضی باشم و در آینده سرافکنده روزگار نباشم .

در پناهش و به یاریش

سید علی بنی جمالی ، هفدهم اسفند ماه هزار و سیصد و نود .

http://alibanijamali.com/?p=1381

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.