رفتن به محتوای اصلی

به مناسبت درگذشت آیت الله حسینعلی منتظری
22.12.2009 - 16:45

با وجود استبداد دینیِ در تاریخ تکاملی کم سابقهءِ آمیخته به فساد اخلاقی و فرهنگی و با دخالت دادنِ اقتصاد در قبضه کردنِ اهرمهایِ سه گانهءِ قدرتِ سیاسی از سوی حکومتِ کودتایِ توتالیتر دست نشاندهءِ رهبر انقلاب در لایه هایِ گوناگونِ جامعهءِ ایرانی که نمونه های تاریخی آن در دورانِ حکمرانی بیگانگان بر سرزمین ایران در تاریخ به ثبت رسیده است، همچنین در شرایطی که: فقر، بحران اقتصادی، نبودِ امید به آینده، منزوی شدن و در جایگاههای آخرین قرار گرفتن هویّت و نام کشور ایران در نتیجهءِ حاکمیّت سی سالهءِ رژیم اسلامی که بر کسی پوشیده نیست،

در زمانیکه بخش ایدئولوژیک ارتش سه گانه، همچنین سپاه پاسداران، بسیجیان، لباس شخصی های بیشمار، خواهران و برادران حزب الله و انصار الله و دیگر اندامها و چشم و گوش های نشانه دار و یا بی نشانهءِ نمادینِ نظامِ جمهوریِ ولایتِ فقیهی، جغرافیای سیاسی ایران را به دستور رهبر انقلاب و بنام اسلام شیعهءِ دوازده امامیِ ساختهءِ بیگانگان، به اردوگاهِ اسیرانِ غیر خودی و غیر باورمند تبدیل کرده اند و هر روز بر پرچم جنبش سبز دمکراتیکِ ایران خون می پاشند، در چنین شرایطی که کارنامهءِ عملکردِ غیر انسانی و ضدِ حقوق بشری رژیم اسلامی همهءِ ارزشهای اجتماعی و فرهنگی، شاخه هایِ عدالت خواهی و ضدِ ستم بودن و فریادِ رهایی جوییِ دست آورد همهءِ ادیان را زیر پا گذاشته و به گرایشاتِ دین گریزی و دین ستیزی در سطح وسیعی در همهءِ اقشار جامعهءِ رنگارنگ با باورمندیهای چند گانهءِ ایران دامن زده است،

در چنین فضای اسلام زده و جهنمی ایران، همین ملّت، همین مادران و پدران داغدیده و رنج کشیدهء فرزند از دست داده در همین نظام جمهوری اسلامی، همین دانشجویان علوم اجتماعی و سایر رشته های دیگر که به بیماریهایِ علم زدگی و فلسفه گرایی ماتریالیستی گرفتار آمده اند و با آتِیست شدن خود راهِ ورود به بهشتِ ولایتِ فقیه را گُم کرده است، همین کارگران و دهقانان که ستم سیستم سرمایه داری آسمانی و زمینی دینی یا کلریکال بر آنها روا شده و تنگدستی و شرم در مقابل همسر و فرزندان باعث شده است که ایمان را از خانه و خیال بدر کنند، همین تبعیدیان، دوزخیان، ملحدین و محاربین، روشنفکران و ساده اندیشان، اصلاح طلبان دینی و غیر دینی، سکولار ها و لائیست ها، مارکسیست ها و روشنفکران دینی، دین ستیزان، با حجابها و بی حجابها، ایده آلیسم ها و راسیونالیسم ها، همین فرهنگیان و دانشگاهیان تحت کنترل و ستم نظام اسلامی، و طبقاتِ پیر و جوان از طیف های مختلف جامعهءِ ایرانی،

چنان مراسم سوگواری با شکوهی به مناسبت درگذشتِ آیت الله حسینعلی منتظری سامان دادند که جوامع و مردمانِ کشورهای دیگر که با فرهنگ اصیل و سکولار ایرانی آشنایی نداشته باشند را به تعجب و تأمل وا میدارد. حضور با عزّت و آگاهِ ملّت ایران در این مراسم خاکسپاری بار دیگر بیداری و ژرفای فرهنگِ ایرانی را به نمایش گذاشت که این فرهنگ و جهان بینی هزاره هاست که آزادی دین و مسلک، آزادی فرهنگ و آداب، به خواست فردی و گروهی احترام گذاشته و میگذارد، ارزشها و خدمتگزاری را در هر لباس و بیان و شکل میشناسد و درک میکند، قدرت تفکیک و تمایز دارد، هر پدیده ای را بنا به شرایط زمانی و مکانی خودش ارزیابی میکند، متحوّل و نوگرا هست،حق شناس و سپاسگزار و مهرورز میباشد، روشنایی ها را می ستاید و از تاریکی و تاریک اندیشی بیزار هست، همچنان پاسدار متعهد بین مرز نیکی و بدی میباشد، پرچم دار گفتار. پندار و کردار نیک هست، از خشونت پرهیز دارد. ساده و بی آلایش هست، امّا از چنان ستُرگی و پایداری بر خوردار هست که تداوم و تلاطم زمان را پناه میدهد و در آغوش میگیرد.

آیت الله منتظری سراسر زندگانی را وقف جایگزینی فاکتورهای عدالت خواهانه و اندیشهءِ سوسیالیسم اسلامی شیعهءِ دوازده امامی در جهان بینی خود به منظور شرایط بهتر برای طبقاتِ مختلف جامعه با هر دیدگاه و اعتقاد دینی کرد که در این راه ناملایمات و فراز و نشیبهای نا خوشایند پیش بینی شده ای را متحمّل شد.

او که خود از بنیادگذارن جممهوری اسلامی و بعد از خمینی نفر دوّم این نظام و ریاست مجلس خبرگان هم را هم داشت، وقتی دید که نظام جمهوری اسلامی نمیتواند جایگزینی برداشتهای دینی و سیاسی خوشبختی آور انسان محورش را پوشش دهد و به آنها جامهءِ عمل بپوشاند، در حالکیه در اوج قدرت بود با موضع گیری خود در مقابل خمینی رهبر انقلاب، از قطار شتابان در حالِ حرکت بسوی بینادگراییِ دینی و دیکتاتوری و ضد حقوق بشری رژیم اسلامی پیاده شد که این خود از شاخصهای برجستهءِ این روحانی پاک روان و روشن ضمیر میباشد،

در گذر تاریخ انسانهایی که در اوج قدرت اشتباه خود را دریابند و آنرا رسمأ بپذیرند و در مقابل به پاس و نشانهءِ عذر خواهی از همنوعان خود راه پر مرارت و مشقّتِ دیگری را در خدمت به خلق و پیروان بر گزیند به ندرت پیدا میشود، آیت الله منتظری یکی از آن معدود افرادی در تاریخ هست که این درایت و شجاعت را داشت که پس از دریافتِ اشتباه و پوزش خواهی آن، تا آخرین لحظهءِ حیاتِ خود در جبههءِ مردمی در مقابل کاخ استبدادِ ولایتِ فقیه بایستد. دروازهءِ خانه اش بر همه کس باز بود. یاور ناتوانان و درماندگان، وکیل فرزند ربوده شدگان، مدافع اسیران، امید بی سرپرستان، فریادِ رسای زندانیان و قربانیان و غیر خودیهای دینی و عقیدتی سیستم اسلامی جهل و خرافات بود. بی آلایش زیست و به دیگران هم معنوی و انسانی زیستن را آموخت، ساده نشست و برخاست داشت چون بزرگوار و دمکرات منش و مساوات طلب بود،

بنا بر دارا بودنِ همین صفاتِ انسانی و پسندیده هست که مردم بین ایشان و سایر روحانیّت شیعه در ایران تفاوت بینادی گذاشتند و میگذارند. به همین مناسبت هم به دشمن درجهءِ یک خمینی و خامنه ای و نظام خودکامهءِ آنها تبدیل شد. خمینی او را از جانشینی خود بر کنار کرد، علی خامنه ای او را در چهار دیواری خانه به مانند دست و پا بسته ای زندانی و تا توانست با ابزار قدرت و نفوذ بیکرانی که در همهءِ ابعاد در دست دارد، تا آخرین ساعات زندگانی تحقیرش کرد. کینهءِ شُتری و بی اندازهءِ سیّد علی خامنه ای نسبت به آیت الله منتظری را هنوز هم میشود در نوشتهءِ بیشرمانهءِ تسلیّت گفتن او به بازماندگان این دانشمند روحانی بخوبی دریافت.

آیت الله منتظری در سالهای آخر زندگی خود، چهرهءِ دیگری از دین اسلام شیعه گری به معرض نمایش گذاشت و به بیان مفاهیمی مانند حقوق بشر، دمکراسی، حقوق فردی و شهروندی و قومی، منافع ملّی، و پاسداری از نام نیک سرزمین ایران سخن به بیان آورد که یک اندیشهءِ دینی ایده آلیسم آنهم از شاخهءِ شیعهءِ دوازده امامی آن، ظرفیّتِ هضم و پذیرش چنین مسائل عصر پست مدرنیسم و نئولیبرالیسم گلویال امروز را ندارد. گرچه ایشان در مباحث خود از دهکدهءِ جهانی سخن به میان آورده است. چنین بحث پایه ای و ساختاری در تاریخ دین اسلام پیش آمد که به علّت نبود چنین کششی در دین اسلام به انشعاب در پایه ها و اصولِ آن منجر شد:

بعد از وفات محمّد ابن عبدالله پیامبر مسلمانان، در نیمهءِ دوّم قرن هفتم میلادی جدال بر سر موضوع خلافت بین مسلمانان با سه جریان اساسی آغاز گردید: 1- هوادرارن اسلام رسمی ( درست دین) یا اهل سنّت و جماعت، که نظریّهءِ انتخابی بودن خلافت را داشتند ولی انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان خلافت فقط به خانوادهءِ قریش محدود میشد (خلافت در زمانِ بنی امیّه در عمل موروثی شد) 2- شیعیان (حزب علی): پیروانِ حزب علی بر این عقیده بودند که خلافت در شکل "امامت" باید باشد و خلیفه به شیوهءِ موروثی، تنها میتوانند فرزندان و یا از نوادگانِ علی داماد پیامبر باشند. 3- گروهِ سوّم "خوارج" هستند که در کتابهای درسی ایران از آنها به عنوان کفّار یاد میشود: یک جریان فکری دمکراتیک در اسلام بودند، که بر برابری حقوقی و اجتماعی همهءِ مسلمانانِ غیر عرب و غیره خودیها را هم آرمان خود قرار داده بودند. به مردمان غیر عرب و فراتر از خانوادهءِ قریش حتّی بردگانِ سیاه پوست حق انتخاب خلیفه و کاندید خلیفه شدن را هم جایز میشمردند. گروهِ خوارج به امام شیعه گری و به خلیفه در خانوادهءِ قریش درجهءِ و نشانهءِ خاصّ سیاسی و اجتماعی ایی را نمیدادند و اگر امام و خلیفه خواسته های ملّت را بر آورده نکنند، مردم حق برکناری آنها را داشتند .

بر اساس این تقسیماتِ بینادی و اولیّهءِ دین اسلام بخوبی پیداست که نظام جمهوری اسلامی بر پایهءِ هیچکدام از این سه جریان فکری اسلامی در بالا نامبرده نیست و دقیقأ یک نظام سیاسی در ایدئولوژیک مشرک و القاطی خود ساخته هست که بطور کلی با شیعه گری در مغایرتِ کامل هست. ساختار سیاسی پیروانِ شیعه گری علی "امامت و موروثی" بود و نه جمهوری، از این گذشته رهبران انقلاب و حکومتگران رژیم اسلامی تهران هیچگونه مناسبتی با خاندانِ علی و نوادگانِ آن ندارند و تا ظهور تخیلیِ مهدی امام دوازدهم، سندِ وکالت هم به کسی واگذار نشده است که با خونریزی و انسان ستیزی و افزایش ظلم و ستم ظهور آنرا تسریع بخشند.

اندیشه و ارزشهای جهان شمولی که آیت الله منتظری در اواخر مراحل زندگی خود بر روی آنها تأکید داشتند، همچنین به نقد گرفتن نظام جمهوری اسلامی با جایگاه ولایت فقیه از سوی ایشان، طبقهء پیشتاز در سطوح مختلفِ جامعهءِ ایرانی را دچار این سئوال و مشکل خواهد کرد که اکنون آیت الله منتظری و دیدگاه اسلام دمکراتیک جدید آنرا در کدامیک از سه جریان فکری و ساختار سیاسی در بالا مذکور جا دهد !، بطور یقین در گروهِ سوّم یعنی "خوارج" که نزد بنی امیّه ها دیروز و امروز نشسته بر تخت سلطانی ولایت فقیه تهران آنها را کفّار مینامیدند و مینامند، جا میگیرد. که در همین راستا آیت الله خمینی و حجت الاسلام علی خامنه ای این فقیه عالیقدر و درستکار را از درگاه و جمع خود بیرون راندند و بر ایشان چه سختی ها و محدودیّتها که روا نداشتند !.

امّا بجای بکار بردن واژه هایی مانند "خوارج " که شاید سوءِ تفاهم بی احترامی و یا توهینی را در نظر گروهی مجسم کند، شایسته هست که موضوع را از زاویه ای دیگر بیان بداریم که : اگر دکتر علی شریعتی با وجود آشنایی به جهان دمکرات و سکولار درصدد بر آمد که شیعه گری را از اسارت حوزه و سنّت گرایی و از چنگِ مسجد و طیقهءِ آخوندِ متحّدِ فئودالیتهءِ واپسگرا رها کند و به مانند مارکس و انگلس که سوسیالیسم علمی را جانشین مکتب سوسیالیسم تخیلی کردند و از آن یک ایدئولوژیک ساختند که جامعه را در راه عملی شدن یک انقلاب قهر آمیز طبقاتی هدایت میکرد، آنرا به یک ایدئولوژی در مقابل حوزه و مسجد سنّتی قرار داد،

آیت الله منتظری هم به نوبهءِ حود در جهان امروز مبانی حقوق بشر، پلورالیسم در همهءِ عرصه ها، حقوق فردی و شهروندی، دمکراسی مدرن و منافع ملّی را در مقابل دین اسلام و بویژه شاخهءِ شیعه گری آن در برابر حکومت ایران، در خاورمیانه و در جهانِ اسلام گذاشته است. به عبارتی دیگر آیت الله منتظری تز جدیدی را مطرح کرده است که مطابق با آن دین اسلام بدونِ رعایت اصول حقوق بشر و سایر موازین فراگیر متناسب با جهان امروز اکنون ارزش خود را از دست داده است و اگر در آینده هم بطور جدی از فیلتر حقوق بشر و انواع دمکراسی های امروز نگذرد و خود را با سیستمهای مدرن دانش محور با روابط اجتماعی مخصوص به آنها هماهنگ نکند، بر ریزش با رویگردانی و با بی اعتنایی شمار عظیمی از باورمندان و هواداران خود مواجه خواهد شد و از کاروانِ گذر تکاملی باز خواهد ماند.

آیت الله منتظری با واسطه آن نوع از اسلام سیاسی و اسلام حکومتی منوکراتی متمرکز در یک فرد بنام ولایتِ فقیه و ارگانهای وابسته به آنرا مردود شمرده است و در طول زندگانی خویش علیرغم هر اشتباهی بر اسلام مردمی تکیّه داشته است.

سکولاریسم در هر دمکراسی مدرن امروز هم چیزی غیر از نیست که دین از حوزهءِ قدرت سیاسی خارج شود و باورمندی مردمی را بخود آنها بسپارد. اصولأ بخش قابل توجهی از مجموعهءِ دمکراسی های امروز بر گرفته از فاکتورهای برجستهء و صیقل خوردهءِ ادیان و مذاهب از اعصار گذشته تاکنون میباشد. اسلام مردمی ایی که آیت الله منتظری آنرا نمایندگی کرد در فردای ایران دمکراتیک و حتّی بشدّت لائیسم و سکولار هم جایگاه ارزشمندِ مردمی خود را خواهد داشت.

میوهءِ درخت سبز زندگی آیت الله منتظری قرار دادن دین اسلام در مقابل حقوق بشر امروز هست که همین امر تز پیشنهادی رفرماسیون در دین اسلام باعث شده است که نام نیک و اندیشمندانهءِ دینی ایشان در تاریخ پروسهءِ آشتی دادن و آمیختن دین و دمکراسی در ایران و جوامع اسلامی جاودانه بماند.

اکنون به پاس زندگانیِ مفید و درگذشتِ آیت الله منتظری بر روحانیونِ اصلاح طلب و پیشتار از جمله مهدی کروبی که باید از دو فاکتور :1- صرف نظر از پذیزش مقامهایِ عمودی و افقی حکومتی 2- گذار از دایرهءِ ارزشهایِ آیت الله خمینی شجاعانه اعلام کند که خمینی هم اشتباه داشته است،

همچنین بر روشنفکران دینی مانند دکتر عبدالکریم سروش و اکبر گنجی ها واجب هست که در جایگزینی اندیشه و ارزشهای دینی آیت الله منتظری عزم راسخ تری گیرند امّا شرط اوّل این هست که آنها از فلسفه بافیهایِ اتوپیاییِ دینیِ تا کنونِ خود دست بشویند و با زمینی کردنِ اصول و قوانینِ دین پرده از ماتریالیسم شرمگین خود بردارند.

فراتر از همه جایگزینی سکولاریسم در ساختار سیاسی آیندهء کشور و گسترش این فرهنگ در افکار عمومی جامعه، وظیفهءِ مبرم میهنی هر ایرانی از هر قشر و طبقه میباشد.

Nasser.karami@gmx.de

|دسامبر| 2009| آلمان|

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.